تفسیر نور دکتر مصطفی خرمدل

تفسیر سوره های قرآن و مطالب مربوط به تفسیر نور دکتر مصطفی خرمدل

تفسیر نور دکتر مصطفی خرمدل

تفسیر سوره های قرآن و مطالب مربوط به تفسیر نور دکتر مصطفی خرمدل

۹-سوره التوبه

‏تفسیر سوره التوبه برگرفته از تفسیر نور دکتر مصطفی خرمدل

سوره توبة

آیه  1

متن آیه :

‏ بَرَاءةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( این ، اعلام ) بیزاری خداوند و پیغمبرش از مشرکانی است که شما ( مؤمنان توسّط فرستاده خدا ، فرمانده کلّ قوا ) با آنان پیمان بسته‌اید ( و ایشان آن را به دلخواه شکسته‌اند و به دشمنان اسلام پیوسته‌اند . به آنان چهار ماه فرصت داده می‌شود که در این فاصله یا به اسلام بگروند ، یا سرزمین عربستان را ترک کنند ، و یا این که آماده نبرد با مسلمانان شوند ) .‏

 

توضیحات :

‏« بَرَآءَةٌ » : بیزاری . مراد اعلام مقاطعه و ترک معاهده است . این سوره را ( بَرَاءَة ) نامگذاری کرده‌اند به خاطر این که آغاز آن بدین واژه است . توبه هم گفته‌اند چون از توبه زیاد سخن رفته است ( نگا : آیه 117 به بعد ) . فاضحه نیز نامیده‌اند چرا که منافقان را رسوا نموده است ( نگا : آیه 49 به بعد ) . از آنجا که این سوره با بیزاری و خشم خدا از مشرکان آغاز شده است و در آن از اجازه جنگ با ایشان سخن رفته است ( نگا : آیه 5 و 28 ) عبارت « بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ » که نشانه صلح و دوستی و بیانگر رحمانیّت و رحیمیّت خدا است در ابتدای آن نیامده است .  ( بَرَآءَة ) خبر مبتدای محذوف و تقدیر چنین است :  ( هذِهِ بَرَآءَةٌ ) . یا مبتدا است و خبر آن ( إِلَی الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ ) . در این صورت مثل این است که بگوئیم : مِن فُلانٍ إِلی فُلانٍ .‏

 

آیه  2

متن آیه :

‏ فَسِیحُواْ فِی الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَأَنَّ اللّهَ مُخْزِی الْکَافِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏پس ( ای مؤمنان ! به کافران بگوئید : ) آزادانه چهار ماه در زمین بگردید ( و از آغاز عید قربان سال نهم هجری ، یعنی روز دهم ذی‌الحجّه همان سال ، تا روز دهم ماه ربیع‌الآخر ق . سال بعدی ، یعنی سال دهم هجری ، به هر کجا که می‌خواهید بروید و بگردید ) و بدانید که شما ( در همه حال و همه آن ، مغلوب قدرت خدائید و از دست او نجات پیدا نمی‌کنید و ) هرگز نمی‌توانید خدا را درمانده کنید ، و بیگمان خداوند کافران را خوار و رسوا می‌سازد .‏

 

توضیحات :

‏« سِیحُوا » : بگردید . از مصدر سیاحت ، به معنی جریان آزاد آب است و در اینجا مراد سیر و سیاحت اختیاری است . « مُخْزِی‌ » : خوارکننده . رسواکننده .‏

 

آیه  3

متن آیه :

‏ وَأَذَانٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الأَکْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَرِیءٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَبَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ‏

 

ترجمه :

‏این اعلامی است از سوی خدا و پیغمبرش به همه مردم ( که در اجتماع سالانه ایشان در مکّه ) در روز بزرگترین حجّ ( یعنی عید قربان ، توسّط امیر مؤمنان علی‌بن ابیطالب و به امیرالحاجی ابوبکر صدیق ، بر همگان خوانده می‌شود ) که خدا و پیغمبرش از مشرکان بیزارند و ( عهد و پیمان کافران خائن را ارج نمی‌گذارند . پس ای مشرکانِ عهدشکن بدانید که ) اگر توبه کردید ( و از شرک قائل‌شدن برای خدا برگشتید ) این برای شما بهتر است ، و اگر سرپیچی کردید ( و بر کفر و شرک خود ماندگار ماندید ) بدانید که شما نمی‌توانید خدای را درمانده دارید و ( خویشتن را از قلمرو قدرت و فرماندهی او بیرون سازید . ای پیغمبر ! همه ) کافران را به عذاب عظیم و سخت دردناکی مژده بده .‏

 

توضیحات :

‏« أَذَانٌ » : اعلام . آگهی . « یَوْمَ الْحَجِّ الأکْبَرِ » : روز بزرگترین حجّ . مراد روز عید قربان است که مهمترین مناسک حجّ در آن انجام می‌پذیرد و در واقع قسمت اصلی اعمال آن به پایان می‌رسد . در مقابل حجّ اکبر ، حجّ اصغر است که عُمره نام دارد و در آن وقوف در عرفات انجام نمی‌گیرد .‏

 

آیه  4

متن آیه :

‏ إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئاً وَلَمْ یُظَاهِرُواْ عَلَیْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّواْ إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏امّا کسانی که از مشرکان با آنان پیمان بسته‌اید و ایشان چیزی از آن فروگذار نکرده‌اند ( و پیمان را کاملاً رعایت نموده‌اند ) و از کسی بر ضدّ شما پشتیبانی نکرده ( و او را یاری نداده‌اند ) ، پیمان آنان را تا پایان مدّت زمانی که تعیین کرده‌اند محترم شمارید و بدان وفا کنید . بیگمان خداوند پرهیزگاران ( وفاکننده به عهد ) را دوست می‌دارد .‏

 

توضیحات :

‏« لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئاً » : چیزی از شروط پیمان شما را نکاسته‌اند و نقض ننموده‌اند . « لَمْ یُظَاهِرُوا » : پشتیبانی و یاری نکرده‌اند .‏

 

آیه  5

متن آیه :

‏ فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّکَاةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که ماههای حرام ( که مدّت چهار ماهه امان است ) پایان گرفت ، مشرکان ( عهدشکن ) را هرکجا بیابید بکشید و بگیرید و محاصره کنید و در همه کمینگاهها برای ( به دام انداختن ) آنان بنشینید . اگر توبه کردند و ( از کفر برگشتند و به اسلام گرویدند و برای نشان دادن آن ) نماز خواندند و زکات دادند ،  ( دیگر از زمره شمایند و ایشان را رها سازید و ) راه را بر آنان باز گذارید . بیگمان خداوند دارای مغفرت فراوان ( برای توبه‌کنندگان از گناهان ، ) و رحمت گسترده ( برای همه بندگان ) است .‏

 

توضیحات :

‏« إنسَلَخَ » : به پایان رسید . گذشت . « الأَشْهُرُ الْحُرُمُ » : ماههای حرام که عبارتند از : ذیقعده ، ذیحجّه ، محرم ، رجب . « أحْصُرُوهُمْ » : در قلعه‌ها و دژها و مکانهائی که خود را در آنها پنهان می‌کنند ، ایشان را محاصره کنید و دوروبرشان را بگیرید . « مَرْصَدٍ » : کمینگاه . « خَلُّوا » : رها کنید . آزاد سازید .‏

 

آیه  6

متن آیه :

‏ وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! ) اگر یکی از مشرکان ( و کافرانی که به شما دستور جنگ با آنان داده شده است ) از تو پناهندگی طلبید ، او را پناه بده تا کلام خدا ( یعنی آیات قرآن ) را بشنود ( و از دین آگاه شود و راجع بدان بیندیشد . اگر آئین اسلام را پذیرفت ، از زمره شما است ، و اگر اسلام را نپذیرفت ) پس از آن او را به محلّ امن ( و مأوی و منزل قوم ) خودش برسان ( تا از خطرات راه برهد و بدون هیچ گونه اذیّت و آزاری به میان اهل و عیال خویشتن رود ) . این ( پناه دادن ) بدان خاطر است که مشرکان مردمان نادان ( و ناآگاه از حقیقت اسلام ) هستند ( و چه بسا در پرتو آشنائی با اسلام ، نور ایمان در دلهایشان روشن گردد ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِسْتَجارَکَ » : از تو پناه خواست . « أَجِرْهُ » : پناهش بده . « مَأْمَنَهُ » : محلّ امن و امان خود . یعنی سرزمین قوم و قبیله و منزل او که سرپناه اهل و عیال خودش می‌باشد . « ذلِکَ » : این فرمانِ به پناهندگی ، یا این پناهندگی .‏

 

آیه  7

متن آیه :

‏ کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِندَ اللّهِ وَعِندَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُواْ لَکُمْ فَاسْتَقِیمُواْ لَهُمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏چگونه برای مشرکانی ( که بارها پیمان خود را شکسته‌اند ) در پیش خدا و پیغمبرش عهد و پیمانی محترم شمرده می‌شود ؟ مگر عهد و پیمان کسانی ( از قبائل عرب ) که در کنار مسجدالحرام با ایشان پیمان بستید ( و آنان بر پیمان خود ماندگار ماندند ) . مادام که ایشان در برابر شما راست و وفادار باشند ، شما نیز نسبت بدیشان راست و وفادار باشید و عهد خود را نگاه دارید . بیگمان خداوند پرهیزگاران ( وفاکننده به عهد و پیمان ) را دوست می‌دارد .‏

 

توضیحات :

‏« کَیْفَ یَکُونُ . . . » : استفهام انکاری است . یعنی نخواهد بود . « فَمَااسْتَقامُوا » : پس مادام که بر جاده راستی و درستی ماندگار شدند .‏

 

آیه  8

متن آیه :

‏ کَیْفَ وَإِن یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لاَ یَرْقُبُواْ فِیکُمْ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً یُرْضُونَکُم بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَکْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏چگونه ( عهد و پیمان با شما را مراعات می‌دارند ؟ هرگز ! بلکه ) اگر بر شما پیروز شوند ، نه خویشاوندی را در نظر می‌گیرند و نه عهدی را مراعات می‌دارند ( و در نابودی شما همه توان خود را به کار می‌گیرند . اگر پیروزی با شما باشد ) آنان با سخنان ( زیبا و شیرین ) خود شما را راضی و خوشنود می‌دارند ، ولی دلهایشان ( با زبانهایشان هم‌آوا نیست و اندرونشان از کینه شما لبریز است و از اذعان و اقرار بدانچه می‌گویند ) ابا دارد . بیشتر آنان نافرمانبردارند ( و عهد و پیمان را نگاه نمی‌دارند ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِن یَظْهَرُوا . . . » : اگر پیروز و چیره شوند . « لا یَرْقُبُوا » : مراعات نمی‌دارند . مواظبت نمی‌کنند . « إِلاّ » : قرابت و خویشاوندی . « ذِمَّةً » : عهد و پیمان . « تَأبَیا » : سر باز می‌زند . خودداری می‌کند . « فَاسِقُونَ » : افراد نافرمانبردار و دررونده از پذیرش دستور خدا .‏

 

آیه  9

متن آیه :

‏ اشْتَرَوْاْ بِآیَاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَصَدُّواْ عَن سَبِیلِهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آنان آیات ( خواندنیِ قرآن و دیدنیِ جهان ) خدا را به بهای اندک ( کالا و متاع دنیوی ) فروخته‌اند و از راه خدا بازمانده‌اند و دیگران را نیز از آن بازداشته‌اند . آنان کار بسیار بدی کرده‌اند .‏

 

توضیحات :

‏« إِشْتَرَوْا » : فروخته‌اند . معاوضه کرده‌اند ( نگا : بقره / 41 ، 79 ، 174 ، آل‌عمران / 77 ، 187 ، 199 ، مائده / 44 ، 106 ) . « صَدُّوا » : باز ماندند و به دور افتادند . بازداشتند و به دور نگاه داشتند . این فعل ذو وَجْهَیْن است و در اینجا می‌تواند هم لازم باشد و هم متعدّی .‏

 

آیه  10

متن آیه :

‏ لاَ یَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آنان ( نه تنها درباره شما ، بلکه ) درباره هیچ فرد باایمانی رعایت خویشاوندی و پیمان را نمی‌کنند و ایشان تجاوزپیشه‌اند ( و عهدشکنی و تعدّی ، بیماری مزمنی برای آنان گشته است ) .‏

 

توضیحات :

‏« لا یَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ . . . » : آیه 8 درباره پیغمبر و یاران است و این آیه درباره همه مؤمنان موحّد است . چرا که در اوّلی واژه ( فیکُمْ ) و در این آیه ( مُؤْمِنٍ ) به صورت نکره آمده است .‏

 

آیه  11

متن آیه :

‏ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّکَاةَ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَنُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر آنان ( از کفر ) توبه کردند و ( احکام اسلام را مراعات داشتند ، و از جمله ) نماز را خواندند و زکات دادند ( دست از آنان بدارید ، چرا که ) در این صورت برادران دینی شما هستند ( و سزاوار همان چیزهائی بوده که شما سزاوارید ، و همان چیزهائی که بر شما واجب است ، بر آنان هم واجب است ) . ما آیات خود را برای اهل دانش و معرفت بیان می‌کنیم و شرح می‌دهیم .‏

 

توضیحات :

‏« نُفَصِّلُ » : شرح می‌دهیم . بیان می‌داریم . « لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ » : برای کسانی که آگاهند و اهل فهم و شعورند . این جمله انسان را به تدبّر و تأمّل می‌خواند .‏

 

آیه  12

متن آیه :

‏ وَإِن نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و اگر پیمانهائی را که بسته‌اند و مؤکّد نموده‌اند شکستند ، و آئین شما را مورد طعن و تمسخر قرار دادند ( اینان سردستگان کفر و ضلالند و ) با سردستگان کفر و ضلال بجنگید ، چرا که پیمانهای ایشان کمترین ارزشی ندارد . شاید ( در پرتو بازبودن درگاه توبه خدا و شدّت عمل شما ، پشیمان شوند و ) دست بردارند .‏

 

توضیحات :

‏« نَکَثُوا » : نقض کردند . به هم زدند . « أَیْمَان‌ » : جمع یمین ، سوگندها . « مِن بَعْدِ عَهْدِهِمْ » : پس از پیمان بستن و به سوگندهای بزرگ استوار داشتن ایشان . « أَئِمَّةَالْکُفْرِ » : مراد پیشوایان کفر و ضلال ایشان از قبیل ابوسفیان و حرث‌بن هشام است . یا مراد خود این افراد است که خویشتن را سران و متقدّمان در این کار می‌دانستند . به هر حال این عبارت پیروان سردستگان کفر و ضلال را نیز شامل می‌شود .‏

 

آیه  13

متن آیه :

‏ أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَؤُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن کُنتُم مُّؤُمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا با مردمانی نمی‌جنگید که پیمانهای خود را ( مکرّراً ) شکسته‌اند و ( قبلاً نیز ایشان بودند که ) تصمیم به اخراج پیغمبر ( از مکّه ) گرفته‌اند و ( هم ایشان بودند که ) نخستین بار ( اذیّت و آزار و تجاوز و تعدّی به جان و مال ) شما را آغاز کرده‌اند ؟ آیا از ایشان می‌ترسید ( و به جنگ آنان نمی‌روید ؟ ) . در صورتی که سزاوارتر آن است که از خدا بترسید ( و از کیفر نافرمانی او بهراسید ) اگر واقعاً ایمان دارید ( و مؤمنان راستین هستید ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَلا تُقَاتِلُونَ ؟ » : آیا نمی‌جنگید ؟ استفهام انکاری است ، یعنی باید که بجنگید . « هَمُّوا » : قصد کردند . در اینجا به معنی عزم را جزم کردند و تصمیم قاطعانه گرفتند ( نگا : توبه / 74 ) . « بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ » : آنان بار اوّل به اذیّت و آزارتان در مکّه پرداختند ( نگا : انفال / 30 ) و تصمیم به شکنجه دیگر مسلمانان گرفتند ( نگا : نساء / 75 ) . « أَحَقّ » : درخورتر و سزاوارتر .‏

 

آیه  14

متن آیه :

‏ قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَیْدِیکُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( ای مؤمنان ! ) با آن کافران بجنگید تا خدا آنان را با دست شما عذاب کند و خوارشان دارد و شما را بر ایشان پیروز گرداند و ( با فتح و پیروزی مؤمنان بر کافران ) سینه‌های اهل ایمان را شفا بخشد ( و بر دلهای زخمی ایشان مرهم نهد و درد دیرینه اذیّت و آزار کفّار را از درون آنان بزداید ) .‏

 

توضیحات :

‏« قَوْمٍ مُّؤْمِنِینَ » : مراد مؤمنانی است که نتوانسته بودند از مکّه مهاجرت کنند ، و همچنین مسلمانانی مورد نظر است که مشرکانی چون قوم خُزاعه درباره آنان غدر کردند و مکر و کید نمودند .‏

 

آیه  15

متن آیه :

‏ وَیُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ وَیَتُوبُ اللّهُ عَلَى مَن یَشَاءُ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏و کینه را از دلهایشان بردارد ( و شادی پیروزی را جایگزین آن گرداند . همه باید بدانند که ) خداوند توبه هر کس را بخواهد ( و شایسته‌اش بداند ) می‌پذیرد ( و لذا کافران می‌توانند تا دیر نشده است از کفر دست بکشند و به سوی خدا برگردند و اسلام را بپذیرند ) . خداوند آگاه ( از کار و بار بندگان ، و در قانونگذاری‌ها ) دارای حکمت فراوان است .‏

 

توضیحات :

‏« غَیْظَ » : خشم و کینه فراوان . در اینجا بیشتر مراد خشم و کینه نهان در دل مؤمنان عاجز و ناتوان است ( نگا : نساء / 75 ) .‏

 

آیه  16

متن آیه :

‏ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَکُواْ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَلَمْ یَتَّخِذُواْ مِن دُونِ اللّهِ وَلاَ رَسُولِهِ وَلاَ الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَةً وَاللّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا گمان می‌برید که به حال خود رها می‌شوید ( و مورد آزمایش به وسیله جهاد و غیره قرار نمی‌گیرید ) و خداوند به مردم نمی‌شناساند کسانی از شما را که به جهاد برخاسته‌اند و بغیر از خدا و پیغمبر و مؤمنان ، دوست نزدیکی و محرم‌اسراری برای خود نگرفته‌اند ؟ خداوند از همه اعمالتان آگاه است ( و پاداش رفتار و کردارتان را به تمام و کمال می‌دهد ) .‏

 

توضیحات :

‏« لَمَّا یَعْلَمِ اللهُ . . . » : مراد این است که علم غیبی خدا به علم عینی تبدیل شود و آنچه در پس‌پرده غیب نهان بود برای مردم به صحنه ظهور برسد و آشکار گردد ( نگا : بقره / 143 ) . به عبارت دیگر ، نفی علم به معنی نفی معلوم است ، و عبارت فوق به جای این که ( هنوز خدا ندانسته باشد ) معنی شود ، به ( هنوز تحقّق نیافته و معلوم نشده باشد ) معنی می‌گردد . « وَلیجَةً » : محرم اسرار . بیگانه‌ای که به عنوان دوست صمیمی برگزیده شود . در اینجا مراد دوست ناباب و دغلی است که از مشرکان و منافقان انتخاب و بر اسرار مسلمانان آگاه می‌شود .‏

 

آیه  17

متن آیه :

‏ مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَن یَعْمُرُواْ مَسَاجِدَ الله شَاهِدِینَ عَلَى أَنفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ أُوْلَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِی النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ ‏

 

ترجمه :

‏مشرکانی که به کفر خویش گواهی می‌دهند حق ندارند مساجد خدا را ( با عبادت یا تعمیر و تنظیف و خدمت ) آباد کنند . آنان اعمالشان هدر و تباه است ( و اجر و مزدی به کارهایشان تعلّق نمی‌گیرد ) و جاودانه در آتش دوزخ ماندگار می‌مانند .‏

 

توضیحات :

‏« مَا کَانَ لِلْمُشْرِکینَ » : مشرکان را نسزد و نرسد . « أَن یَعْمُرُوا » : مراد آباد کردن مادی یا معنوی است . یعنی مشرکان نه حق شرکت در تعمیر و بنای مساجد را دارند و نه حق شرکت در اجتماع و عبادت در آنها را . البتّه کمک مالی یا بدنی آنان در ساختمان مساجد بلامانع است اگر زیان سیاسی یا دینی در آن نباشد ( نگا : تفسیرالمنار ، صفحه 208 جلد 10 ) . « شَاهِدِینَ » : مراد گواهی به زبان حال است ( نگا : اعراف / 172 و عادیات / 7 ) . چرا که شهادت اعمال مهمتر از شهادت اقوال است .‏

 

آیه  18

متن آیه :

‏ إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَئِکَ أَن یَکُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِینَ ‏

 

ترجمه :

‏تنها کسی حق دارد مساجد خدا را ( با تعمیر یا عبادت ) آبادان سازد که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد و نماز را چنان که باید بخواند و زکات را بدهد و جز از خدا نترسد . امید است چنین کسانی از زمره راه‌یافتگان باشند .‏

 

توضیحات :

‏« عَسَیا » : امید است . برخی واژه‌های ( عَسی ) را در قرآن به معنی واجب و لازم است می‌دانند . امّا در اینجا معنی امید و رجا مناسب‌تر می‌نماید . چرا که مسلمان نباید به اعمال صالحه مغرور گردد ، و بلکه باید همیشه در میان خوف و رجا بسر برد .‏

 

آیه  19

متن آیه :

‏ أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا ( رتبه سقایت و ) آب دادن به حاجیان و تعمیرکردن مسجدالحرام را همسان ( مقام آن ) کسی می‌شمارید که به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده است و در راه خدا جهاد کرده است ( و به جان و مال کوشیده است‌ ؟ هرگز منزلت آنان یکسان نیست و ) در نزد خدا برابر نمی‌باشند ، و خداوند مردمانی را که ( به خویشتن به وسیله کفرورزیدن ، و به دیگران به وسیله اذیّت و آزار آنان ) ستم می‌کنند ( به راه خیر و صلاح دنیوی و نعمت و سعادت اخروی ) رهنمود نمی‌سازد .‏

 

توضیحات :

‏« سِقَایَة » : میرابی . آب‌دادن . در اینجا مراد پیشه آب‌دادن به حاجیان در مسجدالحرام است که منزلت و مقامی داشته است . « عِمَارَة » : آبادکردن . تعمیرنمودن . « کَمَنْ » : مضافی مانند ( إیمان ) محذوف است و تقدیر چنین است : کَإیمانِ مَنْ . « لا یَسْتَوُونَ » : مثل هم نیستند . برابر و یکسان نمی‌باشند .‏

 

آیه  20

متن آیه :

‏ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ ‏

 

ترجمه :

‏کسانی که ایمان آورده‌اند و به مهاجرت پرداخته‌اند و در راه خدا با جان و مال ( کوشیده‌اند و ) جهاد نموده‌اند ، دارای منزلت والاتر و بزرگتری در پیشگاه خدایند ، و آنان رستگاران و به مقصودرسندگان ( و سعادتمندان دنیا و آخرت ) می‌باشند .‏

 

توضیحات :

‏« أَعْظَمُ دَرَجَةً » : دارای منزلت و مقام والاتر و بزرگتری هستند . واژه دَرَجَة تمییز است . ذکر این نکته لازم است که از اسم تفضیل ( أَعْظَمُ ) نباید چنین استنباط گردد که ایمان مؤمنان و جهاد ایشان دارای فضیلت و اجر بیشتر و سقایت کافران دارای فضیلت و اجر کمتر است ! بلکه اسم تفضیل در موارد زیادی بیانگر این واقعیّت است که یکی از دو طرف مقایسه دارای فضیلت است و دیگری اصلاً دارای فضیلتی نیست ( نگا : بقره / 221 ، نساء / 128 ، توبه / 108 ) .‏

 

آیه  21

متن آیه :

‏ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُّقِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏پروردگارشان آنان را به رحمت خود و خوشنودی ( از ایشان که بزرگترین نعمت است ) و بهشتی مژده می‌دهد که در آن نعمتهای جاودانه دارند .‏

 

توضیحات :

‏« رِضْوَانٍ » : خوشنودی و رضایتی که خشمی به دنبال ندارد ( نگا : آل‌عمران / 15 ، توبه / 72 ) . « نَعِیمٌ » : نعمتهای فراوان . هرآنچه از آن بهره‌مند و متلذّذ شوند . هرچه انسان از آن خوشش بیاید . « مُقِیمٌ » : باقی . جاودانه . همیشگی .‏

 

آیه  22

متن آیه :

‏ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً إِنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏همواره در بهشت ماندگار می‌مانند ( و غرق در لذائذ و نعمتهای آن خواهند بود ) . بیگمان در پیشگاه خدا پاداش بزرگی ( و فراوانی برای فرمانبرداران امر او ) موجود است .‏

 

توضیحات :

‏« أَجْرٌ عَظِیمٌ » : پاداش بزرگی که عقلها از توصیف آن عاجزند .‏

 

آیه  23

متن آیه :

‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاء إَنِ اسْتَحَبُّواْ الْکُفْرَ عَلَى الإِیمَانِ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏ای مؤمنان ! پدران و برادران ( و همسران و فرزندان و هر یک از خویشاوندان دیگر ) را یاوران خود نگیرید ( و تکیه‌گاه و دوست خود ندانید ) اگر کفر را بر ایمان ترجیح دهند ( و بی‌دینی از دینداری در نزدشان عزیزتر و گرامی‌تر باشد ) . کسانی که از شما ایشان را یاور و مددکار خود کنند مسلّماً ستمگرند .‏

 

توضیحات :

‏« أوْلِیَآء » : جمع ولی ، یاور و مددکار که کار دیگری را به عهده گیرد .‏

 

آیه  24

متن آیه :

‏ قُلْ إِن کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَآؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و قبیله شما ، و اموالی که فراچنگش آورده‌اید ، و بازرگانی و تجارتی که از بی‌بازاری و بی‌رونقی آن می‌ترسید ، و منازلی که مورد علاقه شما است ، اینها در نظرتان از خدا و پیغمبرش و جهاد در راه او محبوبتر باشد ، در انتظار باشید که خداوند کار خود را می‌کند ( و عذاب خویش را فرو می‌فرستد ) . خداوند کسان نافرمانبردار را ( به راه سعادت ) هدایت نمی‌نماید .‏

 

توضیحات :

‏« إِقْتَرَفْتُمُوهَا » : آن را کسب کرده‌اید و فراچنگ آورده‌اید . « تَرَبَّصُوا » : انتظار بکشید . چشم به راه باشید . « أَمْر » : کار . یعنی اگر چنین کردید ، خدا هم کار خود را می‌کند و عذاب عاجل یا عقاب آجل را نازل می‌نماید که مراد تهدید و تخویف است .‏

 

آیه  25

متن آیه :

‏ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ وَیَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنکُمْ شَیْئاً وَضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُم مُّدْبِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند شما را در مواقع زیادی یاری کرد و ( به سبب نیروی ایمان بر دشمنان پیروز گرداند ، و از جمله ) در جنگ حُنَین ( که در روز شنبه ، شانزدهم شوّال سال هشتم هجری ، میان شما که 12000 نفر بودید ، و میان قبائل ثقیف و هوازنِ مشرک که 4000 نفر بودند درگرفت ، و شما به کثرت خود و قلّت دشمنان مغرور شدید و خداوند شما را در اوائل امر به خود رها کرد و دشمنان بر شما چیره شدند ) بدان گاه که فزونی خودتان شما را به اعجاب انداخت ( و فریفته و مغرورِ انبوه لشکر شدید ) ولی آن لشکریانِ فراوان اصلاً به کار شما نیامدند ( و گره از کارتان نگشادند ) و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شد ، و از آن پس‌پشت کردید و پای به فرار نهادید .‏

 

توضیحات :

‏« مَوَاطِنَ » : جمع مَوْطِن ، قرارگاه . جایگاه . مراد میدانهای جنگ است . « فَلَمْ تُغْنِ عَنکُمْ شَیْئاً » : دردی از شما را دوا نکرد . کاری برای شما نکرد . « ضَاقَتْ » : تنگ شد . « بِمَا رَحُبَتْ » : با وجود فراخی . حرف ( بِ ) به معنی ( مَعَ ) ، و واژه ( ما ) مصدری است ، و ( رَحُبَتْ ) از رحب به معنی وسعت است . « وَلَّیْتُمْ » : پشت کردید . « مُدْبِرِینَ » : پشت‌کنان . « وَلَّیْتُم مُّدْبِرِینَ » : از معرکه گریختید و پشت به دشمن نمودید .  ( مَدْبِرینَ ) حال است و برای تأکید معنی است .‏

 

آیه  26

متن آیه :

‏ ثُمَّ أَنَزلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَنزَلَ جُنُوداً لَّمْ تَرَوْهَا وَعذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَذَلِکَ جَزَاء الْکَافِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏سپس ( عنایت خدا دربرتان گرفت و ) خداوند آرامش خود را نصیب پیغمبرش و مؤمنان گرداند و لشکرهائی را ( از فرشتگان برای تقویت قلب مسلمانان ) فرو فرستاد که شما ایشان را نمی‌دیدید ، و ( پیروز شدید و دشمنان شکست خوردند ، و بدین وسیله ) کافران را مجازات کرد ، و این است کیفر کافران ( در این جهان ، و عذاب آخرت هم به جای خود باقی است ) .‏

 

توضیحات :

‏« سَکِینَة‌ » : طُمأنینه و آرامش . آرام و قرار . « جُنوداً » : جمع جند ، لشکرها .‏

 

آیه  27

متن آیه :

‏ ثُمَّ یَتُوبُ اللّهُ مِن بَعْدِ ذَلِکَ عَلَى مَن یَشَاءُ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏بعد از آن ( واقعه هم همیشه درگاه خدا باز است و ) خداوند توبه هرکه را بخواهد ( و شایسته‌اش بداند ) می‌پذیرد ؛ چراکه خدا صاحب مغفرت فراوان و رحمت بی‌کران است .‏

 

توضیحات :

‏« یَتُوبُ اللهُ . . . عَلَیا مَنْ » : این جمله که با فعل مضارع آغاز شده است ، دلالت بر استمرار دارد و می‌رساند که درهای توبه و بازگشت به روی همگان همیشه باز است .‏

 

آیه  28

متن آیه :

‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! بیگمان مشرکان ( به سبب کفر و شرکشان ، از لحاظ عقیده ) پلیدند ، لذا نباید پس از امسال ( که نهم هجری است ) به مسجدالحرام وارد شوند . اگر ( بر اثر قطع تجارت آنان با شما ) از فقر می‌ترسید ،  ( نترسید که ) خداوند اگر بخواهد شما را به فضل و رحمت خود ( از خلق و از مشرکان ) بی‌نیاز می‌گرداند ؛ چراکه خدا آگاه ( از کار شما است و برای گرداندن آن ) دارای کمال عنایت و حکمت است .‏

 

توضیحات :

‏« نَجَسٌ » : مصدر است و به معنی پلیدی و ناپاکی است . در اینجا مراد ( نَجِس ) با کسر جیم است که به معنی شخص پلید و ناپاک است و برای مبالغه به صورت مصدر ذکر شده است و مقصود اشخاص شرور بدطینت است . « عَیْلَةً » : فقر و تنگدستی .‏

 

آیه  29

متن آیه :

‏ قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا ، و نه به روز جزا ( چنان که شاید و باید ) ایمان دارند ، و نه چیزی را که خدا ( در قرآن ) و فرستاده‌اش ( در سنّت خود ) تحریم کرده‌اند حرام می‌دانند ، و نه آئین حق را می‌پذیرند ، پیکار و کارزار کنید تا زمانی که ( اسلام را گردن می‌نهند ، و یا این که ) خاضعانه به اندازه توانائی ، جزیه را می‌پردازند ( که یک نوع مالیات سرانه است و از اقلیّتهای مذهبی به خاطر معاف‌بودن از شرکت در جهاد ، و تأمین امنیّت جان و مال آنان گرفته می‌شود ) .‏

 

توضیحات :

‏« رَسُولُهُ » : مراد محمّدبن عبدالّله ، پیغمبر اسلام است . « لایَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ » : معتقد به دین حق که اسلام است نمی‌باشند . « مِنَ الَّذِینَ . . . » : واژه ( مِنْ ) در اینجا بیانیّه است‌ ؛ نه تبعیضیّه . یعنی همه پیروان کتب آسمانی پیشین . « الْجِزْیَة » : از کزیت فارسی یا از جزاء عربی است و مراد مالیاتی است که از طرف حکومت اسلامی تعیین و از مردان بالغ و سالم و عاقل ثروتمند اهل کتاب به اندازه توانائی دریافت می‌شود ؛ نه افراد فلج و کور و بنده و فقیر و حقیر ، و نه از زنان و کودکان و راهبان گوشه‌گیر . حکومت اسلامی از اهل کتاب جزیه می‌گیرد و از مسلمانان خمس غنائم ، زکات مال ، فطریّه ، وجوه کفّارات مختلفه ، و غیره . در ضمن اهل کتاب را از جهاد معاف می‌کند و امنیّت مالی و جانی آنان را تأمین می‌نماید و از امکانات کشور برخوردارشان می‌سازد . لذا جزیه یک نوع کمک مالی برای دفاع از موجودیت و استقلال و امنیّت کشور اسلامی است . « عَن یَدٍ » : با دست خود . نقداً . به اندازه قدرت . به سبب انقیاد . به سبب انعام بدانان . « صَاغِرُونَ » : اَذِلّاء . از ماده صَغار به معنی کوچکی و رذالت ( نگا : انعام / 124 ، اعراف / 13 و 119 ) .‏

 

آیه  30

متن آیه :

‏ وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ ‏

 

ترجمه :

‏یهودیان می‌گویند : عُزَیر پسر خدا است ( چرا که آنان را بعد از یک قرن خواری و مذلّت از بند اسارت رهانید و تورات را که از حفظ داشت دوباره برای ایشان نگاشت و در دسترسشان گذاشت ) ، و ترسایان می‌گویند : مسیح پسر خدا است ( چرا که او بی‌پدر از مادر بزاد ) . این ، سخنی است که آنان به زبان می‌گویند ( و ادعائی بیش نیست و مبنی بر دلیل و برهانی نمی‌باشد . نه هیچ پیغمبری آن را گفته است و نه در هیچ کتاب آسمانی از سوی خدا آمده است . این گفتار ) آنان به گفتار کافرانی می‌ماند که پیش از آنان همچنین می‌گفتند ( و مثلاً معتقد به حلول خدا در برخی از مخلوقات بودند و یا این که فرشتگان را دختران خدا می‌دانستند ) . خداوند کافران را نفرین و نابود کند چگونه ( دروغ می‌گویند و چگونه از حق با وجود این همه روشنی به دور می‌گردند و ) بازداشته می‌شوند ؟ !‏

 

توضیحات :

‏« عُزَیْرٌ » : همان کسی است که اهل کتاب او را عزرا می‌نامند . « ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ » : این سخنی است که به زبان می‌گویند و دلیلی بر صحّت آن ندارند . این سخنی است که می‌گویند و نشاید که چنین بگویند . « یُضَاهِئُونَ » : همچون ایشان می‌گویند . سخنشان به سخن کافرانی می‌ماند که . در اصل مضافی حذف شده است و ضمیر مضاف‌الیه به جای آن قرار گرفته و مرفوع شده است . تقدیر چنین است : یُضَاهی قَوْلُهُمْ قَوْلَ الَّذِینَ . از ماده ( ضَها ) یا ( ضَهی ) است و یاء به همزه تبدیل شده است . آن را ( یُضاهُونَ ) هم خوانده‌اند . « قاتَلَهُمُ اللهُ » : خدا با آنان بجنگد ! سرنوشت کسی هم که خدا با او بجنگد نابودی و بدبختی است . مراد دعا است ، یعنی خداوند ایشان را نفرین و از رحمت خود به دور کند . « أَنَّیا » : چگونه . « یُؤْفَکُونَ » : بازداشته می‌شوند . منصرف گردانده می‌شوند ( نگا : مائده / 75 ) .‏

 

آیه  31

متن آیه :

‏ اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِیَعْبُدُواْ إِلَهاً وَاحِداً لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ‏

 

ترجمه :

‏یهودیان و ترسایان علاوه از خدا ، علماء دینی و پارسایان خود را هم به خدائی پذیرفته‌اند ( چرا که علماء و پارسایان ، حلال خدا را حرام ، و حرام خدا را حلال می‌کنند ، و خودسرانه قانونگذاری می‌نمایند ، و دیگران هم از ایشان فرمان می‌برند و سخنان آنان را دین می‌دانند و کورکورانه به دنبالشان روان می‌گردند . ترسایان افزون بر آن ) مسیح پسر مریم را نیز خدا می‌شمارند .  ( در صورتی که در همه کتابهای آسمانی و از سوی همه پیغمبران الهی ) بدیشان جز این دستور داده نشده است که : تنها خدای یگانه را بپرستند و بس . جز خدا معبودی نیست و او پاک و منزّه از شرک‌ورزی و چیزهائی است که ایشان آنها را انباز قرار می‌دهند .‏

 

توضیحات :

‏« إِتَّخَذُوا » : قرار داده‌اند . تبدیل کرده‌اند . « أَحْبَار » : جمع حِبْر ، علماء ، مراد پیشوایان دینی یهودیان است . « رُهْبَان‌ » : جمع راهب ، پارسایان . دیرنشینان . مراد پیشوایان دینی مسیحیان است . « أَرْبَاباً » : جمع رَبّ ، معبودان .‏

 

آیه  32

متن آیه :

‏ یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آنان می‌خواهند نور خدا را با ( گمانهای باطل و سخنان ناروای ) دهان خود خاموش گردانند ( و از گسترش این نور که اسلام است جلوگیری کنند ) ولی خداوند جز این نمی‌خواهد که نور خود را به کمال رساند ( و پیوسته با پیروزی این آئین ، آن را گسترده‌تر گرداند ) هرچند که کافران دوست نداشته باشند .‏

 

توضیحات :

‏« یُطْفِئُوا » : از مصدر إِطْفاء ، به معنی خاموش‌کردن . « نُورَاللهِ »  : مراد آئین اسلام ، یا قرآن است ( نگا : نساء / 174 و تغابن / 8 ) . « یَأْبَیا » : خودداری می‌کند . سرباز می‌زند .‏

 

آیه  33

متن آیه :

‏ هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ ‏

 

ترجمه :

‏خدا است که پیغمبر خود ( محمّد ) را همراه با هدایت و دین راستین ( به میان مردم ) روانه کرده است تا این آئین ( کامل و شامل ) را بر همه آئینها پیروز گرداند ( و به منصّه ظهورش رساند ) هرچند که مشرکان نپسندند .‏

 

توضیحات :

‏« الْهُدَیا » : هدایت . مراد قرآن است . « لِیُظْهِرَهُ » : تا او را مطلع و مسلّط گرداند . تا آن را برتری و چیرگی بخشد . مرجع ضمیر ( هُ ) می‌تواند ( رَسُول ) یا ( دینِ الْحَقِّ ) باشد .‏

 

آیه  34

متن آیه :

‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیراً مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ‏

 

ترجمه :

‏ای مؤمنان ! بسیاری از علماء دینیِ یهودی و مسیحی ، اموال مردم را به ناحق می‌خورند ، و دیگران را از راه خدا بازمی‌دارند ( و از اطمینان مردمان به خود سوءاستفاده می‌کنند و از پذیرش اسلام ممانعت می‌نمایند . ای مؤمنان ! شما همچون ایشان نشوید و مواظب علماء بدکردار و عرفاء ناپرهیزگار خود باشید و بدانید اسم و رسمْ دنیاپرستان مال‌اندوز را تغییر نمی‌دهد ) و کسانی که طلا و نقره را اندوخته می‌کنند و آن را در راه خدا خرج نمی‌نمایند ، آنان را به عذاب بس بزرگ و بسیار دردناکی مژده بده .‏

 

توضیحات :

‏« بِالْبَاطِلِ » : به ناحق . بیهوده . مثلاً از راه گناه بخشی و بهشت‌فروشی و تحریم حلال و تحلیل حرام . « یَکْنِزُونَ » : اندوخته می‌کنند . گنجینه می‌سازند . مراد از کنز ، ثروت‌اندوزیِ بیجائی است که حقوق شرعی از آن پرداخت نگردد . « الذَّهَبَ » : طلا . زر . « الْفِضَّة » : نقره . سیم . « الذَّهَبَ وَ الْفِضَّة » : مراد اموال است . « لا یُنفِقُونَها » : استعمال ضمیر مفرد ( ها ) به جای ضمیر مثنّی ( هُما ) جائز است هنگامی که بیان یکی از دو چیز به منزله بیان هردوی آنها باشد ( نگا : بقره / 45 ، جمعه / 11 ) . یا این که ضمیر ( ها ) متوجّه معنی است که کُنوز یا اموال است . « بَشِّرْ » : مژده بده . مراد ریشخند و تهکّم است .‏

 

آیه  35

متن آیه :

‏ یَوْمَ یُحْمَى عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا کَنَزْتُمْ لأَنفُسِکُمْ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنِزُونَ ‏

 

ترجمه :

‏روزی ( فرا خواهد رسید که ) این سکّه‌ها در آتش دوزخ ، تافته می‌شود و پیشانیها و پهلوها و پشتهای ایشان با آنها داغ می‌گردد ( و برای توبیخ ) بدیشان گفته می‌شود : این همان چیزی است که برای خویشتن اندوخته می‌کردید ، پس اینک بچشید مزه چیزی را که می‌اندوختید .‏

 

توضیحات :

‏« یَوْمَ » : در روزی که . روزی را که . ظرف است برای ( عذاب إلیمٍ ) یا ( یُعَذَّبُونَ ) محذوف و یا مفعول‌به ( أُذْکُرْ ) محذوف است . « تُکْوَیا » : داغ می‌گردد . « جِبَاه‌ » : جمع جِبْهَة ، پیشانیها . « جنوب‌ » : جمع جنب ، پهلوها . « ظُهُور » : جمع ظَهْر ، پشتها .‏

 

آیه  36

متن آیه :

‏ إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتَابِ اللّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِیهِنَّ أَنفُسَکُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِکِینَ کَآفَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَآفَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏شماره ماهها ( ی سال قمری ) در حکم و تقدیر خدا ( ی متعال ، و مضبوط در لوح محفوظ ، یا موجود ) در کتاب آفرینش - از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده است‌ - دوازده ماه است که چهار ماه حرام است ( و آنها عبارتند از : ذی‌القعده ، ذی‌الحجّه ، محرّم ، و رجب . جنگ در این ماهها حرام است ، و ) این ( تحریم نبرد ) آئین راستین و تغییرناپذیر ( خدا ) است ، پس در آنها به خویشتن ستم نکنید ( و جنگ در آنها را حلال ندانید ، مگر این که تجاوز و قانون‌شکنی از سوی دشمن باشد و شما به ناچار از خود دفاع کنید . ای مؤمنان ! ) با همه مشرکان بجنگید همان گونه که آنان جملگی با شما می‌جنگند ، و بدانید که ( لطف و یاری ) خدا با پرهیزگاران است .‏

 

توضیحات :

‏« کِتَاب‌ » : مراد همه کتابهای آسمانی ، یا لوح محفوظ ، و یا کتاب بازِ هستی است . « حُرُم‌ » : جمع حرام . مراد ماه‌های چهارگانه ذی‌القعده ، ذی‌الحجّه ، محرم ، و رجب است که جنگیدن در آنها حرام است . « الدِّینُ » : آئین . حکم و داوری . حساب . « الْقَیِّمُ » : راست و درست . استوار و پابرجا . « الدِّینُ الْقَیِّمُ » : آئین راستین و ابدی . داوری درست و سرمدی . حساب صحیح و همیشگی . « کَآفَّةً » : جملگی . همگی . مصدری است مانند عافِیَة و عاقِبَة ، و به معنی ( کافّینَ ) بوده و حال فاعل یا مفعول می‌باشد . « قَاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کَآفَّة » : جملگی با مشرکان بجنگید . با جملگی مشرکان بجنگید .‏

 

آیه  37

متن آیه :

‏ إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیَادَةٌ فِی الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُواْ یُحِلِّونَهُ عَاماً وَیُحَرِّمُونَهُ عَاماً لِّیُوَاطِؤُواْ عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللّهُ فَیُحِلُّواْ مَا حَرَّمَ اللّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏به تأخیر انداختن ( و بهم‌زدن ترتیب ماههای حرام ) افزایش در کفر است . کافران بدان گمراهِ ( گمراه و سرگشته‌تر از پیش ) می‌شوند . آنان یک سال ( ماه حرام را ) حلال می‌کنند و یک سال ( ماه حلال را ) حرام می‌سازند ( و برابر آرزوی خود ماهها را جابجا می‌نمایند و می‌گویند : ماهی در برابر ماهی ) تا با تعداد ماههائی که خدا حرام کرده است موافقت برقرار سازند ( و عدد چهار را تکمیل گردانند ) و بدین وسیله چیزی را ( برای خود ) حلال نمایند که خداوند حرام کرده است ( و چیزی را حرام نمایند که خداوند حلال فرموده است ) . کردار زشتشان در نظرشان آراسته شده است ، و خداوند گروه کافران ( مُصرّ بر کفر را به راه سعادت ) هدایت نمی‌نماید .‏

 

توضیحات :

‏« أَلنَّسِی‌ءُ » : به تأخیرانداختن . مراد جابه‌جائی ماهها و بهم‌زدن ترتیب طبیعی آنها است که عربها بنا به مصالحی چنین می‌کردند و مثلاً اعلام می‌کردند که ماه محرم امسال به تأخیر انداخته می‌شود و ماه صفر جایگزین آن می‌گردد . یا ماه ذی‌الحجّه که مراسم حجّ در آن انجام می‌گیرد ، از تابستان به زمستان انداخته می‌شود ، و . . . « یُحِلُّونَهُ . . . یُحَرِّمُونَهُ » : مرجع ضمیر ( هُ ) واژه ( أَلنَّسی‌ءُ ) است و می‌توان آیه را چنین معنی کرد : کافران سالی ، به تأخیرانداختن و جابجاکردن را حلال می‌دانند و سالی ، حرام . « لِیُوَاطِئُوا » : از مصدر مُواطاه به معنی موافقت و مطابقت است . یعنی تا این که شماره چهار را تکمیل می‌کنند ، هرچند که ماههای حرام جابجا شوند .‏

 

آیه  38

متن آیه :

‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِیتُم بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِیلٌ ‏

 

ترجمه :

‏ای مؤمنان ! چرا هنگامی که به شما گفته می‌شود :  ( برای جهاد ) در راه خدا حرکت کنید ، سستی می‌کنید و دل به دنیا می‌دهید ؟ آیا به زندگی این جهان به جای زندگی آن جهان خوشنودید ؟  ( و فانی را بر باقی ترجیح می‌دهید ؟ آیا سزد که چنین کنید ؟ ) تمتّع و کالای این جهان در برابر تمتّع و کالای آن جهان ، چیز کمی بیش نیست .‏

 

توضیحات :

‏« مَا لَکُمْ » : چه چیزتان شده است‌ ؟ چه خبرتان است‌ ؟ چرا شما ؟  « إنفِرُوا » : بیرون روید . برای جهاد به تندی خارج شوید . « إِثَّاقَلْتُمْ » : سستی و کندی کردید . اصل آن ( تَثَاقَلْتُمْ ) و از باب تفاعُل است . « إِثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأرْضِ » : خویشتن را به زمین چسپانده و تنبلی کردید . دل به زندگی جهان دادید و بدان گرائیدید . « مِنَ الآخِرَةِ » : بدل آخرت . به جای دنیای دیگر .‏

 

آیه  39

متن آیه :

‏ إِلاَّ تَنفِرُواْ یُعَذِّبْکُمْ عَذَاباً أَلِیماً وَیَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‏

 

ترجمه :

‏اگر برای جهاد بیرون نروید ، خداوند شما را ( در دنیا با استیلاء دشمنان و در آخرت با آتش سوزان ) عذاب دردناکی می‌دهد و ( شما را نابود می‌کند و ) قومی را جایگزینتان می‌سازد که جدای از شمایند ( و پاسخگوی فرمان خدایند و در اسرع وقت دستور او را اجرا می‌نمایند . شما بدانید که با نافرمانی خود تنها به خویشتن زیان می‌رسانید ) و هیچ زیانی به خدا نمی‌رسانید ( چرا که خدا بی‌نیاز از همگان و دارای قدرت فراوان است ) و خدا بر هر چیزی توانا است ( و از جمله بدون شما هم می‌تواند اسلام را پیروز گرداند ، و همچنین شما را از بین ببرد و دسته فرمانبرداری را جانشین شما کند ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِلاّ تَنفِرُوا » : اگر برای جهاد بیرون نروید . اصل آن ( إِنْ لا تَنْفِرُوا ) است . « غَیْرَکُمْ » : جدای از شما ، یعنی مطیع و فرمانبردار و مؤمن و پرهیزگار . واژه ( غَیْرَ ) صفت ( قَوْماً ) است و به سبب ابهام فراوانی که دارد با وجود اضافه معرفه نمی‌گردد . می‌تواند مستثنی نیز باشد . « یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ » : قوم دیگری را جانشین شما می‌سازد . قومی را جانشین شما می‌کند که مغایر با شمایند و دستور خدا را اجرا می‌نمایند . « لا تَضُرُّوهُ » : به خدا زیان نمی‌رسانید . به پیغمبر زیان نمی‌رسانید .‏

 

آیه  40

متن آیه :

‏ إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُواْ ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُواْ السُّفْلَى وَکَلِمَةُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏اگر پیغمبر را یاری نکنید ( خدا او را یاری می‌کند ، همان گونه که قبلاً ) خدا او را یاری کرد ، بدان گاه که کافران او را ( از مکّه ) بیرون کردند ، در حالی که ( دو نفر بیشتر نبودند و ) او دومین نفر بود ( و تنها یک نفر به همراه داشت که رفیق دلسوزش ابوبکر بود ) . هنگامی که آن دو در غار ( ثور جای گزیدند و در آن سه روز ماندگار ) شدند ( ابوبکر نگران شد که از سوی قریشیان به جان پیغمبر گزندی رسد ، ) در این هنگام پیغمبر خطاب به رفیقش گفت : غم مخور که خدا با ما است ( و ما را حفظ می‌نماید و کمک می‌کند و از دست قریشیان می‌رهاند و به عزّت و شوکت می‌رساند . در این وقت بود که ) خداوند آرامش خود را بهره او ساخت ( و ابوبکر از این پرتو الطاف ، آرام گرفت ) و پیغمبر را با سپاهیانی ( از فرشتگان در همان زمان و همچنین بعدها در جنگ بدر و حُنَین ) یاری داد که شما آنان را نمی‌دیدید ، و سرانجام سخن کافران را فروکشید ( و شوکت و آئین آنان را از هم گسیخت ) و سخن الهی پیوسته بالا بوده است ( و نور توحید بر ظلمت کفر چیره شده است و مکتب آسمانی ، مکتبهای زمینی را از میان برده است ) و خدا باعزّت است ( و هرکاری را می‌تواند بکند و ) حکیم است ( و کارها را بجا و از روی حکمت انجام می‌دهد ) .‏

 

توضیحات :

‏« ثَانِیَ اثْنَیْنِ » : یکی از دو نفر . حال ضمیر ( هُ ) است . « الْغَار » : مراد غار کوه ثور است که در جنوب مکّه قرار دارد و راه یک ساعته پیاده از آن دور است . « إِذْهُمَا فِی الْغَارِ » : بدل بعض از ( إِذْ أَخْرَجَهُ ) ، و ( إِذْ یَقُولُ ) بدل دوم آن است . « عَلَیْهِ » : ضمیر ( ه ) به پیغمبر و یا به ابوبکر صِدّیق برمی‌گردد . « کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا » : مراد سخنی است مبنی بر قتل پیغمبر که همگی بر آن متّفق شدند ( نگا : انفال / 30 ) . شرک . دعوت به کفر . مراد معتقدات ایشان است . « کَلِمَةُاللهِ » : مراد وعده پیروزی خدا به پیغمبران و مؤمنان است ( غافر / 51 ) . توحید . دعوت به اسلام . آئین اسلام . واژه ( کَلِمَةُ ) مبتدا است و جمله ( هِیَ‌الْعُلْیَا ) خبر آن است . ذکر جمله اسمیّه برای دوام است و بیانگر همیشگی و جاودانگی ( کَلِمَةُ اللهِ ) است .‏

 

آیه  41

متن آیه :

‏ انْفِرُواْ خِفَافاً وَثِقَالاً وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( ای مؤمنان ! هرگاه منادی جهاد ، شما را به جهاد ندا درداد فوراً ) به سوی جهاد حرکت کنید ، سبک‌بار یا سنگین‌بار ،  ( جوان یا پیر ، مجرّد یا متأهّل ، کم‌عائله یا پرعائله ، غنی یا فقیر ، فارغ‌البال یا گرفتار ، مسلّح به اسلحه سبک یا سنگین ، پیاده یا سواره و . . . در هر صورت و در هر حال ، ) و با مال و جان در راه خدا جهاد و پیکار کنید . اگر دانا باشید می‌دانید که این به نفع خود شما است .‏

 

توضیحات :

‏« خِفَافاً » : جمع خَفیف ، سبکباران . « ثِقَالاً » : جمع ثقیل ، سنگین‌باران . « خِفَافاً وَ ثِقَالاً » : حال است و مراد این است که در هر حالی باید به جهاد رفت : سواره یا پیاده ، پیر یا جوان ، فقیر یا غنی ، آسان یا مشکل .‏

 

آیه  42

متن آیه :

‏ لَوْ کَانَ عَرَضاً قَرِیباً وَسَفَراً قَاصِداً لاَّتَّبَعُوکَ وَلَکِن بَعُدَتْ عَلَیْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَکُمْ یُهْلِکُونَ أَنفُسَهُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( منافقان ) اگر غنائمی نزدیک ( و در دسترس ) و سفری سهل و آسان باشد ( به طمع دنیا ) از تو پیروی می‌کنند و به دنبال تو می‌آیند ، ولی راه دور و پردردسر ( همچون تبوک ) برای ایشان ناشدنی و نارفتنی است . به خدا سوگند می‌خورند که اگر می‌توانستیم با شما حرکت می‌کردیم . آنان ( در واقع با این عملها و این دروغها ) خویشتن را تباه و هلاک می‌کنند ، و خدا می‌داند که ایشان دروغگویند .‏

 

توضیحات :

‏« عَرَضاً » : کالا و متاع فانی دنیا . حُطام دنیا . « قَاصِداً » : آسان و بی‌دردسر . « الشُّقَّة » : مسافتی که بدون مشقّت طی نشود .‏

 

آیه  43

متن آیه :

‏ عَفَا اللّهُ عَنکَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَتَعْلَمَ الْکَاذِبِینَ ‏

 

ترجمه :

‏خدا تو را بیامرزاد ! چرا به آنان اجازه دادی ( که از جهاد بازمانند و با شما خارج نشوند ) پیش از آن که برای تو روشن گردد که ایشان ( در عذرهائی که می‌آورند ) راستگویند و یا بدانی که چه کسانی دروغگویند .‏

 

توضیحات :

‏« عَفَا اللهُ عَنکَ » : جمله دعائی است و مراد از این نوع جمله‌ها بیشتر تعظیم و توقیر است‌ ؛ نه توبیخ و تحقیر . در اینجا عتاب بر ترک اوّلی و أَکْمَل است‌ ؛ نه به خاطر ارتکاب جرم و معصیت ( نگا : نور / 62 ) . بلکه می‌توان گفت منظور از خطاب به صورت استفهام استنکاری ، بیان منافقی منافقان است . یعنی اگر بدیشان اجازه نمی‌دادی ، منافقی منافقان در عمل برای همگان روشن می‌شد . چرا که در هر صورت منافقان به جنگ تبوک نمی‌رفتند .‏

 

آیه  44

متن آیه :

‏ لاَ یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ أَن یُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏آنان که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند در انجام جهاد با مال و جان ( در راه یزدان ) از تو اجازه نمی‌گیرند ،  ( زیرا جهاد واجب است و در اداء واجبات ، کسب اجازه لازم نیست . این چنین مؤمنان راستینی که برای رفتن به جهاد اجازه نمی‌گیرند ، به طریق اوّلی برای نرفتن به جهاد درخواست اجازه نمی‌کنند ) و خداوند به خوبی افراد پرهیزگار را می‌شناسد ( و از نیّات و اعمال آنان کاملاً آگاه است ) .‏

 

توضیحات :

‏« لا یَسْتَأْذِنُکَ . . . » : در کار جهاد از تو درخواست اجازه نمی‌کنند ؛ نه برای خروج و نه برای قعود . متعلّق آن می‌تواند محذوف و واژه ( تخلّف ) باشد ، و ( أَن یُجاهِدُوا ) ، کَراهَةَ أَن یُجاهِدُوا منظور نظر و در تقدیر باشد .‏

 

آیه  45

متن آیه :

‏ إِنَّمَا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ ‏

 

ترجمه :

‏تنها کسانی از تو اجازه می‌خواهند که ( در جهاد شرکت نکنند که مدّعیان دروغینند و ) به خدا و روز جزا ایمان ندارند و دلهایشان دچار شکّ و تردید است و در حیرت و سرگردانی خود بسر می‌برند .‏

 

توضیحات :

‏« إِرْتابَتْ » : دچار شکّ و تردید شده است . « یَتَرَدَّدُونَ » : در رفت و برگشت و آمد و شدند . سرگردانند .‏

 

آیه  46

متن آیه :

‏ وَلَوْ أَرَادُواْ الْخُرُوجَ لأَعَدُّواْ لَهُ عُدَّةً وَلَکِن کَرِهَ اللّهُ انبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِیلَ اقْعُدُواْ مَعَ الْقَاعِدِینَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر ( این منافقان نیّت پاک و درستی داشتند و ) می‌خواستند ( برای جهاد ) بیرون روند ، توشه و ساز و برگ آن را آماده می‌کردند ( و مسلّح و مجهّز در خدمت رسول راه می‌افتادند . ) امّا خدا ( می‌دانست که اگر برای جهاد بیرون می‌آمدند جز زیان و ضرر نداشتند . این بود که ) بیرون‌شدن و حرکت‌کردن آنان را ( به سوی میدان نبرد ) نپسندید و ایشان را از ( این کار ) بازداشت . و بدیشان گفته شد : با نشستگان ( عاجز و ناتوان ، از قبیل : بیماران و پیران و کودکان و زنان ، در خانه ) بنشینید ( چرا که شایستگی آن را ندارید که در کارهای بزرگ و راه سترگ خدا گام بردارید ) .‏

 

توضیحات :

‏« عُدَّة » : توشه . ساز و برگ . « إِنْبِعاث‌ » : روانه‌شدن . رفتن . « ثَبَّطَ » : بازداشت . با ترس و هراس انداختن به دل منافقان ، از بیرون رفتن ایشان برای غزوه تبوک و جنگ با رومیان جلوگیری کرد . « قِیلَ » : گفته شد . این سخن می‌تواند القاء خدا ، اذن رسول ، ندای وجدان ، وسوسه شیطان ، و یا گفتار یک یا چند نفر از میان خودشان باشد .‏

 

آیه  47

متن آیه :

‏ لَوْ خَرَجُواْ فِیکُم مَّا زَادُوکُمْ إِلاَّ خَبَالاً ولأَوْضَعُواْ خِلاَلَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ وَفِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر آنان همراه شما ( برای جهاد ) بیرون می‌آمدند ، چیزی جز شر و فساد بر شما نمی‌افزودند ، و به سرعت در میان شما حرکت می‌کردند و مشغول آشفتن و گول‌زدن و برگرداندنتان از دین می‌شدند . در میانتان هم کسانی هستند که سخن ایشان را بشنوند ( و دعوت تفرقه‌آمیز و فتنه‌برانگیز ایشان را بپذیرند ) . خداوند ستمگران را خوب می‌شناسد ( و از فاسق و فاجر ایشان آگاه و از رفتار آشکار و نهانشان باخبر است ) .‏

 

توضیحات :

‏« خَبَالاً » : شر و فساد ( نگا : آل‌عمران / 118 ) . « أَوْضَعُوا » : سرعت می‌گرفتند . با شتاب راه می‌افتادند . « خِلالَ » : جمع خَلَل‌ ؛ میان ، بین . « فِتْنَة » : تفرقه و اختلاف . از دین برگرداندن . « سَمَّاعُونَ » : شنوندگان . فرمانبرداران . جاسوسان .‏

 

آیه  48

متن آیه :

‏ لَقَدِ ابْتَغَوُاْ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُواْ لَکَ الأُمُورَ حَتَّى جَاء الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللّهِ وَهُمْ کَارِهُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( این گروه منافقان ) پیش از این هم به فتنه‌گری و ایجاد فساد ( در میان شما ) پرداخته‌اند و ( در جنگ احد و دیگر موارد ) برضدّ شخص پیغمبر ( و برخی از مؤمنان و خود آئین اسلام توطئه‌ها چیده‌اند و ) نقشه‌ها کشیده‌اند و رایزنیها نموده‌اند و نیرنگها ورزیده‌اند ( برای این که جلو اسلام را بگیرند و کار را بر تو تباه کنند ) تا زمانی که - علی‌رغم خواست منافقان ( و به کوری چشم ایشان ) - یاری خدا فرا رسید و آئین اسلام آشکار و پیروز گردید ( و دسته دسته مردمان بدان گرویدند و مزه ایمان را چشیدند و به حساب منافقان رسیدند ) .‏

 

توضیحات :

‏« قَلَّبُوا لَکَ الأُمُورَ » : برضدّ تو مشورتها نموده‌اند و چاره‌اندیشیها کرده‌اند و نیرنگها ساخته‌اند . « جَآءَالْحَقُّ » : حق فرا رسید . وعده پیروزی تحقّق یافت . « أَمْرُاللهِ » : مراد آئین خدا اسلام است .‏

 

آیه  49

متن آیه :

‏ وَمِنْهُم مَّن یَقُولُ ائْذَن لِّی وَلاَ تَفْتِنِّی أَلاَ فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکَافِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏بعضی از منافقان می‌گویند : به ما اجازه بده ( تا در جهاد با رومیان شرکت نکنیم ) و ما را دچار فتنه و فساد ( جمال ماهرویان رومی ) مساز . هان ! هم‌اینک ایشان ( با مخالفت فرمان خدا ) به خودِ فتنه و فساد افتاده‌اند و ( دچار معصیت و گناه شده‌اند و در روز قیامت ) آتش دوزخ ، کافران ( چون ایشان ) را فرا می‌گیرد .‏

 

توضیحات :

‏« لا تَفْتِنِّی‌ » : مرا دچار فتنه و آشوب مساز . مرا شیدا و مفتون زیبارویان رومی مساز و گناه‌آلودم مکن .‏

 

آیه  50

متن آیه :

‏ إِن تُصِبْکَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکَ مُصِیبَةٌ یَقُولُواْ قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَیَتَوَلَّواْ وَّهُمْ فَرِحُونَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر نیکی به تو رسد ( و پیروزی و غنیمت یابی ، این توفیق ) ایشان را ناراحت می‌کند ، و اگر مصیبتی به تو دست دهد ( و مثلاً کشته‌ها و زخمیهائی داشته باشی ، شادی می‌کنند و ) می‌گویند : ما که تصمیم خود را از پیش گرفته‌ایم ( و قبلاً خویشتن را برحذر از این بلا داشته‌ایم ) و شادان برمی‌گردند و می‌روند .‏

 

توضیحات :

‏« أَخَذْنَا أَمْرَنَا » : تصمیم خود را گرفته بودیم . خود را از خطر رهانده و محفوظ و مصون داشته‌ایم .‏

 

آیه  51

متن آیه :

‏ قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلاَّ مَا کَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : هرگز چیزی ( از خیر و شر ) به ما نمی‌رسد ، مگر چیزی که خدا برای ما مقدّر کرده باشد .  ( این است که نه در برابر خیر مغرور می‌شویم و نه در برابر شر به جزع و فزع می‌پردازیم ، بلکه کاروبار خود را به خدا حواله می‌سازیم ، و ) او مولی و سرپرست ما است ، و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند و بس .‏

 

توضیحات :

‏« کَتَبَ » : مقدّر نموده است . واجب گردانده است . مقرّر داشته است .‏

 

آیه  52

متن آیه :

‏ قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَن یُصِیبَکُمُ اللّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَیْدِینَا فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَکُم مُّتَرَبِّصُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : آیا درباره ما جز یکی از دو نیکی انتظار دارید :  ( یا پیروزی و غنیمت در دنیا ، و یا شهادت و بهشت در آخرت ) . ولی ما درباره شما چشم به راه هستیم که یا خداوند ( در این جهان یا آن جهان ) به عذابی از سوی خود گرفتارتان سازد و یا ( در این جهان ) با دست ما ( مذلّت و خواری نصیبتان سازد ) . پس شما چشم به راه ( فرمان و خواست ) خدا باشید و ما هم با شما در انتظاریم .‏

 

توضیحات :

‏« تَرَبَّصُونَ » : انتظار می‌کشید . چشم‌براهید . « إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ » : یکی از دو حالت نیک و عاقبت خوب . پیروزی و بهروزی یا شهادت و جنّت .‏

 

آیه  53

متن آیه :

‏ قُلْ أَنفِقُواْ طَوْعاً أَوْ کَرْهاً لَّن یُتَقَبَّلَ مِنکُمْ إِنَّکُمْ کُنتُمْ قَوْماً فَاسِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! به منافقانی که برای پنهان داشتن نفاق خود به بذل و بخشش می‌پردازند ) بگو : چه از روی اختیار و چه از روی اجبار به بذل و بخشش بپردازید ، در هر حال از شما پذیرفته نمی‌گردد ، چرا که شما قوم فاسقی هستید ( و بر دین خدا میشورید و از فرمان او به در می‌روید و نفاقتان اعمال نیکتان را پوچ و بیسود می‌گرداند ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَنفِقُوا » : ببخشید . بخشش و احسان کنید . در ظاهرْ امر و در معنی خبر است ( نگا : توبه / 80 ) . « طَوْعاً أَوْکَرْهاً » : به دلخواه یا به ناچار . مصدرند و حال واقع شده‌اند و به معنی ( طَآئِعینَ ) و ( کارِهینَ ) به کار رفته‌اند .‏

 

آیه  54

متن آیه :

‏ وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ کَفَرُواْ بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلاَ یَأْتُونَ الصَّلاَةَ إِلاَّ وَهُمْ کُسَالَى وَلاَ یُنفِقُونَ إِلاَّ وَهُمْ کَارِهُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هیچ‌چیز مانع پذیرش نفقات و بذل و بخشش‌هایشان نشده است جز این که آنان به خدا و پیغمبرش ایمان ندارند ( و کفر هم اعمال را پوچ و بیسود می‌کند ، ) و جز با ناراحتی و بی‌حالی و سستی و سنگینی به نماز نمی‌ایستند ، و جز از روی ناچاری احسان و بخشش نمی‌کنند .‏

 

توضیحات :

‏« کُسَالَیا » : جمع کَسْلان ، تنبل . سست .‏

 

آیه  55

متن آیه :

‏ فَلاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏فزونی اموال و اولاد ( یعنی نیروی اقتصادی و انسانی ) ایشان ، تو را به شگفتی نیندازد . چرا که خداوند می‌خواهد آنان را در زندگی دنیا بدین وسیله معذّب کند ( و پیوسته به جمع مال و منال کوشند و همه عمر در راه نگهداری و پاسداری آن تلاش ورزند ، و به خاطر دلبستگی فوق‌العاده به این امور ، خدا و آخرت را فراموش کنند ) و در حال کفر جان دهند و قالب تهی کنند .‏

 

توضیحات :

‏« تَزْهَقَ » : بدر رود . از مصدر زُهوق به معنی خُروج ، و در اینجا مراد جان‌دادن و قالب تهی‌کردن است که برای آنان همراه با شکنجه‌ها و دردها است ( نگا : انعام / 93 و أنفال / 50 ) . « أَنفُس‌ » : جمع نفْس ، جان . روح .‏

 

آیه  56

متن آیه :

‏ وَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ إِنَّهُمْ لَمِنکُمْ وَمَا هُم مِّنکُمْ وَلَکِنَّهُمْ قَوْمٌ یَفْرَقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏به خدا سوگند می‌خورند که آنان از شمایند ( و مؤمن و مسلمانند ) در حالی که از شما نیستند ( و مؤمن و مسلمان نمی‌باشند ) و مردمان ترسوئی هستند ( و چون از شما وحشت دارند ، دروغ می‌گویند و نفاق می‌ورزند ) .‏

 

توضیحات :

‏« یَفْرَقُونَ » : می‌ترسند . از مصدر ( فَرَق ) به معنی خوف و فزع .‏

 

آیه  57

متن آیه :

‏ لَوْ یَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلاً لَّوَلَّوْاْ إِلَیْهِ وَهُمْ یَجْمَحُونَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر پناهگاهی یا غارهائی و یا سردابی پیدا کنند شتابان بدانجا می‌روند و به سرعت بدان می‌خزند .‏

 

توضیحات :

‏« مَلْجَأً » : پناهگاه . « مَغَارَاتٍ » : جمع مَغارة ، غارها . « مُدَّخَلاً » : سرداب . دهلیز . نقب . « یَجْمَحُونَ » : شتابان و پریشان می‌گریزند . از ( جُموح ) به معنی توسنی و سربرداشتنِ اسب . « وَ هُمْ یَجْمَحُونَ » : مراد این است که منافقان از شما نفرت و وحشت دارند و از آئین شما بیزارند .‏

 

آیه  58

متن آیه :

‏ وَمِنْهُم مَّن یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنْهَا رَضُواْ وَإِن لَّمْ یُعْطَوْاْ مِنهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ ‏

 

ترجمه :

‏در میان آنان کسانی هستند که در تقسیم زکات از تو عیبجوئی می‌کنند و ایراد می‌گیرند ( و نسبت بی‌عدالتی را به تو می‌دهند ! اینان جز به فکر حطام دنیا در اندیشه چیز دیگری نیستند ، و لذا ) اگر بدانان چیزی از زکات داده شود خوشنود می‌شوند و اگر چیزی از آن بدیشان داده نشود هرچه زودتر خشم می‌گیرند ( و اخم و تخم می‌کنند ) .‏

 

توضیحات :

‏« یَلْمِزُکَ » : از تو عیبجوئی می‌کنند . به تو طعنه می‌زنند و از تو ایراد می‌گیرند . « الصَّدَقَاتِ » : جمع صَدَقَة ، زکات ( نگا : توبه / 60 ) . « یَسْخَطُونَ » : خشمگین می‌شوند .‏

 

آیه  59

متن آیه :

‏ وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوْاْ مَا آتَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ سَیُؤْتِینَا اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللّهِ رَاغِبُونَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر آنان بدانچه خدا و پیغمبرش بدیشان داده است ( و قسمت ایشان کرده است ) راضی می‌شدند و می‌گفتند :  ( دستور ) خدا ما را بسنده است و خداوند از فضل و احسان خود به ما می‌دهد و پیغمبرش ( بیش از آنچه به ما داده است این بار به ما عطاء می‌کند ، و ) ما ( به فضل و بخشایش پروردگار خود چشم دوخته و ) تنها رضای خدا را می‌جوئیم ،  ( اگر چنین می‌گفتند و می‌کردند ، به سود آنان بود ) .‏

 

توضیحات :

‏« وَ لَوْ » : جواب آن محذوف است که ( لَکانَ خَیْراً لَهُمْ ) است . « رَاغِبُونَ » : جمع راغِب ، مشتاق . خواهان . آرزومند .‏

 

آیه  60

متن آیه :

‏ إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏زکات مخصوص مستمندان ، بیچارگان ، گردآورندگان آن ، کسانی که جلب محبّتشان ( برای پذیرش اسلام و سودگرفتن از خدمت و یاریشان به اسلام چشم داشته ) می‌شود ،  ( آزادی ) بندگان ،  ( پرداخت بدهی ) بدهکاران ،  ( صرف ) در راه ( تقویت آئین ) خدا ، و واماندگان در راه ( و مسافران درمانده و دورافتاده از مال و منال و خانه و کاشانه ) می‌باشد . این یک فریضه مهمّ الهی است ( که جهت مصلحت بندگان خدا مقرّر شده است ) و خدا دانا ( به مصالح آفریدگان ) و حکیم ( در وضع قوانین ) است .‏

 

توضیحات :

‏« الْفُقَرَآءِ » : مستمندانی که چیزی دارند ولی کفاف زندگی ایشان نمی‌کند . « الْمَسَاکِینِ » : مستمندانی که چیزی ندارند . فقیر و مسکین به جای همدیگر هم به کار می‌روند . « الْعَامِلِینَ عَلَیْهَا » : کارکنانی که از سوی پیشوای مسلمانان مأمور جمع‌آوری زکات می‌شوند . « الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ » : کسانی هستند که پیشوای مسلمانان صلاح بداند از راه احسان از ایشان دلجوئی شود و یا زیان و ضررشان به مسلمانان نرسد . « فِی الرِّقَابِ » : در راه آزادکردن بندگان با خرید و کمک ایشان برای آزادی . « الْغَارِمِینَ » : افراد مقروض و مدیونی که قادر به پرداخت قرض خود نباشند و وام آنان حاصل نادانی نبوده و صرف معصیت نشده باشد . « فِی سَبِیلِ اللهِ » : مراد تمام راههائی است که منتهی به خوشنودی خدا می‌گردند . « إبْنِ السَّبِیلِ » : مسافر دورافتاده از خانه و کاشانه و نیازمند کمک برای رسیدن به آن باشد . « فَرِیضَةً » : واجب . مصدر و مفعول مطلق تأکیدی برای فعل مقدّری است . یعنی : فَرَضَ اللهُ لَهُمُ الصَّدَقَاتِ فَریضَةً .‏

 

آیه  61

متن آیه :

‏ وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُواْ مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏در میان منافقان کسانی هستند که پیغمبر را می‌آزارند و می‌گویند : او سراپاگوش است ( و راست و دروغ را می‌شنود و همه‌چیز را باور می‌کند ) . بگو :  ( او در نهایت لطف و محبّت به سخنان خوب و بد شما گوش فرا می‌دهد ، ولی به سخن خوب عمل می‌کند و سخن بد را نادیده می‌گیرد و بدان عمل نمی‌کند ، و این ) سراپا گوش بودن او به نفع شما است . او به خدا ایمان دارد ( و همه فرموده‌های او را تصدیق می‌کند ) و به مؤمنان ایمان دارد ( و هرچه بگویند باور می‌کند ، چون معتقد به اخلاص ایشان است ) و او برای کسانی که از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است ( زیرا ایشان را به راستای خداشناسی آورده است و راه بهشت را بدانان نموده است ) . کسانی که فرستاده خدا را می‌آزارند ، عذاب دردناکی دارند .‏

 

توضیحات :

‏« أُذُنٌ » : گوش . مراد شخصی است که همه چیز را باور کند . خوش‌باور و دهن‌بین . نامیدن انسان به اندام شنوائی ( أُذُن ) یا اندام بینائی ( عَیْن=جاسوس ) برای مبالغه است .‏

 

آیه  62

متن آیه :

‏ یَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ وَاللّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن یُرْضُوهُ إِن کَانُواْ مُؤْمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏برای شما ، به خدا سوگندها می‌خورند ( که درباره پیغمبر چیز بدی نگفته‌اند و به دروغ از شرکت در جهاد واپس نکشیده‌اند ) تا با سوگندهای خود شما را راضی کنند . در حالی که شایسته‌تر این است که خدا و پیغمبرش را ( با عبادت و طاعت و فرمانبرداری ) راضی کنند ، اگر واقعاً ایمان دارند .‏

 

توضیحات :

‏« . . . أحَقُّ » : مراد این است که راضی‌کردن خدا و پیغمبر مهمتر از راضی‌کردن مسلمانان است . « أَن یُرْضُوهُ » : ضمیر ( هُ ) به ( رسول ) برمی‌گردد . ولی چون سخن از خدا و رسول در میان است ، می‌بایست ( یُرْضُوهُما ) گفته شود . امّا از آنجا که راضی‌کردن پیغمبر عین راضی‌کردن خدا است ضمیر مفرد به جای ضمیر مثنّی ذکر شده است ( نگا : نساء / 80 ) . همچنین می‌توان گفت :  ( وَ اللهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَن یُرْضُوهُ ) ، دو جمله است و ( اللهُ ) و ( رَسُولُ ) مبتدا بوده و خبر اوّلی به خاطر دلالت خبر دومی بر آن ، حذف شده است . تقدیر چنین است : وَ اللهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ . مثل بیت زیر : نَحْنُ بِما عِنْدَنا وَ أَنْتَ بِماعِنْدَ کَ راضٍ وَ الرَّأْیُ مُخْتَلِفٌ‏

 

آیه  63

متن آیه :

‏ أَلَمْ یَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن یُحَادِدِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِداً فِیهَا ذَلِکَ الْخِزْیُ الْعَظِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏آیا ندانسته‌اند که هرکس با خدا و پیغمبرش دشمنی و مخالفت کند ، سزای او آتش دوزخ است و جاودانه در آن می‌ماند ؟ این ( گرفتار آمدن به دوزخ ) رسوائی و خواری بزرگی است .‏

 

توضیحات :

‏« یُحَادِدْ » : دشمنی و مخالفت کند . مراد این است : کسی که با انجام گناه نافرمانی خود را نشان می‌دهد ، انگار جبهه‌گیری کرده است و خویشتن را در حدّی یعنی جانبی ، و خدا را در حدّی قرار داده است ( نگا : مجادله / 5 و 20 و 22 ) . « الخِزْیُ » : خواری و رسوائی .‏

 

آیه  64

متن آیه :

‏ یَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِئُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏منافقان ( خدا و آیات و پیغمبر او را در میان خود به مسخره می‌گیرند و ) می‌ترسند که سوره‌ای برضدّ ایشان نازل شود ( و علاوه از آنچه می‌گویند ) آنچه را ( هم که ) در دل دارند به رویشان بیاورد و آشکارش سازد . بگو : هر اندازه می‌خواهید مسخره کنید ، بیگمان خداوند آنچه را که از آن بیم دارید ( و در پنهان داشتنش می‌کوشید ) آشکار و هویدا می‌سازد .‏

 

توضیحات :

‏« یَحْذَرُ » : می‌پرهیزند . می‌ترسند . « تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ » : برضدّ ‌آنان نازل شود . « إِنَّ اللهَ مُخْرِجٌ . . . » :  ( نگا : محمّد / 29و30 ) .‏

 

آیه  65

متن آیه :

‏ وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآیَاتِهِ وَرَسُولِهِ کُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر از آنان ( درباره سخنان ناروا و کردارهای ناهنجارشان ) بازخواست کنی ، می‌گویند :  ( مراد ما طعن و مسخره نبوده و بلکه با همدیگر ) بازی و شوخی می‌کردیم . بگو : آیا به خدا و آیات او و پیغمبرش می‌توان بازی و شوخی کرد ؟ !‏

 

توضیحات :

‏« . . . نَخُوضُ » : بی‌قصد و غرض سخن می‌گفتیم و صحبت می‌نمودیم .‏

 

آیه  66

متن آیه :

‏ لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ کَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَآئِفَةٍ مِّنکُمْ نُعَذِّبْ طَآئِفَةً بِأَنَّهُمْ کَانُواْ مُجْرِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( بگو : با چنین معذرتهای بیهوده ) عذرخواهی نکنید . شما پس از ایمان‌آوردن ، کافر شده‌اید . اگر هم برخی از شما را ( به سبب توبه مجدّد و انجام کارهای شایسته ) ببخشیم ، برخی دیگر را نمی‌بخشیم . زیرا آنان ( بر کفر و نفاق خود ماندگارند و در حق پیغمبر و مؤمنان ) به بزهکاری خود ادامه می‌دهند .‏

 

توضیحات :

‏« بَعْدَ إِیمَانِکُمْ » : پس از آن که اظهار ایمان کرده‌اید .‏

 

آیه  67

متن آیه :

‏ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏مردان منافق و زنان منافق همه از یک گروه ( و یک قماش ) هستند . آنان همدیگر را به کار زشت فرا می‌خوانند و از کار خوب باز می‌دارند و ( از بذل و بخشش در راه خیر ) دست می‌کشند . خدا را فراموش کرده‌اند ( و از پرستش او روی‌گردان شده‌اند ) ، خدا هم ایشان را فراموش کرده است ( و رحمت خود را از ایشان بریده و هدایت خویش را از آنان دریغ داشته است ) . واقعاً منافقان فرمان‌ناپذیر ( و سرکش و گناهکار ) هستند .‏

 

توضیحات :

‏« یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ » : دست خود را باز می‌دارند . مراد این است که بخل می‌ورزند و به احسان و انفاق و بذل و بخشش نمی‌پردازند . « الْفَاسِقُونَ » : کسانی که از فرمان خدا بیرون می‌روند و عاصی و کافر و گمراه می‌شوند .‏

 

آیه  68

متن آیه :

‏ وَعَدَ الله الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِیَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند به مردان و زنان منافق ، و به همه کافران وعده آتش دوزخ داده که جاودانه در آن می‌مانند ، و دوزخ برای ( عِقاب و عذاب ) ایشان کافی است .  ( علاوه از آن ) خدا آنان را نفرین و از رحمت خود به دور داشته و دارای عذاب همیشگی خواهند بود .‏

 

توضیحات :

‏« مُقیمٌ » : دائم . سرمدی . ناگسستنی .‏

 

آیه  69

متن آیه :

‏ کَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ کَانُواْ أَشَدَّ مِنکُمْ قُوَّةً وَأَکْثَرَ أَمْوَالاً وَأَوْلاَداً فَاسْتَمْتَعُواْ بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلاَقِکُمْ کَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ بِخَلاَقِهِمْ وَخُضْتُمْ کَالَّذِی خَاضُواْ أُوْلَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الُّدنْیَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( شما ای منافقان ! ) همانند کسانی هستید که قبل از شما می‌زیستند ( و در نفاق و کفر بر همدیگر سبقت می‌گرفتند و جز راه فسق و فجور نمی‌پوئیدند ) . آنان از شما نیرومندتر و از اموال و فرزندان بیشتری برخوردار بودند و از قسمت خود ( در این جهان گذران ، از لذائذ نامشروع و گناهان ) بسی استفاده کردند و ( عاقبت مردند و دنیا را به دیگران سپردند و شرمندگی بردند . هم‌اینک شما نیز همچون ایشان از تقوا و یاد خدا دوری گزیده‌اید و به راه هواها و هوسها رفته‌اید و به گرداب شهوات افتاده‌اید و از محرّمات ) شما هم بهره خود را برده‌اید همان گونه که افراد پیش از شما بهره خود را بردند ، و به همان چیزی ( از پلشتیها و زشتیها ) فرو رفته‌اید که آنان بدان فرو رفتند . ایشان کردارشان در دنیا و آخرت پوچ و بیسود گشت و زیانبار ( هر دو جهان ) شدند .  ( هان اگر به راه آنان روید ، همچون ایشان شوید ) .‏

 

توضیحات :

‏« کَالَّذِینَ . . . » : خبر مبتدای محذوف است . تقدیر چنین است : أَنتُمْ کَالَّذِینَ . « إسْتَمْتَعُوا » : بسیار سود جستند و لذّت بردند . از لذائذ جسمانی و شهوات فانی بسی بهره‌مند شدند . « خَلا » : بهره . نصیب . « خُضْتُمْ » : فرو رفته‌اید . به باطل پرداخته‌اید و بدان وارد شده‌اید . « کَالَّذِی‌ » : موصول مفرد ( الَّذِی ) ، به جای موصول جمع ( أَلَّذِینَ ) به کار رفته است . یا این که صفت موصوف محذوفی ، مانند : فَریق ، فَوْج ، و خَوْض است ، و تقدیر چنین است : کَالْفَرِیقِ الَّذِی . . . کَالْخَوْضِ الَّذِی . یعنی : همچون کسانی که . همچون باطل‌گرائیها و شهوت‌پرستیهائی که .‏

 

آیه  70

متن آیه :

‏ أَلَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِیمَ وِأَصْحَابِ مَدْیَنَ وَالْمُؤْتَفِکَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا ( این گروه منافقان از سرگذشت دیگران عبرت نمی‌گیرند ؟ مگر ) خبر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهیم ، شعیب ، و لوط بدیشان نرسیده است‌ ؟ پیغمبرانشان همراه با دلائل روشن به سویشان آمدند ( و به رهنمودشان پرداختند و آنان تکذیب و تکفیرشان کردند و به اندرزهایشان گوش ندادند و به روشنگریهایشان وقع و ارجی ننهادند و لذا به عذاب خدا گرفتار آمدند و نابود شدند ) و خدا بدیشان ظلم و ستم نکرد ، بلکه آنان خودشان به خویشتن ظلم و ستم کردند .‏

 

توضیحات :

‏« قَوْم عَاد » : قوم هود است که به وسیله بادهای تند و وحشتزا نابود شدند ( نگا : اعراف / 65 و 71 ) . « قَوْم ثمود » : قَوْم صالح است که با زلزله‌های ویرانگر هلاک شدند ( اعراف / 73 و 78 ) . « أَصْحَابِ مَدْیَنَ » : قوم شعیب است که به وسیله آذرخش آسمان کشته شدند ( نگا : اعراف / 91 ) . « الْمُؤْتَفِکات‌ » : زیر و رو شده‌ها . مراد شهر و روستای قوم لوط است که با زلزله زیر و رو گردید ( نگا : حجر / 73 و 74 ، انبیاء / 74 ، نجم / 53 ) . از ماده ( إِفْک ) به معنی وارونه‌کردن چیزی و برگرداندن آن از راهی به راهی است ( نگا : احقاف / 22 ) . دروغ را إِفْک می‌گویند ، چون دروغ قلب حقائق است ( نگا : نور / 11 ) .‏

 

آیه  71

متن آیه :

‏ وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏مردان و زنان مؤمن ، برخی دوستان و یاوران برخی دیگرند . همدیگر را به کار نیک می‌خوانند و از کار بد باز می‌دارند ، و نماز را چنان که باید می‌گزارند ، و زکات را می‌پردازند ، و از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری می‌کنند . ایشان کسانیند که خداوند به زودی ایشان را مشمول رحمت خود می‌گرداند .  ( این وعده خدا است و خداوند به گزاف وعده نمی‌دهد و از وفای بدان هم ناتوان نیست . چرا که ) خداوند توانا و حکیم است .‏

 

توضیحات :

‏« أوْلِیَآءُ » : یاران . یاوران .‏

 

آیه  72

متن آیه :

‏ وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند به مردان و زنان مؤمن بهشت را وعده داده است که در زیر ( کاخها و درختهای ) آن جویبارها روان است و جاودانه در آن می‌مانند ، و مسکنهای پاکی را در بهشت جاویدان بدانان وعده داده است ( که جای ماندگاری همیشگی و زندگی سرمدی است . از همه مهمتر خداوند خوشنودی خود را بدیشان وعده داده است که ) خوشنودی خدا بالاتر از هر چیز است . پیروزی بزرگ همین است .‏

 

توضیحات :

‏« طَیِّبَةً » : پاکیزه و قشنگ و دلپسند . « عَدْنٍ » : جای اقامت و ماندگاری . مراد بهشت جاویدان است که سرای ماندن و زیستن واقعی و همیشگی است . « رِضْوَانٌ » : رضایت و خوشنودی . « ذلِکَ » : همه اینهائی که گذشت ، یا این که خوشنودی خدا .‏

 

آیه  73

متن آیه :

‏ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ‏

 

ترجمه :

‏ای پیغمبر ! با کافران و منافقان جهاد و پیکار کن ( تا ایشان را از کفر و نفاق برگردانی ) و بر آنان سخت بگیر و ( با ایشان خشن باش . این مجازات کنونی ایشان است و در آخرت ) جایگاهشان دوزخ است و چه بد سرنوشت و چه زشت جایگاهی است !‏

 

توضیحات :

‏« أُغْلُظْ عَلَیْهِمْ » : با کفّار به جهاد بی‌امان بپرداز ، و منافقان را سخت تهدید و سرزنش کن و حدود و مقرّرات خدا را درباره ایشان اجرا نما ( نگا : نور / 2 ) . « الْمَصِیرُ » : سرنوشت . جایگاه .‏

 

آیه  74

متن آیه :

‏ یَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَکَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ یَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن یَتُوبُواْ یَکُ خَیْراً لَّهُمْ وَإِن یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَاباً أَلِیماً فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِی الأَرْضِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ ‏

 

ترجمه :

‏منافقان به خدا سوگند می‌خورند که ( سخنان زننده‌ای ) نگفته‌اند ، در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفته‌اند و پس از ایمان آوردن ، به کفر برگشته‌اند و قصد انجام کاری کرده‌اند که بدان نرسیده‌اند ( و آن کشتن پیغمبر به هنگام مراجعه از جنگ تَبوک بود ) . چیزی که این منافقان را بر سر خشم آورد و سبب انتقام گرفتن آنان شود وجود ندارد ، مگر این که خدا و پیغمبرش به فضل و کرم خود آنان را ( با اعطاء غنائم که هدف ایشان در زندگی است ) بی‌نیاز گردانده‌اند ( و این هم نباید مایه خشم و انتقام ایشان شود ) . اگر آنان توبه کنند ،  ( خداوند توبه ایشان را می‌پذیرد و ) این برایشان بهتر خواهد بود ، و اگر روی بگردانند ، خدا آنان را در دنیا و آخرت به عذاب بسیار دردناکی کیفر می‌دهد ، و در سراسر روی زمین نه دوستی و نه یاوری خواهند داشت .‏

 

توضیحات :

‏« هَمُّوا » : قصد کردند . « مَا نَقَمُوا » : خشم نگرفته‌اند . عیبجوئی نکرده‌اند ( نگا : مائده / 59 ) . « مِن فَضْلِهِ » : از مرحمت خدا و اعطای پیغمبر از غنائم بدیشان ( نگا : توبه / 59 ) . در اینجا سخن از فضل خدا و پیغمبر است ولی ضمیر مفرد به جای ضمیر تثنیه به کار رفته است و بلامانع است ( نگا : توبه / 62 ) . « یَکُ » : مخفّف ( یَکُنْ ) است که در اصل ( یَکُونُ ) و از افعال ناقصه است .‏

 

آیه  75

متن آیه :

‏ وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ ‏

 

ترجمه :

‏در میان ( منافقان ) کسانی هستند که ( سوگند می‌خورند و ) با خدا پیمان می‌بندند که اگر از فضل خود ما را بی‌نیاز کند ( و به نعمت و نوائی برساند ) بدون شکّ به صدقه و احسان می‌پردازیم و از زمره شایستگان ( درگاه یزدان و نیکوکاران مردمان ) خواهیم بود .‏

 

توضیحات :

‏« عَاهَدَ اللهَ » : با خدا پیمان بست . « لَنَصَّدَّقَنَّ » : حتماً به صدقه‌دادن و احسان‌کردن و بخشش نمودن می‌پردازیم . از باب تفعّل و اصل آن ( لَنَتَصَدَّقَنَّ ) است .‏

 

آیه  76

متن آیه :

‏ فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُواْ بِهِ وَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعْرِضُونَ ‏

 

ترجمه :

‏امّا هنگامی که خدا از فضل خود ( ثروت و دارائی ) بدانان بخشید ، بخل ورزیدند ( و چیزی نبخشیدند و به عهد خود وفا نکردند ، و هم از خدا و هم از خیرات ) سرپیچی کردند و روی گرداندند .‏

 

توضیحات :

‏« وَ هُم مُّعرِضُونَ » : اصلاً آنان مردمانی هستند که عادتشان روگردانی از طاعت است ، و گوش به فرمان خدا و دل به حقائق نمی‌دهند .‏

 

آیه  77

متن آیه :

‏ فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلَى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُواْ اللّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُواْ یَکْذِبُونَ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند نفاق را در دلهایشان پدیدار و پایدار ساخت تا آن روزی که خدا را در آن ملاقات می‌کنند . این به خاطر آن است که پیمان خدا را شکستند و همچنین دروغ گفتند .‏

 

توضیحات :

‏« أَعْقَبَ » : برجای نهاد . پدیدار و پایدار کرد . « فَأَعْقَبَهُمْ . . . » : فاعل می‌تواند خدا باشد و معنی آن گذشت ، و می‌تواند بخل و روی‌گردانی باشد که در این صورت معنی چنین می‌شود : این بخل و روی‌گردانی ، نفاق را در دلهایشان تا روز رستاخیز متمکّن و برقرار ساخت تا در آن روز به سزای عمل بد خود برسند ، و . . . « یَلْقَوْنَهُ » : خدا را ملاقات کنند . به سزای عمل خود برسند . ضمیر ( هُ ) به خدا یا به بخل برمی‌گردد .‏

 

آیه  78

متن آیه :

‏ أَلَمْ یَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللّهَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ ‏

 

ترجمه :

‏مگر آنان نمی‌دانستند که خداوند راز و نجوای ایشان را می‌داند و خدا بس آگاه از نهانیها و پنهانیها است‌ ؟  ( و لذا نقض عهد و نیرنگ ایشان درباره مؤمنان از خدا مخفی نمی‌ماند ) .‏

 

توضیحات :

‏« نَجْوَاهُمْ » : نجوی ، سخن درگوشی . سخن پنهان از دیگران . سرّ و راز .‏

 

آیه  79

متن آیه :

‏ الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقَاتِ وَالَّذِینَ لاَ یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏کسانی که مؤمنان ( ثروتمندی ) را که مشتاقانه بیش از اندازه به خیرات و صدقات می‌پردازند ، و مؤمنان ( فقیری ) را که ( با وجود تنگدستی ) به کمکهای مختصری دست می‌یازند ، مورد تمسخر قرار می‌دهند ، خداوند ایشان را ( با کشف رسوائیها و پلشتیهایشان در پیش مردم ) مورد تمسخر قرار می‌دهد و عذاب بسیار دردناکی خواهند داشت .‏

 

توضیحات :

‏« أَلَّذِینَ » : مبتدا و خبر آن ( فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ ، سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ ) یا ( وَ مِنْهُمْ ) مقدّر است و تقدیر چنین است : وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یَلْمِزُونَ . « یَلْمِزُونَ » : عیبجوئی می‌کنند . رخنه می‌گیرند . « الْمُطَّوِّعِینَ » : اصل آن الْمُتَطَوِّعِینَ است به معنی کسانی که بیش از اندازه لازم و واجب زکات می‌دهند و احسان می‌کنند . کسانی که مشتاقانه برای رضای خدا خیرات و صدقات فراوان می‌دهند . « جُهْدَهُمْ » : به اندازه تاب و توانشان . مراد مال اندکی است که به قدر وسع و طاقت خود می‌دهند . « سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ » : مراد مُشاکله است . یعنی خداوند سزای مسخره‌کردنشان را می‌دهد .‏

 

آیه  80

متن آیه :

‏ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏چه برای آنان طلب آمرزش کنی و چه نکنی ، حتّی اگر هفتاد بار ( و دفعات بسیار ) برای آنان طلب آمرزش کنی ، هرگز خداوند آنان را نمی‌آمرزد . این بدان خاطر است که به خدا و پیغمبرش ایمان ندارند ( و سر از بند شریعت و ربقه اطاعت برتافته‌اند ) و خداوند گروه بیرون‌روندگان از فرمان یزدان ( و آئین آسمانی ) را ( به راه سعادت ) هدایت نمی‌کند .‏

 

توضیحات :

‏« إِسْتَغْفِرْ » : از لحاظ لفظ امر است و از نظر معنی مضارع . « إِسْتَغْفِرْ لَهُمْ أوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ . . . » : اگر خواستی برای آنان طلب آمرزش کن و یا مکن . چه برای آنان طلب آمرزش کنی یا نکنی . « سَبْعِینَ مَرَّة » : هفتاد بار . مراد کثرت است‌ ؛ نه تحدید .‏

 

آیه  81

متن آیه :

‏ فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ وَکَرِهُواْ أَن یُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَقَالُواْ لاَ تَنفِرُواْ فِی الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَّوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( منافقانی که از رفتن به جنگ تبوک سر باز زده‌اند و در خانه‌های خود گرفته‌اند و نشسته‌اند ، این ) خانه‌نشینان ( منافق ) از این که از رسول خدا واپس کشیده‌اند شادمانند ، و نخواستند با مال و جان در راه یزدان جهاد و پیکار کنند ( و دین خدا را یاری دهند . تا می‌توانند دیگران را از جنگ می‌ترسانند و با نشستنِ با خود تشویق می‌نمایند ) و می‌گویند در گرما ( ی سوزان تابستان به سوی میدان نبرد ) حرکت نکنید .  ( ای پیغمبر ! بدانان ) بگو : اگر دانا بودند می‌فهمیدند که آتش دوزخ بسیار گرمتر و سوزانتر ( از گرمای تابستان و از همه آتشهای جهان ) است .‏

 

توضیحات :

‏« الْمُخَلَّفُونَ » : واپس‌ماندگان . برجای نشستگان . « مَقْعَد » : نشستن . مصدر میمی است . « خِلافَ » : خلف . بعد ، در این صورت ظرف است . به معنی مخالفت هم آمده است که در این صورت مفعول‌له است ، و یا مصدر است و به معنی مُخالِفینَ بوده و حال است . « الْحَرِّ » : گرما .‏

 

آیه  82

متن آیه :

‏ فَلْیَضْحَکُواْ قَلِیلاً وَلْیَبْکُواْ کَثِیراً جَزَاء بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( بگذار در این جهان بر اثر مسخره‌کردن مؤمنان ) اندکی بخندند و ( امّا لازم است بدانند که باید در آن جهان ) بسیار گریه کنند ، این جزای کارهائی است که می‌کنند .‏

 

توضیحات :

‏« فَلْیَضْحَکُوا . . . وَ لْیَبْکُوا » : مراد خبر است . یعنی : می خندند . و گریه می‌کنند .‏

 

آیه  83

متن آیه :

‏ فَإِن رَّجَعَکَ اللّهُ إِلَى طَآئِفَةٍ مِّنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ فَقُل لَّن تَخْرُجُواْ مَعِیَ أَبَداً وَلَن تُقَاتِلُواْ مَعِیَ عَدُوّاً إِنَّکُمْ رَضِیتُم بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُواْ مَعَ الْخَالِفِینَ ‏

 

ترجمه :

‏هرگاه خداوند تو را ( از جنگ تبوک ) به سوی گروهی از آنان بازگرداند و ایشان از تو اجازه خواستند که در رکاب تو به سوی جهاد حرکت کنند ، بگو : هیچ گاه با من به جهاد نخواهید آمد و هیچ وقت همراه من با هیچ دشمنی نخواهید جنگید ( و این افتخار نصیبتان نخواهد شد ) چرا که شما نخستین بار به کناره‌گیری و خانه‌نشینی خوشنود شدید ، پس با کناره‌گیران و خانه‌نشینان بنشینید ( و با پیرمردان و زنان و بیماران و کودکان باشید ) .‏

 

توضیحات :

‏« رَجَعَ » : برگرداند . این فعل از افعال ذو وجهین است ( نگا : اعراف / 150 / و طه / 40 ) . در اینجا متعدّی است . « رَضِیتُم بِالْقُعُودِ . . . » . بار اوّل بدون عذر از جهاد واپس کشیدند ، پس توبه شما پذیرفته نیست و . . . « الْخَالِفِینَ » : ماندگان . متخلّفان .‏

 

آیه  84

متن آیه :

‏ وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَداً وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هرگاه یکی از آنان مُرد اصلاً بر او نماز مخوان و بر سر گورش ( برای دعا و طلب آمرزش و دفن او ) نایست ، چرا که آنان به خدا و پیغمبرش باور نداشته‌اند و در حالی مرده‌اند که از دین خدا و فرمان الله خارج بوده‌اند .‏

 

توضیحات :

‏« لا تُصَلِّ عَلَیا أَحَدٍ مِّنْهُمْ . . . » : بر کسی از آنان نماز میت مخوان . چرا که نماز خواندن تو رحمت است و ایشان درخور رحمت نیستند ( نگا : توبه / 103 ) .‏

 

آیه  85

متن آیه :

‏ وَلاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللّهُ أَن یُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏اموال و اولادشان تو را به شگفت نیندازد . خداوند می‌خواهد آنان را با آن در دنیا ( با رنجها و بلاهائی که در جمع‌آوری اموال ، و غمها و اندوههائی که در پرورش اطفال متحمّل می‌شوند ) شکنجه دهد ،  ( و به سبب اشتغال به اموال و اولاد از آخرت غافل بشوند ) و جانشان برآید در حالی که کافر باشند ( و در نتیجه دنیا و آخرت را از دست بدهند ) .‏

 

توضیحات :

‏« تَزْهَقَ » : بیرون رود . برآید .‏

 

آیه  86

متن آیه :

‏ وَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَجَاهِدُواْ مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُوْلُواْ الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُواْ ذَرْنَا نَکُن مَّعَ الْقَاعِدِینَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که سوره‌ای نازل گردد ( و آنان را دعوت کند ) که در ایمان خود به خدا اخلاص داشته باشید و به همراه پیغمبرش به جهاد بپردازید ثروتمندان ایشان از تو اجازه می‌خواهند ( که به جهاد نروند و ) می‌گویند : بگذار با خانه‌نشینان ( معذور ، در مدینه ) بمانیم .‏

 

توضیحات :

‏« أُوْلُوا الطَّوْلِ » : ثروتمندان . مقتدران بر جهاد با مال و جان . « الطَّوْلِ » : قدرت . ثروت . امکانات . « ذَرْنَا » : ما را رها کن .‏

 

آیه  87

متن آیه :

‏ رَضُواْ بِأَن یَکُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَفْقَهُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آنان بدین خوشنودند که با زنان خانه‌نشین ( و پیران و بیماران و کودکان ) باقی بمانند . دلهایشان ( با خوف و نفاق ) مهر زده شده است و لذا نمی‌فهمند ( که عزّت دنیا و سعادت آخرت در جهاد و پیروی از پیغمبر است و بس ) .‏

 

توضیحات :

‏« الْخَوَالِفِ » : جمع خالِفَة ، بازماندگان . مراد زنان است چون در خانه می‌مانند . « طُبِعَ عَلَیا قُلُوبِهِمْ » : بر دلهایشان مهر زده شده است . مراد این است که دلهایشان از فهم حقیقت و دریافت گفتار و کردار درست بسته است .‏

 

آیه  88

متن آیه :

‏ لَکِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُوْلَئِکَ لَهُمُ الْخَیْرَاتُ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏

 

ترجمه :

‏ولی پیغمبر و مؤمنانی که با او هستند ، با مال و جان خود به جهاد می‌پردازند ( تا خدا را از خود خوشنود سازند و دین خدا را بالا برند ) . همه خوبیها و نیکیها ( از قبیل : پیروزی و غنیمت دنیا ، و بهشت و کرامت آخرت ) از آن ایشان است ، و آنان بیگمان رستگارانند .‏

 

توضیحات :

‏« الْخَیْرَاتُ » : انواع منافع . خوبیها و نیکیهای هر دو جهان .‏

 

آیه  89

متن آیه :

‏ أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند برای آنان باغهای ( بهشت ) را آماده کرده است که جویبارها در ( زیر کاخها و درختان ) آن روان است و جاودانه در آن می‌مانند . این است پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ .‏

 

توضیحات :

‏« الْفَوْزُ » : رستگاری . پیروزی . رسیدن به آرزوها و خوبیها .‏

 

آیه  90

متن آیه :

‏ وَجَاء الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الأَعْرَابِ لِیُؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏عذرخواهان اعراب ( بادیه‌نشین ، که دارای عذرهای درست و پذیرفتنی هستند ، به پیش تو ) آمده‌اند تا بدیشان اجازه داده شود ( که در جهاد شرکت نکنند . و امّا گروه دیگری از آنان که کافرند ، حتی زحمت آمدن به پیش شما را هم به خود نمی‌دهند ) و در خانه نشسته‌اند و ( در اظهار ایمان ) به خدا و پیغمبرش دروغ گفته‌اند . به افراد کفرپیشه آنان عذاب بسیار دردناکی خواهد رسید .‏

 

توضیحات :

‏« الْمُعَذِّرُونَ » : عذرخواهان . عذرتراشان . « جَآءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ . . . » : برخی چنین عربهای بادیه‌نشینی را صادق و برخی کاذب می‌دانند . اگر صادق به حساب آیند ،  « قَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُوا . . . » : غیر از ایشانند ، و معنی آن در بالا گذشت . اگر کاذب به حساب آیند ، گروه دومی در میان نیست و معنی چنین می‌شود : عذرتراشان منافق بادیه‌نشین به پیش تو آمده‌اند تا بدیشان اجازه شرکت نکردن در جهاد داده شود . بدین‌وسیله می‌بینی کسانی خانه‌نشینی گزیده‌اند که در اظهار ایمان به خدا و پیغمبرش دروغ گفته‌اند . به چنین افراد بادیه‌نشینی عذاب بسیار دردناکی خواهد رسید .‏

 

آیه  91

متن آیه :

‏ لَّیْسَ عَلَى الضُّعَفَاء وَلاَ عَلَى الْمَرْضَى وَلاَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یَجِدُونَ مَا یُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِن سَبِیلٍ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏بر ناتوانان و بیماران و کسانی که چیزی ندارند که آن را صرف جهاد کنند ( و با آن خویشتن را برای جهاد آماده سازند ) گناهی نیست ( و عذرشان مقبول و جهدشان مشکور است ) هرگاه اینان با خدا و پیغمبرش خالص باشند ( و در دینشان شکّ و شبهه‌ای نبوده و آنچه در توان دارند از خدا و پیغمبرش دریغ ندارند . آنان در این صورت نیکوکارند و ) بر نیکوکاران هیچ راهی ( برای سرزنش و گناهکار قلمداد کردنشان ) وجود ندارد . و خداوند دارای مغفرت بیشمار و رحمت بسیار است .‏

 

توضیحات :

‏« الْمَرْضَیا » : جمع مریض ، بیماران . « حَرَجٌ » : گناه . ایراد . « نَصَحُوا » : خالص و مخلص شدند . از مصدر ( نصح ) به معنی خلوص . « مَا عَلَی الْمُحْسِنِینَ مِن سَبِیلٍ » : این جمله جنبه ضرب‌المثل را دارد . حرف ( مِنْ ) زائد و برای تأکید است . یعنی : سرزنشگران راهی برای سرزنش محسنان ندارند . و . . .‏

 

آیه  92

متن آیه :

‏ وَلاَ عَلَى الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّواْ وَّأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ یَجِدُواْ مَا یُنفِقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏همچنین ایراد و گناهی نیست بر کسانی که وقتی به پیش تو آمدند تا آنان را بر مرکبی سوار کنی ( و به جهاد روانه سازی . ولی ) تو گفتی : مرکبی ندارم که شما را بر آن سوار کنم . ایشان برگشتند ، در حالی که چشمانشان از غم ( فوت افتخار جهاد ) پر از اشک بود ( و افسوس می‌خوردند ) چون چیزی نداشتند که آن را صرف جهاد کنند .‏

 

توضیحات :

‏« إِذَا مَا » : وقتی که . « أَتَوْکَ » : نزد تو آمدند . « حَزَناً » : از غم . مفعول‌له است . « أَلاّ یَجِدُوا . . . » : مفعول‌له ( حَزَناً ) است .‏

 

آیه  93

متن آیه :

‏ إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَهُمْ أَغْنِیَاء رَضُواْ بِأَن یَکُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏تنها راه ( رخنه و شکنجه ) به روی کسانی باز است که از تو اجازه می‌خواهند ( در جهاد شرکت نکنند ) در حالی که ثروتمند و قدرتمندند ،  ( و می‌توانند ساز و برگ جنگ را تهیّه کنند و در میدان نبرد برزمند ) . آنان بدین خوشنودند که با زنان ( و سالخوردگان و کودکان و بیماران ) باقی بمانند . خداوند دلهایشان را مهر زده است ( چرا که آنان دلهایشان را بر روی حقائق بسته‌اند و از ترس با ضعیفان در خانه نشسته‌اند ) و آنان نمی‌دانند ( که چه سرانجام بدی و عاقبتِ وخیمی در دنیا و آخرت متوجّه ایشان به سبب تخلّف از فرمان و عدم شرکت آنان در جنگ است ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ . . . » : کسانی مورد بازخواست قرار می‌گیرند و لومه و عقاب می‌شوند که .‏

 

آیه  94

متن آیه :

‏ یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَیْهِمْ قُل لاَّ تَعْتَذِرُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَکُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللّهُ مِنْ أَخْبَارِکُمْ وَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏وقتی که به سوی آنان ( از جنگ تبوک ) برگردید ، ایشان شروع به عذرآوری می‌کنند ( و دروغها به هم می‌بافند . بدیشان ) بگو : عذرخواهی مکنید . ما هرگز به شما باور نمی‌کنیم . خداوند ما را از خبرهایتان آگاه ساخته است ( و برخی از دروغها و ترفندهایتان را به پیغمبر وحی کرده است . این همه دروغ و عذرخواهی چرا ، سخن کوتاه کنید و در عمل کوشید که ) خدا و پیغمبرش عمل شما را خواهند دید .  ( اگر کردارتان گواهی بر صلاح و تقوایتان داد و بیانگر توبه حقیقی شما از نفاق گردید ، از همان مزایائی برخوردار می‌شوید که سایر مؤمنان برخوردارند ، و اگر باز هم به نفاق خود ادامه دادید ، با شما همان شدّت و حدّت و جهاد و پیکاری خواهد شد که با کافران می‌گردد . این در این جهان ، و امّا ) پس از این ( جهان‌ ؛ یعنی در آخرت ) به سوی خدا برگردانده می‌شوید که آگاه از پنهان و آشکار ( همگان و ظاهر و باطن شما منافقان ) است و شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید باخبر می‌سازد ( و پاداش و پادافره اعمال و اقوالتان را می‌دهد ) .‏

 

توضیحات :

‏« لَن نُّؤْمِنَ لَکُمْ » : به شما باور نداریم و تصدیقتان نمی‌کنیم . « نَبَّأَنَا » : ما را باخبر کرده است . « سَیَرَی اللهُ . . . » : مراد این است که آینده صدق یا کذب شما را روشن خواهد ساخت ، و کردارتان بر گفتارِ راست یا دروغ شما گواهی خواهد داد .‏

 

آیه  95

متن آیه :

‏ سَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَکُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَیْهِمْ لِتُعْرِضُواْ عَنْهُمْ فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که به سوی آنان بازگردید ، برای شما به خدا سوگند خواهند خورد ( که معذرتهایشان راست و درست است ) تا از آنان صرف نظر کنید .  ( ولی از کار آنان غافل مشوید و از آنان در مگذرید و ) از ایشان دوری گزینید ، بیگمان آنان پلیدند ( و دارای نیّت و هدف ناپاکی هستند ) و به کیفر کارهائی که می‌کنند جایگاهشان دوزخ است .‏

 

توضیحات :

‏« إِنقَلَبْتُمْ » : برگشتید . « لِتُعْرِضُوا . . . فَأَعْرِضُوا » : این دو فعل از مصدر اعراض بوده و در اوّلی به معنی : صرف نظر کردن و عفونمودن ، و در دومی به معنی : رویگردانی و دوری کردن به کار رفته است . « رِجْسٌ » : خبیث . پلید ( نگا : مائده / 90 ) . همان گونه که باید انسان خود را از کثافات مادی بپرهیزد ، لازم است خویشتن را از نجاسات معنوی هم دور نگهدارد .‏

 

آیه  96

متن آیه :

‏ یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْاْ عَنْهُمْ فَإِن تَرْضَوْاْ عَنْهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏برای شما سوگندها می‌خورند تا از آنان درگذرید و خوشنود شوید . تازه اگر هم شما از آنان درگذرید و خوشنود شوید ، خداوند ( از ایشان خشمگین است و ) از گروهی که سر از فرمان تافته و بر دین شوریده باشند ، در نمی‌گذرد و خوشنود نمی‌شود .‏

 

توضیحات :

‏« الْفَاسِقِین‌ » : شوریدگان بر دین . بیرون‌روندگان از آئین و فرمان یزدان .‏

 

آیه  97

متن آیه :

‏ الأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْراً وَنِفَاقاً وَأَجْدَرُ أَلاَّ یَعْلَمُواْ حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏بادیه‌نشینان عرب ، کفر و نفاقشان شدیدتر است از ( کفر و نفاق شهرنشینان عرب . زیرا سنگدل‌تر و جفاپیشه‌ترند و با اهل خیر و صلاح نشست و برخاست کمتری دارند ) و آنان بیشتر سزاوارند که از مقرّرات و قوانین چیزی بی‌خبر باشند که خداوند بر پیغمبرش نازل کرده است . خداوند آگاه ( از احوال بندگان ، اعم از مؤمنان و کافران و منافقان ، و ) حکیم ( در کار خود ، از جمله تعیین سزا و جزای مردمان ) است .‏

 

توضیحات :

‏« الْأَعْرَابُ » : عربهای بادیه‌نشین ( نگا : توبه / 90 ) . « أَجْدَرُ » : سزاوارتر . درخور و شایسته‌تر . « حُدُودَ » : احکام و شرائع . اوامر و نواهی . فرائض و واجبات . « أَجْدَرُ أَلاّ یَعْلَمُوا » : سزد که ندانند و بی‌خبر بمانند .‏

 

آیه  98

متن آیه :

‏ وَمِنَ الأَعْرَابِ مَن یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ مَغْرَماً وَیَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوَائِرَ عَلَیْهِمْ دَآئِرَةُ السَّوْءِ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏برخی از بادیه‌نشینان ( منافق ) عرب ، چیزی را که ( در راه خدا ) صرف می‌کنند ، زیان می‌دانند ( چرا که به ثواب آن ایمان ندارند ) ، و چشم به راه ( حوادث دردناک و ) بلایا و مصائب ( خوفناکی ) هستند که شما را از هر سو احاطه دهند ( و له و لوردتان کنند )  - بلاها و مصیبتها گریبانگیر خودشان باد -  ( چون مردمان بدخواه و تنگچشم و منافقی هستند ، تیره‌روزیها و ناکامیها و بدبختیها تنها به سراغ آنان می‌رود ) . خداوند شنوا و دانا است ( و لذا نیّات و اقوال و افعال ایشان را می‌داند و می‌شنود ) .‏

 

توضیحات :

‏« یَتَّخِذُ » : به حساب می‌آورد . به شمار می‌آورد . « مَغْرَماً » : زیان و ضرر . « یَتَرَبَّصُ » : انتظار می‌کشد . « الدَّوَآئِرَ » : جمع دائرة ، بلایا و مصائب روزگار . « السَّوْء » : هرگونه شر و بلا و زیان و ضرری که مایه بدحالی انسان شود . « دَآئِرَةُ السَّوْءِ » : بلای بد . اضافه موصوف به صفت است ( نگا : مریم / 28 ) و جنبه مبالغه دارد . از قبیل : رَجُلُ صدق . برخی گفته‌اند . واژه ( دائِرَة ) دارای همان معنی است که واژه ( السَّوْء ) بیانگر آن است . در این صورت اضافه به خاطر بیان و تأکید است .‏

 

آیه  99

متن آیه :

‏ وَمِنَ الأَعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللّهُ فِی رَحْمَتِهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏در میان عربهای بادیه‌نشین ، کسانی هم هستند که به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند و چیزی را که ( در راه خدا ) صرف می‌کنند مایه نزدیکی به خدا و سبب دعای پیغمبر ( در حق خود ) می‌دانند ( و دعای پیغمبر مایه سعادت محسنان و خیر و برکت عُمر و روزی ایشان است ) . هان ! بیگمان صرف پول ( در راه خدا ، و دعاهای رسول ) مایه تقرّب آنان ( در پیشگاه خداوند ) است .  ( به طور قطع ) خداوند آنان را غرق رحمت خود خواهد کرد ، چرا که خداوند آمرزنده ( گناهان و ) مهربان ( در حق بندگان ) است .‏

 

توضیحات :

‏« قُرُبَاتٍ » : جمع قُرْبَة ، به معنی تقرّب یا چیزی است که مایه تقرّب می‌گردد . منصوب است چون مفعول دوم ( یَتَّخِذُ ) است ، و جمع آمدن آن با توجّه به انواع خوبیها و راههای گوناگون آنها است . « صَلَوَاتِ » : جمع صَلاة ، دعاها . « إِنَّها » : مرجع ضمیر ( ها ) واژه نفقه است که از ( صَلَوات ) مفهوم می‌گردد و با توجّه به معنی ، ضمیر مؤنّث به کار رفته است . برخی هم مرجع آن را ( صَلَوات ) دانسته‌اند .‏

 

آیه  100

متن آیه :

‏ وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏پیشگامان نخستین مهاجران و انصار ، و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند ، خداوند از آنان خوشنود است و ایشان هم از خدا خوشنودند ، و خداوند برای آنان بهشت را آماده ساخته است که در زیر ( درختان و کاخهای ) آن رودخانه‌ها جاری است و جاودانه در آنجا می‌مانند . این است پیروزی بزرگ و رستگاری سترگ .‏

 

توضیحات :

‏« السَّابِقُونَ » : پیشگامان . سبقت‌گیرندگان بر دیگران در ایمان و هجرت و نصرت . مراد مهاجرانی است که پیش از صلح حُدَیْبِیّه هجرت کردند و با جان و مال در راه خدا کوشیدند ، و نیز انصاری است که در عقبه اوّل و دوم با پیغمبر بیعت کردند و یا این که هنگام قدوم پیغمبر به مدینه ایمان آوردند . « وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ . . . » : مراد کسانی است که به دنبال این پیشگامان مهاجر و انصار ایمان آوردند و در اقوال و افعال ، صادقانه از چنین پیشوایان پیش‌تاز پیروی کردند . تابعین و همه مؤمنانی که از کردار نیک و رفتار پسندیده مهاجران و انصار بزرگوار در تمام امکنه و اعصار تا آخر روزگار پیروی می‌کنند .‏

 

آیه  101

متن آیه :

‏ وَمِمَّنْ حَوْلَکُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِیمٍ ‏

 

ترجمه :

‏در میان عربهای بادیه‌نشین اطراف ( شهر ) شما ، و در میان خود اهل مدینه ، منافقانی هستند که تمرین نفاق کرده‌اند و در آن مهارت پیدا نموده‌اند . تو ایشان را نمی‌شناسی و بلکه ما آنان را می‌شناسیم . ایشان را ( در همین دنیا ) دو بار شکنجه می‌دهیم ( : یک‌بار با پیروزی شما بر دشمنانتان که مایه درد و حسرت و خشم و کین آنان می‌گردد ، و بار دوم با رسواکردن ایشان به وسیله پرده‌برداری از نفاقشان ) . سپس ( در آخرت ) روانه عذاب بزرگی می‌گردند ( و به دوزخ گرفتار می‌آیند ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَرَدُوا » : تمرین دیده‌اند و چیرگی و مهارت پیدا کرده‌اند . « مَرَّتَیْنِ » : دوبار : غیظ و خشم ناشی از پیروزی مسلمانان که آنان را می‌ترکاند ، و رسوائی اجتماعی ناشی از پرده‌برداری از نفاق ایشان . بلاها یا رسوائیهای دوران زندگی ، و عذاب وقت مرگ و داخل قبر ( نگا : انفال / 50 و توبه / 55 و 57 ) . « یُرَدُّونَ » : بازگردانده می‌شوند . مراد به دوزخ حوالت کردن و در جهنّم انداختن ایشان است ( نگا : بقره / 85 ) .‏

 

آیه  102

متن آیه :

‏ وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَیِّئاً عَسَى اللّهُ أَن یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏مردمان دیگری هم هستند که ( نه از پیشگامان نخستین ، و نه از منافقین بشمارند و ) به گناهان خود اعتراف می‌کنند ، و کار خوبی را با کار بدی می‌آمیزند ( و گاهی به حسنات و زمانی به سیّئات دست می‌یازند ) امید است که خداوند توبه آنان را بپذیرد ( و احساس شرمندگی چنین کسانی از گناه ، و هراس آنان از عقاب و عذاب ، و تصمیم ایشان بر این که به سوی گناه نروند ، سبب گردد که دیگر دچار معصیت نشوند و مشمول مغفرت و مرحمت خدا شوند . چرا که ) بیگمان خداوند دارای مغفرت فراوان و رحمت بیکران است .‏

 

توضیحات :

‏« ءَاخَرُونَ » : دیگران . مراد گروه سومی غیر از دو گروه پیشین یعنی پیشگامان نخستین و منافقان داخل و خارج مدینه است .‏

 

آیه  103

متن آیه :

‏ خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! ) از اموال آنان ( که به گناه خود اعتراف دارند و در صدد کاهش بدیها و افزایش نیکیهای خویش می‌باشند ) زکات بگیر تا بدین وسیله ایشان را ( از رذائل اخلاقی ، و گناهان ، و تنگچشمی ) پاک داری ، و ( در دل آنان نیروی خیرات و حسنات را رشد دهی و درجات ) ایشان را بالا بری ، و برای آنان دعا و طلب آمرزش کن که قطعاً دعا و طلب آمرزش تو مایه آرامش ( دل و جان ) ایشان می‌شود ( و سبب اطمینان و اعتقاد بیشترشان می‌گردد ) و خداوند شنوای ( دعای مخلصان و ) آگاه ( از نیّات همگان ) است .‏

 

توضیحات :

‏« صَدَقَة » : زکات . آنچه مؤمن برای نزدیکی به خدا صرف می‌کند . « صَلِّ عَلَیْهِمْ » : برای ایشان دعا کن . « صَلاتَکَ » : دعای تو . « سَکَنٌ » : رحمت . آرامش خاطر .‏

 

آیه  104

متن آیه :

‏ أَلَمْ یَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏آیا نمی‌دانند که تنها خدا است که توبه ( توبه‌کاران راستین ) و زکات و صدقه ( مؤمنان مخلصین ) را می‌پذیرد ، و فقط او است که بسیار توبه‌پذیر و مهربان است‌ ؟‏

 

توضیحات :

‏« یَأخُذُ » : در اینجا به معنی می‌پذیرد و پاداش آن را می‌دهد ( نگا : ذاریات / 16 ) . رابطه لطیفی میان ( خُذْ ) در آیه قبلی ، و ( یَأْخُذُ ) در این آیه است ، و آن این که پیغمبر همان چیزی را دریافت می‌دارد که خدا بدان دستور می‌دهد .‏

 

آیه  105

متن آیه :

‏ وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو :  ( هرچه می‌خواهید ) انجام دهید ( خواه نیک ، خواه بد . امّا بدانید که ) خداوند اعمال ( ظاهر و باطن ) شما را می‌بیند ( و آنها را به حساب شما می‌گیرد ) و پیغمبر و مؤمنان اعمال ( ظاهر ) شما را می‌بینند و ( به نسبت خوبی و بدی ، با شما دوستی یا دشمنی می‌ورزند . این در دنیا ، و امّا ) در آخرت به سوی خدا برگردانده می‌شوید که آگاه از پنهان و آشکار ( همگان و دیدنی و نادیدنی جهان ) است و شما را بدانچه می‌کنید مطلع می‌سازد ( و پاداش و پادافره اعمال و اقوال شما را می‌دهد ) .‏

 

توضیحات :

‏« قُلْ » : فعل ( قُلْ ) عطف بر فعل ( خُذْ ) در آیه 103 است . « فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ » : خدا از کارتان آگاه است ، چون حاضر در همه‌جا و ناظر بر همه‌چیز است . پیغمبر و مؤمنان هم از کارتان مطلع می‌شوند ، چرا که انسان هر عملی را انجام دهد - خواه ناخواه - ظاهر خواهد شد . اعمالتان از دید خدا پنهان نمی‌ماند و در روز قیامت پیغمبر و مؤمنان هم از کردارتان باخبر می‌گردند ( نگا : آل‌عمران / 179 ، اعراف / 188 ، توبه / 94 ، نمل / 65 ، احقاف / 9 ، حاقّه / 18 ، الطارق / 9 ، العادیات / 10 ) .‏

 

آیه  106

متن آیه :

‏ وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏و گروه دیگری ( از متخلّفان از جهاد ) هستند که به فرمان خدا واگذار گردیده‌اند ( و مردم باید در انتظار بمانند تا ببینند که دستور خدا درباره این دسته که بدون عذر از جهاد بازپس مانده‌اند چه باشد ) یا خدا ایشان را به گناه خود می‌گیرد و یا بر آنان می‌بخشاید . خداوند آگاه ( از احوال و نیّات آنان بوده و ) حکیم است ( و برابر حکمت خود ، بندگان را ثواب یا عقاب می‌دهد ) .‏

 

توضیحات :

‏« ءَاخَرُونَ » : دسته دیگری که غیر از دسته مذکور در آیه 102 می‌باشند که بدون عذر از جهاد واپس کشیدند و بعدها پشیمان گشتند و عذرتراشی هم ننمودند و به فرمان پیغمبر از همنشینی و گفتگوی با اصحاب و حتّی نزدیکی با زنان خود محروم شدند ، تا فرمان خدا در آیه 118 در رسید و ایشان را بخشید . « مُرْجَوْنَ » : به تأخیر انداخته‌شدگان . واگذارشدگان . جمع ( مُرْجی ) است که اسم مفعول است و از مصدر ( إرجاء ) . اصل آن ( رجو ) یا ( رجا ) می‌باشد ( نگا : اعراف / 11 و احزاب / 51 ) .‏

 

آیه  107

متن آیه :

‏ وَالَّذِینَ اتَّخَذُواْ مَسْجِداً ضِرَاراً وَکُفْراً وَتَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَاداً لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفَنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و ( از میان منافقان ) کسانی هستند که مسجدی را بنا کردند و منظورشان از آن ، زیان ( به مؤمنان ) و کفرورزی ( در آن ) و تفرقه‌اندازی میان مؤمنان ( و درهم کوبیدن صفوف مسلمانان ) و کمینگاه ساختن برای کسی بود که قبلاً با خدا و پیغمبرش جنگیده بود و ( علم طغیان برافراشته بود ) سوگند هم می‌خوردند که نظری جز نیکی نداشته‌اند ( و تنها مرادشان خدمت به مردمان و اقامه نماز در آن بوده و بس ) امّا خداوند گواهی می‌دهد که آنان ( در سوگند خود ) دروغ می‌گویند .‏

 

توضیحات :

‏« الَّذِینَ . . . » : عطف بر ماسبق است و تقدیر آن چنین است : وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً . « ضِراراً » : زیان رساندن . مفعول‌له است . « إِرْصَاداً » : در کمین نشستن . « الْحُسْنَیا » : کار نیک . علّت تأنیث آن این است که در اصل ( ألْخَصْلَة الْحُسْنَیا ) بوده و موصوف حذف شده و صفت به جای آن نشسته است . آیه مذکور درباره گروهی از منافقان است که وقتی مسجد قبا در مدینه ساخته شد ، ابوعامر نامی ایشان را بر آن داشت که منافقان برای چشم هم چشمی با کسانی که مسجد قباء را ساختند ، و برای گردهمائی و رایزنی علیه اسلام و مؤمنان ، مسجدی بسازند . بعد از اتمام آن از پیغمبر درخواست کردند که در چنین مسجدی که بعدها مسجد ضرار نام گرفت نماز بخواند . امّا وحی آسمان نقاب از چهره آنان برداشت و پیغمبر چه رسد به این که در آن نماز نخواند ، دستور داد که آن را بسوزانند و زباله‌دانش نمایند .‏

 

آیه  108

متن آیه :

‏ لاَ تَقُمْ فِیهِ أَبَداً لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! ) هرگز در آن ( مسجد ضرار ) نایست و نماز مگذار . مسجدی ( مانند مسجد قبا ) که از روز نخست بر پایه تقوا بنا گردیده است ( و مراد سازندگان آن تنها رضای الله بوده است ) سزاوار آن است که در آن برپای ایستی و نماز بگزاری . در آنجا کسانی هستند که می‌خواهند ( جسم و روح ) خود را ( با ادای عبادتِ درست ) پاکیزه دارند و خداوند هم پاکیزگان را دوست می‌دارد .‏

 

توضیحات :

‏« لا تَقُمْ فیهِ . . . » : در آن به عبادت نایست . در آن نماز مخوان ( نگا : نساء / 102 ) . اصلاً در آن توقّف مکن و ممان . « أَحَقُّ » : این واژه گرچه افعل التفضیل است ولی در اینجا مراد مقایسه میان ( شایسته ) و ( شایسته‌تر ) نیست‌ ؛ بلکه مقایسه میان ( شایسته ) و ( ناشایسته ) است‌ ؛ لذا در اینجا ( أَحَقُّ ) به معنی شایسته است‌ ؛ نه شایسته‌تر ( نگا : فرقان / 24 ) .‏

 

آیه  109

متن آیه :

‏ أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللّهِ وَرِضْوَانٍ خَیْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَىَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا کسی که شالوده آن ( مسجد ) را بر پایه تقوا و پرهیز از ( مخالفت فرمان ) خدا و ( جلب ) خوشنودی ( او ) بنیاد نهاده است ،  ( کارش ) بهتر است یا کسی که شالوده آن را بر لبه پرتگاه شکافته و فرو تپیده‌ای بنیاد نهاده است و ( هر آن با فرو ریختن خود ) او را به آتش دوزخ فرو می‌اندازد ؟ خداوند مردمان ستم‌پیشه را ( به چیزی که خیر و صلاح ایشان در آن باشد ) هدایت نمی‌کند .‏

 

توضیحات :

‏« بُنْیَان‌ » : پایه . شالوده . مصدر است و به معنی اسم مفعول به کار رفته است . یعنی بناء به معنی مبنی . « بُنْیَانَهُ » : شالوده مسجد . شالوده دین خود . « شَفا » : لبه . کناره ( نگا : آل‌عمران / 103 ) . « جُرُفٍ » : گودال . پرتگاه . « هَارٍ » : شکافته و مشرف به سقوط ، از ماده ( هور ) و در آن قلب‌المکان شده است و لام‌الفعل و عین‌الفعل به جای همدیگر به کار رفته است . « فَانْهارَ بِهِ » : پرتگاه ، ساختمان و صاحب آن را با خود به پائین انداخت . برخی معنی آیه را چنین بیان کرده‌اند : آیا کسی که پایه دین خود را بنیاد نهاده است بر شالوده استوار که تقوا و کسب رضای خدا یا طاعت و عبادت است ، بهتر است ، یا کسی که آن را بر ضعیف‌ترین و سست‌ترین شالوده بنیاد نهاده است که او را به دوزخ می‌اندازد و . . .‏

 

آیه  110

متن آیه :

‏ لاَ یَزَالُ بُنْیَانُهُمُ الَّذِی بَنَوْاْ رِیبَةً فِی قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏بنائی را که خودشان برپا کرده‌اند همواره به عنوان ( یک عامل شکّ و تردید ، یا یک نتیجه ) شکّ و تردید ، در قلوب آنان باقی می‌ماند ، مگر این که دلهایشان قطعه قطعه شود ( و بمیرند ، و یا این که توبه کنند و به سوی خدا برگردند ) و خدا آگاه ( از هر چیزی و ) حکیم ( در افعال و دادن جزا و سزای هرکسی ) است .‏

 

توضیحات :

‏« رِیبَةً » : شکّ و تردید . خبر لایَزالُ است . « إِلاّ » : به معنی ( إِلی ) است . « تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ » : دلهایشان پاره پاره شود . دل از کفر برکنند و توبه کنند . فعل ( تَقَطَّعَ ) مضارع است و تائی از اوّل آن حذف شده است . آیه را چنین هم معنی کرده‌اند : این بنای ایشان هرقدر بیشتر بماند ، آنان بیشتر در میان مسلمانان شکّ و تردید می‌پراکنند .‏

 

آیه  111

متن آیه :

‏ إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏بیگمان خداوند ( کالای ) جان و مال مؤمنان را به ( بهای ) بهشت خریداری می‌کند .  ( آنان باید ) در راه خدا بجنگند و بکشند و کشته شوند . این وعده‌ای است که خداوند آن را در ( کتابهای آسمانی ) تورات و انجیل و قرآن ( به عنوان سند معتبری ثبت کرده است ) و وعده راستین آن را داده است ، و چه کسی از خدا به عهد خود وفاکننده‌تر است‌ ؟ پس به معامله‌ای که کرده‌اید شاد باشید ، و این پیروزی بزرگ و رستگاری سترگی است .‏

 

توضیحات :

‏« إِشْتَرَیا » : خریداری کرده است . معمولاً فعل ماضی در معاملات معنی مضارع دارد ؛ لذا می‌توان آن را ( خریداری می‌کند ) معنی کرد . « یُقَاتِلُونَ » : می‌جنگند . فعل مضارع در اینجا می‌تواند معنی امر داشته باشد : باید بجنگند . « وَعْداً » : مفعول مطلق فعل محذوف ( وَعَدَ ) است . « حَقّاً » : مفعول مطلق فعل محذوف ( اَحَقَّ ) یا صفت ( وَعْداً ) است ( نگا : نساء / 122 ) . « أَوْفی‌ » : وفاکننده‌تر . « إِسْتَبْشِرُوا » : شادمان باشید . شاد و خوشنود باشید . « ذلِکَ » : این معامله‌ای که خریدار خدا ، فروشندگان مؤمنان ، کالا اموال و انفس مسلمانان ، بها بهشت جاویدان ، و سند گفته خداوند سبحان و ثبت در تورات و انجیل و قرآن است .‏

 

آیه  112

متن آیه :

‏ التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( از جمله اوصاف این مؤمنان و سائر مسلمانان این است که ) آنان توبه‌کننده ( از معاصی ) ، پرستنده ( دادار ) ، سپاسگزار ( پروردگار ) ، گردنده ( در زمین و اندیشمند در آفاق و انفس ) ، نمازگزار ، دستوردهنده به کار نیک ، بازدارنده از کار بد ، و حافظ قوانین خدا می‌باشند .  ( ای پیغمبر ! ) مژده بده به مؤمنان ( به چیزهائی که خارج از توصیف و تعریف و به دور از فهم مردمان است ) .‏

 

توضیحات :

‏« الْتَّآئِبُونَ » : توبه‌کنندگان . خبر مبتدای محذوف یا مبتدای خبر محذوف است و تقدیر چنین است : هُمُ التَّآئِبُونَ . . . التَّآئِبُونَ الْعَابِدُونَ . . . مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَیْضاً ( نگا : نساء / 95 و حدید / 10 ) . « السَّآئِحُونَ » : گردندگان در زمین برای اطّلاع از آثار و درس گرفتن و عبرت آموختن از تاریخ گذشتگان و دیدن عجائب و غرائب جهان ( نگا : انعام / 11 ، توبه / 2 ) . روزه‌داران ( نگا : تحریم / 5 ) . « الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللهِ » : محافظان قوانین خدا . اجراکنندگان احکام و شرائع الله . « بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ » : مژده بده به مؤمنان . مورد مژده محذوف است و اشاره بدان دارد که بیرون از حدود شُمار و گفتار و پندار است که بهشت و رضای کردگار است .‏

 

آیه  113

متن آیه :

‏ مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَن یَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِکِینَ وَلَوْ کَانُواْ أُوْلِی قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ ‏

 

ترجمه :

‏پیغمبر و مؤمنان را نسزد که برای مشرکان طلب آمرزش کنند ، هرچند که خویشاوند باشند ، هنگامی که برای آنان روشن شود که ( با کفر و شرک از دنیا رفته‌اند ، و ) مشرکان اهل دوزخند .‏

 

توضیحات :

‏« مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا » : برای پیغمبر و مؤمنان شایسته و درست نیست که . « أُوْلِی قُرْبَیا » : خویشاوندان . نزدیکان .‏

 

آیه  114

متن آیه :

‏ وَمَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لأوَّاهٌ حَلِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏طلب آمرزش ابراهیم برای پدرش ، به خاطر وعده‌ای بود که بدو داده بود ، ولی هنگامی که برای او روشن شد که پدرش ( در قید حیات بر کفر اصرار می‌ورزد و برابر وحی آسمانی دار فانی را با کفر وداع می‌گوید ، دانست که او ) دشمن خدا است ، از او بیزاری جست ( و ترک طلب آمرزش برای وی گفت ) . واقعاً ابراهیم بسیار مهربان و دست‌بدعا و فروتن و شکیبا بود .‏

 

توضیحات :

‏« إِسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ » :  ( نگا : شعراء / 86 ) . « مَوْعِدَة » : وعده ( نگا : مریم / 47 ) . « تَبَرَّأَ » : بیزاری جست . دوری کرد ( نگا : بقره / 166 و 167 ) . « أَوَّاهٌ » : آه‌گویان . خاشع در دعا . تسبیحگوی . مهربان . کثیرالدعاء . « حَلِیمٌ » : صبور و بردبار . از آیه چنین برمی‌آید که دعاکردن برای هدایت کافران و مشرکان زنده بلامانع است ولی برای مردگان آنان صحیح نیست ( نگا : مجادله / 22 ) .‏

 

آیه  115

متن آیه :

‏ وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى یُبَیِّنَ لَهُم مَّا یَتَّقُونَ إِنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند ( به سبب عدالت و حکمتی که دارد ) هیچ وقت قومی را که هدایت بخشیده است گمراه نمی‌سازد ( و در برابر اشتباه و لغزش ناشی از اجتهادی که می‌کنند ، به عقاب و عذابشان نمی‌گیرد ) مگر زمانی که چیزهائی را که باید از آنها بپرهیزند روشن و آشکار ( و بی‌شبهه و اشکال ، توسّط پیغمبر ) برای آنان بیان کند . بیگمان خداوند آگاه از هر چیزی است .‏

 

توضیحات :

‏« لِیُضِلَّ » : گمراه سازد . حکم به گمراهی دهد . مراد این است که عقاب بعد از بیان احکام است .‏

 

آیه  116

متن آیه :

‏ إِنَّ اللّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ ‏

 

ترجمه :

‏حکومت آسمانها و زمین تنها از آن خدا است . او است که زندگی می‌بخشد و می‌میراند . جز خدا برای شما سرپرستی ( که کارهای شما بدو واگذار شود ) و یاوری ( که شما را کمک و از شما دفاع کند ) وجود ندارد .‏

 

توضیحات :

‏« مِن دُونِ اللهِ » : سِوای خدا . بجز خدا .‏

 

آیه  117

متن آیه :

‏ لَقَد تَّابَ الله عَلَى النَّبِیِّ وَالْمُهَاجِرِینَ وَالأَنصَارِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ فِی سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِن بَعْدِ مَا کَادَ یَزِیغُ قُلُوبُ فَرِیقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند توبه پیغمبر ( از اجازه‌دادن منافقان به عدم شرکت در جهاد ) و توبه مهاجرین و انصار ( از لغزشهای جنگ تبوک ، مثل کُندی و سستی اراده و اندیشه بد به دل راه دادن و آهنگ بازگشت از نیمه راه جهاد ) را پذیرفت . مهاجرین و انصاری که در روزگار سختی ( با وجود گرمای زیاد ، کمی وسیله سواری و زاد ، فصل درو و چیدن محصول خود ) از پیغمبر پیروی کردند ( و همراه او رهسپار جنگ تبوک شدند ) بعد از آن که دلهای دسته‌ای از آنان اندکی مانده بود که ( از حق به سوی باطل ) منحرف شود .  ( در این حال ) باز هم خداوند توبه آنان را پذیرفت . چرا که او بسیار رؤوف و مهربان است .‏

 

توضیحات :

‏« لَقَد تَّابَ اللهُ عَلَی النَّبِیِّ . . . » : ذکر پیغمبر در سرآغاز توبه‌کنندگان ، به خاطر بزرگداشت هرچه بیشتر مهاجرین و انصار است ، والاّ گناهی از او سر نزده بود تا از آن توبه کند . یا این که توبه پیغمبر از اموری است که اگر از دیگران سر می‌زد ، مانند اجازه‌دادن به منافقان که در منزل بمانند و در جنگ شرکت نکنند ( نگا : توبه / 43 ) اصلاً گناه یا حتی درخور لومه و عتاب نبود . یا این که طلب استغفار باید پیشه هر مؤمنی اعم از پیغمبر و غیره باشد ( نگا : محمّد / 19 و فتح / 2 ) . « سَاعَةِ الْعُسْرَةِ » : هنگام سختی و بحرانی . مراد زمانی است که مؤمنان آماده جنگ تبوک می‌شدند و به مناسبت سختی معیشت و مشکلات راه و رزمیدن با امپراطوری روم در نقطه بسیار دوری از مدینه سخت در تنگنا بودند ، و لشکری را هم که تهیّه دیدند جَیْشُ الْعُسْرَة لقب گرفت . « کَادَ یَزِیغُ » : نزدیک بود که منحرف و از راه به در شود . « فَرِیقٍ » : دسته . گروه .‏

 

آیه  118

متن آیه :

‏ وَعَلَى الثَّلاَثَةِ الَّذِینَ خُلِّفُواْ حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَیْهِمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّواْ أَن لاَّ مَلْجَأَ مِنَ اللّهِ إِلاَّ إِلَیْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند توبه آن سه نفری را هم می‌پذیرد که ( بی‌هیچ حکمی به آینده ) واگذار شدند ( و پیغمبر و مؤمنان و خانواده خودشان با ایشان سخن نگفتند و از آنان دوری جستند ) تا بدانجا که ( ناراحتی ایشان به حدی رسید که ) زمین با همه فراخی ، بر آنان تنگ شد ، و دلشان به هم آمد و ( جانشان به لب رسید . هم مردم از آنان بیزار و هم خودشان از خود بیزار شدند . بالاخره ) دانستند که هیچ پناهگاهی از ( دست خشم ) خدا جز برگشت به خدا ( با استغفار از او و پناه‌بردن بدو ) وجود ندارد ( چرا که پناه بی‌پناهان او است و بس ) . آن گاه خدا ( به نظر مرحمت در ایشان نگریست و ) بدیشان پیغام توبه داد تا توبه کنند ( و آنان هم توبه کردند و خدا هم توبه ایشان را پذیرفت ) . بیگمان خدا بسیار توبه‌پذیر و مهربان است .‏

 

توضیحات :

‏« الثَّلاثَةِ » : سه نفر که عبارت بودند از : کعب‌بن مالک و مُراره‌بن ربیع و هلال‌بن امیه . « خُلِّفُوا » : واپس نهاده شدند . مراد این است که خداوند حکم قطعی درباره آنان صادر نفرمود ( نگا : توبه / 106 ) و به آینده واگذار شدند . « بِمَا رَحُبَتْ » : با همه وسعتی که دارد . « ظَنُّوا » : یقین حاصل کردند ( نگا : بقره / 46 ) . « مَلْجَأَ » : پناهگاه . « تَابَ عَلَیْهِمْ » : ایشان را توفیق توبه داد . با مرحمت بدیشان برگشت و پیام پذیرش توبه آنان را به پیغمبر وحی کرد . « لِیَتُوبُوا » : تا آنان توبه کنند و در آینده نیز بر توبه و استغفار ماندگار باشند .‏

 

آیه  119

متن آیه :

‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَکُونُواْ مَعَ الصَّادِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏ای مؤمنان ! از خدا بترسید و همگام با راستان باشید .‏

 

توضیحات :

‏« الصَّادِقِینَ » : راستان در کردار و گفتار و پندار .‏

 

آیه  120

متن آیه :

‏ مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الأَعْرَابِ أَن یَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ اللّهِ وَلاَ یَرْغَبُواْ بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ لاَ یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَطَؤُونَ مَوْطِئاً یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلاَ یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏درست نیست که اهل مدینه و بادیه‌نشینان دوروبر آنان ، از پیغمبر خدا جا بمانند ( و در رکاب او به جهاد نروند ، و در راه همان چیزی جان نبازند که او در راه آن جان می‌بازد ) و جان خود را از جان پیغمبر دوست‌تر داشته باشند . چرا که هیچ تشنگی و خستگی و گرسنگی در راه خدا به آنان نمی‌رسد ، و گامی به جلو برنمی‌دارند که موجب خشم کافران شود ، و به دشمنان دستبردی نمی‌زنند ( و ضرب و قتل و جرحی نمی‌چشانند و اسیر و غنیمتی نمی‌گیرند ) مگر این که به واسطه آن ، کار نیکوئی برای آنان نوشته می‌شود ( و پاداش نیکوئی بدانان داده می‌شود ) . بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را ( بی‌مزد نمی‌گذارد و آن را ) هدر نمی‌دهد .‏

 

توضیحات :

‏« مَا کَانَ » : صحیح نیست . درست نیست . « لا یَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ » : جان خود را از جان او عزیزتر و با ارزش‌تر ندانند . از بذل جان خود در راه حفظ جان او دریغ نکنند . « ظَمَأٌ » : تشنگی . « نَصَبٌ » : خستگی . « مَخْمَصَةٌ » : گرسنگی . « لا یَطَأُونَ » : گام نمی‌گذارند . پای نمی‌نهند . « مَوْطِئاً » : جای گام . قدمگاه . « لا یَطَأُون مَوْطِئاً » : مراد این است که گامی به جلو برنمی‌دارند و وارد مکانی نمی‌شوند ، مگر این که . . . « لا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً » : صدمه‌ای به دشمن نمی‌رسانند و اسیر و غنیمتی از ایشان نمی‌گیرند ، و . . .‏

 

آیه  121

متن آیه :

‏ وَلاَ یُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِیرَةً وَلاَ کَبِیرَةً وَلاَ یَقْطَعُونَ وَادِیاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( همچنین مجاهدان راه‌حق ) هیچ خرجی خواه کم خواه زیاد نمی‌کنند ، و هیچ سرزمینی را ( در رفت و برگشت از جهاد ) نمی‌سپرند ، مگر این که ( پاداش آن ) برایشان نوشته می‌شود ، تا ( از این راه ) خداوند پاداشی نیکوتر از کاری که می‌کنند بدیشان دهد .‏

 

توضیحات :

‏« نَفَقَةً » : خرج . صرف مال . « وَادِیاً » : زمین گود پرپیچ و خم و فراز و نشیبی که میان کوهها و جنگلها لمیده باشد . مراد سرزمین به طور مطلق است . « کُتِبَ لَهُمْ » : برای آنان نوشته می‌شود . نائب فاعل ، ذلِکَ یا ثَوابٌ یا عَمَلٌ صالِحٌ است . « أَحْسَنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ » : پاداشی نیکوتر از کاری که می‌کنند . پاداش نیکوترین کاری که می‌کنند ، و آن جهاد است . نیکوترین پاداشی که نیکوکاران در برابر نیکوکاریهایشان مستحقّ آن می‌باشند . واژه ( أَحْسَنَ ) صفت مصدر محذوف ( جَزَآءً ) است و تقدیر چنین است : لِیَجْزِیَهُمُ اللهُ جَزَآءً أَحْسَنَ جَزَآءٍ مَّا .‏

 

آیه  122

متن آیه :

‏ وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏مؤمنان را نسزد که همگی بیرون بروند ( و برای فراگرفتن معارف اسلامی عازم مراکز علمی اسلامی بشوند ) . باید که از هر قوم و قبیله‌ای ، عدّه‌ای بروند ( و در تحصیل علوم دینی تلاش کنند ) تا با تعلیمات اسلامی آشنا گردند ، و هنگامی که به سوی قوم و قبیله خود برگشتند ( به تعلیم مردمان بپردازند و ارشادشان کنند و ) آنان را ( از مخالفت فرمان پروردگار ) بترسانند تا ( خویشتن را از عقاب و عذاب خدا برحذر دارند و از بطالت و ضلالت ) خودداری کنند .‏

 

توضیحات :

‏« کَآفَّة » : همگی . جملگی . حال ضمیر واو در فعل ( لِیَنفِرُوا ) است . « فَلَوْلا نَفَرَ » : چه خوب است که عازم بشود و بیرون برود . « طَائِفَةٌ » : دسته‌ای . برخی . « لِیَتَفَقَّهُوا » : تا دانش‌اندوزی کنند . تا آشنا شوند و مهارت به هم رسانند . معنی دیگر آیه این است که : شایسته نیست ، مؤمنان همگی ( به سوی میدان جهاد ) بیرون بروند . چرا از هر گروهی برخی از آنان ( به کارزار ) نمی‌روند ( و برخی در مدینه نمی‌مانند ) تا در دین ( و معارف اسلامی ) آگاهی پیدا کنند و وقتی که قوم خود ( از جهاد ) به سوی ایشان برگشتند ، آنان را ( از مخالفت فرمان پروردگار ) بترسانند تا بترسند ( و خویشتندار و پرهیزگار گردند ) . با توجّه به معنی نخست ، ضمیر فعل ( لِیَتَفَقَّهُوا ) و ( لِیُنذِرُوا ) و ( رَجَعُوا ) به طالبان علم برمی‌گردد که به جهاد اکبر مشغولند ، و ضمیر فعل ( یَحْذَرُونَ ) به قوم و قبیله آنان . امّا با توجّه به معنی دوم ، ضمیر فعل ( لِیَتَفَقَّهُوا ) و ( لِیُنذِرُوا ) به کسانی برمی‌گردد که به جهاد اصغر یعنی پیکار با دشمنان نمی‌روند و بلکه در خدمت پیغمبر در مدینه می‌مانند و دانش‌اندوزی می‌کنند و چیزهائی را که در غیاب مجاهدان وحی شده است بدیشان می‌رسانند . و ضمیر فعل ( رَجَعُوا ) و ( یَحْذَرُونَ ) به مجاهدان و پیکارگران برمی‌گردد .‏

 

آیه  123

متن آیه :

‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ الْکُفَّارِ وَلْیَجِدُواْ فِیکُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏ای مؤمنان ! با کافرانی بجنگید که به شما نزدیکترند ، و باید که ( در جنگ ) از شما شدّت وحدّت ( و جرأت و شهامت ) ببینند . و بدانید که خداوند ( یاری و لطفش ) با پرهیزگاران است .‏

 

توضیحات :

‏« یَلُونَکُمْ » : از حیث مکان یا نسب به شما نزدیکند . در اینجا بیشتر قرب مکانی مورد نظر است . از ماده ( ولی ) است . « غِلْظَة » : شدّت و خشونت در جنگ که بالطبع صبر و شکیبائی و جرأت و شهامت را نیز شامل می‌شود .‏

 

آیه  124

متن آیه :

‏ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن یَقُولُ أَیُّکُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِیمَاناً فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ إِیمَاناً وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که سوره‌ای ( از سوره‌های قرآن ) نازل می‌شود ، کسانی از آنان ( که منافقند ، از روی تمسخر و استهزاء ، برخی به برخی رو می‌کنند و ) می‌گویند : این سوره بر ایمان کدام یک از شما افزود ؟  ( و آیا چیز مهمّ و مفیدی گفت و نمود ؟ ! ) و امّا مؤمنان ،  ( همان سوره قرآن ) بر ایمانشان می‌افزاید و ( نور آن بیش از پیش راه حق را بدیشان می‌نماید ، و از این نزول قرآن که مایه افزایش ایمان و پرتو جان و سعادت هر دو جهان آنان می‌شود ) شادمان می‌گردند .‏

 

توضیحات :

‏« إِذا مَا » : هر زمان که .‏

 

آیه  125

متن آیه :

‏ وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُواْ وَهُمْ کَافِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و امّا کسانی که در دلهایشان بیماری ( نفاق ) است ،  ( نزول سوره‌ای از سوره‌های قرآن ، به جای این که روح تازه‌ای به کالبدشان دمد و مایه تربیت جدیدی شود ) ، خباثتی بر خباثتشان می‌افزاید ( و کفر و عنادشان را بیشتر می‌نماید ، و پلیدیهایشان هر روز فزونی می‌گیرد ، و تاریکیهای جان و دلشان دائماً تراکم می‌پذیرد ، و ) در حال کفر می‌میرند ( و در دوزخ جای می‌گیرند ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَرَضٌ » : مراد نفاق است ( نگا : بقره / 10 و محمّد / 20 ) . « رِجْساً » : خباثت . پلیدی ( نگا : اعراف / 71 و توبه / 125 ) . مراد کفر و نفاق است .‏

 

آیه  126

متن آیه :

‏ أَوَلاَ یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ لاَ یَتُوبُونَ وَلاَ هُمْ یَذَّکَّرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا منافقان نمی‌بینند که در هر سالی ، یک یا دو بار ( و بلکه بیشتر ) مورد آزمایش قرار می‌گیرند ( و بلاهائی از قبیل : کشف اسرار و ظهور احوال و پیروزی مؤمنان ، و شکست کافران می‌بینند ، ولی ) بعد از آن ( همه گرفتاریها و آزمونها ، از کرده‌ها و گفته‌های زشت خود دست نمی‌کشند و ) توبه نمی‌کنند و عبرت نمی‌گیرند و بیدار و هوشیار نمی‌شوند .‏

 

توضیحات :

‏« یُفْتَنُونَ » : آزمایش می‌گردند . به بلاهاگرفتار می‌شوند تا مایه بیداری ایشان گردد . « مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ » : یک‌بار یا دوبار . مراد تکثیر است‌ ؛ نه عدد به خصوصی .‏

 

آیه  127

متن آیه :

‏ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ یَرَاکُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُواْ صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَفْقَهُون ‏

 

ترجمه :

‏و هرگاه آنان ( در مجلس پیغمبر باشند و ) سوره‌ای نازل گردد ، برخی به برخی می‌نگرند ( و با اشاره به همدیگر می‌فهمانند که ) آیا کسی شما را می‌بیند ( و متوجّه ما می‌باشد ؟ همین که اطمینان یافتند مؤمنان به سخنان پیغمبر سرگرم و سراپا گوشند ) آن وقت ( از مجلس ) بیرون می‌روند ( و ندای هدایت را نمی‌شنوند . چراکه تحمّل شنیدن پیام آسمانی را ندارند و از ایمان و ایمانداران بیزارند ) . از آنجا که قوم بی‌دانش و نفهمی هستند ، خداوند دلهایشان را ( از حق ) بگردانیده است .‏

 

توضیحات :

‏« هَلْ یَرَاکُم مِّنْ أَحَدٍ » : این جمله می‌تواند بیانگر گفتار زبانی ایشان ، یا اشارات سر و صورت و چشمهای آنان باشد . در هر حال تفسیری است برای نگاههایشان به یکدیگر . « إِنصَرَفُوا » : از مجلس بیرون می‌روند . دل به سخنان نمی‌دهند و بدان ایمان نمی‌آورند و بلکه از وحی آسمانی رویگردان می‌شوند . « صَرَفَ اللهُ قُلُوبَهُمْ » : این جمله می‌تواند خبریّه باشد که معنی آن گذشت ، و می‌تواند انشائیّه یعنی برای دعا و نفرین باشد . در این صورت معنی چنین می‌شود : خداوند دلهایشان را از ایمان بگرداند و از جانب حق بچرخاند .‏

 

آیه  128

متن آیه :

‏ لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏بیگمان پیغمبری ( محمّد نام ) ، از خود شما ( انسانها ) به سویتان آمده است . هرگونه درد و رنج و بلا و مصیبتی که به شما برسد ، بر او سخت و گران می‌آید . به شما عشق می‌ورزد و اصرار به هدایت شما دارد ، و نسبت به مؤمنان دارای محبّت و لطف فراوان و بسیار مهربان است .‏

 

توضیحات :

‏« مِنْ أَنفُسِکُمْ » : از خود شما انسانها . یعنی انسان است و از لحاظ سرشت بشری همچون شما است ( نگا : کهف 110 / ، فصّلت / 6 ) . « عزیز » : سخت و دشوار . « عَنِتُّمْ » : رنج بردید . ناراحتی کشیدید . از ماده ( عَنَت ) به معنی مشقّت . « مَا عَنِتُّمْ » : رنج و مشقّتی که می‌بینید . واژه ( ما ) مصدریّه است . « حَرِیصٌ » : علاقه‌مند .‏

 

آیه  129

متن آیه :

‏ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبِیَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ‏

 

ترجمه :

‏اگر آنان ( از ایمان به تو ) روی بگردانند ( باکی نداشته باش و ) بگو : خدا مرا کافی و بسنده است . جز او معبودی نیست . به او دلبسته‌ام و کارهایم را بدو واگذار کرده‌ام ، و او صاحب پادشاهی بزرگ ( جهان و ملکوت آسمان ) است .‏

 

توضیحات :

‏« الْعَرْشِ » : تخت سلطنت . آفریده سترگی است که چگونگی آن بر ما مجهول است ( نگا : اعراف / 54 ، حاقّه‌ / 17 ) .‏

۱۰-سوره یونس

‏تفسیر سوره یونس برگرفته از تفسیر نور دکتر مصطفی خرمدل

سوره یونس

 

آیه  1

متن آیه :

‏ الر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ‏

 

ترجمه :

‏الف . لام . را . این آیه‌های کتاب استواری است ( که هر چند از همین نوع حرفها فراهم آمده است ، نمی‌توانید همانند آن را بسازید . از استحکام و نظم و نظام برخوردار است و باطل و خرافه و هزل بدان راه ندارد ، و پر است از سخنان حکمت‌آمیزی که سود دنیا و آخرت مردم را دربر دارد ) .‏

 

توضیحات :

‏« الر » :  ( نگا : بقره / 1 ) . « تِلْکَ » : آن . در اینجا مراد ( این ) است و برای بیان فخامت و عظمت قرآن ، اسم اشاره به دور ، یعنی ( آن ) به کار رفته است ، همان گونه که در حضور کسی هستیم و برای تعظیم می‌گوئیم : آن جناب ، آن حضرت . « الْحَکِیمِ » : محکم و استوار در لفظ و در معنی . دارای سخنان حکمت‌آمیز .‏

 

آیه  2

متن آیه :

‏ أَکَانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنَا إِلَى رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُواْ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ قَالَ الْکَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُّبِینٌ ‏

 

ترجمه :

‏آیا این برای مردم شگفتی دارد که ما مردی از خودشان را ( پیغمبر کردیم و بدو ) پیغام دادیم که مردمان را ( از عذاب خدا ) بترسان و مؤمنان را مژده بده که آنان در نزد پروردگارشان دارای مقام و منزلت عالی هستند ( و از سابقه نیک برخوردار و بر دیگران برتری دارند . امّا با وجود صدق رسول و اعجاز قرآن ) کافران می‌گویند که : این مرد ،  ( محمّد نام ) واقعاً جادوگر آشکاری است .‏

 

توضیحات :

‏« عَجَباً » : تعجّب . شگفتی . خبر ( کانَ ) است که بر اسم آن مقدّم شده است که جمله ( أَنْ أَوْحَیْنا إِلی رَجُلٍ ) است . « قَدَمَ صِدْقٍ » : اصل قدم ، کف پا است ، ولی عربها آن را بر سبقت و پیشی‌گرفتن در چیزی بر دیگران استعمال کرده‌اند . صدق به معنی راستی و راستگوئی ، و ضدّ کذب است . امّا عربها آن را در معنی فضائل و افتخارات به کار برده‌اند . مراد از قَدَم صِدق ، مقام و منزلت و درجات رفیعه است ( نگا : اسراء / 80 ، قمر / 55 ) .‏

 

آیه  3

متن آیه :

‏ إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِیعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَکَّرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏پروردگار شما خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش دوره بیافرید ، سپس به اداره جهان هستی پرداخت . زمام اداره جهان هستی به دست او است ( و چرخش امور آن به فرمان او ) . کسی میانجی نمی‌تواند بشود مگر پس از اجازه او . این خدا است که صاحب و پروردگار شما است ، پس او را پرستش کنید ( نه دیگری را ) . آیا گوشزد نمی‌شوید ( و پند و عبرت نمی‌گیرید ) ؟‏

 

توضیحات :

‏« سِتَّةَ اَیّامِ » : مراد شش دوره است ( نگا : اعراف / 54 ، حجّ / 47 ، معارج / 4 ) . « إسْتَوَیا عَلَی الْعَرْشِ » :  ( نگا : اعراف / 54 ) . « یُدَبِّرُ الأمْرَ » : کار جهان را به مقتضی حکمت و مصلحت می‌گرداند .‏

 

آیه  4

متن آیه :

‏ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً وَعْدَ اللّهِ حَقّاً إِنَّهُ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُواْ یَکْفُرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بازگشت همه شما به سوی او است . این وعده راستین خداوند است ( و خداوند خلاف وعده نمی‌کند ) . خدا است که از آغاز ، موجودات را می‌آفریند ( و جامه هستی به تن همه کائنات ، از جمله انسانها می‌کند ) و هم او است که آنها را ( دیگر بار پس از تخریب جهان ، هستی می‌بخشد و به سوی خود ) برمی‌گرداند . تا دادگرانه پاداش کسانی را بدهد که ایمان آورده‌اند و کارهای نیکو کرده‌اند . و امّا کسانی که راه کفر پوئیده‌اند ،  ( بی‌سزا نمی‌مانند ، و بلکه ) نوشیدنی از آب داغ و سوزانی دارند و دارای عذاب بس دردناکی هستند ، به سبب کفری که ورزیده‌اند .‏

 

توضیحات :

‏« وَعْدَ اللهِ حَقّاً » : واژه‌های ( وَعْدَ ) و ( حَقّاً ) مفعول مطلق فعل محذوفی هستند . تقدیر چنین است : وَعَدَکُم بِالْبَعْثِ وَ الرُّجُوعِ وَعْداً ، وَحَقَّ ذلِکَ الْوَعْدَ حَقّاً . « شَرَابٌ » : نوشیدنی . « حَمِیمٍ » : آب بسیار گرم و داغ ( نگا : کهف / 29 ، محمّد / 15 ) .‏

 

آیه  5

متن آیه :

‏ هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاء وَالْقَمَرَ نُوراً وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللّهُ ذَلِکَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏خدا است که خورشید را درخشان و ماه را تابان گردانده است ، و برای ماه منازلی معیّن کرده است تا شماره سالها و حساب ( کارها ) را بدانید . خداوند ( آن همه عجائب و غرائب آفرینش و چرخش و گردش مهر و ماه را سرسری و از بهر بازیگری پدید نیاورده است و بلکه ) آن را جز به حکمت نیافریده است . خداوند آیات ( قرآن و نشانه‌های جهان ) را برای آنان که می‌فهمند و درک می‌کنند شرح و بسط می‌دهد .‏

 

توضیحات :

‏« ضِیَآءً » : روشنی . این واژه مصدر و برای مبالغه به جای اسم فاعل ، یعنی ( مُضیئَة ) به معنی روشن ، به کار رفته است . « نُوراً » : نور . این واژه مصدر و برای مبالغه در معنی اسم فاعل یعنی ( مُنَوِّر ) به معنی تابان به کار رفته است . فرق ( ضِیاء و نُور ) در این است که ( ضِیاء ) برای چیزی استعمال می‌گردد که نور آن از خودش باشد ، و ( نُور ) برای چیزی به کار می‌رود که روشنائی آن از خودش نباشد و بلکه منعکس‌کننده نور چیز دیگری باشد ( نگا : فرقان / 61 ، احزاب / 46 ، نوح / 16 ) . « مَنَازِلَ » : مراد بروج خورشید و ماه ، یا تنها بروج ماه است .‏

 

آیه  6

متن آیه :

‏ إِنَّ فِی اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَّقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بیگمان در آمدوشدِ شب و روز ( و تفاوت کیفی و کمی آنها ) و در چیزهائی که خداوند در آسمانها و زمین آفریده است ، نشانه‌هائی ( بر وجود آفریدگار و دلائلی بر عظمت پروردگار ) برای کسانی است که پرهیزگارند ( و هراس از عقاب و عذاب خدا را در مدّنظر دارند ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِخْتِلاف‌ » : آمد و شد . تفاوت در کمیّت و کیفیّت ، یعنی درازی و کوتاهی شبها و روزها و روشنائی و تاریکی آنها ، و غیره ( نگا : بقره / 164 ، آل‌عمران / 190 ) .‏

 

آیه  7

متن آیه :

‏ إَنَّ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ آیَاتِنَا غَافِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏مسلّماً کسانی که ( به روز رستاخیز و زندگی دوباره ایمان ندارند و ) دیدار ما را انتظار نمی‌کشند ، و به زندگی دنیوی بسنده می‌کنند ( و گمان می‌برند که جهان دیگری پس از این جهان وجود ندارد ) و به این جهان دل می‌بندند ( و برای جهان دیگر ، تلاش نمی‌نمایند ) ، و از آیات ( قرآنی و نشانه‌های جهانی ) ما غافل و بی‌توجّه می‌مانند .‏

 

توضیحات :

‏« لایَرْجُونَ » : نمی‌خواهند . انتظار نمی‌کشند . « إطْمَأَنُّوا بِهَا » : بدان دل بسته‌اند . بدان آرام گرفته‌اند .‏

 

آیه  8

متن آیه :

‏ أُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمُ النُّارُ بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ ‏

 

ترجمه :

‏چنین کسانی جایگاهشان دوزخ است به سبب کارهائی که می‌کنند .‏

 

توضیحات :

‏« اُوْلئِکَ » : جمله ( أُوْلئِکَ مَأْواهُمْ ) خبر ( إِنَّ ) در آیه قبلی است .‏

 

آیه  9

متن آیه :

‏ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ‏

 

ترجمه :

‏بیگمان کسانی که ایمان می‌آورند و کارهای شایسته می‌کنند ، پروردگارشان آنان را به سبب ایمان ( راستین و کارهای خداپسند ) رهنمودشان می‌نماید ( و در دنیا بر ایمان ، استوار و ثابت ‌قدمشان می‌دارد ، و در آخرت به بهشت نائلشان می‌فرماید که ) جویبارها در زیر ( کاخهای ) ایشان در بهشت خوش و پرناز و نعمت روان است .‏

 

توضیحات :

‏« بِإِیمَانِهِمْ » : به سبب داشتن ایمان صحیح و درستی که دارند . « جَنَّاتِ النَّعِیمِ » : بهشت پرناز و نعمت . جای لذّت و شادخواری و خوشگذرانی .‏

 

آیه  10

متن آیه :

‏ دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏در بهشت دعای مؤمنان : پروردگارا ! تو منزّهی ( از آنچه کافران در دنیا می‌گفتند ) و سلام آنان در آن ( خطاب به همدیگر ) درودتان باد ( ای فرمانبرداران یزدان سبحان )  ! و ختم دعا و گفتارشان : شکر و سپاس پروردگار جهانیان را سزا است ،  ( که ایمان را نصیب ما کرد و از ما خوشنود گردید ) می‌باشد .‏

 

توضیحات :

‏« دَعْوَاهُمْ » : دعای ایشان در مناجات پروردگارشان . « ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ » : پایان دعایشان . « أَنْ » : از حروف مشبّهة بالفعل و مخفّفه از مثقّله است .‏

 

آیه  11

متن آیه :

‏ وَلَوْ یُعَجِّلُ اللّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُم بِالْخَیْرِ لَقُضِیَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءنَا فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر خداوند در رساندن شرّها و بلاهائی شتاب ورزد که مردمان ( در حالت خشم و غضب و یا حماقت و جهالت ) در طلب آنها شتاب می‌نمایند ، همچنان که ( برابر سرشت انسانی خود ) در فراچنگ آوردن خیرها و نعمتها شتاب می‌ورزند ، عمر ( همگی انسانها به پایان می‌رسد و اثری از ) آنان باقی نمی‌ماند ( و اختیار که پایه تکلیف و وجه امتیاز انسان از حیوان است ، از میان می‌رود ، و اطاعت جنبه اضطراری پیدا می‌کند ) . امّا ما افرادی را که معتقد به ملاقات ما ( در قیامت ) نیستند ، به حال خود رها می‌سازیم ( و در مجازاتشان عجله نمی‌کنیم و بلکه در دنیا بدیشان مهلت می‌دهیم ) تا در سرکشی و نافرمانی خود ( بلولند و ) سرگردان شوند ( و حق را از باطل ، و راه را از چاه باز نشناسند ) .‏

 

توضیحات :

‏« لَوْ یُعَجِّلُ اللهُ لِلنَّاسِ . . . » : مفهوم آیه سه چیز می‌تواند باشد : 1 - افراد بی‌ایمان تمسخرکنان به پیغمبران یا به داعیان الی الله گفته و می‌گویند : اگر راست می‌گوئید که در برابر گناه ، عذاب و عقابی وجود دارد ، از خدا بخواهید هم اینک آن را به ما برساند ! ! انسان شتابگر است و با شتاب خواستار بدی و خوبی است . و . . .  ( نگا : اعراف / 70 ، انفال / 32 ، رعد / 6 ، عنکبوت / 53 و 54 ، اسراء / 11 ، انبیاء / 37 ) . 2 - انسانها اعم از باایمان و بی‌ایمان ، با انجام گناهان که موجب عذابند ، انگار در نزول عقاب از سوی خدا شتاب دارند ، و اگر خدا در مقابل گناهان فوراً بزهکاران را نابود می‌کرد ، کسی برجای نمی‌ماند . و . . .  ( نگا : نحل / 61 ، فاطر / 45 ) . 3 - اگر خدا به سخن مردم گوش فرا دهد و دعای ایشان را که در حالت یأس و ناامیدی ، علیه خود و خویشان خود می‌کنند ، و یا در حالت خشم علیه دیگران و به ویژه دشمنان خویش می‌نمایند ، هرچه زودتر بپذیرد و برآورده کند ، کسی برجای نمی‌ماند . و . . .  ( نگا : تفسیرالمنار ، جلد11 ، صفحه‌311 ) .‏

 

آیه  12

متن آیه :

‏ وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِداً أَوْ قَآئِماً فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَن لَّمْ یَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که به انسان ناراحتی و بلائی می‌رسد ( که نه خود و نه دیگران نمی‌توانند آن را دفع و چاره کنند ) ، چه بر پهلو خوابیده ، و چه نشسته ، و چه ایستاده باشد ( برای رفع مشکل ) ما را به کمک می‌خواند . امّا هنگامی که ناراحتی و بلائی را ( که در مقابل آن درمانده بود ) از او به دور داشتیم ، آن چنان راه ( سابق ) خود را در پیش می‌گیرد ( و خدای را باز هم فراموش می‌کند ) که انگار ما را برای دفع محنتی که بدو رسیده است به فریاد نخوانده است ( و اصلاً ضرر و زیانی متوجّه او نبوده و بلائی بدو دست نداده است . آری ! همیشه ) این چنین اعمال اسرافگران در نظرشان آراسته شده است ( و تکرار گناه از قباحت آن کاسته است ، و اهریمن نابه کار باطل را برای آنان حق جلوه داده است ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَسَّ » : دست داد . اصابت کرد و رسید . « الضُّرُّ » : بلا و محنت . زیان مالی یا جانی . « لِجَنبِهِ » : بر پهلوی خود . حرف ( ل ) به معنی ( عَلی ) است ، و ( لِجَنبِهِ ) حال ضمیر فاعلی مستتر در فعل ( دَعَانَا ) است . « قَاعِداً » : نشسته . حال است و عطف بر ( لِجَنبِهِ ) است .‏

 

آیه  13

متن آیه :

‏ وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ وَمَا کَانُواْ لِیُؤْمِنُواْ کَذَلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏ما گروهها ( و نسلهای زیادی ) را هلاک کرده‌ایم که پیش از شما بوده‌اند ، بدان گاه که ستم کرده‌اند ( و راه گناه سپرده‌اند ) و پیغمبرانشان برای آنان دلائل روشن و معجزات آشکاری آورده‌اند و ارائه نموده‌اند ، ولی آنان جزو کسانی نبوده‌اند که ایمان بیاورند ( و سخنان پیغمبران را بشنوند و به دنبال ایشان روند . آری در گذشته و حال و آینده ) این چنین گروه بزهکاران را سزا می‌دهیم .  ( پس خویشتن را بپائید و نافرمانی ننمائید ) .‏

 

توضیحات :

‏« الْقُرُونَ » : جمع قرن ، مردمان یک عصر و زمان . نسلها .  ( نگا : انعام / 6 ، مؤمنون / 42 ) . « وَ جَآئَتْهُمْ . . . » و « وَ مَا کَانُوا . . . » : این دو جمله ، حال ضمیر ( و ) در فعل ( ظَلَمُوا ) می‌باشند .‏

 

آیه  14

متن آیه :

‏ ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلاَئِفَ فِی الأَرْضِ مِن بَعْدِهِم لِنَنظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏سپس به دنبال آنان شما را در زمین جانشینان ( ایشان و سرنشینان زمین ) کرده‌ایم تا بنگریم شما چگونه عمل می‌کنید .‏

 

توضیحات :

‏« خَلآئِفَ » : جمع خَلیفَة . یعنی جانشینان کسانی که بر اثر تباهی و گناه نابود شده‌اند ( نگا : اعراف / 74 ، نور / 55 ) .‏

 

آیه  15

متن آیه :

‏ وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَیَّ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که آیه‌های روشن ما بر آنان خوانده می‌شود ، کسانی که به ملاقات ما ( در روز رستاخیز ) ایمان ندارند می‌گویند : قرآنی جز این را برای ما بیاور ( و کتابی جز قرآن را ارائه بده ) یا این که آن را تغییر بده ( و آیه‌های مربوط به قیامت و آیه‌های راجع به بتان ما را حذف و دگرگون کن ) . بگو : مرا نرسد که خودسرانه و به میل خود آن را تغییر دهم . من جز به دنبال چیزی نمی‌روم و جز چیزی را نمی‌گویم که بر من وحی گردد . اگر از فرمان پروردگارم تخطّی کنم ، از عذاب روز بزرگ می‌ترسم ( که دامنگیرم شود و تغییر و تبدیل قرآن مایه عقاب و عذابم گردد ) .‏

 

توضیحات :

‏« بَیِّنَاتٍ » : جمع بیّنة ، واضح و روشن . حال است . « تِلْقَآءِ » : سوی . جانب . از ماده ( لقی ) است . « مِن تِلْقَآءِ نَفْسِی‌ » : از سوی خود . با اختیار و اراده خودم .‏

 

آیه  16

متن آیه :

‏ قُل لَّوْ شَاء اللّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَلاَ أَدْرَاکُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُراً مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : اگر خدای می‌خواست ( قرآنی بر من نازل نمی‌کرد و من ) آن را بر شما نمی‌خواندم ( و آن را به کسی از شما نمی‌رساندم ، و خدا توسّط من ) شما را از آن آگاه نمی‌کرد .  ( به هر حال من تنها مبلّغ قرآنم نه مؤلّف آن ، و در این باره اختیاری از خود ندارم . سالهائی در میان شما بسر برده‌ام و از این نوع سخنان چیزی نگفته‌ام و ) عمری پیش از این با شما بوده‌ام ( و صدق و امانت خود را نشان داده‌ام . از بررسی گذشته و حال می‌توانید بفهمید که آنچه برای شما می‌خوانم وحی آسمانی است ) . آیا ( مطلبی به این روشنی را ) نمی‌فهمید ؟‏

 

توضیحات :

‏« لآ أَدْرَاکُم بِهِ » : شما را از آن آگاه نمی‌کرد . از آن باخبرتان نمی‌ساخت . « لَبِثْتُ » : مانده‌ام . بسر برده‌ام . « عُمُراً » : یک عمر . مراد مدّت مدید است . مفعولٌ‌فیه است .‏

 

آیه  17

متن آیه :

‏ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏چه‌کسی ستمکارتر از کسی است که دروغی را به خدا نسبت دهد ، یا آیه‌های او را تکذیب کند ؟  ( دروغ‌بستن به خدا و تکذیب آیات او ، کفر بشمار است و جرم بزرگی دربر دارد و ) هرگز مجرمان ( کفرپیشه ) رستگار نمی‌گردند ( و قطعاً از عذاب خدا رهائی نمی‌یابند ) .‏

 

توضیحات :

‏« لا یُفْلِحُ » : رستگار نمی‌شود . نجات نمی‌یابد .‏

 

آیه  18

متن آیه :

‏ وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِی الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ ‏

 

ترجمه :

‏اینان غیر از خدا ، چیزهائی را می‌پرستند که نه بدیشان زیان می‌رسانند و نه سودی عائدشان می‌سازند ، و می‌گویند : اینها میانجیهای ما در نزد خدایند ( و در آخرت رستگارمان می‌نمایند ! ) بگو : آیا خدا را از وجود چیزهائی ( به نام بتان و انبازهای یزدان ) باخبر می‌سازید که خداوند در آسمانها و زمین سراغی از آنها ندارد ؟  ( مگر شما بتها را نماینده خدا نمی‌دانید ؟ آیا ممکن است خدا اگر نماینده‌ای می‌داشت از بودن آن بی‌خبر می‌گشت ، ولی شما باخبر از آن می‌شدید ؟ ! ) . خداوند منزّه ( از هرگونه انبازی ) و فراتر از آن چیزهائی است که مشرکان انبازشان می‌دانند .‏

 

توضیحات :

‏« أَتُنَبِّئُونَ اللهَ بِمَا » : آیا خدا را از وجود بتها و انبازهائی باخبر می‌سازید که خدا از وجود آنها بی‌خبر است ؟ یعنی اگر خدا شریکی می داشت قبل از همه خودش از آن خبر می‌داشت .‏

 

آیه  19

متن آیه :

‏ وَمَا کَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُواْ وَلَوْلاَ کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فِیمَا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ‏

 

ترجمه :

‏مردمان ( در آغاز آفرینش ) ملّت واحدی بیش نبودند ( و سرشت انسانی ایشان استعداد خیر و شرّ در خود داشت . خداوند پیغمبرانی از میانشان برانگیخت تا آنان را در برابر وحی آسمانی به راه خیر بدارند و ارشاد کنند . بعدها ) مردمان دو گروه شدند و با هم اختلاف پیدا کردند .  ( یعنی دسته‌ای از کلام آسمانی پیروی کردند و راه خیر در پیش گرفتند ، و گروهی به وسوسه شیطانی گوش فرا دادند و به راه شرّ رفتند و میکربِ پیکر جامعه انسانی شدند ) . اگر سخن پروردگارت از پیش بر این نرفته بود ( که عذاب بزرگ کافران و مجازات شدید مبطلان تا روز رستاخیز به تأخیر انداخته شود ) ، درباره چیزی که در آن اختلاف دارند ( با تمییز حق از باطل ، و برجای داشتن محِقّ و نابودکردن مبطِل ) داوری می‌شد ( و مسأله کفر و نفاق خاتمه می‌یافت ، چرا که از ترس نابودیِ آنی ، اختیار که رمز تکامل و پیشرفت است از میان برمی‌خاست و جبر مطلق بر جامعه حاکم می‌شد . امّا چون مجازات آنی مخالف سرشت انسانی است ، خدا چنین نکرد ) .‏

 

توضیحات :

‏« أُمَّةً وَاحِدَةً » :  ( نگا : بقره / 213 ) . « لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ » :  ( نگا : ابراهیم / 42 ، نحل / 61 ، فاطر / 45 ) . « لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ » : در میانشان داوری می‌شد و کار فیصله پیدا می‌کرد . مراد این است که خدا در دنیا فوراً آنان را مجازات می‌کرد و عذاب خدا سریعاً دامنگیرشان می‌گردید . « فِیمَا » : درباره چیزی که . مراد از این چیز ، دین است که مردمان در امر آن اختلاف پیدا می‌کنند . گروهی راه آن می‌پویند و دسته‌ای راه دیگر می‌جویند .‏

 

آیه  20

متن آیه :

‏ وَیَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلّهِ فَانْتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏کافران می‌گویند : کاش ! معجزه‌ای ( جز قرآن ، همچون معجزه سایر پیغمبران ) بر او ( که محمّد است ) از سوی پروردگارش فرو فرستاده می‌شد ( و ما را به صدق رسالتش قانع می‌کرد ! بدیشان ) بگو :  ( نزول معجزات از عالم غیب است و ) تنها خدا است که بر غیب آگاه است .  ( اگر قرآن شما را قانع نمی‌سازد ) پس منتظر باشید و من هم با شما منتظر می‌مانم ( تا ببینیم عاقبت کار و فرمان پروردگار چه خواهد بود ) .‏

 

توضیحات :

‏« ءَایَةٌ » : معجزه . مراد معجزه مادی و حسی ، از قبیل معجزات پیغمبران پیشین است ( نگا : انبیاء / 5 ، قصص / 48 ) یا معجزات پیشنهادی دیگر ( نگا : إسراء / 90 - 93 ، عنکبوت / 50 و 51 ) . « إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلّهِ » : غیب ، تنها و تنها از آن خدا است ، و فقط و فقط او بر آن آگاه است .‏

 

آیه  21

متن آیه :

‏ وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّکْرٌ فِی آیَاتِنَا قُلِ اللّهُ أَسْرَعُ مَکْراً إِنَّ رُسُلَنَا یَکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که پس از شرّ و بلائی که ( برای بیداری و آگاهی ) به مردم رسیده است ، مزه خیر و نعمتی به انسانها می‌چشانیم ( و ایشان را به قدرت و ثروت و شادی هم می‌آزمائیم ) ، به ناگاه درباره آیه‌های ما به چاره‌سازی می‌نشینند ( و به تکذیب آنها می‌پردازند و با توجیهات نادرست در مقام انکار آیه‌ها برمی‌آیند ، و پیغمبر ما را شاعر و ساحر و دیوانه می‌خوانند ، و مشکلات و سختیها را ناشی از اسباب و علل و تصادف و قهر طبیعت می‌دانند ، و نعمتها و خوشیها را حمل بر زرنگی و شایستگی خود و شفقت روزگار می‌نمایند ! ) . بگو : خداوند در چاره‌سازی ( حیله‌گریهای شما ) از سرعت بیشتری برخوردار است ( و می‌تواند شما را در اسرع وقت نابود نماید و سریعاً تازیانه عذاب را به تنتان آشنا کند و فوراً در برابر اعمال زشتتان سزایتان دهد . امّا تا آن زمان که خود می‌داند ، مهلتتان می‌دهد و به حال خودتان وا می‌گذارد ) . بیگمان فرستادگان ( مأمور ثبت و ضبط کردار و گفتار و پندار شما یعنی فرشتگان ) ما حیله‌گریها و چاره‌سازیهای شما را می‌نویسند ( و در قیامت کیفر آنها را به کف دستتان می‌گذاریم ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَذَقْنَا » : چشاندیم . « رَحْمَة » : مراد نعمت است که از رحمت خدا سرچشمه می‌گیرد . « ضَرَّآءَ » : شدّت و محنت . گزند . مؤنّث است و مذکّر ندارد . « مَکْرٌ » : نیرنگ . چاره‌سازی نهانی و چاره‌جوئی پنهانی . مراد این است که کافران می‌خواستند با تکذیب آیات و طعنه‌زدن بدانها و شکّ و گمان انداختن به دل ضعفاء تأثیر کلام آسمانی را خنثی نمایند . « رُسُلَنا » : فرستادگان ما . مراد فرشتگان مأمور نوشتن اعمال مردمان است ( نگا : انفطار / 10 و 11 و 12 ) .‏

 

آیه  22

متن آیه :

‏ هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا کُنتُمْ فِی الْفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ وَفَرِحُواْ بِهَا جَاءتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءهُمُ الْمَوْجُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنجَیْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنِّ مِنَ الشَّاکِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏او است که شما را در خشکی و دریا راه می‌برد ( و امکان سیر و حرکت در قاره‌ها و آبها را برای شما میسّر می‌کند ) . چه بسا هنگامی که در کشتیها قرار می‌گیرید و کشتیها با باد موافق سرنشینان را ( آرام آرام به سوی مقصد ) حرکت می‌دهند ، و سرنشینان بدان شادمان می‌گردند ، به ناگاه باد سختی وزیدن می‌گیرد و از هر سو موج به سویشان میدود و می‌پندارند که ( توسّط مرگ از هر سو ) احاطه شده‌اند ( و راه گریزی نیست . در این وقت ) خدا را به فریاد می‌خوانند و طاعت و عبادت و فرمانبرداری و دین را تنها از آن او می‌دانند ( چرا که همه‌کس و همه‌چیز را بسی ضعیف‌تر و ناتوانتر از آن می‌بینند که کاری از دست آنان برآید و از این ورطه رستگارشان نماید . بدین هنگام عهد می‌کنند که ) اگر ما را از این حال برهانی ، از زمره سپاسگزاران خواهیم بود ( و دیگر به کسی و چیزی جز تو روی نمی‌آوریم و هرگز این و آن را به فریاد نمی‌خوانیم و نمی‌پرستیم ) .‏

 

توضیحات :

‏« یُسَیِّرُکُمْ » : به سیر و حرکتتان می‌اندازد . شما را راه می‌برد . « الْفُلْکِ » : کشتی . کشتیها . مفرد و مثنّی و جمع و مذکّر و مؤنّث در آن یکسان است . « جَرَیْنَ بِهِمْ » : کشتیها سرنشینان خود را حرکت می‌دهند و می‌برند . « بِرِیحٍ طَیِّبَةِ » : با باد موافق . با باد شرطه . « عَاصِفٌ » : مخرّب و توفنده . صفت ( ریحٌ ) است . علّت ذکر آن به صورت مذکّر ، سه چیز می‌تواند باشد : واژه ( ریح ) مذکّر هم بشمار آمده باشد .  ( عاصف ) صفت اختصاصی ( ریح ) است و مانند حائض نیازی به فارق ندارد .  ( عاصف ) مانند ( تامِر ) و ( لابِن ) از باب نسب ، و به معنی ( ذاتُ عَصْفٍ ) باشد که مذکّر و مؤنّث در آن یکسان است . « أُحِیطَ بِهِمْ » : احاطه شده‌اند . یعنی مرگ و نابودی همه جوانب را بر آنان گرفته است . « الدِّینَ » : دین و آئین . طاعت و عبادت و انقیاد . « مِنْ هذِهِ » : از این حال . مرجع اسم اشاره ، حال محذوف است که مؤنّث است .‏

 

آیه  23

متن آیه :

‏ فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ یَبْغُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَى أَنفُسِکُم مَّتَاعَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ إِلَینَا مَرْجِعُکُمْ فَنُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏امّا هنگامی که خدا آنان را نجات می‌دهد ، ناگهان به ناحق در زمین شروع به ظلم و فساد می‌کنند ( و عهد و پیمان را فراموش می‌نمایند ) . ای مردم ! ظلم و ستمی که مرتکب می‌شوید ، وبال و زیان آن متوجّه خود شما می‌شود . چند روزی از متاع و لذّت دنیا بهره‌مند می‌شوید ، پس از آن بازگشت شما به سوی خدا است و آن گاه ما شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید آگاه می‌سازیم ( و سزای اعمالتان را می‌دهیم ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَنجَاهُمْ » : نجاتشان داد . « یَبْغُونَ » : ظلم و تعدّی می‌کنند . « مَتاعَ » : کالا . بهره‌مندی و تمتّع . مفعولٌ‌به فعل محذوفی همچون ( تَتمتّعونَ ) است .‏

 

آیه  24

متن آیه :

‏ إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّىَ إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نَهَاراً فَجَعَلْنَاهَا حَصِیداً کَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏حال دنیا ( از حیث زوال و فنا و از میان‌رفتن نعمت آن ) همانند آبی است که از آسمان می‌بارانیم و بر اثر آن گیاهان زمین که انسانها و حیوانها از آنها می‌خورند ( و استفاده می‌کنند ، می‌رویند و ) به هم می‌آمیزند تا بدانجا که زمین ( در پرتو آن ) کاملاً آرایش و زیبائی می‌گیرد و آراسته و پیراسته می‌گردد و اهل زمین یقین پیدا می‌کنند که بر زمین تسلّط دارند ( و حتماً می‌توانند از ثمرات و غلّات و محصولات آن بهره‌مند شوند . در بحبوحه این شادی و در گیراگیر این سرسبزی و آراستگی ) فرمان ما ( مبنی بر درهم کوبیدن و ویران کردن آن ) در شب یا روز در می‌رسد ( و با بلاهای گوناگون ، از قبیل : سرمای سخت ، تگرگ شدید ، سیل ، طوفان ، و غیره ، آن را نابود می‌سازیم ) و گیاهانش را از ریشه برآورده و دروده و نابودش می‌کنیم . انگار دیروز در اینجا نبوده است ( و هرگز وجود نداشته است ، و انسانهائی در آن سرزمین نزیسته‌اند ) . ما ( بدین وضوح ) آیه‌ها ( ی خویش ) را برای قومی تشریح و تبیین می‌کنیم که می‌اندیشند ( و می‌فهمند ) .‏

 

توضیحات :

‏« فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأرْضِ » : به وسیله آب باران ، گیاهان گوناگون به هم می‌آمیزند و سر به‌هم می‌زنند . گیاهان گوناگون با آب باران می‌آمیزند و آن را می‌مکند و رشد می‌کنند . در تعبیر دوم ، مراد از گیاهان دانه‌های آنها است که آب را جذب خود می‌کنند . « زُخْرُف‌ » : بهجت و زیبائی . « إزَّیَّنَتْ » : زینت گرفت و آراست . اصل آن ( تَزَیَّنَتْ ) و از باب تفعّل است . « ظَنَّ » : یقین پیدا کرد . « حَصِیداً » : درو شده . فَعیل به معنی مَفعول ، یعنی ( مَحصود ) است . در اینجا مراد نابود شده و تباه گشته می‌باشد ( نگا : انبیاء / 15 ) . « لَمْ تَغْنَ » : نبوده است . وجود نداشته است . از ماده ( غنی ) به معنی : بودن ، شدن ، ماندن .‏

 

آیه  25

متن آیه :

‏ وَاللّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند ( انسان را به بهشت ، یعنی ) به سرای امن و امان و آرامش و اطمینان دعوت می‌کند ، و هرکس را بخواهد به راه راست ( که منتهی به این مرکز امن و امان و آرامش و اطمینان می‌گردد ) هدایت می‌نماید .‏

 

توضیحات :

‏« یَدْعُو » : فرا می‌خواند . رسم‌الخطّ قرآنی الفی در آخر دارد . « دَارِ » : منزل . خانه . « السَّلامِ » : امن و امان . درود . « دَارِ السَّلامِ » : مراد بهشت است که سرای سلامتِ اهل آن از هرگونه رنج و گزند و اندوه و بلا است ( نگا : اعراف / 49 ) یا سرای درود و تحیّت است ( نگا : واقعه / 26 ) .‏

 

آیه  26

متن آیه :

‏ لِّلَّذِینَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنَى وَزِیَادَةٌ وَلاَ یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلاَ ذِلَّةٌ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ‏

 

ترجمه :

‏کسانی که کارهای نیکو می‌کنند ، منزلت نیکو ( یعنی بهشت ) از آن ایشان است و افزون ( بر آن هم که مغفرت و رضوان است ) دارند ، و غبار غم و اندوه بر پیشانی ایشان نمی‌نشیند و خواری و رسوائی نمی‌بینند . آنان اهل بهشتند و جاودانه در آن می‌مانند .‏

 

توضیحات :

‏« الْحُسْنَیا » : نیکو . زیبا . صفت است و به جای موصوف نشسته است و تقدیر چنین است :  ( الْمَنْزِلَةُ الْحُسْنی . . . الْمَثُوبَةُ الْحُسْنَیا ) ، یعنی مقام والا و جایگاه زیبا . پاداش نیکو . مراد بهشت است . یا این که مراد پاداش نیکوتر و اجر مضاعف است ( نگا : بقره / 261 ، انعام / 160 ) . « زِیَادَةٌ » : افزون بر آن . مراد تفضّل خدا ( نگا : نساء / 173 ) یا رضایت او است ( نگا : توبه / 72 ، مائده / 2 ) . « لا یَرْهَقُ » : فرا نمی‌گیرد . نمی‌پوشاند . « قَتَرٌ » : دود مانندی که بر اثر غم و اندوه و هول و هراس چهره را می‌پوشاند . غبارغم .‏

 

آیه  27

متن آیه :

‏ وَالَّذِینَ کَسَبُواْ السَّیِّئَاتِ جَزَاء سَیِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللّهِ مِنْ عَاصِمٍ کَأَنَّمَا أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِّنَ اللَّیْلِ مُظْلِماً أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ‏

 

ترجمه :

‏کسانی که کارهای زشت می‌کنند ، کیفر هر کار زشتی به اندازه آن خواهد بود ( نه بیشتر ) ، و خواری و حقارت آنان را فرا می‌گیرد . هیچ کس و هیچ چیزی نمی‌تواند آنان را از ( دست عذاب ) خدا رهائی بخشد ( و در پناه خود دارد . آن اندازه روسیاه و گرفتار غم و اندوهند ) انگار با پاره‌های تاریکی از شب چهره‌هایشان پوشانده شده است . آنان دوزخیانند و جاودانه در آن می‌مانند .‏

 

توضیحات :

‏« السَّیِّئَات » : معاصی و گناهان . « عَاصِمٍ » : نگاه‌دارنده . بازدارنده . رهابخش . « قِطَعاً » : جمع قطعه ، تکّه‌ها و پاره‌ها . « مُظْلِماً » : تاریک . حال ( الَّیْلِ ) است .‏

 

آیه  28

متن آیه :

‏ وَیَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُواْ مَکَانَکُمْ أَنتُمْ وَشُرَکَآؤُکُمْ فَزَیَّلْنَا بَیْنَهُمْ وَقَالَ شُرَکَآؤُهُم مَّا کُنتُمْ إِیَّانَا تَعْبُدُونَ ‏

 

ترجمه :

‏روزی ( برای رسیدگی به حساب و کتاب مردم ) جملگی ( کافران و مؤمنان ) را گرد می‌آوریم و سپس به کافران می‌گوئیم : شما و معبودهایتان در جای خود بایستید . بعد آنها را از هم جدا می‌سازیم ( و ایشان را مقابل معبودهایشان نگاه می‌داریم و در میان طرفین به داوری می‌پردازیم ) و معبودهایشان می‌گویند : شما ما را نپرستیده‌اید ( بلکه به وسوسه اهریمن و به سخن دل گوش فرا داده‌اید و مجسّمه ما را به خاطر منافع خود پرستش نموده‌اید . معبود حق ذات پاک پروردگار است و بس ) .‏

 

توضیحات :

‏« نَحْشُرُهُمْ » : آنان را گرد می‌آوریم . « مَکَانَکُمْ » : در جای خود بایستید . تکان مخورید . مفعولٌ‌فیه است و تقدیر آن چنین است : إِلْزَمُوا مَکَانَکُم . « شُرَکَآوُکُمْ » : مراد اهریمن و شیاطین انس و جنّ است ( نگا : اعراف / 30 ، توبه / 31 ، فصّلت / 29 ) . « فَزَیَّلْنا » : جدائی انداختیم . مراد این است که خداوند پیوند موجود میان مشرکان و معبودهای آنان را گسیخته می‌دارد ، و امیدهائی را که مشرکان به معبودان خود داشتند بر باد می‌دهد . میان مشرکان و معبودهایشان دشمنانگی و اختلاف می‌اندازد ( نگا : بقره / 166 و 167 ، اعراف / 37 و 38 ) .‏

 

آیه  29

متن آیه :

‏ فَکَفَى بِاللّهِ شَهِیداً بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ إِن کُنَّا عَنْ عِبَادَتِکُمْ لَغَافِلِینَ ‏

 

ترجمه :

‏همین بس که خدا میان ما و شما گواه است که ما بدون شکّ از عبادت شما بی‌خبر بوده‌ایم .‏

 

توضیحات :

‏« إِنْ » : مخفّف از ( إِنَّ ) است و تقدیر چنین است : إِنَّناکُنّا . . .‏

 

آیه  30

متن آیه :

‏ هُنَالِکَ تَبْلُو کُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ وَرُدُّواْ إِلَى اللّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏در آنجا ( که میدان حشر و پهنه گردهمآئی است ) هرکسی کارهائی را که قبلاً ( در دنیا ) کرده است می‌آزماید ، و جملگی مردم به سوی خدا ، یعنی مولای حقیقی خویش برگردانده می‌شوند ، و چیزهائی را که به دروغ ساخته و به هم بافته بودند از میان برمی‌خیزند .‏

 

توضیحات :

‏« هُنَالِکَ » : آنجا که صحرای محشر است . « تَبْلُو » : می‌آزماید . مراد این است که هرکسی نتیجه عمل خود را می‌بیند . « أَسْلَفَتْ » : از پیش فرستاده است . تقدیم داشته است ( نگا : حاقّه / 24 ) . « ضَلَّ » : نهان و پنهان شد . مخفی و غائب گردید ( نگا : انعام / 24 ، اعراف / 53 ) .‏

 

آیه  31

متن آیه :

‏ قُلْ مَن یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ أَمَّن یَمْلِکُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیَّتَ مِنَ الْحَیِّ وَمَن یُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : چه کسی از آسمان ( به وسیله اشعّه و باران ) و از زمین ( به وسیله فعل و انفعالات خاک و رویش گیاهان و درختان و میوه آنها ) به شما روزی می‌رساند ؟ یا چه کسی بر گوش و چشمها توانا است ( و آنها را می‌آفریند و بدانها نیروی شنوائی و بینائی می‌دهد ) ؟ یا چه کسی زنده را از مرده ، و مرده را از زنده بیرون می‌آورد ( و حیات و ممات در دست او است ) ؟ یا چه کسی امور ( جهان و جهانیان ) را می‌گرداند ؟  ( پاسخ خواهند داد و ) خواهند گفت : آن خدا است ،  ( چرا که آفریدگار جهان و روزی‌رسان مردمان و مدبّر کار و بار هستی ، به اقرار وجدان بیدار ، خداوند دادار است ) . پس بگو : آیا نمی‌ترسید و پرهیزگار نمی‌شوید ؟‏

 

توضیحات :

‏« مَن یُخْرِجُ الْحَیَّ . . . » :  ( نگا : آل‌عمران / 27 ، انعام / 95 ) . « یُدَبِّرُ الْأَمْرَ » :  ( نگا : یونس / 3 ) . « أَفَلا تَتَّقُونَ » : آیا از خشم و عذاب خدا نمی‌پرهیزید .‏

 

آیه  32

متن آیه :

‏ فَذَلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آن ، خدا است که پروردگار برحق شما است ( و او چنین کارهائی را می‌کند و ربوبیّت و وحدانیّت او با براهین و دلائل قاطعانه ثابت می‌باشد . به همین سبب پرستش او حق است و پرستش جز او باطل ) . آیا سوای حق جز گمراهی است‌ ؟ پس چگونه باید از راه به در برده شوید ؟‏

 

توضیحات :

‏« أَنَّیا‌ » : چگونه ؟  « تُصْرَفُونَ » : روگردان می‌گردید . از راه به در برده می‌شوید . مراد این است که چگونه است که شیاطین شما را از حق منصرف و روگردان می‌کنند .‏

 

آیه  33

متن آیه :

‏ کَذَلِکَ حَقَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ فَسَقُواْ أَنَّهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ ‏

 

ترجمه :

‏همان گونه ( که بعد از حق جز گمراهی نیست ، همان گونه هم ) فرمان پروردگار تو درباره کسانی که ( برخلاف حکم عقل و ندای وجدان ، از دستور یزدان سبحان ) سرپیچی می‌کنند ( و بزهکاریها و سرکشیها دلشان را تاریک و روحشان را آلوده می‌کند و آگاهانه به بیراهه می‌روند ) صادر شده است که ایمان نیاورند ( چرا که با انجام نابایستها و ناشایستها محکوم به این شده‌اند ) .‏

 

توضیحات :

‏« حَقَّتْ » : واجب و ثابت شده است . « کلمه » : حکم و قضاوت .‏

 

آیه  34

متن آیه :

‏ قُلْ هَلْ مِن شُرَکَآئِکُم مَّن یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ قُلِ اللّهُ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : آیا از این انبازان ( خیالی ) شما کسی هست که آفرینش را آغاز کند ، و بار دیگر آن آفرینش را از سر گیرد ؟ بگو : تنها خدا آفرینش را آغاز می‌کند و سپس بار دیگر آن را از سر می‌گیرد .  ( یعنی : پدید آورنده جهان خدا و گرداننده هستی خدا و برگشت دهنده حیات و ممات در چرخه کائنات او است ، و سرانجام بازگشت انام ، به سوی خدای لاینام است ) . پس چگونه ( بعد از این بیان ، از عبادت یزدان به عبادت دیگران می‌گرائید ، و از حق ) منحرف می‌شوید ؟‏

 

توضیحات :

‏« یَبْدَأُ الْخَلْقَ . . . » : نیستی را هستی می‌بخشد و هستی را به نیستی تبدیل می‌کند ، و جان به پیکر خاک می‌دمد و جان را از آن باز پس می‌گیرد . پیدایش جهان از او و برگشت همگان بدو است ( نگا : یونس / 4 ) . « فَأَنَّیا تَوْفَکُونَ » : چگونه از حق و ایمان ، به سوی باطل و بی‌دینی منحرف و منصرف می‌شوید ( نگا : انعام / 95 ) .‏

 

آیه  35

متن آیه :

‏ قُلْ هَلْ مِن شُرَکَآئِکُم مَّن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ أَفَمَن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ یَهِدِّیَ إِلاَّ أَن یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : آیا از این انبازان ( خیالی ) شما کسی هست که به سوی حق راه نماید ( و راه راستین را بنماید ؟ ) بگو : خدا راه حق را می‌نماید . آیا آن کس که راه راست را نشان می‌دهد سزاوارتر است که پیروی شود ( و انسان به فرمان او رود ) یا کسی که راهی نمی‌نماید و بلکه باید خودش راهنمائی گردد ( و راه برده شود ) ؟ شما را چه می‌شود ( که چراغ عقل از کفتان به در می‌رود ؟ به دنبال چه چیز می‌روید ؟ ) این چه حکمی است که می‌کنید ؟‏

 

توضیحات :

‏« أللهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ » :  ( نگا : طه / 50 ) . « لا یَهِدِّی إِلاّ أَن یُهْدَیا » : راهنمائی نمی‌کند ، و بلکه نیازمند راهنمائی است و راهنمائی می‌شود . از قبیل : بتها و ستارگان و ماه و خورشید . راهنمائی نمی‌کند مگر این که از سوی خدا راهنمائی شود . از قبیل : عیسی و عُزَیر و فرشتگان ( نگا : انبیاء / 73 ) .‏

 

آیه  36

متن آیه :

‏ وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنّاً إَنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً إِنَّ اللّهَ عَلَیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بیشتر مشرکان ( در معتقدات خود ) جز از شکّ و گمان پیروی نمی‌کنند ( و جز به دنبال اوهام و خرافات نمی‌روند ) . شکّ و گمان هم اصلاً انسان را از حق و حقیقت بی‌نیاز نمی‌سازد ( و ظنّ جای یقین را پر نمی‌کند و سودمند نمی‌افتد ) . بیگمان خداوند آگاه از چیزهائی است که انجام می‌دهند .‏

 

توضیحات :

‏« وَ مَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ » : مراد این است که بیشتر کافران ، نادان و خرافی هستند و تحت تأثیر پندارهای غلط بتها را می‌پرستند ، ولی گروه کمی هم رهبران سیاه دل و آگاهی هستند و بت‌پرستی را به خاطر منافع خود و فریب دیگران پیشه می‌کنند . « ظنّاً » : گمان بسیار ضعیف .‏

 

آیه  37

متن آیه :

‏ وَمَا کَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَن یُفْتَرَى مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ الْکِتَابِ لاَ رَیْبَ فِیهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏این قرآن از سوی غیر خدا ،  ( چه محمّد و چه احبار و کُهّان و چه دیگر مردمان ) ساخته و پرداخته نشده است و بلکه ( وحی خدا است و ) تصدیق‌کننده کتابهای آسمانی پیشین ( همچون تورات و انجیل ) است ، و بیانگر ( شرائع و عقائد و احکام ) کتابهای گذشته می‌باشد . شکّ و تردیدی در آن نیست ، و از سوی پروردگار جهانیان فرستاده شده است .‏

 

توضیحات :

‏« أَن یُفْتَریا » : این که سرهم کرده شود و به دروغ به هم بافته شود . « مِن دُونِ » : از غیر . از سوای . « تَصْدِیقَ » : به معنی مُصدِّق ، یعنی تصدیق‌کننده است . خبر ( کانَ ) محذوف است و تقدیر چنین است : وَ لکِن کَانَ هُوَ تَصْدِیقَ . می‌تواند مفعول له فعل مقدّری هم باشد . یعنی نازل شده است برای تصدیق . « الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ » : مراد همه سخنانی است که بر زبان انبیاء رفته است و همه کتابهائی است که توسّط ایشان آمده است ( نگا : مائده / 48 ) . « الْکِتَابِ » : مراد جنس کتاب است و شامل همه کتابهای آسمانی می‌گردد .‏

 

آیه  38

متن آیه :

‏ أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏بلکه آنان می‌گویند که ( محمّد قرآن را خود ساخته و پرداخته است و ) او آن را به دروغ به خدا نسبت داده است . بگو :  ( اگر چنین است و قرآن ساخته بشر است ) شما یک سوره همانند آن را بسازید و ارائه دهید و در این کار هرکسی را که می‌خواهید بجز خدا فرا خوانید و به کمک بطلبید ، اگر راست می‌گوئید ( که قرآن را من ساخته و پرداخته‌ام ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَمْ » : بلکه . « إفْتَرَاهُ » : آن را خود به هم بافته است و به دروغ به خدا نسبت داده است .‏

 

آیه  39

متن آیه :

‏ بَلْ کَذَّبُواْ بِمَا لَمْ یُحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏بلکه آنان چیزی را تکذیب می‌کنند که اصلاً آگاهی از آن ندارند و واقعیّت آن برای ایشان روشن نشده است .  ( مگر این صحیح است که انسان چیزی را تکذیب کند که درباره آن نیندیشیده و آن را مورد مطالعه دقیق قرار نداده و موضوعات آن را نفهمیده است ! ) . به همین منوال پیشینیان هم ( پیغمبران و کتابهای آسمانی را خودسرانه و ناآگاهانه ) تکذیب می‌کردند .  ( ای انسان ! ) بنگر که سرانجام ستمکاران به کجا کشید ( و چگونه نابود گشتند . این درس عبرتی برای شما و آیندگان بعد از شما است و سرنوشت ستمکاران جز همین نیست ) .‏

 

توضیحات :

‏« لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ » : آگاهی کامل از آن پیدا نکرده‌اند . « تَأْویلُهُ » : معنی و تفسیر قرآن . عاقبت و مآل سخن قرآن که خواری مشرکان در دنیا و جاودانه‌ماندن ایشان در آتش دوزخ است ( نگا : اعراف / 52 و 53 ) .‏

 

آیه  40

متن آیه :

‏ وَمِنهُم مَّن یُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُم مَّن لاَّ یُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ ‏

 

ترجمه :

‏از میان ایشان ، برخی ( پس از پی‌بردن به قرآن و درک عظمت معانی آن ) ، بدان ایمان می‌آورد ، و دسته‌ای بدان ایمان نمی‌آورد ( و از گمراهی و عناد با قرآن برنمی‌گردد ) . خداوند تباهکاران را بهتر می‌شناسد ( و از هر کسی آگاه‌تر از حال مفسدان است ) .‏

 

توضیحات :

‏. . .‏

 

آیه  41

متن آیه :

‏ وَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل لِّی عَمَلِی وَلَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَاْ بَرِیءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر ( با وجود دلائل روشن بر حقّانیّت پیغمبریت ) تو را تکذیب کردند ، بگو : عمل خودم از آن خودم و عمل خودتان از آن خودتان . شما پاک و بیگناهید از آنچه می‌کنم ، و من هم پاک و بیگناهم از آنچه می‌کنید .  ( هرکسی در گرو اعمال خویش است ، و هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت ) .‏

 

توضیحات :

‏« لِی عَمَلِی . . . » : سزا و جزای کارم را می‌بینم ، و شما سزا و جزای کارتان را می‌بینید ( نگا : نمل / 90 ، یس / 54 ، صافّات / 39 ) . « أَنتُم بَرِیئُونَ . . . » : شما مقصّر نبوده و مورد مؤاخذه قرار نمی‌گیرید در مقابل کاری که من می‌کنم ، و من هم مقصّر نبوده و مورد مؤاخذه قرار نمی‌گیرم در مقابل کاری که شما می‌کنید ( نگا : انعام / 104 و 164 ) . شما از آنچه می‌کنم بیزار و گریزانید ، من هم از آنچه می‌کنید بیزار و گریزانم ( نگا : هود / 35 ، شعراء / 216 ) .‏

 

آیه  42

متن آیه :

‏ وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ کَانُواْ لاَ یَعْقِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏گروهی از آنان ، گوش به سوی تو فرا می‌دهند ( هنگامی که قرآن می‌خوانی یا آیه‌های تازه‌ای از سوی خدا بیان می‌نمائی . امّا گوئی هیچ نمی‌شنوند و کرند ! ) آیا تو می‌توانی سخن خود را به گوش کران برسانی هرچند نفهمند !‏

 

توضیحات :

‏« یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ » : به تو گوش می‌دهند ؛ نه برای فهمیدن و به کار بستن ( نگا : انعام / 25 ، انبیاء / 2 ) . « تُسْمِعُ » : بشنوانی . « الصُّمَّ » : جمع أَصَمّ ، اشخاص کر .‏

 

آیه  43

متن آیه :

‏ وَمِنهُم مَّن یَنظُرُ إِلَیْکَ أَفَأَنتَ تَهْدِی الْعُمْیَ وَلَوْ کَانُواْ لاَ یُبْصِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و گروهی از آنان به تو می‌نگرند ( و درباره تو می‌اندیشند و دلائل آشکار نبوّت تو را درک می‌کنند و به حقّانیّت اسلام پی می‌برند ، امّا انگار که چیزی را نمی‌فهمند و نمی‌بینند ! ) آیا تو می‌توانی نابینایان را رهنمود کنی هرچند نبینند ( و فاقد بصیرت هم باشند ؟ ) .‏

 

توضیحات :

‏« الْعُمْیَ » : جمع أَعْمی ، نابینایان . « لا یُبْصِرُونَ » : نمی‌بینند ( نگا : بقره / 17 ) . درک نمی‌کنند و پی نمی‌برند ( نگا : انعام / 104 ، اعراف / 179 ) .‏

 

آیه  44

متن آیه :

‏ إِنَّ اللّهَ لاَ یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً وَلَکِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند هیچ به مردم ستم نمی‌کند ، بلکه این مردم هستند که ( با اختیار کفر و ترک ایمان ) به خویشتن ستم می‌نمایند .‏

 

توضیحات :

‏. . .‏

 

آیه  45

متن آیه :

‏ وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَن لَّمْ یَلْبَثُواْ إِلاَّ سَاعَةً مِّنَ النَّهَارِ یَتَعَارَفُونَ بَیْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِلِقَاء اللّهِ وَمَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! ایشان را بترسان از ) روزی که آنان را ( خدا برای حساب و کتاب ) گرد می‌آورد ( و ایشان در آن روز به یاد زندگی دنیا می‌افتند و از هراس رستاخیز فکر می‌کنند که ) انگار جز ساعتی از روز ( در دنیا نبوده‌اند و ) نمانده‌اند ( تنها بدان اندازه ) که با همدیگر آشنا شوند ( و آن گاه از یکدیگر خداحافظی کنند و به سرای دیگر روند ! در روز قیامت ) به راستی کسانی زیانبارند که رویاروئی با خدا را تکذیب کرده‌اند و راهیاب نبوده‌اند .‏

 

توضیحات :

‏« یَحْشُرُهُمْ » : آنان را گرد می‌آورد . « لَمْ یَلْبَثُوا » : نمانده‌اند و بسر نبرده‌اند . « یَتَعَارَفُونَ بَیْنَهُمْ » : یکدیگر را ببینند و بشناسند . با هم آشنا شوند . این جمله راجع به آشنائی آنان در یک ساعته دنیا است ( نگا : روم / 55 ، احقاف / 35 ، مؤمنون / 112 ) . برخی این آشنائی را مربوط به روز رستاخیز می‌دانند و می‌گویند : کافران در قیامت همدیگر را می‌شناسند و بر سر کفر و ضلال خود یکدیگر را لومه و سرزنش می‌کنند .‏

 

آیه  46

متن آیه :

‏ وَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللّهُ شَهِیدٌ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! ) اگر ما پاره‌ای از آنچه بدیشان وعده داده‌ایم ،  ( از قبیل : پیروزی تو بر آنان ، و رساندن عذاب بدیشان ، در حال حیات ) به تو نشان دهیم ، یا این که تو را بمیرانیم ( پیش از آن که انجام همه این وعده‌ها را ببینی ، در هر حال برای حساب و کتاب در روز قیامت ) آنان به سوی ما برمی‌گردند ، و خدا از آنچه می‌کنند مطّلع و آگاه است .‏

 

توضیحات :

‏« شَهِیدٌ » : مطّلع و آگاه ( نگا : آل‌عمران / 98 ، مائده / 117 ، انعام‌ / 19 ) .‏

 

آیه  47

متن آیه :

‏ وَلِکُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاء رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هر ملّتی دارای پیغمبری است ( که در روز قیامت خویشتن را بدو نسبت می‌دهند ) . هرگاه پیغمبرشان ( به صحرای محشر که صحنه دادگاه الهی است ) آمد ( در حضور او ) دادگرانه میانشان داوری می‌گردد ( و او بر کردار و رفتار ملّت خود گواهی می‌دهد ) و ستمی بدیشان نمی‌شود .‏

 

توضیحات :

‏« لِکُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ » : مراد این است که در روز قیامت هر ملّتی پیغمبری دارد و او بر آنان گواهی می‌دهد ( نگا : نساء / 41 ، اسراء / 71 ) . « فَإِذَا جَآءَ رَسُولُهُمْ » : هنگامی که پیغمبرشان در دادگاه قیامت حاضر آمد .‏

 

آیه  48

متن آیه :

‏ وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏می‌گویند : این وعده ( عذاب ) اگر راست می‌گوئید ( که عذابی در میان است ) کی عملی می‌شود ( و موقع و موعد آن کی خواهد بود ؟ ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَتَیا هذَا الْوَعْدُ » : کی این وعده عملی می‌شود . مراد عذاب قیامت یا عذاب دنیا است .‏

 

آیه  49

متن آیه :

‏ قُل لاَّ أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَرّاً وَلاَ نَفْعاً إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَلاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : من ( تنها پیغمبر و رساننده اوامر و نواهی الهی هستم و اختیار ) هیچ سود و زیانی برای خود ( یا برای مردمان در دست ) ندارم مگر آن چیزی را که خدا بخواهد ( و مرا از طریق وحی از آن بیاگاهاند و بر انجام یا دوری از آن توانایم گرداند . پس چگونه می‌توانم عذاب خدا را زودتر از موقع خود به شما برسانم یا قیامت را هویدا گردانم ) . هر ملّتی دارای مدّت زمان محدودی است . هر وقت زمان آنان بسر رسید ، نه لحظه‌ای تأخیر می‌کنند و نه لحظه‌ای پیشی می‌گیرند .‏

 

توضیحات :

‏« أَجَلٌ » : واژه نخست به معنی زمان و دوره زندگی است ، واژه دوم به معنی پایان زمان زندگی و سررسید دوره حیات است . « لا یَسْتَأْخِرُونَ . . . » :  ( نگا : اعراف / 34 ) .‏

 

آیه  50

متن آیه :

‏ قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَتَاکُمْ عَذَابُهُ بَیَاتاً أَوْ نَهَاراً مَّاذَا یَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : به من بگوئید اگر عذاب خدا شب هنگام یا روزی به شما رسد ،  ( چه فائده‌ای برای شما گناهکاران دارد ؟ ) به خاطر چه چیز گناهکاران برای فرا رسیدن آن شتاب دارند ؟  ( مگر نه این است که هر وقت در رسد ، مایه بدبختی آنان است ، پس شتاب چرا ؟ ! ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَرَأَیْتُمْ » : چه می‌بینید ؟ نظر شما چیست‌ ؟ مراد این است که مرا خبر دهید . « بَیاتاً » : شب هنگام ( نگا : اعراف / 97 و 98 ، یونس / 24 ) . « یَسْتَعْجِلُونَ » : شتاب دارند ، عجله می‌کنند . « مَاذَا یَسْتَعْجِلُونَ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ » : این چه شتابی است که گناهکاران می‌کنند ؟‏

 

آیه  51

متن آیه :

‏ أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ آمَنْتُم بِهِ آلآنَ وَقَدْ کُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا بعدها ، پس از آن که واقع شد بدان ایمان می‌آورید ؟  ( آن وقت که به شما می‌گویند : ) اکنون‌ ؟ !  ( تازه چه فائده ! ایمان کنونی سودی ندارد ) در حالی که ( قبلاً در دنیا آن را به بازی می‌گرفتید و دائماً ) برای فرا رسیدن آن شتاب می‌ورزیدید .‏

 

توضیحات :

‏« أَثُمَّ » : آیا سپس . « إِذَا مَا » : زمانی که .  ( ما ) برای تأکید است . « ءَآلْآنَ » : آیا اکنون‌ ؟‏

 

آیه  52

متن آیه :

‏ ثُمَّ قِیلَ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِمَا کُنتُمْ تَکْسِبُونَ ‏

 

ترجمه :

‏سپس به ستمکاران می‌گویند : عذاب جاوید و همیشگی را بچشید . آیا جز در برابر چیزهائی که کرده‌اید کیفر داده می‌شوید ؟‏

 

توضیحات :

‏« الخُلْدِ » : سرمدی . ابدی . دائمی .‏

 

آیه  53

متن آیه :

‏ وَیَسْتَنبِئُونَکَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَرَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنتُمْ بِمُعْجِزِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( کافران بر سبیل استهزاء ) از تو می پرسند : که آیا آن ( رستاخیز و عذابی که می‌گوئی ) راست است‌ ؟ ! بگو : آری ، به خدایم سوگند قطعاً راست است ، و شما نمی‌توانید ( از آن جلوگیری کنید ، و با فرار و سرپیچی از آن ، خدا را ) درمانده و ناتوان سازید .‏

 

توضیحات :

‏« یَسْتَنْبِئُونَکَ » : از تو خبر را می‌پرسند . حقیقت خبر را از تو جویا و سراغ می‌گیرند . « هُوَ » : آن . مراد قیامت و عذاب دنیوی و اخروی است . « إِی‌ » : آری . بلی .‏

 

آیه  54

متن آیه :

‏ وَلَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِی الأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّواْ النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُاْ الْعَذَابَ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر آنچه در زمین است ، متعلّق به کسی باشد که ( با کفر و شرک ، به خود و دیگران ) ستم کرده است ، و آن را برای بازخرید ( و نجات خویشتن از عذاب دوزخ ) بپردازد ،  ( از او پذیرفته نمی‌گردد . او و دیگر کافران ) هنگام رویاروئی با عذاب ( دوزخ سخت به هراس می‌افتند و بغض می‌کنند و ) آهسته ( ناله سر می‌دهند و ) اظهار پشیمانی می‌نمایند . در میانشان دادگرانه داوری می‌گردد و بدیشان ستمی نمی‌شود .‏

 

توضیحات :

‏« لاَفْتَدَتْ بِهِ‌ » : آن را فدیه دهد و برای بازخرید خود از آتش بپردازد . خبر محذوف است که ( لَن یُقْبَلَ ) است ( نگا : آل‌عمران / 91 ) . « اَسَرُّوا النَّدَامَةَ » : آهسته و پنهانی اظهار ندامت می‌کنند . اظهار ندامت کافران به دلیل آیات دیگر ثابت است ( نگا : نساء / 73 ، کهف / 42 ، فرقان / 27 ، فجر / 24 ) . یا این که کافران پس از مشاهده عذاب دوزخ حیرت‌زده می‌گردند و قدرت نطق و بیان از دست می‌دهند واین است که پشیمانی آنان در سینه‌هاحبس می‌گردد و هرچند بخواهند قادر به ادای ندامت نخواهند بود ( نگا : سبأ / 33 )‏

 

آیه  55

متن آیه :

‏ أَلا إِنَّ لِلّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَلاَ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آگاه باشید که هرچه در آسمانها و زمین است از آن خدا است . آگاه باشید که وعده خدا ( به عذاب و عقاب کافران ) راست است ، ولیکن بیشتر مردمان ( به سبب بی‌خردی و یا غلبه غفلت بر آنان ، کار و بار آخرت را فراموش کرده‌اند و معنی تهدید خدا را ) نمی‌دانند .‏

 

توضیحات :

‏« وَعْدَ اللهِ » : وعده خدا بر زبان انبیاء .‏

 

آیه  56

متن آیه :

‏ هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ‏

 

ترجمه :

‏خدا است که می‌میراند و زنده می‌گرداند ، و ( پس از زنده‌گرداندن برای حساب و کتاب ) به سوی او برگردانده‌ می‌شوید .‏

 

توضیحات :

‏« تُرْجَعُونَ » : باب افعال و از مصدر ارجاع است .‏

 

آیه  57

متن آیه :

‏ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏ای مردمان ! از سوی پروردگارتان برای شما اندرزی ( جهت رهنمود زندگی ) و درمانی برای چیزهائی که در سینه‌ها است ( همچون کفر و نفاق و کینه و ستم و دشمنی با حق و حقیقت ) آمده است ( که قرآن نام دارد ) و هدایت و رحمت برای مؤمنان است .‏

 

توضیحات :

‏« مَوْعِظَةٌ » : پند و اندرز . « شِفَآءٌ » : بهبودی . درمان . « الصُّدُورِ » : سینه‌ها . مراد دلهائی است که در سینه‌ها است ( نگا : حجّ / 46 ) . در جسم انسان دو کانون وجود دارد به نام :  « قلب‌ » و « مغز » که هر کدام مظهر بخشی از اعمال روانی است . مسائلی که برای روح اتّفاق می‌افتد ، تا اندازه‌ای در این دو مرکز نمودار و برای انسانها آشکار می‌گردد . این است که آنچه به روح مربوط باشد بیشتر به قلب و مغز نسبت داده می‌شود . « شِفَآءٌ لِّمَا فِی‌الصُّدُورِ » : مراد پاکسازی روح از رذائل اخلاقی است .‏

 

آیه  58

متن آیه :

‏ قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : به فضل و رحمت خدا - به همین ( نه چیز دیگری ) - باید مردمان شادمان شوند . این بهتر از چیزهائی است که ( از حطام دنیا ) گرد می‌آورند ( و روی همدیگر می‌گذارند ) .‏

 

توضیحات :

‏« فَبِذالِکَ » : برای تأکید معنی است و از لحاظ ترکیبی بدل از ( بِفَضْلِ اللهِ وَ بِرَحْمَتِهِ ) می‌باشد . « هُوَ » : مرجع آن واژه ( ذلِکَ ) است . مراد از ( فضل و رحمت ) ایمان و قرآن است .‏

 

آیه  59

متن آیه :

‏ قُلْ أَرَأَیْتُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ لَکُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَاماً وَحَلاَلاً قُلْ آللّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَى اللّهِ تَفْتَرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : به من بگوئید : آیا چیزهائی را که خدا برای شما آفریده و روزی شما کرده است و ( خودسرانه ) بخشی از آنها را حرام و بخشی از آنها را حلال نموده‌اید ، بگو : آیا خدا به شما اجازه داده است ( که از پیش خود چنین کنید ) یا این که بر خدا دروغ می‌بندید ( و از زبان خدا چیزهائی می‌گوئید و می‌کنید که خدا بدانها دستور نداده است‌ ؟ ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَرَأَیْتُمْ » : به من بگوئید . « ما » : چیزی را . مفعول ( أَنزَلَ ) است . « أنْزَلَ » : مراد از نازل کردن در اینجا آفریدن و ایجادکردن است ( نگا : اعراف / 26 ، حدید / 25 ) . « فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَلالاً وَّ حَرَاماً » : ( نگا : مائده / 103 ، انعام / 136 ، 143 ، 144 و 145 ) . « ءَآللهُ » : آیا خدا . مرکّب از همزه استفهام و واژه مبارک ( أَللهُ ) است .‏

 

آیه  60

متن آیه :

‏ وَمَا ظَنُّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَشْکُرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا گمان کسانی که بر خدا دروغ می‌بندند ، درباره ( چیزهائی که ) در روز قیامت رخ می‌دهد چیست‌ ؟  ( آیا گمان می‌برند که بازخواستی در میان نیست‌ ؟ یا این که کیفر داده نمی‌شوند ؟ و یا این که اندکی عذاب می‌بینند ؟ ) . خداوند دارای لطف و مرحمت ( فراوان ) نسبت به مردمان است ولیکن بیشتر آنان سپاسگزاری نمی‌کنند ( و بلکه ناسپاسی می‌کنند و بر خدا دروغ می‌بندند ) .‏

 

توضیحات :

‏« یَوْمَ الْقِیَامَةِ » : درباره روز قیامت . ظرف واژه ( ظنّ ) است .‏

 

آیه  61

متن آیه :

‏ وَمَا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَمَا یَعْزُبُ عَن رَّبِّکَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ فِی السَّمَاء وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذَلِکَ وَلا أَکْبَرَ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! ) تو به هیچ کاری نمی‌پردازی و چیزی از قرآن نمی‌خوانی ، و ( شما ای مؤمنان ! ) هیچ کاری نمی‌کنید ، مگر این که ما ناظر بر شما هستیم ، در همان حال که شما بدان دست می‌یازید و سرگرم انجام آن می‌باشید . و هیچ‌چیز در زمین و در آسمان از پروردگار تو پنهان نمی‌ماند ، چه ذرّه‌ای باشد و چه کوچکتر و چه بزرگتر از آن ،  ( همه اینها ) در کتاب واضح و روشنی ( در نزد پروردگارتان ، به نام لوح محفوظ ) ثبت و ضبط می‌گردد .‏

 

توضیحات :

‏« شَأْنٍ » : کار مهمّ و بزرگ . « مَا تَتْلُو » : نمی‌خوانی . در رسم‌الخطّ قرآنی الفی در آخر دارد . « مِنْهُ » : مرجع ضمیر ( هُ ) واژه ( شَأْنٍ ) است ، و یا این که مرجع آن ( قرآن ) است و اضمار قبل از ذکر برای تفخیم است . « شُهُوداً » : جمع شاهد : مراقب . آگاه . « تُفِیضُونَ فِیهِ » : بدان می‌آغازید . بدان می‌پردازید ( نگا : بقره / 198 ) . « مَایَعْزُبُ » : پنهان نمی‌ماند . نهان نمی‌گردد . « مِثْقَالِ ذَرَّةٍ » :  ( نگا : نساء / 40 ) . « کِتَابٍ مُّبِینٍ » : کتاب واضح و روشن . مراد لوح محفوظ است ( نگا : أنعام / 59 ) .‏

 

آیه  62

متن آیه :

‏ أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هان ! بیگمان دوستان خداوند ( سبحان ) ترسی بر آنان ( از خواری در دنیا و عذاب در آخرت ) نیست و ( بر از دست رفتن دنیا ) غمگین نمی‌گردند ( چرا که در پیشگاه خدا چیزی برای آنان مهیّا است که بسی والاتر و بهتر از کالای دنیا است ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَوْلِیَآء » : جمع ولی ، دوستان . « أَوْلِیَآء اللهِ » : افراد مؤمن و متّقی ( نگا : انفال / 34 ، یونس / 63 ) .‏

 

آیه  63

متن آیه :

‏ الَّذِینَ آمَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( دوستان خداوند ) کسانیند که ایمان آورده‌اند و تقوا پیشه کرده‌اند .‏

 

توضیحات :

‏« وَ کَانُوا یَتَّقُونَ » : اولیاء خدا مؤمنان متّقی می‌باشند . برای آگاهی‌از صفات و خصال آنان مراجعه شود به :  ( بقره / 3 ، 4 ، 5 ، 177 ) .‏

 

آیه  64

متن آیه :

‏ لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیَا وَفِی الآخِرَةِ لاَ تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏برای آنان در دنیا ( به هنگام مرگ ) و در آخرت ( در هنگامه رستاخیز ) بشارت ( به خوشبختی و نیکبختی ) است . سخنان خدا ،  ( یعنی وعده‌هائی که خدا به پیغمبرانش مبنی بر پیروزی و بهروزی و سعادت دو جهان داده است ) تخلّف‌ناپذیر است . این ( چیزی که در دنیا و آخرت بدانان مژده داده می‌شود ) رسیدن به آرزو و رستگاری بزرگی است .‏

 

توضیحات :

‏« الْبُشْری‌ » : بشارت . مژده . « لَهُمُ الْبُشْرَیا » : مژده باد ایشان را ( نگا : فرقان / 22 ) . بشارت دادن برای ایشان است ، در دنیا هنگام مرگ ( نگا : فصّلت / 30 و 31 ) و در آخرت در هنگامه رستاخیز ( نگا : حدید / 12 ) . « کَلِمَاتِ اللهِ » : سخنان خدا . مراد وعده‌هائی است که خداوند به پیغمبران و پیروان ایشان داده است ( نگا : انعام / 34 ) .‏

 

آیه  65

متن آیه :

‏ وَلاَ یَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏سخنان آنان تو را غمگین نسازد ( و مسخره و طعنه و تکذیب ایشان تو را ناراحت ننماید ) . عزّت ( و قدرت ) کلاًّ در دست خدا است ( و خدا تو را با آن بر آنان پیروز می‌نماید ) و او شنوای ( سخنان و ) آگاه ( از اعمالِ ایشان ) است .‏

 

توضیحات :

‏« الْعِزَّةَ » : چیرگی و برتری . شکوه و عظمت . قوّت و قدرت .‏

 

آیه  66

متن آیه :

‏ أَلا إِنَّ لِلّهِ مَن فِی السَّمَاوَات وَمَن فِی الأَرْضِ وَمَا یَتَّبِعُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ شُرَکَاء إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آگاه باشید ، هرکس ( و هر چیز ) که در آسمانها و زمین است از آن خدا است ( و همه را او آفریده است و او سرپرستی و رهبری می‌کند و کارهایشان را می‌پاید و بر جملگی نظارت می‌نماید ) . کسانی که جز خدا انبازهائی را می‌پرستند ،  ( جز از گمان ) پیروی نمی‌کنند ( و در حقیقت انبازی وجود ندارد تا آنان آن را عبادت کنند و بپرستند ) . ایشان جز به دنبال گمان نمی‌روند و کارشان جز تخمین‌زدن و دروغ‌گفتن نیست .‏

 

توضیحات :

‏« مَایَتَّبِعُ » : پیروی نمی‌کنند . چه‌چیز را پیروی می‌کنند ؟ واژه ( ما ) می‌تواند حرف نفی یا اسم استفهام باشد . اگر حرف نفی بشمار آید ، واژه ( شُرَکَآء ) می‌تواند مفعول ( مَایَتَّبِعُ ) بوده و مفعول ( یَدْعُونَ ) محذوف باشد ، و برعکس . « یَدْعُونَ » : عبادت می‌کنند ( نگا : نساء / 117 ) . « یَخْرُصُونَ » : تخمین می‌زنند . از روی حدس و گمان کار می‌کنند . دروغ می‌گویند .‏

 

آیه  67

متن آیه :

‏ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُواْ فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَسْمَعُونَ ‏

 

ترجمه :

‏او ( که آنچه در آسمانها و زمین است متعلّق بدو است ، همان ) کسی است که شب را برای شما پدید آورده است تا در آن بیارامید و روز را روشن گردانیده است ( تا در آن به تلاش در پی معاش بپردازید ) . بیگمان در این کار نشانه‌هائی است برای کسانی که گوش شنوا داشته باشند .‏

 

توضیحات :

‏« مُبْصِراً » : روشن ( نگا : اسراء / 12 ، نمل / 13 ) . « ذلِکَ » : مشارالیه ساختن و پرداختن یا اختلاف شب و روز است . استعمال اسم اشاره بعید ، برای بیان علوّ منزلت مشارالیه است . « ءَایَاتٍ‌ » : نشانه‌های هستی . دلیلها و حجّتهای دالّ بر یگانگی خدا . « یَسْمَعُونَ » : می‌شنوند . مراد پذیرفتن و فهم‌کردن است .‏

 

آیه  68

متن آیه :

‏ قَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَداً سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِیُّ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَات وَمَا فِی الأَرْضِ إِنْ عِندَکُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( مشرکان ) می‌گویند : خداوند فرزندی برای خود برگزیده است ( که فرشتگانند . عجب بدبختی ! این انسان است که برای بقای نام و نشان نیاز به فرزند دارد . خدا که جاودانه و سرمدی است کی نیاز به فرزند دارد ) او منزّه ( از این عیبها و نقصها ) است . او بی‌نیاز است . چرا که آنچه در آسمانها و زمین است از آن او است . شما ( ای مشرکان ! ) هیچ گونه دلیل و برهانی بر این ( ادّعای خود ) ندارید . آیا چیزی را به خدا نسبت می‌دهید که از آن آگاهی ندارید ؟ !‏

 

توضیحات :

‏« وَلَداً » : فرزند . فرزندان . این واژه برای مفرد و جمع به کار می‌رود . مراد فرشتگان به گفته کافران ( نگا : نحل / 57 ) و عیسی و عُزَیر به گفته مسیحیان و یهودیان است ( نگا : توبه / 30 ) . « سُبْحَانَهُ » : پاک و منزّه است . برای تعجّب به کار می‌رود . « سُلْطَانٍ » : حجّت و برهان .‏

 

آیه  69

متن آیه :

‏ قُلْ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ لاَ یُفْلِحُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : قطعاً کسانی که به دروغ چیزی را به خدا نسبت می‌دهند ، رستگار نمی‌شوند ( و از عذاب آخرت رهائی نمی‌یابند ) .‏

 

توضیحات :

‏. . .‏

 

آیه  70

متن آیه :

‏ مَتَاعٌ فِی الدُّنْیَا ثُمَّ إِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِیقُهُمُ الْعَذَابَ الشَّدِیدَ بِمَا کَانُواْ یَکْفُرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( با این حرفها چند روزی مردم را اغفال کردن و چند صباحی به مال و منال دنیا رسیدن ) بهره‌گرفتنی از این دنیا است . سپس به سوی ما برمی‌گردند و آن گاه ما عذاب شدید ( دوزخ ) را به سبب کفری که ورزیده‌اند بدانان می‌چشانیم .‏

 

توضیحات :

‏« مَتَاعٌ » : برخورداری ناچیز . کالای اندک . تنوین آن بیانگر تقلیل و تحقیر است .‏

 

آیه  71

متن آیه :

‏ وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُم مَّقَامِی وَتَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللّهِ فَعَلَى اللّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُواْ أَمْرَکُمْ وَشُرَکَاءکُمْ ثُمَّ لاَ یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُواْ إِلَیَّ وَلاَ تُنظِرُونِ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! برای دلداری مؤمنان و بیداری مشرکان ، سرگذشت برخی از پیغمبران و پیشینیان ، از جمله ) سرگذشت نوح را ( از قرآن ) برای آنان بخوان . وقتی ( از اوقات ) نوح به قوم خود گفت : ای قوم من ! اگر ماندنم ( در میانتان ) و پند دادنم ( به شما ) با آیات خدا ( و دلائل الهی ) برایتان سخت و غیرقابل تحمّل است ، من ( بر این کار پایدار و ماندگارم و ) بر خدا تکیه دارم ، پس همراه با معبودهایتان قاطعانه تصمیم خود را بگیرید ( و هرچه از دستتان برمی‌آید درباره من انجام دهید و هیچ کوتاهی مکنید . این کار را از روی مشورت کامل و تصمیم قاطع انجام دهید تا ) بعداً منظورتان از خودتان نهان نماند و مایه اندوهتان نشود . پس از آن نسبت به من هرچه می‌خواهید بکنید و مرا مهلت ندهید .‏

 

توضیحات :

‏« کَبُرَ » : سخت و ناگوار است . « إن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ » : جزای شرط ( فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ ) است و جمله ( فَعَلَی اللهِ تَوَکَّلْتُ ) معترضه است . یا این که جزای شرط محذوف است و تقدیر چنین است : فَافْعَلُوا ما تُریدُونَ . « مَقَام‌ » : مصدر میمی و به معنی اقامت و ماندن است . « تَذْکِیر » : پند دادن . یادآوری کردن . مراد تبلیغ است . « تَذْکِیرِی بِئَایَاتِ اللهِ » : تبلیغ آیات خدا توسّط من . این که شما را با آیات خدا و دلائل و براهین آسمانی پند و اندرز می‌دهم . « أَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ » : مشورت کنید و تصمیم خود را بگیرید ( نگا : یوسف / 15 ) . « وَ شُرَکَآءَکُمْ » : همراه با معبودهایتان . واو به معنی ( مَعَ ) و ( شُرَکآءَ ) مفعول‌معه است . « غُمَّةً » : مبهم و مخفی . غم و اندوه . « لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً » : کارتان به غم و اندوه نکشد . کارتان مخفی و نامشخّص نگردد . « أُقْضُوا إِلَیَّ » : نسبت به من هرچه می‌خواهید بکنید . کار مرا بسازید و نابودم کنید . « لا تُنظِرُونِی‌ » : مرا مهلت و فرصت ندهید .‏

 

آیه  72

متن آیه :

‏ فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَمَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر ( از دعوت من ) روی گردانیدید ( به من زیانی نمی‌رسانید ) چرا که من کمترین مزد و پاداشی از شما نمی‌خواهم . مزد و پاداش من جز بر خدا نیست ، و به من دستور داده شده است که ( همه کار و بار خود را بدو حوالت دارم و ) از زمره تسلیم‌کنندگان ( امور زندگی به خدا و فرمانبرداران اوامر الله ) باشم .‏

 

توضیحات :

‏« الْمُسْلِمِینَ » : مطیعان و فرمانبرداران . تسلیم‌کنندگان خود به خدا .‏

 

آیه  73

متن آیه :

‏ فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِی الْفُلْکِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلاَئِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏آنان او را تکذیب کردند ( و دروغگویش نامیدند ) و ما او و کسانی را که با او در کشتی نشستند نجات دادیم ، و کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند غرق نمودیم ، و آن مؤمنان را جایگزین ( ایشان در زمین ) گرداندیم . بنگر که سرانجام بیم‌شدگان ( نافرمان و بی‌ایمان ) چگونه گردید ؟‏

 

توضیحات :

‏« الْفُلْکِ » : کشتی . « خَلآئِفَ » : جمع خلیفه . جانشینان . جایگزینان . « ءَایَاتِنَا » : آیات ما . نشانه‌ها و معجزات ما ، از جمله طوفان نوح . « الْمُنذَرِینَ » : بیم داده‌شدگان . ترسانده‌شدگان .‏

 

آیه  74

متن آیه :

‏ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ رُسُلاً إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَآؤُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانُواْ لِیُؤْمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ بِهِ مِن قَبْلُ کَذَلِکَ نَطْبَعُ عَلَى قُلوبِ الْمُعْتَدِینَ ‏

 

ترجمه :

‏سپس بعد از نوح ، پیغمبران فراوان و بزرگواری را فرستادیم . آنان همراه با دلائل روشن ( و معجزات دالّ بر صدق خود ) به پیش قوم خویش رفتند . امّا ایشان هم حاضر نشدند به چیزی ایمان بیاورند که قبلاً دیگران آن را تکذیب کرده بودند . به همین شیوه دلهای متجاوزان را مهر می‌زنیم ( تا دیگر حق و حقیقت بدانها نفوذ نکند و راهیاب نشوند . یعنی کفر و نفاق و استمرار گناه تدریجاً بر دلهای متجاوزان اثر می‌گذارد تا بدانجا که انگار دلها مهر باطل می‌خورند و پرده‌ای بر آنها فرو می‌افتد ، و دیگر نور حق بر آنها نمی‌تابد ) .‏

 

توضیحات :

‏« رُسُلاً » : پیغمبران فراوان و بزرگواری . تنوین آن برای تکثیر و تفخیم است . « کَذالِکَ » : بدین شیوه . از این راه . یعنی : تجاوزهای پیاپی به حریم احکام الهی و حق و حقیقت ، کم‌کم قوّه تشخیص را از متجاوزان می‌گیرد و کارشان به جائی می‌رسد که سرکشی و بزهکاری برای ایشان طبیعت ثانوی می‌شود ، به گونه‌ای که دیگر در مقابل هیچ حقیقتی تسلیم نمی‌شوند . این است که سرانجام مهر باطل می‌خورند .‏

 

آیه  75

متن آیه :

‏ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى وَهَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآیَاتِنَا فَاسْتَکْبَرُواْ وَکَانُواْ قَوْماً مُّجْرِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏سپس بعد از آنان ، موسی و هارون را برانگیختیم و همراه با آیات و معجزات خود به پیش فرعون و درباریانش فرستادیم . ولی تکبّر کردند ( و خود را بالاتر از آن دیدند که از موسی و هارون پیروی کنند و آئین خدا را بپذیرند ) و قوم گناهکاری شدند .‏

 

توضیحات :

‏« مَلَأ » : درباریان . اشراف . « إسْتَکْبَرُوا » : تکبّر ورزیدند . خویشتن را بالاتر و بزرگتر از آن دیدند که به راه خدا روند و حقیقت را بشنوند .‏

 

آیه  76

متن آیه :

‏ فَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُواْ إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُّبِینٌ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که حق از سوی ما ( بر دست موسی ) برای آنان روشن و جلوه‌گر شد ، گفتند : واقعاً این جادوی آشکاری است .‏

 

توضیحات :

‏« الْحَقُّ » : مراد معجزات حضرت موسی است ، از قبیل : عصا و ید بیضاء .‏

 

آیه  77

متن آیه :

‏ قَالَ مُوسَى أَتقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءکُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلاَ یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏موسی گفت : آیا به حق که به سوی شما آمده است ، سحر می‌گوئید ؟ آیا این ( معجزات ) جادو است‌ ؟  ( اگر جادو است ، من شما را به مبارزه می‌طلبم و از شما می‌خواهم که جادوگران را گرد آورید تا ثابت کنید که این جادو است ) . به هر حال جادوگران پیروز نمی‌شوند .‏

 

توضیحات :

‏« أَتَقُولُونَ » : مقول قول محذوف است و تقدیر چنین است : أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَآءَکُمْ سِحْرٌ ، أَسِحْرٌ هذا . « وَلا یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ » : حرف واو حالیّه است .‏

 

آیه  78

متن آیه :

‏ قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا وَتَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیَاء فِی الأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَکُمَا بِمُؤْمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند :  ( ای موسی ! ) آیا به پیش ما آمده‌ای تا ما را از ( عقائد و تقالید و ) چیزهائی منصرف گردانی که پدران و نیاکان خود را بر آن دیده و یافته‌ایم ، و می‌خواهید بزرگی ( و ریاست ) در زمین برای شما دو نفر باشد ؟ ما به هیچ وجه به شما ایمان نمی‌آوریم .‏

 

توضیحات :

‏« لِتَلْفِتَنَا » : تا ما را منصرف کنی . « الْکِبْرِیَآءُ » : عظمت . سَیطره . شاهی و سَروری .‏

 

آیه  79

متن آیه :

‏ وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِی بِکُلِّ سَاحِرٍ عَلِیمٍ ‏

 

ترجمه :

‏فرعون گفت : همه جادوگران ماهر و زبردست را به پیش من بیاورید ( تا کار این دو جادوگر را بسازیم ) .‏

 

توضیحات :

‏« عَلِیمٍ » : آگاه و زبردست .‏

 

آیه  80

متن آیه :

‏ فَلَمَّا جَاء السَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَى أَلْقُواْ مَا أَنتُم مُّلْقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که جادوگران گرد آمدند ، موسی بدیشان گفت :  ( هرچه از فنون سحر می‌دانید به کار بندید و ) آنچه‌ می‌توانید بیندازید و بیفکنید ( تا ببینیم ) .‏

 

توضیحات :

‏« السَّحَرَة » : جادوگران . « مُلْقُونَ » : افکنندگان . اندازندگان .‏

 

آیه  81

متن آیه :

‏ فَلَمَّا أَلْقَواْ قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللّهَ لاَ یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که ( ریسمانها و عصاهای خود را ) انداختند ، موسی گفت : آنچه ارائه دادید واقعاً جادو است . قطعاً خداوند آن را پوچ و نابود خواهد کرد و ( جای شگفت نیست ، چرا که ) خداوند کار تبهکاران را ( بقاء و دوام نمی‌بخشد و ) شایسته و سودمند نمی‌گرداند .‏

 

توضیحات :

‏« أَلْقَوْا » : انداختند . مراد انداختن ریسمانها و عصاهای جادوگری است ( نگا : شعراء / 44 ) . « لا یُصْلِحُ » : شایسته ماندن نمی‌سازد .‏

 

آیه  82

متن آیه :

‏ وَیُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند با سخنان خود ( که بر انبیاء نازل می‌کند ) حق را پایدار و ماندگار می‌گرداند ، هرچند که گناهکاران و بزهکاران نپسندند .‏

 

توضیحات :

‏« یُحِقُّ » : نمایان و ثابت می‌گرداند ( نگا : انفال / 7 و 8 ) . « بِکَلِمَاتِهِ » : به وسیله کلمات خود . مراد فرموده‌های نازل بر انبیاء ، دستور پیدایش اشیاء توسّط فرمان ( کُنْ ) ، نیروهای عامل و کارآ و متصرّف در هستی که به منزله کارگزاران خدایند ( نگا : نساء / 171 ، نحل / 40 تفسیر عبدالکریم الخطیب ) .‏

 

آیه  83

متن آیه :

‏ فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّیَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن یَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ ‏

 

ترجمه :

‏هیچ کس به موسی ایمان نیاورد مگر گروهی از مردمان قومش ،  ( که ایمان آوردند ) و از فرعون و درباریان و اشراف بنی‌اسرائیل می‌ترسیدند که ( شکنجه و آزارشان رسانند و ) آنان را از دین برگردانند . بیگمان فرعون در زمین عَلَم طغیان برافراشته بود و گردنکشی کرده بود و از زمره متجاوزان ( در ظلم و فساد و جنایت و خونریزی ) بود .‏

 

توضیحات :

‏« عَلَیا خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ » : با وجود ترس از فرعون . واژه ( عَلی ) به معنی ( مَعَ ) است ( نگا : انسان / 8 ) . « أَن یَفْتِنَهُمْ » : آنان را از دین برگردانند . ایشان را اذیّت و آزار رسانند ( نگا : بقره / 191 ) . « لَعَالٍ فی الْأَرْضِ » : برتری‌جوئی و گردنکشی در زمین می‌کرد . « الْمُسْرِفِینَ » : اسرافکاران . در اینجا مراد کسانی است که شرّ و فساد زیادی می‌کردند .‏

 

آیه  84

متن آیه :

‏ وَقَالَ مُوسَى یَا قَوْمِ إِن کُنتُمْ آمَنتُم بِاللّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُواْ إِن کُنتُم مُّسْلِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏موسی ( برای دلداری و تشجیع مؤمنان ) گفت : ای قوم من ! اگر واقعاً به خدا ایمان دارید بر او توکّل کنید ( و باید بر او توکّل کنید ) اگر خود را بدو تسلیم کرده‌اید .‏

 

توضیحات :

‏« إِن کُنتُمْ . . . » : برخی دو چیز را به دو شرط تعلیق کرده‌اند و معنی آیه همان است که گذشت . برخی هم تعلیق یک چیز را به دو شرط جائز دانسته‌اند و معنی چنین می‌شود : اگر خود را تسلیم خدا کرده‌اید و اگر واقعاً به خدا ایمان دارید ، بر او توکّل کنید . « مُسْلِمِینَ » : فرمانبرداران . تسلیم‌کنندگان خود به خدا .‏

 

آیه  85

متن آیه :

‏ فَقَالُواْ عَلَى اللّهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏پس مؤمنان گفتند : بر خدا توکّل می‌کنیم و بس . پروردگارا ! ما را ( وسیله ) آزمون مردمان ستمکار و ( اماج ) بلا و آزار کافران ( بدکردار ) مساز .‏

 

توضیحات :

‏« فِتْنَةً » : امتحان و آزمایش . فتنه و بلا . مراد این است که پروردگارا کافران را با اذیّت و آزار رساندنشان به ما آزمایش مکن که تاب و توان شکنجه ستمکاران را نداریم . یا این که : پروردگارا ما را نشانه تیر بلای ستمکاران و مقهور و مغلوب ایشان مگردان .‏

 

آیه  86

متن آیه :

‏ وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏و ما را با فضل و رحمت خود از دست مردمان کافر نجات بده .‏

 

توضیحات :

‏. . .‏

 

آیه  87

متن آیه :

‏ وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِیهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِکُمَا بِمِصْرَ بُیُوتاً وَاجْعَلُواْ بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏و به موسی و برادرش ( هارون ) وحی کردیم که برای قوم خود خانه‌هائی در سرزمین مصر برگزینید و خانه‌هایتان را مقابل یکدیگر بسازید و ( در آنجاها ، به دور از چشم فرعون و فرعونیان ) نماز را برپای دارید ، و به ایمانداران مژده بده ( که سرانجام پیروز می‌شوند و در دنیا نصرت و در آخرت جنّت از آن ایشان می‌گردد ) .‏

 

توضیحات :

‏« تَبَوَّءَا » : انتخاب کنید . مأوی بسازید . « قِبْلَةً » : مقابل یکدیگر و نزدیک به هم . قبله نماز که مراد مصلّی و محلّ برگزاری نماز است .‏

 

آیه  88

متن آیه :

‏ وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلأهُ زِینَةً وَأَمْوَالاً فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُواْ حَتَّى یَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِیمَ ‏

 

ترجمه :

‏( هنگامی که کینه‌توزی کافران و اذیّت و آزار ایشان با موسی به غایت رسید ) موسی گفت : پروردگارا ! تو به فرعون و فرعونیان در دنیا زینت ( و بهجت جهان ، یعنی فرزندان و قدرت فراوان و نعمت ) و دارائی ( سرشار ) داده‌ای ، و عاقبتِ آن این شده است که ( بندگانت را ) از راه تو به در می‌برند و گمراهشان می‌کنند . پروردگارا ! اموالشان را نابود گردان و بر دلهایشان ( بند قسوت را ) محکّم کن ، تا ایمان نیاورند مگر آن گاه که به عذاب دردناک ( دوزخ ) گرفتار آیند ( که آن وقت توبه و پشیمانی دیگر سودی ندارد ) .‏

 

توضیحات :

‏« زِینَةً » : بهجت . دارائی و فرزندان ( نگا : کهف / 46 ، قصص / 79 - 82 ) . « لِیُضِلُّوا » : تا عاقبت کارشان بدانجا بکشد که دیگران را گمراه کنند . حرف ( لِ ) ، لام عاقبت است . « إِطْمِسْ » : از میان ببر . بیسود و بی‌اثر کن . « أُشْدُدْ عَلَیا قُلُوبِهِمْ » : دریچه سراچه دلهایشان را محکم ببند . بند کیسه دلهایشان را سفت و سخت ببند تا نور و مدد الهی به داخل آنها نرود و قدرت تفکّر و اندیشه از آنان سلب شود .‏

 

آیه  89

متن آیه :

‏ قَالَ قَدْ أُجِیبَت دَّعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلاَ تَتَّبِعَآنِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏خدا فرمود : دعای شما ( موسی و هارون ) پذیرفته شد ، پس بر راستای راه پابرجا باشید و استقامت به خرج دهید ( و از انبوه مشکلات نهراسید ) و از راه و برنامه کسانی پیروی نکنید که ناآگاهند .‏

 

توضیحات :

‏« أُجِیبَتْ » : پذیرفته شد . اجابت گردید . « إِسْتَقِیمَا » : در کار خود قاطع و ثابت قدم باشید . پایداری کنید و بر تبلیغ رسالت استوار بمانید .‏

 

آیه  90

متن آیه :

‏ وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْیاً وَعَدْواً حَتَّى إِذَا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلِهَ إِلاَّ الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏بنی‌اسرائیل را از دریا عبور دادیم . فرعون و لشکریانش ، برای ظلم و تعدّی ، آنان را دنبال کردند و در پی ایشان راه افتادند ، تا بدانجا که ( گذرگاه دریا به هم آمد و آب از هر سو ایشان را در برگرفت و ) غرقاب فرعون را در خود پیچید .  ( در این هنگام بود که ) گفت : ایمان دارم که خدائی وجود ندارد مگر آن خدائی که بنی‌اسرائیل بدو ایمان آورده‌اند و من از زمره فرمانبرداران ( و مطیعان فرمان یزدان ) هستم .‏

 

توضیحات :

‏« جَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَآئِیلَ الْبَحْرَ » : بنی‌اسرائیل را از دریا گذراندیم .  ( بَنِی إِسْرآئِیلَ ) مفعول اوّل ، و ( الْبَحْرَ ) مفعول دوم است . « بَغْیاً وَ عَدْواً » : برای ظلم و تعدّی . ستمگرانه و متجاوزانه . این دو واژه ، مفعولٌ‌له هستند و یا حال بوده و به معنی :  ( باغینَ وَ عادینَ ) می‌باشند . « الْغَرَقُُ » : غرقاب . غرقابه . غرق شدن . « أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ » : نزدیک غرق شدن بود .‏

 

آیه  91

متن آیه :

‏ آلآنَ وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَکُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا اکنون ( که مرگت فرا رسیده است و توبه پذیرفتنی نیست ، از کرده خود پشیمانی و روی به خدای می‌داری‌ ؟ ) و حال آن که قبلاً سرکشی می‌کردی و از زمره تباهکاران بودی .‏

 

توضیحات :

‏« ءَالآنَ » : مرکب از همزه استفهام و واژه ( الْآنَ ) است .‏

 

آیه  92

متن آیه :

‏ فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیراً مِّنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏ما امروز لاشه تو را ( از امواج دریا و یورش ماهیها ) می‌رهانیم ( و آن را به ساحل می رسانیم و به پیش کسانی گسیل می‌داریم که تو را خدا می‌دانستند ) تا برای کسانی که اینجا نیستند و برای آیندگان درس عبرتی باشی . بیگمان بسیاری از مردمان از آیات ( خواندنی قرآن و دیدنی جهان ) ما غافل و بی‌خبرند ( و بدانها چنان که شاید و باید نمی‌نگرند ) .‏

 

توضیحات :

‏« نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ » : لاشه تو را می‌رهانیم .  ( بِبَدَنِکَ ) در موضع حال از ضمیر ( کَ ) است . یا این که حرف ( بِ ) زائد و ( بَدَن ) بدل از ( کَ ) است . « مَنْ خَلْفَک‌ » : کسانی که از تو به جای مانده‌اند . کسانی که بعد از تو می‌آیند . « ءَایة » : اندرز و عبرت .‏

 

آیه  93

متن آیه :

‏ وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُواْ حَتَّى جَاءهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( از آن به بعد ) بنی‌اسرائیل را در جایگاه خوب و اقامتگاه دلپذیری ( که فلسطین است ) منزل و مأوی دادیم و روزیهای پاکیزه‌ای بدیشان عطاء کردیم . آنان ( قدر این نعمت را ندانستند و ) پس از آگاهی ( از معجزات موسی و دلائل صدق دعوت او و تشخیص حق از باطل ) با یکدیگر ( درباره دین ) به ستیزه و کشمکش پرداختند ( و دین را که مایه اتّحاد و یگانگی بود وسیله تفرقه و پراکندگی کردند ) . بیگمان پروردگار تو در روز قیامت درباره چیزی که در آن اختلاف داشتند در میانشان داوری می‌نماید ( و همه را برابر کاری که کرده‌اند سزا و جزا می‌دهد ) .‏

 

توضیحات :

‏« بَوَّأْنَا » : منزل و مأوی دادیم . استقرار دادیم . « مُبَوَّأَ » : منزل و مأوی . اقامتگاه . « مُبَوَّأَ صِدْقٍ » : مکان شایسته و مورد رضایت ( نگا : یونس / 2 و 87 ، و اسراء / 80 ) . « فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّیا جَآءَهُمُ الْعِلْمُ » : اختلاف نورزیدند مگر زمانی که آگاهی پیدا کردند . مراد از ( عِلْم ) ، کتاب ( تورات ) است که بنی‌اسرائیل پس از آگاهی از احکام الهی ، با یکدیگر به نزاع برخاستند و هر گروهی برابر تفسیر و تعبیر و برداشت خود از تورات ، به حق یا به ناحق راهی در پیش گرفت . یا این که مراد این است که پیش از بعثت حضرت محمّد ، بنی‌اسرائیل بر نبوّت او متّفق‌القول بودند ، ولی پس از ظهور پیغمبر ، برخی از آنان ایمان آوردند و برخی دیگر ایمان نیاوردند و در این‌باره اختلاف پیدا کردند و بر سر مسأله نبوّت پیغمبر خاتم به نزاع برخاستند ( نگا : آل‌عمران / 19 ، بیّنه / 4 ) .‏

 

آیه  94

متن آیه :

‏ فَإِن کُنتَ فِی شَکٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ فَاسْأَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُونَ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکَ لَقَدْ جَاءکَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر درباره چیزی که ( از قصص موسی و فرعون و بنی‌اسرائیل ) بر تو نازل شده است ، در شکّ و تردید هستی ، از کسانی سؤال کن که قبل از تو ( اهل کتاب بوده‌اند و ) کتابهای آسمانی را می‌خوانده‌اند . بیگمان ( بیان ) حق ( و خبر صادق قرآنی ) از سوی پروردگارت برای تو آمده است و از زمره متردّدان مباش .‏

 

توضیحات :

‏« فَإِن کُنتَ فِی شَکٍّ . . . » : مخاطب رسول اکرم است و مراد غیر او است ( نگا : یونس / 104 ) همان گونه که عربها می‌گویند : إِیّاکَ أَعْنی وَ اسْمَعی یا جارَةُ . « أَلَّذِینَ یَقْرَأُونَ الْکِتَابَ » : مراد اهل کتاب است . « الْکِتَابَ » : مراد جنس کتاب است و شامل تورات و انجیل هم می‌گردد . « الْحَقُّ » : آیات راستین قرآن . « الْمُمْتَرِینَ » : متردّدان . گمان‌برندگان .‏

 

آیه  95

متن آیه :

‏ وَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِ اللّهِ فَتَکُونَ مِنَ الْخَاسِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏حتماً از زمره کسانی مباش که آیات ( قرآنی و نشانه‌های جهانی ) ما را تکذیب می‌کنند که ( اگر چنین کنی ) از زیانکاران خواهی بود .‏

 

توضیحات :

‏« لا تَکُونَنَّ » : حتماً مباش . مراد پیروان پیغمبر است .‏

 

آیه  96

متن آیه :

‏ إِنَّ الَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَتُ رَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بیگمان کسانی که ( خودخواه و سیاه‌دل هستند و به اوج طغیان رسیده‌اند و از جهالت به گرداب ضلالت افتاده‌اند و سعی در رستگاری خود از کفر و نفاق ندارند ) حکم پروردگارت نسبت بدیشان این است که ( همچون فرعون ) ایمان نمی‌آورند ( مگر وقتی که عذاب را با چشم خود ببینند ) .‏

 

توضیحات :

‏« حَقَّتْ » : واجب و ثابت شده است . « کلمه » : فرمان . حکم . قضاوت .‏

 

آیه  97

متن آیه :

‏ وَلَوْ جَاءتْهُمْ کُلُّ آیَةٍ حَتَّى یَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِیمَ ‏

 

ترجمه :

‏هرچند که همه دلائل روشن ( و تمام آیات و معجزات الهی ) به سراغ آنان بیاید ،  ( ایمان نمی‌آورند ) تا زمانی که عذاب دردناک را مشاهده کنند ( که در این هنگام ایمان آوردن سودی نمی‌بخشد ) .‏

 

توضیحات :

‏« ءَایَة » : دلیل و برهان . معجزه .‏

 

آیه  98

متن آیه :

‏ فَلَوْلاَ کَانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُواْ کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الخِزْیِ فِی الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ ‏

 

ترجمه :

‏هیچ قوم و ملّتی ( که در شهرها در گذشته زندگی می‌کرده‌اند به طور دسته‌جمعی در برابر پیغمبران الهی‌ به موقع ) ایمان نیاورده‌اند تا ایمانشان بر ایشان سودمند باشد ، مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند ، عذاب خوارکننده را در دنیا از آنان به دور داشتیم و ایشان را تا مدّت زمانی ( که خواسته‌ایم بمانند ، از زندگی ) برخوردار کردیم .‏

 

توضیحات :

‏« فَلَوْلا » : چرا نمی‌بایست که . « قَرْیَةٌ » : شهر . مراد مردمان شهر است و انبیاء همه در شهرها مبعوث شده‌اند . « الْخِزْیِ » : خواری و رسوائی . در اینجا معنی خوارکننده و رسواکننده دارد . یادآوری این نکته لازم است که اخطارها و هشدارهائی که معمولاً قبل از عذاب نهائی می‌آید ، برای قوم یونس به قدر کافی بیدارکننده بود و آنان این اخطارها را جدّی گرفتند و از زشتیها و پلشتیها توبه کردند و توبه آنان پذیرای آستان خدا گردید .‏

 

آیه  99

متن آیه :

‏ وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر پروردگارت می‌خواست ، تمام مردمان کره زمین جملگی ( به صورت اضطرار و اجبار ) ایمان می‌آوردند ( امّا ایمان اضطراری و اجباری به درد نمی‌خورد ) . آیا تو ( ای پیغمبر ! ) می‌خواهی مردمان را مجبور سازی که ایمان بیاورند ؟  ( این کار نه صحیح و سودمند است و نه از دست تو ساخته است ) .‏

 

توضیحات :

‏« تُکْرِهُ » : مجبور می‌سازی . وادار می‌کنی .‏

 

آیه  100

متن آیه :

‏ وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هیچ کسی نمی‌تواند ایمان بیاورد ، مگر این که ( بدان گرایش پیدا نماید و برای آن تلاش کند و ) خدا اجازه دهد ( و اسباب و وسائل ایمان را برای او میسّر سازد . امّا کسی که به ایمان رو نکند و حاضر به استفاده از سرمایه فکر و خرد خویش نباشد ، او مستحقّ خشم و عذاب خدا است ، ) و خدا عذاب را نصیب کسانی می‌سازد که تعقّل و تفکّر نمی‌ورزند .‏

 

توضیحات :

‏« الرِّجْسَ » : پلیدی و کثافت . در اینجا مراد عذاب است .‏

 

آیه  101

متن آیه :

‏ قُلِ انظُرُواْ مَاذَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا تُغْنِی الآیَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لاَّ یُؤْمِنُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : بنگرید ( و چشم برون و درون را باز کنید و ببینید ) در آسمانها و زمین چه چیزهائی است‌ ؟ ! آیات ( خواندنی کتابهای آسمانی ، از جمله قرآن ، و دیدنی جهان هستی ) و بیم‌دهندگان ( پیغمبر نام ، و اندرزها و انذارها هیچ کدام ) به حال کسانی سودمند نمی‌افتد که نمی‌خواهند ایمان بیاورند .‏

 

توضیحات :

‏« أنظُرُوا » : بنگرید . دقّت کنید . « ماتُغْنی‌ » : مفید واقع نمی‌شود . سودمند نمی‌افتد ( نگا : آل‌عمران / 10 و 116 ، انفال / 19 ) . « الآیَاتُ » : دلائل و براهین . عجائب و غرائب جهان . نشانه‌های دالّ بر وجود خدا در گستره هستی . « النُّذُرُ » : جمع نَذیر به معنی مُنْذِر ، مانند بَدیع به معنی مُبْدِع ، یعنی : پیغمبران ( نگا : اعراف / 184 و 188 ، احقاف / 21 ) یا به معنی إِنذار باشد : یعنی : ترساندنها و بیم‌دادنها ( نگا : قمر / 16 و 18 ) یا به معنی مُنْذَرٌبِهِ بوده باشد . یا خود مصدر است و به معنی إِنذار ، یعنی اخطار و تَهدید است .‏

 

آیه  102

متن آیه :

‏ فَهَلْ یَنتَظِرُونَ إِلاَّ مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا آنان چشم آن دارند که روزگاری ( پر از بلاها و عذابهائی ) جز روزگار کسانی داشته باشند که پیش از ایشان بوده‌اند ؟  ( نه‌ ؛ انتظار جز این را نداشته باشند ، که خدا در دنیا و آخرت به مصیبتها و بدبختیها گرفتارشان سازد ) . بگو منتظر ( فرمان خدا ) باشید و من هم با شما چشم به راه می‌مانم .  ( ولی می‌دانم پیروزی دنیا و سعادت عقبی از آن ما مؤمنان ، و شکست دنیا و بدبختی عقبی از آن شما کافران می‌گردد ) .‏

 

توضیحات :

‏« فَهَلْ یَنتَظِرُونَ . . . » : انگار چشم به راه مصائب و بلایائی ، همچون مصائب و بلایای گذشتگان می‌باشند . « أیَّام‌ » : روزگاران . مراد حوادث بزرگ و ناگواری است که در طی روزگاران رخ می‌دهد ( نگا : اعراف / 130 ، ابراهیم / 5 ، جاثیه / 14 ) همان گونه که می‌گوئیم ( مَغْرِب ) و منظورمان نماز مغرب است که در آن برگزار می‌شود .‏

 

آیه  103

متن آیه :

‏ ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُواْ کَذَلِکَ حَقّاً عَلَیْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏پس از آن ( که بلا و عذاب گریبانگیر کافران گردید ) پیغمبرانِ خود و مؤمنان را می‌رهانیم ( این هم اختصاص به اقوام گذشته و پیغمبران و مؤمنان پیشین ندارد ، بلکه ) همین طور ایمان آورندگان ( به تو ) را ( نیز ) نجات خواهیم داد و این حقی است بر ما ( حقی مسلّم و تخلّف ناپذیر ) .‏

 

توضیحات :

‏« ثُمَّ » : حرف عطف است و جمله ( نُنَجِّی رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا ) را بر جمله محذوفی از قبیل ( لَنُهْلِکُ الْأُمَمَ ) عطف می‌کند . « کَذلِکَ » : همان گونه که . مثل . « حَقّاً عَلَیْنَا » : این کار حتماً شدنی است . بر ما واجب است . مراد از وجوب در اینجا یعنی مانند کار واجبی بر خدا است والّا چیزی بر او واجب نیست .  ( حَقّاً عَلَیْنَا ) جمله معترضه است میان ( کَذلِکَ ) و ( نُنجِ الْمَؤْمِنِینَ ) . « نُنجِ » : نجات می‌دهیم . فعل مضارع مرفوع است و در اصل ( نُنجِی ) است که در رسم‌الخطّ قرآنی حرف ( ی ) ندارد ( نگا : انبیاء / 88 ) .‏

 

آیه  104

متن آیه :

‏ قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی شَکٍّ مِّن دِینِی فَلاَ أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ وَلَکِنْ أَعْبُدُ اللّهَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : ای مردمان ! اگر درباره آئین من در شکّ و تردید هستید ( بدانید که ) من کسانی را که بجز خدا می‌پرستید نمی‌پرستم ، ولیکن خداوندی را می‌پرستم که شما را می‌میراند ( و بعد از مرگ شما را زنده می‌گرداند و به سزای خود می‌رساند ) و به من دستور داده شده است که از زمره مؤمنان باشم ( آنان که خداوند ایشان را از عذاب دوزخ می‌رهاند و به بهشت نائل می‌گرداند ) .‏

 

توضیحات :

‏« مِن دُونِ اللهِ » : بجز خدا . به جای خدا . « یَتَوَفَّاکُمْ » : شما را می‌میراند .‏

 

آیه  105

متن آیه :

‏ وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً وَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ‏

 

ترجمه :

‏و ( به من دستور داده شده است ) این که به آئینی رو کن که خالی از هرگونه شرک و انحرافی است ( و کاملاً موافق با فطرت است ) و از زمره مشرکان مباش .‏

 

توضیحات :

‏« وَجْهَکَ » : روی خود را . توجّه خود را . « حَنیِفاً » : شخص مخلصی که کار و بار خود را به خدا واگذارد و از راستای دین به هیچ وجه منحرف نشود . راست و درست . خالص و بی غلّ و غشّ . این واژه می‌تواند حال فاعل فعل ( أَقِمْ ) ، یا ( وَجْهَ ) به معنی توجّه ، و یااین که ( دین ) باشد . یعنی توجّه مخلصانه ، توجّه صادقانه ، آئین مستقیم و بی‌شائبه .‏

 

آیه  106

متن آیه :

‏ وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَنفَعُکَ وَلاَ یَضُرُّکَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذاً مِّنَ الظَّالِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏و به جای خدا کسی و چیزی را پرستش مکن و به فریاد مخوان که به تو نه سودی می‌رساند و نه زیانی . اگر چنین کنی ( و دعا و عبادت خود را به جای آفریدگار متوجّه آفریدگان سازی ) از ستمکاران و مشرکان خواهی شد .‏

 

توضیحات :

‏« لا تَدْعُ » : عبادت مکن . به فریاد مخوان . « الظَّالِمِینَ » : ستمگران . مراد کافران و مشرکان است ( نگا : انعام / 82 ، لقمان / 13 ، بقره / 254 ) .‏

 

آیه  107

متن آیه :

‏ وَإِن یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ یُصَیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏اگر خداوند زیانی به تو برساند ، هیچ کس جز او نمی‌تواند آن را برطرف گرداند ، و اگر بخواهد خیری به تو برساند ، هیچ کس نمی‌تواند فضل و لطف او را از تو برگرداند . خداوند فضل و لطف خود را شامل هرکس از بندگانش که بخواهد می‌کند ( و کسی نمی‌تواند مانع آن گردد ) و او دارای مغفرت و مهر فراوان است .‏

 

توضیحات :

‏« کَاشِفَ » : برطرف کننده . « رَآدَّ » : برگرداننده . مانع .‏

 

آیه  108

متن آیه :

‏ قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِوَکِیلٍ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : ای مردمان ( سراسر جهان ، اعم از همعصران و آیندگان ) ، از سوی پروردگارتان ، حق ( که کتاب راستین قرآن است ، توسّط پیغمبر صادق آخرالزمان ) به سویتان آمده است . هرکس که ( با ایمان آوردن به شریعت خدا ) راهیاب گردد ، بیگمان به سود خود راهیاب می‌شود ( و نفع ایمان عائد خودش می‌گردد ) و هرکس که ( با گردن نهادن به کفر و پیروی از وسوسه‌های شیطان ) گمراه و سرگشته شود ، به زیان خود گمراه و سرگشته می‌شود ( و زیان کفر و بی‌دینی گریبانگیر خودش می‌گردد . کار من تنها تبلیغ فرموده‌های خدا است ) و من مأمور ( مراقبت از اعمال ، و مسؤول نظارت ) بر ( افعال ) شما نیستم ( و قدرت آن را ندارم که شما را از کفر باز دارم و به پذیرش ایمان وادارم ) .‏

 

توضیحات :

‏« الْحَقُّ » : قرآن . دین اسلام ( نگا : بقره / 119 ، یونس / 94 ) . « وَکِیلٍ » : حافظ . مراقب . مسؤول ( نگا : انعام / 66 ، 102 ، 107 ) .‏

 

آیه  109

متن آیه :

‏ وَاتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ وَاصْبِرْ حَتَّىَ یَحْکُمَ اللّهُ وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏از آنچه بر تو وحی می‌شود ، پیروی کن و شکیبا باش ( و در برابر اذیّت و آزاری که در راه تبلیغ رسالت آسمانی به تو می‌رسد ، استقامت کن ) تا خداوند ( میان تو و دیگران ) داوری می‌کند ( و فرمان خود را صادر می‌نماید ) و او بهترین داوران است .‏

 

توضیحات :

‏« إِتَّبِعْ » : پیروی کن . « الْحَاکِمِینَ » : داوران . قضات ( نگا : اعراف / 87 ) .‏

۱۱-سوره هود

تفسیر سوره هود برگرفته از تفسیر نور دکتر مصطفی خرمدل 

سوره هود

آیه  1

متن آیه :

‏ الَر کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ ‏

 

ترجمه :

‏الف . لام . را .  ( این قرآن ) کتاب بزرگواری است که آیه‌های آن ( توسّط خدا ) منظّم و محکم گردیده است ( و لذا تناقض و خلل و نسخی بدان راه ندارد ) و نیز آیات آن از سوی خداوند ( جهان ) شرح و بیان شده است که هم حکیم است و هم آگاه ( و کارهایش از روی کاردانی و فرزانگی انجام می‌پذیرد ) .‏

 

توضیحات :

‏« الر » : الف . لام . را ( نگا : بقره / 1 ) . « أُحْکِمَتْ » : محکم و استوار و متقن و منظّم گردیده است . « ثُمَّ » : علاوه از آن . سپس . با توجّه به معنی اوّل بیانگر ترتیب اخباری ، و با توجّه به معنی دوم ، بیانگر ترتیب زمانی است . « فُصِّلَت » : شرح و بیان شده است . تدریجاً سوره سوره و آیه آیه برحسب وقائع و مصالح نازل شده است ( نگا : إسراء / 106 ، فرقان / 32 ) . همچون گردنبند ، درّ و گوهرهای دلائل توحید ، احکام ، مواعظ ، قصص ، صفات حق تعالی ، و وعد و وعیدها در آن به رشته کشیده شده است و با الفاظ زیبا و معانی والا آراسته و پیراسته گشته است . « مِن لَّدُنْ » : از جانب . از سوی .‏

 

آیه  2

متن آیه :

‏ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنَّنِی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! بدیشان بگو : ) این که جز خدا را نپرستید . بیگمان من از سوی خدا بیم دهنده ( کافران به عذاب دوزخ ) و مژده‌دهنده ( مؤمنان به نعمت بهشت ) هستم .‏

 

توضیحات :

‏« أَلاّ » : این که نه . تا این که نه . « أَلاّ تَعْبُدُوا » : مفعول به فعل مقدّر ( قُلْ ) در اوّل آن است . معنی بالا با توجّه بدین نکته است . امّا این جمله می‌تواند علّت دو فعل ( اُحْکِمَتْ . . . فصّلت ) در آیه قبلی باشد که معنی چنین می‌شود : تحکیم و تفصیل آیات ، به زبان حال . یعنی به زبان برهان و استدلال ، شما را فریاد می‌دارند که جز خدا را نپرستید .‏

 

آیه  3

متن آیه :

‏ وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُم مَّتَاعاً حَسَناً إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَیُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ کَبِیرٍ ‏

 

ترجمه :

‏و این که از پروردگارتان طلب آمرزش کنید و به سوی او برگردید که خداوند ( به سبب استغفار صادقانه و توبه مخلصانه ) شما را تا دم مرگ به طرز نیکوئی ( از مواهب زندگی این جهان ) بهره‌مند می‌سازد ، و ( در آخرت برابر عدل و داد خود ) به هر صاحب فضیلت و احسانی ( پاداش ) فضیلت و احسانش را می‌دهد . اگر هم پشت بکنید ( و از ایمان به یزدان و طاعت و عبادت خداوند رحمن روی بگردانید ، بر رسولان پیام باشد و بس ) من بر شما از عذاب روز بزرگی ( که روز قیامت است ) بیمناکم .‏

 

توضیحات :

‏« مَتاعاً » : بهره‌مند ساختن . مفعول مطلق از غیر لفظ فعل است ، از قبیل ( أَنبَتَکُم مِّنَ الأرْضِ نَبَاتاً ) یا به معنی کالا و مفعولٌ‌به است ( نگا : نوح / 10 ، 11 ، 12 ) . « أَجَلٍ مُّسَمّیً » : پایان عمر با فرا رسیدن مرگ . پایان عمر جهان . « ذِی فَضْلٍ » : محسن . نیکوکار . « فَضْلَهُ » : پاداش احسان و نیکوکاریش . مرجع ضمیر ( هُ ) می‌تواند خدا باشد ، یعنی خداوند از فضل خود بدو می‌دهد . « تَوَلَّوْا » : پشت بکنید و روی بگردانید . اصل آن ( تَتَوَلَّوْا ) است .‏

 

آیه  4

متن آیه :

‏ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُکُمْ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‏

 

ترجمه :

‏برگشت شما به سوی خدا است ، و خدا بر هر چیزی توانا است .  ( او است که به شما زندگی می‌بخشد و شما را می‌میراند و دوباره جان به پیکرتان میدواند و برای حساب و کتاب در قیامت جمعتان می‌گرداند و به دوزخ یا بهشتتان می‌رساند ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَرْجِع‌ » : مصدر میمی و به معنی رجوع است .‏

 

آیه  5

متن آیه :

‏ أَلا إِنَّهُمْ یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِیَسْتَخْفُواْ مِنْهُ أَلا حِینَ یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ‏

 

ترجمه :

‏هان !  ( برخی از ) آنان ، کینه و دشمنی ( پیغمبر و مؤمنان ) را به دل می‌گیرند و سعی می‌کنند تا آن را از خدا پنهان دارند ! هان ! آنان هنگامی که با جامه‌ها خویشتن را می‌پوشانند ( و رازها به همدیگر می‌گویند و نیرنگها می‌جویند تا با آشکار شدن کارشان رسوا نشوند ) خداوند از آنچه نهان می‌دارند و از آنچه آشکار می‌سازند ( به طور یکسان ) باخبر و آگاه است . چرا که او آگاه از رازهای سینه‌ها است .‏

 

توضیحات :

‏« یَثْنُونَ » : خم می‌کنند و پیچ می‌دهند . در هم می‌پیچند و پنهان می‌دارند . از ماده ( ثنی ) . « یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ » : سینه‌هایشان را می‌پیچانند و خمیده و دولایش می‌گردانند . مراد پنهان داشتن کارها و مخفی کردن رازها است . « یَسْتَغْشُونَ » : حجاب و پرده می‌گردانند . « یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ » : با جامه‌هایشان خویشتن را می‌پوشانند ( نگا : نوح / 7 ) . « ذَاتِ الصُّدُورِ » :  ( نگا : مائده / 7 ) .‏

 

آیه  6

متن آیه :

‏ وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ ‏

 

ترجمه :

‏هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر این که روزیِ آن ، بر عهده خدا است ( و خدا روزی مناسب هر یک را در بحر و برّ می‌رساند ) و محلّ زیست ( دوران حیات ) و محلّ دفن ( پس از ممات ) او را می‌داند . همه اینها در کتاب روشنی ( به نام لوح محفوظ ، موجود و مضبوط ) است .‏

 

توضیحات :

‏« دَآبَّةٍ » : جانور . جنبنده . شامل‌انسان هم می‌گردد ( نگا : بقره‌ / 164 ) . « مُسْتَقَرّ » : قرارگاه . محلّ زیست . « مُسْتَوْدَع‌ » : آرامگاه . محلّ دفن . « کِتَابٍ مُّبِینٍ » : نوشته آشکار . کتاب روشن . مراد لوح محفوظ است ( نگا : انعام / 59 ) .‏

 

آیه  7

متن آیه :

‏ وَهُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّکُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِینٌ ‏

 

ترجمه :

‏خدا آن کسی است که آسمانها و زمین را در شش دوره بیافرید و ( پیش از آن ، جهان هستی جز موادّ مذاب گازی شکل گسترده در گستره گیتی نبود ، و این جهان هستی و پای ) تخت قدرت خدا بر ( این ماده عظیم به ظاهر ) آب ، قرار داشت .  ( این آفرینش سترگ و شگفت را بدین خاطر ساخت ) تا شما را بیازماید ( و معلوم شود ) که چه کسانی از شما کارهای نیکو می‌کنند ( و چه افرادی از شما کارهای بد می‌کنند ) . اگر به آنان بگوئی شما بعد از مرگ برانگیخته می‌شوید ( و زندگی دوباره پیدا می‌کنید ) کافران ( از روی شگفت ) می‌گویند ( چیزی را می‌گوئی باورکردنی نیست و واقعیّت ندارد ؛ بلکه ) این یک جادوگری آشکاری است ( که خردها را به بازیچه می‌گیرد ) .‏

 

توضیحات :

‏« سِتَّةِ أیَّامٍ » : شش دوره ( نگا : اعراف / 54 ، یونس / 3 ) . « عَرْش‌ » : قوام کار . تخت سلطنت که مراد تصرّف و قدرت است . موجود ناشناخته‌ای که فراتر از درک و علم انسانها است ( نگا : اعراف / 54 ، توبه / 129 ، یونس‌ / 3 ) . مجموعه جهان هستی ، چرا که تخت قدرت یزدان محیط بر همه جهان است . « الْمَآءِ » : آب . شاید مراد موادّ مذاب و آبگونه‌ای باشد که در آغاز جهان ، به صورت گازهای فوق العاده فشرده در پهنه کائنات پراکنده بوده است ( نگا : انبیاء / 30 ، فصّلت / 11 ) . « مَبْعُوثُونَ » : برانگیختگان . زنده‌شدگان . « سِحْر » : جادو . در اینجا مراد سخن عاری از حقیقت و گفتار بی‌اساس ، و به تعبیر دیگر ، حُقّه و کلک است .‏

 

آیه  8

متن آیه :

‏ وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّیَقُولُنَّ مَا یَحْبِسُهُ أَلاَ یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر عذاب را تا مدّت زمان محدودی ( که پایان عمر جهان و آغاز قیامت است ) به تأخیر اندازیم ،  ( از روی استهزاء ) می‌گویند : چه چیز مانع آن ( از رسیدن به ما الآن ) شده است‌ ؟  ( اگر وعده خدا راست است ، عذاب را همین الآن بر سر ما بیاورد و ما را مهلت ندهد ) . هان ! روزی عذاب به سراغ آنان می‌آید و دیگر از ایشان دور نمی‌گردد ( و دست از سرشان برنمی‌دارد ) وچیزی را که در ( دنیا ) مسخره می‌کردند ، از هر سو دربرشان می‌گیرد .‏

 

توضیحات :

‏« أُمَّةٍ » : مدّتی از زمان ( نگا : یوسف / 45 ) . « مَعْدُودَةٍ » : اندک . کم ( نگا : یوسف / 20 ) . « یَحْبِسُهُ » : آن را باز می‌دارد و به تأخیر می‌اندازد . « یَوْمَ » : روزی . مراد قیامت است . « مَصْرُوف‌ » : برگردانده . دفع شده . « حَاقَ بِهِمْ » : آنان را فرو گرفت . ایشان را احاطه کرد .‏

 

آیه  9

متن آیه :

‏ وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُوسٌ کَفُورٌ ‏

 

ترجمه :

‏و اگر از سوی خود به انسان نعمتی بچشانیم ( و مثلاً روزی فراوان و صحّت و امنیّت برسانیم و بنا به حکمتی ) سپس آن را از او بگیریم و بستانیم ، بسیار ناامید ( از برگشت دوباره این نعمت به خود ) و ناسپاس ( در برابر سایر نعمتهای دیگر ) می‌شود .‏

 

توضیحات :

‏« أَذَقْنَا » : چشاندیم . « رَحْمَةً » : احسان . نعمت که از رحمت سرچشمه می‌گیرد . « نَزَعْنَا » : سلب کردیم . به در آوردیم . بازپس گرفتیم . « یَؤُوسٌ » : بسیار ناامید و مأیوس . « کَفُورٌ » : بسیار ناشکر و ناسپاس .‏

 

آیه  10

متن آیه :

‏ وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ ‏

 

ترجمه :

‏و اگر بعد از ناخوشی و زیان و ضرری که به انسان رسیده است ، خوشی و نعمت و منفعتی بدو برسانیم ، می‌گوید : بدیها و سختیها از من به دور شده‌اند ( و مشکلات و ناراحتیها دیگر هرگز برنمی‌گردند . دوباره دچار سُرور و غرور بیجا می‌گردد و ) بسی شادان ( از متاع دنیا ) و نازان ( بر دیگران ) می‌شود .‏

 

توضیحات :

‏« نَعْمَآءَ » : نعمت . « ضَرَّآءَ » : شدّت . ناخوشی . « مَسَّتْهُ » : بدو رسیده است . دامنگیرش شده است . « السَّیِّئَات » : بدیها . مصائب و بلایا . « فَرِحٌ » : شادمان . « فَخُورٌ » : بسیار فخرفروش ( نگا : نساء / 36 ) .‏

 

آیه  11

متن آیه :

‏ إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ ‏

 

ترجمه :

‏مگر کسانی که ( به هنگام شدائد ) شکیبائی کنند ، و ( در وقت خوشی و ناخوشی و ثروتمندی و مستمندی ) کارهای شایسته و بایسته انجام دهند ، بیگمان آنان بخشایش ( یزدان شامل گناهانشان می‌گردد ) و پاداش بزرگی ( در برابر اعمال صالحه ) دارند .‏

 

توضیحات :

‏« إلاَّ الَّذِینَ . . . » : عیبهای مذکور را تنها کسانی ندارند که . . .‏

 

آیه  12

متن آیه :

‏ فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ بَعْضَ مَا یُوحَى إِلَیْکَ وَضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَن یَقُولُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ کَنزٌ أَوْ جَاء مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِیرٌ وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! برای خوشنودی مشرکان تلاش مکن . آنان نمی‌خواهند ایمان بیاورند . اگر برای ارضاء آنان بکوشی ) چه بسا تو برخی از چیزهائی را که به تو وحی می‌شود ( از قبیل آیاتی که درباره نکوهش معبودهای دروغین ایشان است ) فروگذاری و از ( تبلیغ ) آن ( به مشرکان ) دلتنگ و ناراحت شوی‌ ؟ زیرا که نکند ( آن را تکذیب کنند و مانند همیشه ) بگویند : چرا گنجی رایگان بدو ارمغان نمی‌گردد ، یا این که او با فرشته‌ای نمی‌آید ( تا صحّت نبوّت وی را به ما اعلام نماید . ای پیغمبر ! ) تو تنها بیم‌دهنده ( کافران و مژده‌رسان مؤمنان ) هستی ( و وظیفه تو تبلیغ کلام آسمانی است وبس ) و خداوند مطّلع و مراقب هرچیزی است ( و از احوال تو و احوال ایشان آگاه است و اعمال همگان را می‌پاید ) .‏

 

توضیحات :

‏« لَعَلَّ » : در اینجا برای استفهام انکاری است و معنی نهی دارد ( نگا : کهف / 6 ، شعراء / 3 ) . « ضَآئِقٌ » : دلتنگ . غمگین . « أَن یَقُولُوا » : از ترس این که نگویند که . تا نگویند که . « کَنزٌ » : گنج . مراد مشرکان ، گنج بادآورده و رایگانی است که دالّ بر صدق نبوّت پیغمبر باشد ( نگا : فرقان / 8 ) . « نَذِیرٌ » : بیم‌دهنده ( نگا : رعد / 7 ، نازعات / 45 ) . « وَکِیلٌ » : مطّلع . مراقب . پیغمبر از آنجا که انسان بوده است ، تبلیغ مطالبی برای او مشکل و ناراحت‌کننده بوده است ، ولی کوچکترین تعلّلی در کار تبلیغ نداشته است . البتّه اگر یاری و مددالهی نبود ، دچار چنین لغزشی می‌شد ( نگا : اسراء / 74 ) .‏

 

آیه  13

متن آیه :

‏ أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏بلکه ( مشرکان پا از درخواست گنج رایگان و نزول فرشتگان بالاتر می‌گذارند و ) می‌گویند :  ( محمّد خودش قرآن را تألیف کرده است و ) آن را به دروغ به خدا نسبت می‌دهد ! بگو :  ( اگر این قرآن را انسانی چون من نوشته است ) شما ( هم ) ده سوره دروغین همانند آن را ( بنویسید و برای ما ) بیاورید و غیر از خدا هرکس را که می‌توانید دعوت کنید ( و به یاری خود بطلبید ) اگر ( در ادّعای خویش ) راستگوئید .‏

 

توضیحات :

‏« اَمْ » : یا . بلکه . « مِثْلِهِ » : مانند آن . مِثْل صفت اوّل ( سُوَرٍ ) است و با موصوف خود می‌تواند مطابقت بکند یا نکند ( نگا : مؤمنون / 47 ، اعراف / 194 ) . « مُفْتَرَیَاتٍ » : به هم بافته‌ها . ساخته‌های دروغین . صفت دوم ( سُوَرٍ ) است . « مِن دُونِ اللهِ » : سوای خدا . جار و مجرور متعلّق به فعل ( أُدْعُوا ) است .‏

 

آیه  14

متن آیه :

‏ فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُواْ لَکُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أُنزِلِ بِعِلْمِ اللّهِ وَأَن لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏پس ( ای مشرکان ! ) اگر ( کسانی را که برای یاری در این کار دعوت می‌کنید ) پاسخ شما را ندادند ( و استدعای شما را نپذیرفتند ، چرا که از انجام آن ناتوانند ) بدانید که این قرآن با آگاهی الله و وحی خدا نازل شده است ( و از علم الهی سرچشمه گرفته است ) و معبودی جز خدا نیست ( و نزول این آیاتِ معجز ، دلیلی و نشانی بر این حقیقت است ) . پس آیا اسلام را می‌پذیرید و فرمانبردار خدا می‌گردید ؟  ( باید که تسلیم شوید اگر طالب حقّ می‌باشید ) .‏

 

توضیحات :

‏« فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ . . . » : مرجع ضمیر ( و ) در این فعل به ( مَنْ ) در آیه قبلی ، یعنی مدعوّین مشرکان جهت یاری ایشان برمی‌گردد ، و ضمیر ( کُمْ ) به خود مشرکان مخاطب ، امّا اگر مرجع ( و ) ، مشرکان مخاطب ، و مرجع ( کُمْ ) ، پیغمبر و مؤمنان باشد ، معنی چنین می‌شود : اگر مشرکان دعوت شما مسلمانان را اجابت نکردند و حاضر نشدند لااقل ده سوره همانند این سوره‌ها را بیاورند ، شما مؤمنان بدانید که این ضعف و ناتوانی نشانه آن است که این آیات از علم الهی سرچشمه گرفته است ، و . . .  ( نگا : قصص / 50 ) . « أُنزِلَ بِعِلْمِ اللهِ » : نازل شده است با دانش خدا نه با دانش محمّد یا دیگران ( نگا : نساء / 166 ، هود / 49 ) .‏

 

آیه  15

متن آیه :

‏ مَن کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لاَ یُبْخَسُونَ ‏

 

ترجمه :

‏کسانی که ( تنها ) خواستار زندگی دنیا و زینت آن باشند ( و جز خوردن و نوشیدن و اموال و اولاد را طالب نبوده و چشم‌داشتی به آخرت نداشته باشند ، برابر سنّت موجود در پیکره هستی ، پاداش دسترنج و ) اعمالشان را در این جهان بدون هیچ گونه کم و کاستی به تمام و کمال می‌دهیم ( چرا که مدار این جهان بر اعمال استوار است‌ ؛ نه بر نیّات و مقاصد ، و بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست ) وحقی از آنان در آن ضایع نمی‌گردد .‏

 

توضیحات :

‏« مَن کَانَ یُرِیدُ . . . » :  ( نگا : اسراء / 18 ، شوری / 20 ) . « زینَتَها » :  ( نگا : آل‌عمران / 14 ) . « لا یُبْخَسُونَ » : حقّی از آنان ضایع نمی‌گردد و نتیجه اعمالشان نقصان نمی‌بیند .‏

 

آیه  16

متن آیه :

‏ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَبَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آنان کسانیند که در آخرت جز آتش دوزخ بهره و سهمی ندارند ، و آنچه در دنیا انجام می‌دهند ، ضایع و هدر می‌رود ( و بی‌اجر و پاداش می‌شود ) و کارهایشان پوچ و بیسود می‌گردد ( هرچند که اعمالشان به ظاهر انسانی و مردمی و عبادی باشد ) .‏

 

توضیحات :

‏« حَبِطَ » : هدر رفت . پوچ و بی‌ثمر شد ( نگا : بقره / 217 ، آل‌عمران / 22 ) .‏

 

آیه  17

متن آیه :

‏ أَفَمَن کَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إَمَاماً وَرَحْمَةً أُوْلَئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا کسی که دلیل و برهان روشنی ( به نام فطرت و عقل سلیم ) از سوی پروردگار خود دارد ( و با نور آن به آفاق و انفس می‌نگرد و به وجود آفریدگار جهان پی می‌برد ) و گواهی از جانب خدا ( به نام قرآن ) به دنْبال آن می‌آید ( و بر صدق دریافت عقل او از جهان ، شهادت می‌دهد و برداشت وی را تصدیق می‌نماید ) و قبل از قرآن ( هم جملگی کتابهای آسمانی ، این راه را تأیید کرده‌اند و در این مسیر رفته‌اند ، از آن جمله تورات ، یعنی ) کتاب موسی که رهبر و رحمت بوده است ،  ( آیا چنین کسانی با افرادی برابرند که با چشم خرد به ملکوت جهان نمی‌نگرند ، و به کتابهای آسمانی و پیغمبران الهی گوش دل فرا نمی‌دهند ، و جز به فکر دنیا نبوده و گمراه بسر می‌برند و گمراه می‌میرند ؟ ) . آنان ( که درباره کائنات می‌اندیشند و با چراغ عقل پروردگار خود را می‌یابند و تاریخ انبیاء و گذشتگان را پیش چشم می‌دارند ) بیگمان به قرآن ایمان می‌آورند ( چرا که آن را با دید جهان‌بین و بینش حقّگرای خویش همگام و همنوا می‌بینند ) . هرکس از گروهها ( و طوائف گمراه که دشمن حق و حقیقت و ادیان و انبیاء خدایند ) به قرآن ایمان نیاورد ، میعادگاه او آتش است ( و جملگی گمراهان گریزان از نور قرآن ، در آتش سوزان دوزخ گرد می‌آیند و چه بد جایگاهی است ! ای پیغمبر ! ) درباره قرآن شکّ و گمانی به خود راه مده . قرآن حق است و از سوی پروردگارت آمده است ، ولی بیشتر مردم ( حق را نمی‌پذیرند و به چیزی که باید ایمان داشت ) ایمان نمی‌آورند .‏

 

توضیحات :

‏« بَیِّنَةٍ » : دلیل و برهان روشن . بیانگر حق و باطل و جداسازنده آن دو از یکدیگر . در اینجا مراد فطرت خداجو و عقل سلیم است . « یَتْلُوهُ » : به دنبال آن می‌آید . « شَاهِدٌ » : گواه . مراد قرآن است . « مِنْهُ » : مرجع ضمیر ( هُ ) واژه ( رَبّ ) است . « مِن قَبْلِهِ » : پیش از قرآن . مرجع ( هِ ) واژه ( شاهِدٌ ) است . « إِمَاماً » : مقتدی . راهنما . حال ( کِتابُ ) است . « اُوْلئِکَ » : آنان . مراد افراد برحق و با ایمان است . مفرد آمدن ( مَنْ ) در آغاز آیه ، و جمع آمدن ( أولئِکَ ) در وسط آن ، با توجّه به لفظ و معنی موصول است . « بِهِ » : به قرآن . « الأحْزَابِ » : جمع حِزْب ، گروه‌ها و دسته‌ها . در اینجا مراد همه طوائف و قبائل و کسانی است که کفر و ضلال آنان را به هم مربوط می‌سازد و در یک صف قرار می‌دهد . « مَوْعِد » : وعده‌گاه . مراد جایگاه و قرارگاه است . « مِرْیَةٍ » : شکّ و تردید .‏

 

آیه  18

متن آیه :

‏ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِباً أُوْلَئِکَ یُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَیَقُولُ الأَشْهَادُ هَؤُلاء الَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَى رَبِّهِمْ أَلاَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏چه کسی ستمگرتر از کسی است که به خدا دروغ بندد ؟ !  ( کسانی که به خدا دروغ می‌بندند و چیزهائی را بدو نسبت می‌دهند که از او نیست ، در قیامت به گونه خاصّی ) آنان به پروردگارشان عرضه می‌گردند ( و در دادگاه عدل الهی به‌سان می‌شوند ) و گواهان ( حاضر در آنجا ، اعم از پیغمبران و فرشتگان و غیره بر آنان گواهی می‌دهند و ) می‌گویند : اینان بر پروردگار خود دروغ بسته‌اند ( و لذا زشت‌ترین گناه و رسواکننده‌ترین ستم را مرتکب شده‌اند ) . هان ! نفرین خدا بر ستمگران باد !‏

 

توضیحات :

‏« الأشْهَادُ » : جمع شَهید یا شاهِد ، مثل أشْراف و شَریف ، و أَصْحاب و صاحِب ، گواهان . مراد پیغمبران ( نگا : نساء / 41 ) و مؤمنان ( نگا : بقره / 143 ) و فرشتگان ( نبأ / 38 ) و اعضاء بدن ( نگا : نور / 24 ) است . « أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظَّالِمِینَ » : هان ! نفرین خدا بر ستمکاران باد . بدانید که نفرین خدا ستمکاران را دربر می‌گیرد .‏

 

آیه  19

متن آیه :

‏ الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجاً وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آن ستمکارانی که ( مردمان را ) از راه خدا باز می‌داشتند ، و ( بر راستای خداشناسی سدها و مانعها ایجاد می‌کردند ، و در دلهای مردمان شکّها و گمانها می‌انداختند تا آنان را منحرف سازند و بدیشان ) راه خدا را کج و نادرست نشان دهند ، و آنانی که به آخرت کفر می‌ورزیدند ( و به جهان دیگر ایمان نداشتند ) .‏

 

توضیحات :

‏« الَّذِینَ » : صفت واژه ( الظَّالِمِینَ ) در آیه قبلی است . « یَبْغُونَهَا عِوَجاً » : آن را کج می‌خواهند . یعنی همیشه در صدد آن هستند که جاده مستقیم الهی را کج نشان دهند و نادرست جلوه بنمایند .‏

 

آیه  20

متن آیه :

‏ أُولَئِکَ لَمْ یَکُونُواْ مُعْجِزِینَ فِی الأَرْضِ وَمَا کَانَ لَهُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاء یُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا کَانُواْ یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ وَمَا کَانُواْ یُبْصِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( این کافران ) چنان نیستند که آنان بتوانند ( خدا را از عذاب رساندن به خود ) در دنیا ناتوان و درمانده سازند ( و از قلمرو قدرت او خارج شوند . اگر خدا بخواهد ایشان را گرفتار عذاب و بلائی کند ) آنان بجز خدا یاور و فریادرسی ندارند ( که ایشان را از عذاب و بلای آسمانی برهاند . در آخرت هم به سبب عصیان و طغیانشان ) عذابشان چندین برابر می‌گردد ( و پیوسته افزونتر و افزونتر می‌شود . چرا که در دنیا ) آنان نمی‌توانستند ( نشانه‌های خداشناسیِ پخش در آفاق و انفس را ) ببینند .‏

 

توضیحات :

‏« الأرْض‌ » : زمین . مراد دنیا است . « أَوْلِیَآءَ » : یاران و مددکاران . آلهه و معبودان . « مَا کَانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ . . . » : تاب شنیدن حق و چشم دیدن نشانه‌های دالّ بر وجود آفریدگار ، و توان پیروی از قرآن را نداشته‌اند ، و در حقیقت از گوش و چشم خود سود نبرده‌اند .‏

 

آیه  21

متن آیه :

‏ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آنان کسانیند که خویشتن را زیانبار می‌کنند و هستی خود را می‌بازند ، و معبودهائی را که به دروغ به هم‌ می‌بافند و می‌سازند ، گم و ناپدید می‌گردند ( و دروغگوئیها و یاوه‌سرائیهایشان از بین می‌رود و بیفائده و بیسود می‌شود ) .‏

 

توضیحات :

‏« خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ » : خود را زیانبار کرده و وجود خویش را باخته‌اند . به خویشتن زیان رسانده‌اند . « مَا » : مراد معبودهای دروغین و اکاذیب و دعاوی باطل است که در قیامت کاری از دست معبودها ساخته نیست ، و در جهانِ حقائق ، اباطیل بی‌ثمر است .‏

 

آیه  22

متن آیه :

‏ لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الآخِرَةِ هُمُ الأَخْسَرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏مسلّماً آنان زیانبارترین ( مردمان ) هستند ( چرا که سعادت خود را باخته‌اند ، و باقی را به فانی ، و نعمت را به نقمت ، و جنّان را به نیران داده‌اند ) .‏

 

توضیحات :

‏« لا جَرَمَ » : حَقّاً . مسلّماً .‏

 

آیه  23

متن آیه :

‏ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُواْ إِلَى رَبِّهِمْ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بیگمان کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و به خدای خویش آرمیده‌اند ( و کرنشش برده‌اند و تسلیم فرمانش شده‌اند ) آنان بهشتیانند و در آنجا جاودانه می‌مانند .‏

 

توضیحات :

‏« أَخْبَتُوا إِلَیا رَبِّهِمْ » : در برابر خدای خود فروتنی و کرنش می‌کنند . به عدالت و قضاوت خدای خود اطمینان دارند ( نگا : حجّ / 34 و 54 ) .‏

 

آیه  24

متن آیه :

‏ مَثَلُ الْفَرِیقَیْنِ کَالأَعْمَى وَالأَصَمِّ وَالْبَصِیرِ وَالسَّمِیعِ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَکَّرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏حال این دو گروه ( یعنی مؤمنان و کافران ) همانند حال کور و کر ، یا بینا و شنوا است . آیا حال و مآل این دو گروه یکی است‌ ؟ آیا یادآور و پندپذیر نمی‌گردید ؟‏

 

توضیحات :

‏« الْفَرِیقَیْنِ » : دو گروه . دو دسته . مراد این است که همان گونه که شخص کور و کر با شخص بینا و شنوا در پیداکردن راه و تشخیص آن از چاه ، یکی نیست ، پویندگان راه یزدان ، و روندگان راه شیطان هم برابر و یکسان نیستند . « مَثَلاً » : حال و وضع . تمییز یا حال فاعل است و یا این که صفت مصدر محذوف ( إِسْتِواءً ) است .‏

 

آیه  25

متن آیه :

‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُّبِینٌ ‏

 

ترجمه :

‏( همان گونه که تو را به پیش قومت فرستادیم و گروهی به دشمنانگی و سرکشی پرداختند ) نوح را ( هم ) به پیش قومش فرستادیم ( و او بدیشان گفت : ) من بیم‌دهنده ( شما از عذاب خدا و ) بیانگر ( راه نجات ) برای شما می‌باشم .‏

 

توضیحات :

‏« مُبِینٌ » : آشکار . بیان‌کننده .‏

 

آیه  26

متن آیه :

‏ أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ ‏

 

ترجمه :

‏( همچنین بدیشان گفت : ) جز الله ( ، یعنی خدای واحد یکتا ) را نپرستید . بیگمان من از عذاب روز پر رنج ( قیامت ) بر شما می‌ترسم .‏

 

توضیحات :

‏« أَلاّ تَعْبُدُوا . . . » : مقول قول نوح است . « أَلِیمٍ » : دارای درد و رنج .‏

 

آیه  27

متن آیه :

‏ فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلاَّ بَشَراً مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَى لَکُمْ عَلَیْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ ‏

 

ترجمه :

‏اشراف کافر قوم او ( بدو پاسخ دادند و ) گفتند : تو را جز انسانی همچون خود نمی‌بینیم ( و لذا به پیغمبری تو باور نداریم ) . ما می‌بینیم که کسی جز افراد فرومایه و کوتاه‌فکر و ساده‌لوح ما ( به تو نگرویده و ) از تو پیروی نکرده است .  ( شما ای پیروان نوح ! نه نوح و نه ) شما را برتر از خود نمی‌بینیم و بلکه دروغگویانتان می‌دانیم .‏

 

توضیحات :

‏« أَرَاذِل‌ » : جمع أَرْذَل ، اشخاص بسیار کوچک و فرومایه و « بَادِیَ الرَّأْیِ » : سطحی نگر و کوتاه‌فکر . ساده لوح و ظاهربین . با توجّه بدین معانی ، واژه ( بادِیَ ) از ماده ( بَدْو ) است . امّا به معنی : در نگاه اوّل . سهل و ساده . بدون تفکّر و اندیشه زیاد . از ماده ( بَدْء ) است .‏

 

آیه  28

متن آیه :

‏ قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّیَ وَآتَانِی رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَنُلْزِمُکُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا کَارِهُونَ ‏

 

ترجمه :

‏ای قوم من ! به من بگوئید ، اگر من دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم ( که علم ضروری من برگرفته از دانش و بینش پیغمبری است ) و خداوند از سوی خود رحمتی به من عطاء فرموده باشد ( که نبوّت است ) و این رحمت الهی ( به سبب توجّه شما به مادیات و غفلت از معنویات ) بر شما پنهان مانده باشد ، آیا ما می‌توانیم شما را به پذیرش آن واداریم ، درحالی که شما دوستش نمی‌دارید و منکر آن می‌باشید ؟  ( دین را با اجبار که نمی‌شود به دیگران تحمیل و تزریق کرد ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَرَأَیْتُمْ » : مرا خبر دهید ( نگا : انعام / 40 ، یونس / 50 ) . « بیّنه » : نور بصیرت . حجّت و برهان ( نگا : هود 17 ) . « رَحْمَةً » : مراد نبوّت است . « عُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ » : بر شما مخفی و پنهان شده باشد . « أَنُلْزِمُکُمُوهَا » : آیا به پذیرش آن ، شما را مجبور کنیم ، و با اکراه آن را به شما بقبولانیم‌ ؟ . ضمائر ( کُمْ ) و ( ها ) مفعول اوّل و دوم ( نُلْزِمُ ) است . حرف ( و ) میان این ضمائر ، برگشت به اصل و تکمله ( کُمْ ) است .‏

 

آیه  29

متن آیه :

‏ وَیَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَمَا أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَلَکِنِّیَ أَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏ای قوم من ! من در برابر آن ،  ( یعنی تبلیغ رسالت پروردگارم ) از شما ( پول و مزد و ثروت و ) مالی نمی‌خواهم ، چرا که مزد من جز بر عهده خدا نیست ( و پاداش خود را تنها از او می‌خواهم و بس ) . و من کسانی را که ایمان آورده‌اند ( از مجلس و همدمی خود به خاطر شما ) نمی‌رانم . آنان ( در روز قیامت ) خدای خود را ملاقات می‌کنند ( و اگر آنان را برانم در آن وقت از من شکایت می‌کنند ) . و امّا من شما را گروه نادانی می‌دانم ( چرا که معیار ارزش انسانها را در مال و جاه می‌دانید ؛ نه در پیروی از حق و انجام کار نیک ) .‏

 

توضیحات :

‏« عَلیْهِ » : بر آن . در برابر آن . مرجع ضمیر ( ه ) تبلیغ مفهوم از آیات قبلی است ( نگا : هود / 51 ) . « طَارِد » : طردکننده . دورکننده .‏

 

آیه  30

متن آیه :

‏ وَیَا قَوْمِ مَن یَنصُرُنِی مِنَ اللّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ أَفَلاَ تَذَکَّرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏ای قوم من ! اگر من مؤمنان ( فقیر و به گمان شما حقیر ) را از پیش خود برانم ، چه کسی مرا ( از دست انتقام خدا می‌رهاند و ) در برابر ( مجازات شدید ) الله یاری می‌دهد ؟  ( هیچ کسی ) . آیا یادآور نمی‌شوید ( و نمی‌اندیشید که آنان خدائی دارند و انتقام ایشان را می‌گیرد ؟ ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَن یَنصُرُنِی مِنَ اللهِ ؟ » : چه کسی مرا از عقاب خدا مصون و محفوظ می‌کند ؟‏

 

آیه  31

متن آیه :

‏ وَلاَ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَن یُؤْتِیَهُمُ اللّهُ خَیْراً اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنفُسِهِمْ إِنِّی إِذاً لَّمِنَ الظَّالِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های ( رزق و روزی ) خدا در دست من است ( و هرگونه که بخواهم در آن تصرّف می‌کنم و کسانی را که از من پیروی کنند ، ثروتمند می‌سازم ) و به شما نمی‌گویم که من غیب می‌دانم ( و آگاه از علم خدا می‌باشم و از چیزهائی باخبرم که دیگران از آنها بی‌خبرند ) و من نمی‌گویم که من فرشته‌ام . و من ( هرگز برای خوشایند شما ) نمی‌گویم آنان که در نظر شما خوار می‌آیند ، خداوند هیچ گونه خوبی و نیکی بهره ایشان نمی‌سازد ( و اجر و پاداش فراوان و قابل توجّهی بدانان عطاء نمی‌کند . من جز ایمان و صداقت از آنان نمی‌بینم و من مأمور به ظاهرم ) و خدا از چیزهائی که در اندرون دارند آگاه‌تر ( از هر کسی ) است .  ( اگر آنچه شما دوست دارید بگویم و بکنم ، ) در این صورت من از زمره ستمکاران ( به خود و به دیگران ) خواهم بود .‏

 

توضیحات :

‏« وَ لآ أَعْلَمُ الْغَیْبَ » : عطف بر ( عِندِی خَزآئِنُ اللهِ ) است و تکرار ( لا ) برای تأکید نفی است . « تَزْدَرِی‌ » : حقیر می‌بینند . خوار و پست می‌بینند . از باب افتعال و از ماده ( زری ) است . « خَیْراً » : خوبی . نیکی . مراد خوشبختی دنیا و آخرت است که در برابر داشتن ایمان به مؤمنان وعده داده شده است ( نگا : یونس / 63 و 64 ، زمر / 10 ، نور / 55 ) .‏

 

آیه  32

متن آیه :

‏ قَالُواْ یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتَنِا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : ای نوح ! با ما جرو بحث کردی ( تا به تو ایمان بیاوریم ) و جرو بحث را به درازا کشاندی ( تا آنجا که ما را خسته کردی . جانمان از این همه گفتار به لب رسیده است و دیگر تاب تحمّل شنیدن سخنانت را نداریم ) . اگر راست می‌گوئی ( که تو پیغمبری و اگر به تو ایمان نیاوریم ، عذاب خدا گریبانگیرمان می‌گردد ) آنچه را که ما را از آن‌ می‌ترسانی ، به ما برسان ( و هیچ درنگ مکن . حرف بس است ، عذاب کو ؟ ) .‏

 

توضیحات :

‏« قَدْ جَادَلْتَنَا » : با ما بسی مجادله و جرّ و بحث کردی . با ما ستیزه و پرخاش نمودی .‏

 

آیه  33

متن آیه :

‏ قَالَ إِنَّمَا یَأْتِیکُم بِهِ اللّهُ إِن شَاء وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ ‏

 

ترجمه :

‏گفت :  ( رساندن عذاب در دست خدا است‌ ؛ نه در دست من ) این خدا است که آن را به شما می‌رساند اگر بخواهد ( و حکمتش اقتضاء کند ) ، و شما نمی‌توانید ( خدا را ) درمانده کنید ( و از نزول عذاب او جلوگیری نمائید و یا از آن بگریزید و خویشتن را برهانید ) .‏

 

توضیحات :

‏« یَأْتِیکُم بِهِ » : آن را به شما می‌رساند .‏

 

آیه  34

متن آیه :

‏ وَلاَ یَنفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَکُمْ إِن کَانَ اللّهُ یُرِیدُ أَن یُغْوِیَکُمْ هُوَ رَبُّکُمْ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هرگاه خدا بخواهد شما را ( به خاطر فساد درون و گناهان فراوان ) گمراه و هلاک کند ، هرچند که بخواهم شما را اندرز دهم ، اندرز من سودی به شما نمی‌رساند ( و پندهایم در شما نمی‌گیرد ) . خدا پروردگار شما است و به سوی او برگردانده می‌شوید ( و به مجازات خود می‌رسید ) .‏

 

توضیحات :

‏« نُصْحِی‌ » : پند من . اندرز من . خلوص و خیرخواهی من . « یُغْوِیَکُمْ » : شما را گمراه کند . در اینجا مراد از گمراهی ، نتیجه و اثر گمراهی است که عذاب و هلاک است .‏

 

آیه  35

متن آیه :

‏ أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرَامِی وَأَنَاْ بَرِیءٌ مِّمَّا تُجْرَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا مشرکان می‌گویند که ( محمّد ) این ( قرآن ) را از پیش خود ساخته است و آن را به دروغ به خدا نسبت داده است‌ ؟ بگو : اگر آن را از پیش خود ساخته باشم و به دروغ به خدا نسبت داده باشم ،  ( جرم بزرگی مرتکب شده‌ام و سزای ) بزهکاری من بر گردن من است ( و مجازات آن را خواهم دید . ولی اگر من راستگو باشم ، شما گناهکارید ) و من از ( آثار ) بزهکاری شما ( بر کنار و ) سالم می‌باشم ( و به گناه شما نمی‌سوزم ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَمْ » : یا این که . آیا . « إِفْتَرَاهُ » : آن را از پیش خود ساخته است و به دروغ به خدا نسبت داده است . فاعل ( إِفْتَری ) می‌تواند پیغمبر اسلام باشد ، و این آیه به عنوان یک جمله معترضه ذکر شده باشد ، و می‌تواند نوح باشد و قوم او گفته باشند که وی این قصص و اخبار را از پیش خود می‌گوید . « إِجْرام‌ » : گناه‌کردن . مجرم به معنی گناهکار ، از این واژه است . « بَرِی‌ءٌ » : برکنار . به دور ( نگا : یونس / 41 ) . متنفّر و بیزار ( نگا : انعام / 19 )‏

 

آیه  36

متن آیه :

‏ وَأُوحِیَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن یُؤْمِنَ مِن قَوْمِکَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُواْ یَفْعَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏به نوح وحی شد که جز آنان که ( تا کنون ) ایمان آورده‌اند ، هیچ کس دیگری از قوم تو ایمان نخواهد آورد . بنابراین از کارهائی که می‌کنند غمگین مباش .  ( ما هرچه زودتر سزای اذیّت و آزار و تهمت و تکذیب ایشان را در کف دستشان خواهیم گذاشت ) .‏

 

توضیحات :

‏« لا تَبْتَئِسْ » : محزون مشو . غمگین مباش .‏

 

آیه  37

متن آیه :

‏ وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و ( به نوح وحی شد که ) کشتی را تحت نظارت ما و برابر تعلیم وحی ما بساز ( و بدان که تو و مؤمنان همراه تو از مراقبت و محافظت ما برخوردارید و محفوظ از ظالمان ، و مصون از اشتباه در کار ساختن کشتی می‌باشید . از این پس به مشرکان رحم مکن ) و با من درباره ( گذشت از ) ستمگران گفتگو منما ( که آنان محکوم به عذابند و ) مسلّماً ایشان غرق خواهند شد .‏

 

توضیحات :

‏« بِأَعْیُنِنَا » : تحت رعایت و نظارت ما ( نگا : طه / 39 ، طور / 48 ) . « بِوَحْیِنَا » : با راهنمائیها و تعلیمات وحی ما . « مُغْرَقُونَ » : غرق‌شدگان . در آب خفه‌شدگان .‏

 

آیه  38

متن آیه :

‏ وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏نوح دست‌اندر کار ساختن کشتی شد . هر زمان که گروهی از اشراف قوم او از کنار وی می‌گذشتند ، او را مسخره می‌کردند ( و می‌خندیدند و می‌گفتند : دیوانه شده است . به سرش زده است . پیغمبری را ترک گفته است و نجّاری را پیشه کرده است ! نوح هم بدیشان پاسخ می‌داد و ) می‌گفت : اگر شما ما را مسخره می‌کنید ، ما هم همان گونه شما را مسخره می‌کنیم .  ( امروز از بی‌خبری شما از پیام آسمانی می‌خندیم و فردا به سبب شکنجه و عذابی که گریبانگیرتان می‌گردد به تمسخرتان می‌نشینیم ) .‏

 

توضیحات :

‏« کُلَّمَا » : هر زمان که . هر وقت که . « سَخِرُوا مِنْهُ » : مسخره‌اش می‌کردند .‏

 

آیه  39

متن آیه :

‏ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیْهِ عَذَابٌ مُّقِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏هرچه زودتر خواهید دانست که عذاب خوارکننده و رسواکننده ( در دنیا ) بهره چه کسی ، و شکنجه جاودان ( در آخرت ) گریبانگیر کدام یک از مردمان می‌گردد .‏

 

توضیحات :

‏« یُخْزیهِ » : رسوایش می‌سازد . خوارش می‌کند . « مُقِیم‌ » : جاودان . همیشگی و ناگسستنی .‏

 

آیه  40

متن آیه :

‏ حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ ‏

 

ترجمه :

‏( نوح به کار خود مشغول بود و کافران هم به تمسخر خود ادامه دادند ) تا آن گاه که فرمان ما ( مبنی بر هلاک کافران ) در رسید و آب از زمین جوشیدن گرفت ( و خشم ما به غایت رسید . به نوح ) گفتیم : سوار کشتی کن از هر صنفی نر و ماده‌ای را ، و خاندان خود را ، مگر کسانی را که فرمان هلاک آنان قبلاً صادر شده است ( که همسر و یکی از پسران تو است ) ، و کسانی را ( در آن بنشان ) که ایمان آورده‌اند . و جز افراد اندکی بدو ایمان نیاورده بودند .‏

 

توضیحات :

‏« حَتَّیا » : غایت است برای ( یَصْنَعُ ) و کلام میان این دو واژه ، حال ضمیر مستتر ( هُوَ ) در فعل مذکور است . « فَارَ » : فوران کرد . جوشیدن گرفت . « التَّنُّورُ » : سطح زمین ( نگا : قمر / 12 ) . چشمه‌ساران . تنور پخت و پز نان . که جوشیدن آب از آن بیانگر دگرگونی و پیدایش حادثه‌ای نوظهور بود . « فَارَ التَّنُّورُ » : کنایه از آب زیاد و همچنین شدّت خشم خدا است . همان گونه که می‌گویند :  ( حَمیَ الْوَطیسُ ) : تنور گرم شد ، که مراد گرمی معرکه و کارزار است . « اثْنَیْنِ » : دوتا . مراد نر و ماده است . مفعول ( إِحْمِلْ ) است . « سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ » : درباره او قبلاً سخن رفت که ( إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ) است ( نگا : هود / 37 ) . این فرمان شامل کافران به طور عام و شامل همسر نوح ( واعِلَة ) و پسرش ( کَنْعان ) به طور خاصّ است .‏

 

آیه  41

متن آیه :

‏ وَقَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏( نوح خطاب به خاندان و بستگان باایمان خود و سائر مؤمنان ) گفت : سوار کشتی شوید ( و نترسید ) که حرکت و توقّف آن با یاری خدا و حفظ و عنایت الله است ( و به هنگام ورود به کشتی و حرکت آن ، و در وقت لنگر انداختن و خروج از آن ، نام خدا را بر زبان رانید و از حضرت باری یاری بطلبید ، و از او آمرزش گناهان خود را بخواهید و بدانید که ) بیگمان پروردگار من بسیار آمرزنده و بس مهربان است .‏

 

توضیحات :

‏« بِسْمِ اللهِ » : به نام خدا . با یاری و نگهداری و قوّت و قدرت خدا . « مَجْری‌ » : حرکت . زمان حرکت . مسیر حرکت . مصدر میمی و اسم زمان و مکان است . « مُرْسی‌ » : لنگر انداختن . زمان ایستادن . لنگرگاه . مصدر میمی و اسم زمان و مکان است و از ماده ( رسو ) می‌باشد . « بِسْمِ اللهِ مَجْریها وَ مُرْساها » : این جمله می‌تواند متّصل به ( إِرْکَبُوا ) و حال از ضمیر ( و ) بوده و تقدیر چنین باشد : مُسَمّینَ اللهَ . یا این که : قائِلینَ بِسْمِ الله وَقْتَ إِجْرائِها وَ وَقْتَ إرْسائِها . و همچنین می‌تواند کلام جداگانه‌ای باشد و مژده‌ای از سوی پروردگار به حفظ و حراست کشتی در همه احوال بشمار آید .‏

 

آیه  42

متن آیه :

‏ وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَب مَّعَنَا وَلاَ تَکُن مَّعَ الْکَافِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( مؤمنان سوار کشتی شدند و ) کشتی با سرنشینانش ( سینه ) امواج کوه پیکر را می‌شکافت و ( همچنان ) به پیش می‌رفت .  ( مهر پدری در میان این امواجی که از سر و دوش هم بالا می‌رفتند و روی هم می‌غلطیدند ، موج گرفت ) و نوح پسرش را که در کناری ( جدا از پدر ) قرار گرفته بود فریاد زد که فرزند دلبندم با ما سوار شو و با کافران مباش ،  ( اگر به سوی خدا برگردی نجات می‌یابی ، والّا با جملگی بی‌دینان هلاک می‌گردی ) .‏

 

توضیحات :

‏« تَجْرِی بِهِمْ » : کشتی سرنشینانش را در میان امواجی چون کوه ، حرکت می‌داد . « فِی مَعْزِلٍ » . در کناری . در گوشه‌ای . « مَعْزِلٍ » . جای جداگانه . مکانی دور افتاده . اسم مکان از عزلت است .‏

 

آیه  43

متن آیه :

‏ قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( پسر لجوج و مغرور نوح ) گفت : به کوه بزرگی می‌روم و مأوی می‌گزینم که مرا از سیلاب محفوظ می‌دارد ( و از غرقاب مصون . ) نوح گفت : امروز هیچ قدرتی در برابر فرمان خدا ( مبنی بر غرق و هلاک‌شدن کافران ) پناه نخواهد داد مگر کسی را که مشمول رحمت خدا گردد و بس .  ( در همین هنگام موجی برخاست و او را در کام خود فرو برد ) و موج میان پدر و پسر جدائی انداخت و پسر در میان غرق‌شدگان جای گرفت ( و خیال خام ، او را از راه آب دنیا ، به آتش آخرت انداخت ) .‏

 

توضیحات :

‏« سَئَاوَیا » : پناه خواهم برد . منزل و مأوی خواهم ساخت . « عاصِمَ » : بازدارنده و حفظ‌کننده . این واژه می‌تواند به معنی ذی‌عصمت ، یعنی محفوظ و مصون باشد ، و معنی چنین شود : امروز هیچ کسی از مرگ نجات پیدا نمی‌کند مگر آن کسی که مشمول رحمت خدا گردد . « حَالَ بَیْنَهُمَا » : میان آن دو حائل شد و میان آن دو جدائی انداخت ( نگا : انفال / 24 ، سبأ / 54 ) .‏

 

آیه  44

متن آیه :

‏ وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءکِ وَیَا سَمَاء أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاء وَقُضِیَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَقِیلَ بُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( بعد از هلاک کافران ) گفته شد که : ای زمین ! آب خود را فرو خور ، و ای آسمان ! از باریدن بایست ، و ( آن گاه به دستور خدا ) آبها از میان برده شده و فرمان اجرا گردید و کار به انجام رسید ، و کشتی بر کوه جودی پهلو گرفت ( و در این وقت بود که ) گفته شد : نابود باد گروه ستمکاران !‏

 

توضیحات :

‏« إبْلَعِی » : فرو خور . قورت بده . « أَقْلِعِی » : از بارش و ریزش بایست . بند بیا . أَقْلَعَ عَنْ کَذا : کَفَّ عَنْهُ وَ تَرَکَهُ . « غِیضَ » : از میان برده شد . فعل ( غاضَ ) به صورت لازم و متعدّی استعمال می‌شود . در اینجا متعدّی و مجهول است . « قُضِیَ الأمْرُ » : فرمان اجرا گردید . کار پایان گرفت . « إِسْتَوَتْ » : استقرار یافت . « الْجُودِیِّ » : نام کوهی است که آن را کوه کارد و یا اکراد نزدیک موصل در شمال عراق ، کوه ماسیس از سلسله جبال آرارات در ارمنستان ، و کوهی در قلمرو قبیله طی در عربستان دانسته‌اند . « بُعْداً » : هلاک ( نگا : هود / 60 و 68 و 95 ) مفعول مطلق فعل محذوفی است و اصل آن چنین است : بَعُدُوا بُعْداً . دورشدن از رحمت خدا .‏

 

آیه  45

متن آیه :

‏ وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏نوح پروردگار خود را به فریاد خواند و گفت : پروردگارا ! پسرم ( کنعان که امواج او را فرو بلعیده است ) از خاندان من است و ( تو هنگامی که به من دستور فرمودی ، خاندان خود را سوار کشتی کنم ، در اصل وعده حفظ خاندان مرا داده‌ای ) و وعده تو راست است ( و خلافی در آن نیست ) و تو داورترین داوران و دادگرترین دادگرانی ( و درددل مرا می‌دانی . پروردگارا ! لطفی و مرحمتی ) .‏

 

توضیحات :

‏« وَ نَادَیا نُوحٌ » : برخی حرف واو را برای ترتیب زمانی نمی‌دانند و این دعا و تضرّع را پیش از غرق‌شدن پسر نوح و به دنبال گفتگوی نوح با کنعان می‌دانند . برخی بعد از غرق شدن پسر نوح می‌دانند که نوح به سبب مهر پدری مردن فرزند را از یاد برده است . یا این که چون به قدرت مطلقه خدا ایمان داشته فرزند خود را از آستان او خواسته است . « أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ » : آگاه‌ترین و دادگرترین و استوارترین کسانی که داوری و دادگری و فرمانروائی از ایشان انتظار می‌رود ( نگا : مائده / 50 ، اعراف / 87 ) .‏

 

آیه  46

متن آیه :

‏ قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ ‏

 

ترجمه :

‏فرمود : ای نوح ! پسرت از خاندان تو نیست ، چرا که او ( به سبب رفتار زشت و کردار پلشتی که پیش گرفته است با تو فرسنگها فاصله دارد ، و ذات او عین ) عمل ناشایست است . بنابراین آنچه را از آن آگاه نیستی ( که درست است یا نادرست ) از من مخواه . من تو را نصیحت می‌کنم که از نادانان نباشی ( و ندانی که در مکتب آسمانی ، پیوند بر اساس عقیده است‌ ؛ نه گوشت و خون ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ » : او ، کار ناشایست است . یعنی او تا آنجا در کفر و الحاد و فسق و فجور فرو رفته است که انگار وجودش مجسّمه شرّ و فساد است .‏

 

آیه  47

متن آیه :

‏ قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَکُن مِّنَ الْخَاسِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏نوح گفت : پروردگارا ! از این که چیزی را ( از این به بعد ) از تو بخواهم که بدان آگاه نباشم ، خویشتن را در پناه تو می‌دارم ( و عاجزانه از آستانت می‌خواهم که مرا از چنین لغزشهائی به دور داری ) . اگر بر من نبخشائی و به من رحم ننمائی از زیانکاران خواهم بود .‏

 

توضیحات :

‏« أَعُوذُ بِکَ » : به تو پناه می‌آورم و خویشتن را در پناه تو می‌دارم . « إِلاّ » : مرکب از ( إِنْ ) و ( لا ) است .‏

 

آیه  48

متن آیه :

‏ قِیلَ یَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَرکَاتٍ عَلَیْکَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَکَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏( پس از آن که طوفان همه جا را ویران کرد ، به زبان وحی به نوح ) گفته شد : ای نوح ! از کشتی پیاده شو ( و بدان که تو و همراهانت ) از امنیّت ما برخوردارید و ( از قحطیها و بیماریها و سایر بلاها ) سالم و برکنارید و ( درهای ) برکات خدا به روی تو و گروههای همراهت ( گشوده ) است ( و نگران نباشید که محیط سالم و پربرکتی خواهید داشت و بعدها ) ملّتها و گروههای دیگری ( از نسل شما پدید می‌آیند که آنان ) را از نعمتها و خوشیها برخوردار می‌کنیم ( ولی ایشان در غرور و غفلت فرو می‌روند و ) آن گاه عذاب دردناکی از سوی ما بدانان می‌رسد .‏

 

توضیحات :

‏« إِهْبِطْ » : فرود آی . بیا پائین . « بِسَلامٍ » : به سلامت . در امن و امان از بلاهای زمین و زمان . به دور از شُرورِ کافران و دشمنانگیهای ایشان . با درود و سلام ما بر تو . « بَرَکاتٍ » : خیرات . فزونی روزی و فراوانی نیازمندیهای زندگی . « أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَکَ » : مراد کسانی است که با نوح در کشتی بوده‌اند یا همه اشخاص و جاندارانی است که در کشتی بسر برده‌اند ( نگا : انعام / 38 ) . « أُمَمٌ » : مبتدا است و خبر آن محذوف است و تقدیر چنین می‌شود : مِنْهُمْ أُمَمٌ . مراد از ( أُمَمٍ ) قبلی کسانی است که حاضرند و یا از نسل آنان پدید می‌آیند و مشمول سلام خداوندی می‌گردند ، و مراد از ( أُمَمٌ ) بعدی ، کسانی است که در آینده از نسل آنان به وجود می‌آیند و سلام خداوندی شامل ایشان نمی‌شود .‏

 

آیه  49

متن آیه :

‏ تِلْکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏این ( قصّه و داستانهای ملّتهای پیشینی که تو آنان را ندیده‌ای ) جزو اخبار غیب است که آن را به تو ( ای پیغمبر اسلام ! ) وحی می‌کنیم . نه تو و نه قوم تو پیش از این ، آن را نمی‌دانستید . پس ( در برابر اذیّت و آزار قوم خود ) شکیبائی کن ( همان گونه که پیغمبران پیشین در برابر اذیّت و آزار اقوام خود شکیبائی کردند ، و بدان ) که سرانجام ( کار ، برد با شکیبایان و ) از آنِ پرهیزگاران است .‏

 

توضیحات :

‏« أَنبَآءِ » : جمع نَبَأ ، اخبار .‏

 

آیه  50

متن آیه :

‏ وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( ما به عنوان پیغمبر ) هود را به سوی قوم عاد فرستادیم که از خودشان بود .  ( هود بدیشان ) گفت : ای قوم من ! خدا را بپرستید که جز او معبودی ندارید . شما ( که به خدایان متعدّدی معتقدید ، در ادّعای خود ) دروغگویانی بیش نیستید .‏

 

توضیحات :

‏« إِلَیا عَادٍ » : جار و مجرور متعلّق به محذوفی است که معطوف بر ( وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا ) در آیه 25 است . « أَخَاهُمْ هُوداً » : برادرشان هود را . مراد این است که هود فردی از افراد خودشان بود . واژه ( أخ ) مفعول فعل محذوف ( أَرْسَلْنا ) و واژه ( هُوداً ) عطف بیان است . « مُفْتَرُونَ » : افتراءکنندگان . کسانی که به دروغ انبازهائی به خدا نسبت می‌دهند .‏

 

آیه  51

متن آیه :

‏ یَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى الَّذِی فَطَرَنِی أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏ای قوم من ! در برابر ( تبلیغ رسالت و بیان ) آن ، من از شما پاداشی درخواست نمی‌کنم . پاداش من تنها بر آن کسی است که مرا آفریده است . آیا نمی‌فهمید ؟  ( و نمی‌دانید که چه کسی خیرخواه و چه کسی بدخواه شما است ، و چه چیز برای شما سودمند و چه چیز زیانمند است‌ ؟ ) .‏

 

توضیحات :

‏« عَلَیْهِ » : بر آن . در برابر آن . مرجعِ ضمیر ( ه ) تبلیغ مفهوم از آیه قبلی است ( نگا : هود / 29 ) . « فَطَرَنِی‌ » : مرا آفریده است . مرا بر فطرت سلیم آفریده است ( نگا : روم / 30 ) .‏

 

آیه  52

متن آیه :

‏ وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَاراً وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏ای قوم من ! از پروردگارتان آمرزش ( گناهان و لغزشهایتان ) را بطلبید و به سوی او برگردید تا آسمان را بر شما ریزنده و بارنده کند ( و باران و برکات آن را بر شما پیاپی و فراوان گرداند ) و نیروئی بر نیرویتان ( و عزّت و شکوهی بر عزّت و شکوهتان ) بیفزاید .  ( ای قوم من ! از حق و حقیقتْ ) بزهکارانه روی برنتابید ( و بر گناه مصمّم و مصرّ نشوید ) .‏

 

توضیحات :

‏« السَّمَآءَ » : هرچه بالای سر انسان باشد . آسمان . در اینجا مراد باران است . « مِدْراراً » : ریزنده . بارنده . حال سَماء است و صیغه مبالغه از ماده ( دَرّ ) . « مُجْرِمینَ » : گناهکاران . مراد از جرم ، کفر و عناد است . این واژه حال ضمیر ( و ) در فعل ( لا تَتَوَلَّوْا ) است .‏

 

آیه  53

متن آیه :

‏ قَالُواْ یَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِکِی آلِهَتِنَا عَن قَوْلِکَ وَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : ای هود ! تو دلیلی برای ما نیاورده‌ای ( که بر صحّت چیزی دلالت کند که ما را بدان می‌خوانی ) و ما به خاطر سخن تو خدایان خود را رها نمی‌کنیم ( و به ترک عبادت معبودهای خویش نمی‌گوئیم ) و به تو ایمان نمی‌آوریم ( و به پیغمبریت باور نمی‌داریم ) .‏

 

توضیحات :

‏« بَیِّنَة‌ » : دلیل روشن و برهان آشکار .‏

 

آیه  54

متن آیه :

‏ إِن نَّقُولُ إِلاَّ اعْتَرَاکَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوَءٍ قَالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللّهِ وَاشْهَدُواْ أَنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ ‏

 

ترجمه :

‏چیزی جز این نمی‌گوئیم که یکی از خدایان ما بلائی به تو رسانده است ( و دیوانه‌ات کرده است ، بدان گاه که به بدگوئی آنها زبان گشوده‌ای و ما را از عبادتشان برحذر داشته‌ای . این است که هذیان می‌گوئی و یاوه‌سرائی می‌کنی . هود در پاسخش ) گفت : من خدا را گواه می‌گیرم و شما هم گواهی دهید ( بر گفتارم ) که من از چیزهائی که ( بجز خدا ) می‌پرستید بیزار ( و از بیماری شرک شما سالم ) و برکنارم .‏

 

توضیحات :

‏« إِعْتَرَاکَ . . . بِسُوءٍ » : بلائی بر سر تو آورده است . دیوانه‌ات نموده است . « بَرِی‌ءٌ » : بیزار . سالم . « مِمَّا تُشْرِکُونَ » : از چیزهائی که شریک خدایشان می‌دانید و برخی از پرستش را بدانها اختصاص می‌دهید . از شرک شما و انباز ورزیدنتان .‏

 

آیه  55

متن آیه :

‏ مِن دُونِهِ فَکِیدُونِی جَمِیعاً ثُمَّ لاَ تُنظِرُونِ ‏

 

ترجمه :

‏بجز خدا ( از هرچه می‌پرستید گریزان و بیزارم . حال که چنین است هرچه از دستتان ساخته است کوتاهی مکنید و ) همگی به نیرنگ و چاره جوئیم بپردازید و مهلتم مدهید .  ( من نه از شما و نه از معبودهائی می‌ترسم که گمان می‌برید بلائی بر سرم آورده‌اند ) .‏

 

توضیحات :

‏« کِیدُونِی‌ » : چاره مرا بسازید و هر بلا و زیانی که می‌خواهید به من برسانید ، برسانید . « لا تُنظِرُونِ » : مرا مهلت مدهید .‏

 

آیه  56

متن آیه :

‏ إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبِّی وَرَبِّکُم مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ‏

 

ترجمه :

‏من بر خدا تکیه کرده‌ام که پروردگار من و پروردگار شما است . هیچ جنبنده‌ای ( اعم از انسان و غیرانسان ) نیست مگر این که خدا بر او تسلّط دارد ( و زمام اختیارش را در دست دارد . پس چرا باید از شما ترسید ؟ ! بدانید که قدرت خدای من در طریق حق و عدل جاری می‌گردد ، زیرا ) بیگمان خدای من بر صراط مستقیم ( که جاده عدل و داد است ) قرار دارد ( و کاری برخلاف حکمت و صواب انجام نمی‌دهد ) .‏

 

توضیحات :

‏« ءَاخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا » : موی پیشانی او را در دست دارد . مراد این است که بر آن تسلّط کامل دارد و به هر سو که بخواهد می‌برد و از هرچه بخواهد باز می‌دارد . « إِنَّ رَبِّی . . . » : مراد این است که کارهای خدا بر طریق عدل ساری و در راه حق جاری می‌شود .‏

 

آیه  57

متن آیه :

‏ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُکُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَیْئاً إِنَّ رَبِّی عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ ‏

 

ترجمه :

‏اگر ( از دعوت من ) روی بگردانید ( باکی نیست . زیرا بر رسولان پیام باشد و بس ) و من رسالتی را که مأمور بدان بودم به شما رساندم . پروردگارم ( شما را می‌میراند و ) کسان دیگری را به جای شما می‌نشاند و شما کمترین زیانی ( با روگردانی از پرستش و دوری از عبادتش ) بدو نمی‌رسانید . بیگمان پروردگار من مراقب و مواظب هر چیزی است ( و کردار و رفتار شما از او پنهان نمی‌ماند و بی‌سزا و جزا نمی‌گردد ) .‏

 

توضیحات :

‏« تَوَلَّوْا » : پشت بکنید . اعراض نمائید . « یَسْتَخْلِف » : جاینشین و جایگزین می‌سازد . « حَفِیظٌ » : مطّلع و آگاه . مراقب و مواظب ( نگا : انعام‌ / 104 ) .‏

 

آیه  58

متن آیه :

‏ وَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّیْنَا هُوداً وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَنَجَّیْنَاهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که فرمان ما ( مبنی بر نابودی قوم عاد ) در رسید ، هود و مؤمنان همراه او را در پرتو مرحمت خود نجات دادیم و ایشان را از عذاب سخت و شدید رهانیدیم .‏

 

توضیحات :

‏« أَمْرُنَا » : فرمان ما مبنی بر عذاب . کار ما ، که مراد عذاب است . « غَلِیظٍ » : بسیار سخت و شدید ( نگا : حاقّه / 6 - 8 ) .‏

 

آیه  59

متن آیه :

‏ وَتِلْکَ عَادٌ جَحَدُواْ بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْاْ رُسُلَهُ وَاتَّبَعُواْ أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ ‏

 

ترجمه :

‏این هم قوم عاد بودند که آیه‌های ( آفاق و انفُس ) و دلائل پروردگارشان را انکار و تکفیر کردند و از فرمان ( پیغمبر خدا هود و در اصل از فرمان همه ) پیغمبران خدا سرکشی نمودند و از دستور هر سرکش عناد پیشه‌ای پیروی کردند .‏

 

توضیحات :

‏« تِلْکَ » : اشاره به قبیله است و مؤنّث ذکر شده است ، و اعاده ضمیر مذکّر به عاد ، در افعال ( جَحَدُوا ، عَصَوْا ، إِتَّبَعُوا ) با توجّه به لفظ قوم است . یا این که ( تِلْکَ ) اشاره به آثار باقیمانده عاد است . یعنی این آثار بر جایِ قوم عاد است و بنگرید که چه بر سرشان آمده است . « جَحَدُوا » : انکار کردند . تکفیر نمودند . « عَصَوْا رُسُلَهُ » : از فرمان پیغمبران خدا سرپیچی و سرکشی کردند . ذکر ( رُسُل ) به صورت جمع ، بیانگر این واقعیّت است که سرکشی از فرمان پیغمبری از جمله هود ، در اصل سرکشی از فرمان جملگی پیغمبران پیشین و پسین خدا است . زیرا که همه انبیاء مردمان را به توحید خوانده‌اند و هماهنگ و همگام ، در مسیری حرکت کرده‌اند . « جَبَّارٍ » : سرکش و متمرّد . زورمند و قلدری که دیگران را با زور به کاری که نمی‌خواهند وادارد . « عَنِیدٍ » : طاغی و یاغی . دشمن حق و حقیقت .‏

 

آیه  60

متن آیه :

‏ وَأُتْبِعُواْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ أَلا إِنَّ عَاداً کَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْداً لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ ‏

 

ترجمه :

‏در این دنیا دچار نفرین ( مردمان ) و طرد ( از رحمت یزدان ) شدند ( و از پس ایشان بدنامی و رسوائی ماند ) و در روز قیامت نیز ( همین طور به لعنت و طرد از رحمت گرفتار می‌شوند و منفور خدا و فرشتگان و مردمان می‌گردند ) . هان !  ( ای جهانیان ! بدانید که قوم ) عاد به خدای خود ( ایمان نیاوردند و نسبت بدو ) کافر شدند . هان !  ( ای مردمان ! بدانید که ) عاد ، قوم هود ( شایسته طرد از رحمت خدا و درخور هلاک شدند ، پس ) نیست و نابود باد !‏

 

توضیحات :

‏« أُتْبِعُوا » : بدیشان رسید . گریبانگیرشان گردید . با لعن و نفرین دنبال گردیدند . « بُعْداً لِعَادٍ » : نابود باد عاد ( نگا : هود / 44 ) . « قَوْمِ هُودٍ » :  ( نگا : نجم / 50 ) .‏

 

آیه  61

متن آیه :

‏ وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُّجِیبٌ ‏

 

ترجمه :

‏به سوی قوم ثمود یکی از خودشان را ( به عنوان پیغمبر ) فرستادیم که صالح نام داشت .  ( به آنان ) گفت : ای قوم من ! خدا را بپرستید که معبودی جز او برای شما وجود ندارد ( و کسی غیر او مستحقّ پرستیدن نمی‌باشد ) . او است که شما را از زمین آفریده است و آبادانی آن را به شما واگذار نموده است ( و نیروی بهره‌وری و بهره‌برداری از آن را به شما عطاء و در شما پدید آورده است ) . پس ، از او طلب آمرزش ( گناهان خویش ) را بنمائید و به سوی او برگردید ( و با انجام عبادات و دوری از منکرات ، مغفرت و مرحمت او را بخواهید و بدانید که اگر در این کار صادق باشید ، خداوند شما را در می‌یابد و دعای شما را می‌پذیرد ) . بیگمان خداوند من ( به بندگانش ) نزدیک ( است و استغفار و انگیزه استغفارشان را می‌داند ) و پذیرنده ( دعای کسانی ) است ( که او را مخلصانه به زاری می‌خوانند و به یاریش می‌طلبند ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِلَیا ثَمُودَ » : عطف بر ( إِلی عاد . . . ) در آیه 50 است . « أخاهُمْ » :  ( نگا : اعراف / 65 ، هود / 50 ) . « أَنْشَأَکُم مِّنَ الأرْضِ » : شما را از زمین آفریده است . مراد این است که آدم و حوّاء را از خاک آفریده است که پدر و مادر نخستین شما هستند و شما هم از نسل آنان می‌باشید ( نگا : طه / 55 ) . « إِسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا » : توان آباد نمودن زمین را به شما داده است . از شما آبادکردن زمین را خواسته است . در زمین عمری به شما داده است و مدّت روزگاری بر جایتان داشته است . « ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ » : سپس هر وقت دچار لغزش و گناه شدید ، توبه کنید و با انجام اعمال نیک به سوی خدا برگردید . « إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ » : پروردگار من قریب الرحمه است ( نگا : اعراف / 56 ) . پروردگار من نزدیک است و از همه‌چیز آگاه است ( نگا : بقره / 186 ) . « مُجِیبٌ » : پاسخ‌دهنده . پذیرنده .‏

 

آیه  62

متن آیه :

‏ قَالُواْ یَا صَالِحُ قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوّاً قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : ای صالح ! پیش از این مایه امید ما بودی . آیا ما را از پرستش چیزهائی که پدرانمان می‌پرستیدند نهی می‌کنی‌ ؟  ( و از عبادت بتانی باز می‌داری که نیاکان و همچنین خودمان به عبادت آنها عادت کرده و الفت گرفته‌ایم‌ ؟ ! ) ما راجع بدانچه ما را بدان دعوت می‌کنی به شکّ و تردید عجیبی گرفتار آمده‌ایم !  ( مگر می‌شود که خدا را به یگانگی پرستید و بدون میانجیگری بتان و شفیعان به خدا تقرّب جست‌ ؟ ! این غیرممکن است ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَرْجُوّاً » : محلّ امید . مایه امیدواری . « مُرِیبٍ » : به شکّ اندازنده . دلهره‌انگیز .‏

 

آیه  63

متن آیه :

‏ قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَى بَیِّنَةً مِّن رَّبِّی وَآتَانِی مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن یَنصُرُنِی مِنَ اللّهِ إِنْ عَصَیْتُهُ فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ ‏

 

ترجمه :

‏گفت : ای قوم من ! به من بگوئید ، اگر من ( در دعوت شما به پرستش خدای یگانه ) ، از سوی خدا دلیل روشنی داشته باشم و او از جانب خود به من رحمت ( نبوّت و رسالت ) داده باشد ، حال اگر از فرمان او سرکشی کنم ، چه کسی مرا در برابر ( خشم ) خدا یاری می‌دهد و از عذاب او رستگار می‌سازد ؟ ! شما که جز بر زیان و هلاک من نمی‌افزائید .‏

 

توضیحات :

‏« أَرَأَیْتُمْ » : مرا خبر دهید . « إِن کُنتُ عَلَیا بَیِّنَةٍ » : اگر مؤیّد به حجّت واضح و برهان روشن باشم . « رَحْمَةً » : مراد نبوّت و رسالت است . « یَنصُرُنِی مِنَ اللهِ » :  ( نگا : هود / 30 ) . « تَخْسِیرٍ » : هلاک کردن . زیان رسانیدن . « فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ » : اگر از شما پیروی کنم جز مایه زیان من نمی‌گردید . هرگاه شما را به هدایت خوانم ، بر تکذیب خود می‌افزائید و مایه افزایش خسارت و زیانتان می‌گردد و بس . اگر از شما پیروی کنم جز مایه هلاک من نمی‌گردید .‏

 

آیه  64

متن آیه :

‏ وَیَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَکُمْ آیَةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ قَرِیبٌ ‏

 

ترجمه :

‏( صالح گفت : ) ای قوم من ! این شتر خدا است و برای شما معجزه‌ای است ( بر صدق نبوّت من . چرا که همچون شتران دیگر نیست و ویژگیهای خارق‌العاده‌ای دارد ) . پس آن را رها کنید تا در زمین ( از مراتع و علفزارها ) بخورد و اذیّت و آزاری بدان مرسانید که ( اگر چنین کنید ) هرچه زودتر به عذاب سختی گرفتار می‌آئید .‏

 

توضیحات :

‏« نَاقَةُ اللهِ » : شتر خدا . اضافه شتر به ( الله ) اضافه تشریفی است و بیانگر اکرام و احترام است . از قبیل : أَرْضُ اللهِ . بَیْتُ اللهِ . شَهْرُ اللهِ . « ءَایَةً » : معجزه . حجّت و برهان ( نگا : اعراف / 73 ، شعراء / 155 ، قمر / 23 - 31 ) .‏

 

آیه  65

متن آیه :

‏ فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمْ ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ ذَلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ ‏

 

ترجمه :

‏امّا آنان شتر را سر بریدند . صالح بدیشان گفت : در خانه و کاشانه خود سه روز زندگی کنید ( و بدانید که مهلت زندگانی شما به پایان رسیده است . پس از این سه روزه حیات ، عذاب خدا به سراغ شما متکبّران و سرکشان می‌آید و طومار عمرتان را در هم می نوردد ) . این وعده‌ای است که دروغ نخواهد بود .‏

 

توضیحات :

‏« عَقَرُوهَا » : آن را نحر کردند . آن را سر بریدند ( نگا : اعراف‌ / 77 ) .‏

 

آیه  66

متن آیه :

‏ فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّیْنَا صَالِحاً وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْیِ یَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که فرمان ما ( مبنی بر عذاب قوم ثمود ) در رسید ، صالح و مؤمنان همراه او را در پرتو لطف و مرحمت خود نجات دادیم ( و از هلاک مصون و از عذاب محفوظ داشتیم ) و از خواری و رسوائی آن روز ( بد و هولناک ) رهانیدیم .  ( ای پیغمبر ! ) پروردگار تو نیرومند و چیره است ( و به قوّت و عزّت و نصرت او اطمینان داشته باش ) .‏

 

توضیحات :

‏« بِرَحْمَةٍ مِّنَّا » : با لطف و مرحمت مخصوص خود . « خِزْیِ » : خواری . رسوائی .‏

 

آیه  67

متن آیه :

‏ وَأَخَذَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏صدای شدید ( و وحشتناک صاعقه و امواج هراسناک زلزله ) ، افراد ستمکار ( قوم ثمود ) را در برگرفت و در خانه و کاشانه خود خشکیدند و بر روی افتادند .‏

 

توضیحات :

‏« الصَّیْحَةُ » : صوت شدید . صدای مهیب ( یس / 49 و 53 ) . در جاهای دیگر قرآن ،  ( صاعِقَة ) و ( رَجْفَة ) به کار رفته است که همه لازم و ملزوم یکدیگرند ( نگا : اعراف / 78 ، فصّلت / 13 ) . « فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ » :  ( نگا : اعراف / 78 و 91 ) .‏

 

آیه  68

متن آیه :

‏ کَأَن لَّمْ یَغْنَوْاْ فِیهَا أَلاَ إِنَّ ثَمُودَ کَفرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْداً لِّثَمُودَ ‏

 

ترجمه :

‏آن چنان که گوئی هرگز ساکن آن دیار نبوده‌اند ( و در آبادانی آنجا نکوشیده‌اند . ویران و خالی و بی‌صاحب ! ) . هان ! قوم ثمود آفریدگار خود را انکار کردند . هان !  ( ای مردمان ! ) نابود باد قوم ثمود ( و از رحمت خدا مطرود . . ) .‏

 

توضیحات :

‏« کَأَن لَّمْ یَغْنَوْا فِیهَا » : انگار در آنجا بسر نبرده‌اند و هرگز ساکن آن دیار نبوده‌اند ( نگا : اعراف / 92 ، یونس / 24 ) . « أَلا بُعْداً لِّثَمُودَ » :  ( نگا : هود / 44 ) .‏

 

آیه  69

متن آیه :

‏ وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلاَماً قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاء بِعِجْلٍ حَنِیذٍ ‏

 

ترجمه :

‏فرستادگانِ ( فرشته ) ما همراه با مژدگانی ، به پیش ابراهیم آمدند و بدو سلام کردند . ابراهیم جواب سلام ایشان را داد . آن گاه هرچه زودتر گوساله بریانی را برای ایشان آورد .‏

 

توضیحات :

‏« الْبُشْرَیا » : بشارت . مژده . مراد مژده تولّد فرزندانی است که پرچم نبوّت را بر دوش می‌کشند . « عِجْلٍ » : گوساله . « حَنیذٍ » : بریان .‏

 

آیه  70

متن آیه :

‏ فَلَمَّا رَأَى أَیْدِیَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که دید آنان دست به سوی آن دراز نمی‌کنند ( و لب به غذا نمی‌زنند ، پیش خود فکر کرد که دوست نیستند و سر جنگ دارند ، این است که نمی‌خواهند غذا بخورند ) لذا از ایشان رمید و بدشان دید و هراسی از آنان به دل راه داد . گفتند : مترس . ما ( فرشتگان خدائیم و ) به سوی قوم لوط روانه شده‌ایم ( تا آنان را هلاک کنیم ) .‏

 

توضیحات :

‏« رَأیا أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ » : دید که دستشان بدان نمی‌رسد . مراد این است که دست به طعام نمی‌زنند و از آن نمی‌خورند . حال چون فرشته بودند غذا نمی‌خوردند . یا این که به رسم عرب ، قاصدانی که برای پیام بدی همچون اعلان جنگ آمده باشند ، در منزلِ طرف غذا نمی‌خورند ، این بود که غذا نمی‌خوردند . « أَوْجَسَ » : احساس کرد . به دل راه داد . « خِیفَةً » : خوف و هراس .‏

 

آیه  71

متن آیه :

‏ وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ ‏

 

ترجمه :

‏همسر ابراهیم ( ساره که در آنجا ) ایستاده بود ( از این خبر که آنان فرشتگان خدایند و برای نجات برادرزاده شوهرش لوط و سایر مؤمنان از دست کفّار آمده‌اند شادمان شد و ) خندید ، ما ( توسّط همان فرشتگان ) بدو مژده ( تولّد ) اسحاق ( از او ) ، و به دنبال وی ( تولّد ) یعقوب ( از فرزندش اسحاق ) را دادیم .‏

 

توضیحات :

‏« ضَحِکَتْ » : خندید و مسرور گردید . شادمانی او از شنیدن ( لا تَخَفْ إِنّا أُرْسِلْنا إِلی قَوْمِ لُوطٍ ) بود .‏

 

آیه  72

متن آیه :

‏ قَالَتْ یَا وَیْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِی شَیْخاً إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ ‏

 

ترجمه :

‏گفت : ای وای ! آیا من که پیرزنی هستم و این هم ( ابراهیم ) شوهرم که پیرمردی می‌باشد ، فرزندی می‌زایم ! این چیز شگفتی ( و محالی ) است ( مگر ممکن است از ما دو نفر انسان فرتوت و فرسوده ، بچّه‌ای پدید آید ؟ ! ) .‏

 

توضیحات :

‏« یَا وَیْلَتی‌ » : ای وای من !  « عَجُوزٌ » : پیرزن . « بَعْل‌ » : شوهر . « شَیْخاً » : پیرمرد . حال بَعْل است .‏

 

آیه  73

متن آیه :

‏ قَالُواْ أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَّجِیدٌ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : آیا از کار خدا شگفت می‌کنی‌ ؟ ای اهل بیت ( نبوّت ) ! رحمت و برکات خدا شامل شما است ( پس جای تعجّب نیست اگر به شما چیزی عطاء کند که به دیگران عطاء نفرموده باشد ) . بیگمان خداوند ستوده ( در همه افعال و ) بزرگوار ( در همه احوال ) است .‏

 

توضیحات :

‏« أَهْلَ الْبَیْتِ » : أَهْلَ منصوب به اختصاص است . « حَمِیدٌ » : ستوده . شایسته حمد و ثنا . « مَجِیدٌ » : بزرگوار . دارای فضل و احسان فراوان .‏

 

آیه  74

متن آیه :

‏ فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ الرَّوْعُ وَجَاءتْهُ الْبُشْرَى یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که خوف و هراس از ابراهیم دور شد و مژده ( تولّد فرزند ) بدو رسید ،  ( دلش به حال قوم لوط سوخت و با فرشتگان ) ما ( شروع ) به مجادله ( و گفتگو ) درباره ( هلاک ) قوم لوط کرد .‏

 

توضیحات :

‏« الرَّوْعُ » : خوف و هراس . وحشت . « یُجَادِلُنا » : با فرستادگان ما به مجادله پرداخت .‏

 

آیه  75

متن آیه :

‏ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُّنِیبٌ ‏

 

ترجمه :

‏واقعاً ابراهیم بسی بردبار و آه‌کشنده و توبه‌کار بود .‏

 

توضیحات :

‏« لَحَلِیمُ » : بردبار و شکیبا . « أَوَّاهٌ » : آه‌کشنده . آه او به خاطر مصائبی بود که دامن مردم را گرفته بود . دلسوزانه به حال آنان تأسّف می‌خورد . « مُنِیبٌ » : رجوع‌کننده . برگردنده به خدا . توبه‌کار .‏

 

آیه  76

متن آیه :

‏ یَا إِبْرَاهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاء أَمْرُ رَبِّکَ وَإِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذَابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ ‏

 

ترجمه :

‏( فرشتگان به او گفتند : ) ای ابراهیم از این ( جدال و درخواست رحمت برای قوم لوط ) دست بکش . فرمان پروردگارت ( درباره هلاک ایشان ) شرف صدور یافته است و به طور قطع عذاب بدیشان می‌رسد و ( با جدال و التماس تو ) برگشت ندارد .‏

 

توضیحات :

‏« أَعْرِضْ » : صرف نظر کن . دست بکش . « غَیْرُ مَرْدُودٍ » : بدون ردخور . بدون بازگشت .‏

 

آیه  77

متن آیه :

‏ وَلَمَّا جَاءتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِیءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَقَالَ هَذَا یَوْمٌ عَصِیبٌ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که فرستادگان ما ( به صورت جوانانی ) به پیش لوط درآمدند ، لوط بسیار از آمدن آنان ناراحت گردید و دانست که قدرت دفاع از ایشان ( در برابر قوم تباهکار خود ) را ندارد ، و گفت : امروز روز بسیار سخت و دردناکی است .‏

 

توضیحات :

‏« سِی‌ءَ بِهِمْ » : حضور ایشان لوط را بدحال و ناراحت کرد ، چرا که ایشان را انسان گمان برد . « ضَاقَ بِهِم ذَرْعاً » : سخت به تنگنا افتاد و کاری برای ایشان از دستش بر نمی‌آمد . دلش به حال آنان سوخت و بسیار نگران ایشان گردید . « ذَرْعاً » : تاب و توان . ضیقِ ذِراع یا ذَرْع ، کنایه از فقدان طاقت و عدم توانائی است ، و رَحْبِ ذِراع یا ذَرع ، کنایه از تاب و توان انجام کار است . ذرع را کنایه از صدر و قلب هم گرفته‌اند .  ( ذِراعاً ) تمییز است و محوَّل از فاعل ، یعنی : عَجَزَتْ قُوَّتُهُ عَنْ حِمَایَتِهِمْ مِنْ أَذی قَوْمِهِ . « عَصِیبٌ » : پیچیده و دشوار . سخت و شدید .‏

 

آیه  78

متن آیه :

‏ وَجَاءهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ وَمِن قَبْلُ کَانُواْ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ قَالَ یَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی أَلَیْسَ مِنکُمْ رَجُلٌ رَّشِیدٌ ‏

 

ترجمه :

‏قوم لوط ( از ورود این جوانان زیبا آگاه شدند و ) شتابان به سوی لوط آمدند . قومی که ( آلوده به گناه بودند و ) پیش از آن ( هم ) اعمال زشت و پلشتی ( چون لِواط ) انجام می‌دادند . لوط بدیشان گفت : ای قوم من !  ( شرمتان باد ! بر مهمانان من ببخشائید و ) اینها دختران منند و برای شما ( از آمیزش با ذکور ) پاکیزه‌ترند ( من حاضرم آنان را به عقد شما درآورم ) پس از خدا بترسید و در مورد مهمانانم مرا خوار و رسوا مکنید ( و بدیشان تعدّی و تجاوز منمائید ) . آیا در میان شما مرد راهیاب و راهنمائی ، یافته نمی‌شود ؟‏

 

توضیحات :

‏« یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ » : به سوی او شتابان آمدند . عشق گناه ایشان را شتابان به سوی او راند . « هؤُلآءِ بَنَاتِی » : اینها دختران من هستند . مراد این است که دختران خود را با عقد ازدواج در اختیار سران شما می‌گذارم . یا این که من چون پیغمبرم در حکم پدر امت خود می‌باشم و زنان آنان انگار دختران من هستند ( نگا : شعراء / 166 ) . از خدا بترسید و بروید با زنان ازدواج کنید و بیامیزید . « فِی ضَیْفِی » : درباره مهمانانم . واژه ضیف ، در اصل مصدر است و برای مفرد و تثنیه و جمع به کار می‌رود . « رَشِیدٌ » : عاقل . راهیاب . راهنما .‏

 

آیه  79

متن آیه :

‏ قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّکَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِیدُ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : تو که می‌دانی ما را به دختران تو نیازی نیست ، و می‌دانی که چه چیز می‌خواهیم .‏

 

توضیحات :

‏« مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنْ حَقٍّ » : ما به دختران صلبی تو یا زنان خودمان که آنان را دختران خود می‌دانی چندان نیازی نداریم . یا این که : ما بر زنان خود حق داریم و مالک آنان هستیم ، امّا . . . « حَقٌّ » : مالکیّت . نیاز . احتیاج .‏

 

آیه  80

متن آیه :

‏ قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلَى رُکْنٍ شَدِیدٍ ‏

 

ترجمه :

‏لوط گفت : کاش ! بر شما توانائی می‌داشتم ( تا با قدرت و قوّت هرچه بیشتر با شما می‌جنگیدم و از مهمانان خود دفاع می‌نمودم ) یا این که تکیه‌گاه محکمی ( چون قوم و عشیره و پیروان فراوان و هم‌پیمانان نیرومند ) می‌داشتم و بدان ( از دست شما ) پناه می‌بردم ( و به دفع اذیّت و آزارتان از مهمانانم می‌پرداختم و شما افراد خیره‌سر و بی‌شرم را سرکوب می‌کردم ) .‏

 

توضیحات :

‏« ءَاوِی » : پناه می‌برم . « رُکْنٍ » : تکیه‌گاه . مراد این است که کاش غریب نمی‌بود و او و عمویش ابراهیم قبیله و خویشاوندان زیادی می‌داشتند ( نگا : انبیاء / 71 ، عنکبوت / 26 ) .‏

 

آیه  81

متن آیه :

‏ قَالُواْ یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُواْ إِلَیْکَ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَلاَ یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ ‏

 

ترجمه :

‏( فرشتگان بعد از اطّلاع از پریشانی لوط و اصرار بزهکاران ، به لوط ) گفتند : ای لوط ! ما فرستادگان پروردگارت هستیم ،  ( این زشتکاران ) دستشان به تو نمی‌رسد ( و نمی‌توانند کوچکترین بلا و کمترین زیانی به تو برسانند ) . اهل و عیال خود را در پاسی از شب بکوچان ، و کسی از شما پشت سر خود را ننگرد ( تا هول و هراس عذاب را نبیند و دچار شر و مصیبتی نشود ) مگر همسر تو که او می‌ماند و به همان بلائی که آنان بدان گرفتار می‌گردند گرفتار می‌شود . موعد ( هلاک ) ایشان صبح است . آیا صبح نزدیک نیست‌ ؟  ( بلی موعد نزدیکی است و مترس هرچه زودتر فرا می‌رسد ) .‏

 

توضیحات :

‏« لَن یَصِلُوا إِلَیْکَ » : دستشان به تو نمی‌رسد . دسترسی به تو پیدا نمی‌کنند . یعنی در حق ما یا شما نمی‌توانند کاری بکنند . « أَسْرِ بِأَهْلِکَ » : اهل و عیال خود را در شب بکوچان . از مصدر ( إِسْراء ) به معنی : شب روی . « بِقِطْعٍ مِّنَ الَّیْلِ » : در بخشی از شب . ذکر ( لَیْل ) بعد از ( أَسْرِ ) برای تأکید بیشتر است . « إِمْرَأَتَکَ » : مستثنی از ( فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ ) است . « إِنَّهُ » : واژه ( ه ) ضمیر شأن است .‏

 

آیه  82

متن آیه :

‏ فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّیلٍ مَّنضُودٍ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که فرمان ما ( مبنی بر هلاک قوم لوط ) فرا رسید ، آن ( شهر و دیار ) را زیر و رو نمودیم و آنجا را با گِلهای متحجّر و پیاپی سنگباران کردیم .  ( بدین ترتیب شهر و دیار کسانی که همه‌چیز را وارونه کرده بودند ، واژگونه شد و در زیر سنگها مدفون گردید ) .‏

 

توضیحات :

‏« عَالِیَهَا » : فوقانی آن . سطح آن . « سَافِلَهَا » : تحتانی آن . پائین آن . « أَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً » : آنجا را سنگباران کردیم . بر آنجا سنگهای فراوانی فرود آوردیم . « سِجِّیلٍ » : سنگ گِل . گِلی که به سنگ تبدیل شده باشد ( نگا : ذاریات / 33 ) . « مَنضُودٍ » : متتابع و منتظم . پیاپی . مراد رگبار سنگها و پی‌درپی آمدن آنها است .‏

 

آیه  83

متن آیه :

‏ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ وَمَا هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ ‏

 

ترجمه :

‏سنگهائی که از سوی پروردگار تو نشاندار ( به نشان عذاب و بدون بازدارنده قرار داده شده ) بودند . این چنین سنگهائی از ستمکاران ( دیگر هم ) به دور نیست ( و هر گروه منحرف و ملّت ستم‌پیشه‌ای چنین سرنوشتی در انتظارش می‌باشد ) .‏

 

توضیحات :

‏« مُسَوَّمَةً » : نشاندار . نشاندار به نشان عذاب و نشانه‌گیری شده به سوی نقطه معلوم و فرد معیّن . مسخّر و مسلّط . غیرقابل جلوگیری و پیشگیری . « مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ » : سنگها به فرمان خدا مشخّص و معلوم شده بود که به کجا و به چه کسی اصابت کنند . سنگها از سوی خدا بر آنجا و ساکنان آن مسخّر و مسلّط شده بود و چیزی و کسی نمی‌توانست از آنها جلوگیری کند و مانع اجرای فرمان خدا شود ( نگا : المنار ، جلد12 ، صفحه 137 ) . « مَا هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ » : چنین عذابی از سایر ستمکاران هم به دور نیست و مردمان ستم‌پیشه در هر عصر و زمانی باید انتظار این گونه مجازات را داشته باشند . سرزمین قوم لوط از ستمکاران مکّه چندان دور نیست و سر راه آنان در کوچهای زمستان و تابستان قرار دارد ( نگا : حجر / 76 ، صافّات / 137 و 138 ) .‏

 

آیه  84

متن آیه :

‏ وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْباً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِنِّیَ أَرَاکُم بِخَیْرٍ وَإِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُّحِیطٍ ‏

 

ترجمه :

‏شعیب را ( نیز ) به سوی قوم مدین فرستادیم که از خود آنان بود .  ( شعیب بدیشان ) گفت : ای قوم من ! خدا را بپرستید ( و بدانید که ) جز او معبودی ندارید . و از پیمانه و ترازو مکاهید . من شما را خوب و بی‌نیاز ( از کاستن از مقادیر و اوزان ) می‌بینم ( و شایسته نیست با وجود ثروتمندی از چیزهای مردم بدزدید و کم‌فروشی بکنید . اگر ایمان نیاورید و شکر نعمت را نگزارید ) من بر شما از عذاب روز فراگیر می‌ترسم .‏

 

توضیحات :

‏« مَدْیَنَ » : اسم قوم شعیب است ( نگا : اعراف / 85 ) . « الْمِکْیَالَ » : کیل و پیمانه . « الْمِیزَانَ » : ترازو . « إِنِّی أَرَاکُم بِخَیْرٍ » : من شما را خوب و محلّ امید می‌بینم . من شما را ثروتمند و نیکوحال و بی‌نیاز می‌بینم . « مُحِیطٍ » : فراگیر . مراد از فراگیری روز قیامت ، فراگیر بودن عذاب آن است . « خَیْرٍ » : در اینجا مراد از این واژه مال و دارائی است که مایه کسب خیر و صلاح و نفع و سود است ( نگا : بقره / 215 و 272 و 273 ) . یا این که مراد تشویق و ترغیب ایشان به نیکی و نیکوکاری است و ( خَیْر ) به معنی خوب و نیک است .‏

 

آیه  85

متن آیه :

‏ وَیَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ ‏

 

ترجمه :

‏ای قوم من ! پیمانه و ترازو از روی عدل و داد ، به تمام و کمال بسنجید و بپردازید و از چیزهای مردم نکاهید و در زمین تباهکارانه تباهی نکنید .‏

 

توضیحات :

‏« أَوْفُوا » : به تمام و کمال بپردازید و به تمام و کمال دریافت کنید . « لا تَبْخَسُوا » : نکاهید . کم ندهید . « لا تَعْثَوْا » : فساد راه نیندازید . تباهی مکنید . « لا تَعْثَوْا فِی . . . » :  ( نگا : بقره / 60 ، اعراف / 74 ) . « لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَآءَهُمْ » : تعمیم بعد از تخصیص است و گذشته از مقادیر و اوزان ، شامل کشیده ، شمرده ، مِتْر شده ، و غیره خواهد شد .‏

 

آیه  86

متن آیه :

‏ بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‏

 

ترجمه :

‏( ای قوم من ! ) چیزی را که خداوند ( از مال حلال ) برایتان باقی می‌گذارد ( از چیزی که از مال حرام گرد می‌آورید و روی هم می‌اندوزید ) بهتر است ، اگر مؤمن باشید ( و حرف مرا و وعده خدا را باور می‌دارید ) . من ( تنها مبلّغ اوامر خدایم و ) محافظ ( اقوال و افعال ) شما نمی‌باشم ( و توانائی جزا و سزای رفتار و کردار و گفتارتان را ندارم ) .‏

 

توضیحات :

‏« بَقِیَّةِ اللهِ » : مراد سودی است که پس از به تمام و کمال پرداختن پیمانه و ترازو برای مؤمن می‌ماند . اعمال صالحه و ثواب معنوی ( نگا : کهف / 46 ، مریم / 76 ) . طاعت و عبادت خدا و انتظار پاداش آن . « حَفِیظٍ » : مراقب احوال و افعال . نگهدارنده از بزهکاریها و زشتکاریها .‏

 

آیه  87

متن آیه :

‏ قَالُواْ یَا شُعَیْبُ أَصَلاَتُکَ تَأْمُرُکَ أَن نَّتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّکَ لَأَنتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : ای شعیب ! آیا نمازهایت به تو دستور می‌دهد که ما چیزهائی را ترک کنیم که پدرانمان ( از قدیم و ندیم ) آنها را پرستیده‌اند ؟ !  ( مگر می‌شود عبادت بتهائی را رها سازیم که از دیرباز نیاکانمان را بر آن دیده‌ایم و خود نیز بر آن رفته‌ایم‌ ؟ ! یا نمازهایت به تو دستور می‌دهد که ما آزادی خود را از دست بدهیم ) و ما نتوانیم به دلخواه خود در اموال خویش تصرّف کنیم‌ ؟ ! تو که مرد شکیبا و خردمندی هستی ( چرا باید چنین سخنان یاوه و پریشانی بگوئی‌ ؟ ! )‏

 

توضیحات :

‏« صَلَوَات‌ » : جمع صَلاة ، نمازها . به صورت مفرد هم ذکر شده است . نماز مهمترین و آشکارترین سمبل دین است . « أَصَلَواتُکَ تَأْمُرُکَ » : این جمله به صورت استفهام انکاری و برای استهزاء است . « الْحَلِیمُ » : شکیبا . خردمند . « الرَّشِیدُ » : عاقل و بالغ . راهیاب و راسترو ( نگا : جنّ / 21 ) . « إِنَّکَ لاَنتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ » : این جمله نیز جنبه استهزاء و ریشخند را دارد .‏

 

آیه  88

متن آیه :

‏ قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَىَ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ ‏

 

ترجمه :

‏گفت : ای قوم من ! اگر من ( بر اثر نبوّت ) دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم ( و به یقین کامل رسیده باشم ) و روزی خوبی ( علاوه از نبوّت ) به من عطاء فرموده باشد ، به من بگوئید ( آیا می‌توانم برخلاف فرمان خدا ، یعنی خالق و هادی و رازق خود رفتار کنم ، و شما را از بت‌پرستی و بزهکاری نهی ننمایم‌ ؟ ) . من نمی‌خواهم شما را از چیزی باز دارم و خودم مرتکب آن شوم ( و بلکه شما را به انجام کاری می‌خوانم که خود نیز بدان عمل می‌کنم ) . من تا آنجا که می‌توانم جز اصلاح ( خویشتن و شما را ) نمی‌خواهم ، و توفیق من هم ( در رسیدن به حق و نیکی و زدودن ناحق و بدی ) جز با ( یاری و پشتیبانی ) خدا ( انجام پذیرفتنی ) نیست . تنها بر او توکّل می‌کنم و ( کار و بارم را بدو واگذار می‌سازم و با توبه و انابت ) فقط به سوی او برمی‌گردم .‏

 

توضیحات :

‏« إِن کُنتُ عَلَیا بَیِّنَةٍ . . . » : جواب شرط محذوف است که عبارت است از : أَیَصِحُّ لِی أَن لاّ ءَامُرکُمْ بِتَرْکِ عِبادَةِ الأوْثانِ ، وَالْکَفِّ عَنِ الْمَعاصی‌ ؟  « رِزْقاً حَسَناً » : روزی پاک . مراد ثروت و دارائی فراوان و حلال است که شعیب از آن برخوردار بوده است . « أَنْهَاکُمْ عَنْهُ » : شما را از آن نهی می‌کنم و بازمی‌دارم .  ( أَنْهی ) فعل مضارع و متکلّم وحده است .‏

 

آیه  89

متن آیه :

‏ وَیَا قَوْمِ لاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شِقَاقِی أَن یُصِیبَکُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنکُم بِبَعِیدٍ ‏

 

ترجمه :

‏ای قوم من ! مخالفت ( موجود میان شما و ) من ، شما را بر آن ندارد که بر عناد با حق و اصرار بر کفر خود بیفزائید و سبب شود که همان بلائی به شما برسد که به قوم نوح یا قوم هود و یا قوم صالح رسید ، و ( مکان و زمان وقوع هلاک ) قوم لوط از شما چندان دور نیست ( و دست‌کم از ایشان عبرت بگیرید و خویشتن را بپائید ) .‏

 

توضیحات :

‏« لا یَجْرِمَنَّکُمْ » : شما را وادار نکند . شما را بر آن ندارد ( نگا : مائده / 2 ) . فعل مضارع از ماده ( جرم ) و مؤکّد به نون تأکید . « شِقاق » : مخالفت . دشمنانگی . « وَ مَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنکُم بِبَعیدٍ » : سرزمین قوم لوط از سرزمین شما و تاریخ نابودی ایشان از روزگار شما خیلی دور نیست .‏

 

آیه  90

متن آیه :

‏ وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ ‏

 

ترجمه :

‏از پروردگارتان آمرزش ( گناهان خود را ) بخواهید و بعد ( از هر گناه و لغزشی که در زندگی مرتکب می‌شوید پشیمان شوید و ) به سوی او برگردید . بیگمان پروردگار من بسیار مهربان ( در حق بندگان پشیمان و ) دوستدار ( مؤمنان توبه‌کار ) است .‏

 

توضیحات :

‏« وَدُودٌ » : بسیار بامحبّت . بسیار دوستدار .‏

 

آیه  91

متن آیه :

‏ قَالُواْ یَا شُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیراً مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاکَ فِینَا ضَعِیفاً وَلَوْلاَ رَهْطُکَ لَرَجَمْنَاکَ وَمَا أَنتَ عَلَیْنَا بِعَزِیزٍ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : ای شعیب ! بسیاری از چیزهائی را که می‌گوئی نمی‌فهمیم ( و گوشمان به سخنانت بدهکار نیست ) و ما شما را در میان خود ضعیف می‌بینیم ( و قادر به دفاع از خویشتن و اقناع دیگران نمی‌دانیم ) . اگر ( به خاطر احترام ) قبیله اندک تو نبود ( که بر آئین ما می‌باشند ) ما تو را سنگباران می‌کردیم و تو در پیش ما قدر و ارزشی نداری ( تا تو را بزرگ و محترم داریم و از کشتن تو صرف نظر کنیم ، و در برابر ما قوّت و قدرت آن را نداری که از خویشتن دفاع کنی ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَا نَفْقَهُ » : نمی‌فهمیم . متوجّه نمی‌شویم . « رَهْطُ » : عشیره و قبیله . جماعتی از ده نفر کمتر . مراد فامیل و خویشاوندان اندک شعیب است . « مَآ أَنتَ عَلَیْنَا بِعَزِیز » : تو در پیش ما دارای قدرت و عزّت نیستی . تو در برابر ما قوّت و قدرتی نداری .‏

 

آیه  92

متن آیه :

‏ قَالَ یَا قَوْمِ أَرَهْطِی أَعَزُّ عَلَیْکُم مِّنَ اللّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءکُمْ ظِهْرِیّاً إِنَّ رَبِّی بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِیطٌ ‏

 

ترجمه :

‏شعیب گفت : ای قوم من ! آیا قبیله و عشیره من در نزد شما گرامی‌تر و مهمتر از خدا است ( و به خاطر آنان با من مدارا و سازش می‌کنید ) و خدا را فراموش می‌سازید و او را پشت سر می‌اندازید ( و به قدرت و عزّت وی اعتنائی نمی‌کنید ؟ ! ) . بیگمان پروردگار من آگاه از هر آن چیزی است که می‌کنید ( و اعمال و افعال شما از دید او مخفی نمی‌ماند و پاداش آنها را در کف دستتان می‌گذارد ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَعَزُّ » : گرامی‌تر . قدرتمندتر . « ظِهْرِیّاً » : پشت سر انداخته شده . فراموش شده و اسم منسوب به ( ظَهْر ) به معنی پشت است و کسره ظاء به سبب تغییراتی است که گاهی در اسم منسوب می‌دهند ، همان گونه که در نسبت به ( أَمْسِ ) و ( دَهْر ) می‌گویند : إِمْسِیّ و دُهْرِیّ . مفعول دوم فعل ( إِتَّخَذْتُمُوهُ ) است .‏

 

آیه  93

متن آیه :

‏ وَیَا قَوْمِ اعْمَلُواْ عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنِّی عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَمَنْ هُوَ کَاذِبٌ وَارْتَقِبُواْ إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ ‏

 

ترجمه :

‏ای قوم من ! هرچه در قدرت دارید انجام دهید و کوتاهی نکنید ( و بدانید که پشتیبان من خدا است و از شما باکی نیست ) . من به کار خود مشغولم ( و همان گونه که شما به راه خود ادامه می‌دهید ، من هم به راه خود ادامه می‌دهم ) . بالاخره خواهید دانست که چه کسی دچار عذابی می‌شود که او را خوار و رسوا می‌کند ، و چه کسی دروغگو است ( و از من و شما کدام راسترو و خوشبخت ، و کدام کجرو و بدبخت می‌باشیم ) . چشم به راه باشید و من هم چشم به راهم ( که عاقبت چه می‌شود ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِعْمَلُوا عَلَیا مَکَانَتِکُمْ » : با تمام نیرو و تلاش به کار خود بپردازید . هرچه از دستتان برمی‌آید ، دریغ نورزید ( نگا : انعام / 135 ) . « إِرْتَقِبُوا » : چشم به راه باشید . منتظر باشید . « رَقِیبٌ » : چشم به راه . منتظر .‏

 

آیه  94

متن آیه :

‏ وَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّیْنَا شُعَیْباً وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مَّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که فرمان ما ( مبنی بر هلاک قوم مدین ) در رسید ، شعیب و مؤمنانِ همراهِ او را در پرتو مهر خود ( از عذاب و هلاک ) نجات دادیم و صدای ( وحشتناک صاعقه و زلزله ) ، ستمکاران را دریافت و ( بر اثر آن قالب تهی کردند و نقش زمین شدند و ) در خانه و کاشانه خود کالبدهای بی‌جانی گشتند .‏

 

توضیحات :

‏« جَاثِمِینَ » : در جای خود خشکیده و بر رخساره فرو افتاده ( نگا : اعراف / 78 و 91 ، هود / 67 ) .‏

 

آیه  95

متن آیه :

‏ کَأَن لَّمْ یَغْنَوْاْ فِیهَا أَلاَ بُعْداً لِّمَدْیَنَ کَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ ‏

 

ترجمه :

‏بدان گونه که انگار هرگز از ساکنان آن دیار نبوده‌اند ( و در آنجا نزیسته‌اند و روزگاری در آن بسر نبرده‌اند . نه خود ماندند و نه اثری از ایشان ماند ) . هان ! نابود ( و دور از رحمت خدا ) باد قوم مدین ! همان گونه که قوم ثمود نابود ( و دور از رحمت خدا ) شدند .‏

 

توضیحات :

‏« کَأَن لَّمْ یَغْنَوْا » :  ( نگا : اعراف / 92 ، هود / 68 ) . « بُعْداً » :  ( نگا : هود / 44 و 60 و 68 ) .‏

 

آیه  96

متن آیه :

‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ‏

 

ترجمه :

‏ما موسی را همراه با معجزات ( دالّ بر صدق او ) و همراه با برهان آشکار ( و مؤثّر در نفوس ) فرستادیم .‏

 

توضیحات :

‏« ءَایَات‌ » : معجزات مذکور در ( اعراف / 107 و 108 و 133 ) . « سُلْطَانٍ مُّبِینٍ » : حجّت و برهان قوی و آشکار . مراد همان معجزات سابق است . عطف صفت بر موصوف می‌باشد ( نگا : بقره / 53 ، انبیاء / 48 ، ذاریات / 38 ) .‏

 

آیه  97

متن آیه :

‏ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ ‏

 

ترجمه :

‏موسی را به سوی فرعون و اشراف و اعیان او فرستادیم ( و فرعون رسالت موسی را نپذیرفت و ) اطرافیان و زعماء فرعون از فرمان او پیروی کردند ( و دستور موسی را گردن نهادند ) ، در حالی که فرمان فرعون مترقّیانه و مایه هدایت نبود ( و ارزش پیروی را نداشت ) .‏

 

توضیحات :

‏« رَشِیدٍ » : راهبر . راهیاب . مترقّیانه ( نگا : هود / 78 ) .‏

 

آیه  98

متن آیه :

‏ یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ ‏

 

ترجمه :

‏فرعون در روز قیامت در پیشاپیش قوم خود بوده ( و ایشان را به سوی آتش دوزخ رهبری خواهد کرد ، همان گونه که در دنیا آنان را به سوی کفر و ضلال رهبری می‌کرد ) و ایشان را به آتش دوزخ می‌اندازد . چه بد جایگاهی که بدان وارد می‌شوند !‏

 

توضیحات :

‏« یَقْدُمُ » : پیش می‌افتد . پیشاپیش حرکت می‌کند . « أَوْرَدَهُمْ » : آنان را وارد کرد . فعل ماضی در اینجا به معنی فعل مضارع است . یعنی : ایشان را داخل می‌سازد . « الْوِرْدُ » : آبشخور . ورود . مکان ورود . مصدر به معنی داخل‌شوندگان ( نگا : مریم / 86 ) . « الْمَوْرُودُ » : جائی که بدان وارد می‌شوند . آبی که بدان وارد می‌شوند . « بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ » : چه بد آبشخوری که آنان را بدان وارد می‌کنند . چه کسان بدبیار و بدبختی که به آتش دوزخشان داخل می‌کنند . واژه ( المورود ) را صفت واژه ( الوِرد ) دانسته و مخصوص به ذمّ ( النار ) محذوف است . یا این که ( المورود ) مخصوص به ذمّ است و حذفی در میان نیست .‏

 

آیه  99

متن آیه :

‏ وَأُتْبِعُواْ فِی هَذِهِ لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ ‏

 

ترجمه :

‏در این دنیا دچار نفرین ( مردمان ) و طرد ( از رحمت یزدان ) شدند ( و از پس ایشان بدنامی و رسوائی ماند ) و در روز قیامت نیز ( همین طور به لعنت و طرد از رحمت گرفتار می‌شوند و منفور خدا و فرشتگان و مردمان می‌گردند ) . چه بد عطائی که ( به آنان ) داده می‌شود !‏

 

توضیحات :

‏« أُتْبِعُوا » :  ( نگا : هود / 60 )  « الرِّفْدُ » : عطاء و ارمغان . « الْمَرْفُودُ » : عطاء شده . بخشش . « الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ » : مراد لعنت و نفرین است که از راه ریشخند عطاء و ارمغان نامیده شده است ( نگا : صافّات / 62 ) .‏

 

آیه  100

متن آیه :

‏ ذَلِکَ مِنْ أَنبَاء الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَیْکَ مِنْهَا قَآئِمٌ وَحَصِیدٌ ‏

 

ترجمه :

‏این از خبرهای شهرها و آبادیهائی است که ما برای تو ( ای پیغمبر ! ) بازگو می‌کنیم ( تا قوم خود را بدانها پند دهی ، و به یاری خدا اطمینان حاصل کنی ) . برخی از این شهرها و آبادیها هنوز برپا و برجایند ( و آثاری از آنها مانده و درس عبرت همگانند ، ) و برخی درویده ( و از میان رفته‌اند همانند کشتزار درو شده ) .‏

 

توضیحات :

‏« الْقُرَیا‌ » : جمع قریة ، مراد شهرها و آبادیهای بزرگ است . « قَآئِمٌ » : برجا . ماندگار . « حَصِیدٌ » : درو شده . مراد تباه و ویران شده است .‏

 

آیه  101

متن آیه :

‏ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِن ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ مِن شَیْءٍ لِّمَّا جَاء أَمْرُ رَبِّکَ وَمَا زَادُوهُمْ غَیْرَ تَتْبِیبٍ ‏

 

ترجمه :

‏ما بدانان ستم نکردیم ( و بیهوده نابودشان ننمودیم ) و بلکه خودشان ( با کفر و فساد و پرستش بتها و غیره ) بر خویشتن ستم روا داشتند ، و معبودهائی را که بغیر از خدا می‌پرستیدند و به فریاد می‌خواندند ، کمترین سودی بدانان نرساندند و هیچ گونه کمکی نتوانستند بدیشان بنمایند ( و مثلاً آنان را از هلاک و نابودی برهانند ) بدان گاه که فرمان ( هلاک ایشان از سوی ) پروردگارت صادر گردید ، و جز بر هلاک و زیانشان نیفزودند ( و تنها مایه بدبختی و نابودی ایشان شدند و بس ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَآ أَغْنَتْ عَنْهُمْ » : عذاب خدا را از ایشان دور نکرد . بدیشان سودی نبخشید . « مِن شَیْءٍ » : هیچ چیزی . حرف ( مِنْ ) در اینجا برای عمومیّت نفی بعد از خود می‌باشد . « تَتْبِیب‌ » : هلاک ساختن . زیانمند کردن .‏

 

آیه  102

متن آیه :

‏ وَکَذَلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِیَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ ‏

 

ترجمه :

‏عقاب پروردگار تو این چنین است ( که درباره قوم نوح و عاد و ثمود و مدین و غیره گذشت ) هرگاه که ( بر اثر کفر و فساد ، اهالی ) شهرها و آبادیهائی را عقاب کند که ستمکار باشند . به راستی عقاب خدا دردناک و سخت است .‏

 

توضیحات :

‏« أَخْذُ » : عقاب . عذاب . هلاک کردن . « الْقُرَیا » : واژه ( الْقُرَیا ) متنازع مصدر ( اَخْذُ ) و فعل ( أَخَذَ ) است .‏

 

آیه  103

متن آیه :

‏ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّمَنْ خَافَ عَذَابَ الآخِرَةِ ذَلِکَ یَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَذَلِکَ یَوْمٌ مَّشْهُودٌ ‏

 

ترجمه :

‏به حقیقت در این ( مجازات و نابودی ملّتهای ستمگر ، و در این روایات و اخبار گذشتگان ) عبرت بزرگی است برای کسی که از عذاب آخرت بهراسد . آن روزی که مردمان را در آن ( برای حساب و کتاب ) گرد می‌آورند ، و روزی است که ( از سوی مردمان و فرشتگان و پریان ) مشاهده می‌گردد ( و همگان آن را خواهند دید و ناظر صحنه‌هایش خواهند شد ) .‏

 

توضیحات :

‏« ءَایَةً » : نشانه قدرت و مشیّت خدا . حجّت و برهان آشکار بر اجراء قوانین و سنن خدا درباره آفریدگانش . عبرت و پند . « یَوْمٌ مَّجْمُوعٌ » : روز گردهمآئی ( نگا : تغابن / 9 ) . « یَوْمٌ مَّشْهُودٌ » : روز دیدنی ( نگا : آل‌عمران / 30 ) .‏

 

آیه  104

متن آیه :

‏ وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ ‏

 

ترجمه :

‏ما چنین روزی را فقط تا زمان اندکی به تأخیر می‌اندازیم .‏

 

توضیحات :

‏« أَجَلٍ » : مدّت . سر رسید زمانی . « مَعْدُودٍ » : کم . اندک . « أَجَلٍ مَّعْدُودٍ » : انتهاء مدّت قلیل ، که عمر دنیا است ( نگا : شوری / 17 ) .‏

 

آیه  105

متن آیه :

‏ یَوْمَ یَأْتِ لاَ تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعِیدٌ ‏

 

ترجمه :

‏روزی که این روز فرا می‌رسد کسی یارای سخن گفتن و دم بر آوردن ندارد ، مگر با اجازه خدا .  ( در چنین روزی ، مردمان دو گروه بیش نیستند : ) دسته‌ای از آنان ( به سبب کفر و ضلال ، به انواع عذاب گرفتارند و ) بدبختند ، و دسته‌ای ( به سبب طاعت و عبادت ، غرق در نعمتهای گوناگونند و ) خوشبختند .‏

 

توضیحات :

‏« نَفْسٌ » : فردی . کسی . « شَقِیٌّ » : بدبخت . « سَعِیدٌ » : خوشبخت .‏

 

آیه  106

متن آیه :

‏ فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُواْ فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ ‏

 

ترجمه :

‏و امّا آنان که بدحال و بدبیارند در آتش دوزخ جای دارند و در آنجا ( در دم و بازدم خود ) ناله و فریاد سر می‌دهند .‏

 

توضیحات :

‏« شَقُوا » : بدبخت و بدبیار شده‌اند . « زَفِیرٌ » : صدای ناشی از بازدم و نفَس بازپس دادنِ شدید و طولانی . « شَهِیقٌ » : صدای دم و نفَس بازپس بردن شدید و طولانی .‏

 

آیه  107

متن آیه :

‏ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّکَ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ ‏

 

ترجمه :

‏آنان در دوزخ جاودانه می‌مانند تا آن گاه که آسمانها و زمین ( آنجا ) برپا است .  ( یعنی تا دوزخ ، دوزخ است در آن بسر می‌برند ) مگر این که خدای تو بخواهد ( و اوضاع را دگرگون کند ، و عذابی را جایگزین عذاب دیگری گرداند ) . بیگمان پروردگار تو هر کاری را که بخواهد انجام می‌دهد ( و چیزی نمی‌تواند جلو او را بگیرد و از انجام آن کار باز دارد ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الأرْضُ » : مادام که آسمانها و زمین‌برپا است . یعنی تا دوزخْ دوزخ است . چرا که مراد از آسمانها و زمین ، آسمانها و زمین دوزخ است و آن هر آن چیزی است که بالای سر و زیر پای دوزخیان قرار دارد ( نگا : ابراهیم / 48 ) . یا این که مراد جاودانگی و نفی انقطاع است همان گونه که عرب می‌گوید : لا أَفْعَلُ کَذا ما لاحَ کَوْکَبٌ . . . مَا اخْتَلَفَ الَّیْلُ وَ النَّهارُ . « إِلاّ مَا شَآءَ رَبُّکَ » : مراد تقیید سرمدی و ابدی بودن است ، نه افاده عدم عموم ( نگا : انعام / 128 ، اعراف / 188 ، یونس / 49 ، اعلی / 7 ) . یا این که استثناء متوجّه اهل توحید گناهکار است . یعنی : افراد بدبخت در دوزخ جاودانه می‌مانند مگر مؤمنان بزهکار .‏

 

آیه  108

متن آیه :

‏ وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُواْ فَفِی الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّکَ عَطَاء غَیْرَ مَجْذُوذٍ ‏

 

ترجمه :

‏و امّا کسانی که ( به سبب انجام کارهای نیکو ) خوشبخت شده‌اند ( وارد بهشت گشته و ) در بهشت جاودانه‌ می‌مانند ، مادام که آسمانها و زمین برپا است ، مگر این که خدا بخواهد ( و اهل توحید بزهکار را وارد بهشت نسازد و به دوزخشان دراندازد و بعدها بیرونشان آورد و به بهشتشان برد . خداوند به افراد خوشبخت ) عطیّه عظیمی می‌دهد که گسیختنی ( و کاستی پذیرفتنی ) نیست .‏

 

توضیحات :

‏« إِلاّ مَا شَآءَ رَبُّکَ » : مراد سرمدیّت و ابدیّت است . یا این که ( ما ) به معنی ( مَنْ ) است و استثناء موحّدین بزهکار از ضمیر ( سَعِدُوا ) است که سالها بعد از چنین افراد خوشبختی از دوزخ خارج و به بهشت می‌آیند . « عَطَآءً » : عطیّه . بخشش . مفعول مطلق است و تقدیر چنین است : یُعْطِیهِمْ عَطَآءً . عَطاء مصدر یا اسم مصدر و به معنی ( إعطاء ) است . حال مفعول مقدّر و تمییز از نسبت هم بشمار آورده‌اند . « غَیْرَ مَجْذُوذٍ » : غیر مقطوع . ناگسستنی . همیشگی و پیاپی .‏

 

آیه  109

متن آیه :

‏ فَلاَ تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِّمَّا یَعْبُدُ هَؤُلاء مَا یَعْبُدُونَ إِلاَّ کَمَا یَعْبُدُ آبَاؤُهُم مِّن قَبْلُ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِیبَهُمْ غَیْرَ مَنقُوصٍ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! درباره قوم بت‌پرست خود ) شکّ و تردیدی به خویشتن راه مده که اینان همان چیزهائی را می‌پرستند و همان عبادتی را می‌کنند که پدران ایشان در گذشته آنها را می‌پرستیدند و بدان گونه پرستش‌ می‌نمودند .  ( سرنوشت دنیا و آخرت بت‌پرستان و منحرفان پیشین را هم برایت روایت کردیم و دانستی که بر سرشان چه آمد و چه می‌آید ) و ما بهره ( استحقاقی جزا و سزای ) اینان را نیز بی‌کم و کاست خواهیم داد .‏

 

توضیحات :

‏« مِرْیَة » : شکّ و تردید . « مِمَّا » : از چیزهائی که . درباره پرستشی که .  ( ما ) می‌تواند مصدریّه بوده ، و یا موصوله باشد و مضاف حذف شده باشد ؛ یعنی درباره پرستشگران بتان . « غَیْرَ مَنقُوصٍ » : بی کم و کاست . به تمام و کمال .  ( غَیْرَ ) حال مؤکّده ( نصیب ) است .‏

 

آیه  110

متن آیه :

‏ وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ وَلَوْلاَ کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مُرِیبٍ ‏

 

ترجمه :

‏ما کتاب ( آسمانی تورات ) را به موسی دادیم و سپس درباره آن ( از سوی پیروان در تفسیر و معنی آن بر حسب اهواء و شهوات ایشان ) اختلاف شد ( و بسیاری از حق به دور گشتند و دسته دسته و پراکنده شدند ) و اگر سخن پروردگارت از پیش بر این نرفته بود ( که عذاب کافران و مجازات شدید مبطلان تا روز رستاخیز به تأخیر انداخته شود ) درباره چیزی که در آن اختلاف پیدا کرده بودند ( با تمییز حق از باطل ، و برجای داشتن محِقّ و نابودکردن مبطِل ) داوری می‌شد ( و مسأله کفر و نفاق خاتمه می‌یافت ، چرا که از ترس نابودی آنی ، اختیار که رمز تکامل و پیشرفت است از میان برمی‌خاست و جبر مطلق بر جامعه حاکم می‌شد . امّا چون مجازات آنی مخالف سرشت انسانی است ، خدا چنین نکرد ) . آنان ( که تورات را از پدران خود به ارث برده‌اند ) درباره کتاب ( آسمانی خود ) به شکّ و تردید شگفتی گرفتار آمده‌اند ( و از حقیقت فرسنگها به دور افتاده‌اند ) .‏

 

توضیحات :

‏« لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ . . . » :  ( نگا : یونس / 19 ) . « لَفِی شَکٍّ . . . » :  ( نگا : هود / 62 ) .‏

 

آیه  111

متن آیه :

‏ وَإِنَّ کُلاًّ لَّمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمَالَهُمْ إِنَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ‏

 

ترجمه :

‏پروردگارت حتماً ( پاداش و پادافره ) اعمال همگان را بی‌کم و کاست می‌دهد و او آگاه از هر آن چیزی است که می‌کنند .‏

 

توضیحات :

‏« کُلاًّ » : همه مؤمنان و کافران . همه کفّارِ ملّت اسلام . « لَمَّا » : حرف جازمه است و فعل آن محذوف است و تقدیر چنین می‌شود : لَمَّا یَتْرُکُوا . لَمَّا یُهْمِلُوا . لَمَّا یَنالُوا . همان گونه که می‌گویند : خَرَجْتُ وَ لَمَّا . سافَرْتُ وَ لَمّا . قارَبْتُ الْمَدینَة وَ لَمّا . برخی هم ( لَمّا ) را زائد دانسته‌اند . بسیاری هم آن را در اصل ( مِنْ ما ) دانسته و ( ما ) را به معنی ( مَنْ ) محسوب کرده‌اند . در این صورت جار و مجرور را خبر ( إِنَّ ) بشمار آورده‌اند . یعنی : إِنَّ کلّاً لَمِنَ الَّذِینَ ؛ یا . لَمِنْ خَلْقٍ . « اعْمَالَهُمْ » : مضاف محذوف است ، یعنی جزای اعمال ایشان .‏

 

آیه  112

متن آیه :

‏ فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلاَ تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ‏

 

ترجمه :

‏بنابراین ، همان گونه که فرمان یافته‌ای ( در راه تبلیغ و ارشاد و مبارزه و پیکار و پیاده‌کردن تعلیمات قرآن ) استقامت کن همراه کسانی که ( از کفر و شرک دست کشیده‌اند و ) با تو ( به سوی خدا ) برگشته‌اند و ( ایمان آورده‌اند ، و از حدود قوانین خدا ) تجاوز نکنید ( و از جاده اعتدال به کنار نروید و راه افراط و تفریط مپوئید ) چرا که خدا می‌بیند چیزی را که می‌کنید ( پس مواظب پندار و گفتار و کردار خود باشید ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِسْتَقِمْ » : راستای راه حق و حقیقت و خیر و صلاح را در پیش گیر . استقامت و پایداری کن . « کَمَآ أُمِرْتَ » : همچنان که دستور داده شده‌ای . به گونه‌ای که فرمان یافته‌اید . « لا تَطْغَوْا » : از حد اعتدال در مگذرید . در وظائف و تکالیف مقرّره افراط و تفریط مکنید و زیاده و نقصان روا مدارید .‏

 

آیه  113

متن آیه :

‏ وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و به کافران و مشرکان تکیه مکنید ( که اگر چنین کنید ) آتش دوزخ شما را فرو می‌گیرد ، و ( بدانید که ) جز خدا دوستان و سرپرستانی ندارید ( تا بتوانند شما را در پناه خود دارند و شر و بلا و زیان و ضرر را از شما به دور نمایند ) و پس از ( تکیه به کافران و مشرکان ، دیگر از سوی خدا ) یاری نمی‌گردید و ( بر دشمنان ) پیروز گردانده نمی‌شوید .‏

 

توضیحات :

‏« لا تَرْکَنُوا » : تکیه مکنید . معتمد و مستند خود مسازید و مدانید . « الَّذِینَ ظَلَمُوا » : کافران و مشرکان حربی . « ثُمَّ » : پس از تکیه به کافران و مشرکان که دشمنان خدا و مؤمنانند . « لا تُنصَرُونَ » : یاری نمی‌گردید . پیروز گردانده نمی‌شوید .‏

 

آیه  114

متن آیه :

‏ وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفاً مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏در دو طرف روز ( که وقت نماز صبح و عصر است ) و در اوائل شب ( که وقت نماز مغرب و عشاء است ) چنان که باید نماز را به جای آورید . بیگمان نیکیها ( و از جمله نمازهای پنجگانه ) بدیها را از میان می‌برد . بیگمان در این ( سفارشها و قانونهای آسمانی ) اندرز و ارشاد کسانی است که پند می‌پذیرند و خدای را یاد می‌کنند و به یاد می‌دارند .‏

 

توضیحات :

‏« طَرَفَیِ النَّهارِ » : دو طرف روز . مراد اوّل و آخر روز است که هنگام گزاردن نماز صبح و عصر است . « زُلَفاً » : جمع زُلْفَة ، و در لفظ و معنی مانند ( قُرَب ) جمع قُرْبَة است . یعنی : نزدیکیها و اوائل شب که وقت نماز مغرب و عشاء است . « الْحَسَنَاتِ » : همه اعمال صالحه و از جمله ترک زشتیها و پلشتیها ( نگا : نساء / 31 ، انفال / 29 ) . « ذلِکَ » : این سفارشها و توصیه‌ها ، از امر به استقامت تا اقامه نماز . « ذِکْرَیا » : یادآوری . تذکّر . یا این که به معنی مذکّر است ، یعنی یادآورنده و تذکّر دهنده . « الذَّاکِرِینَ » : یادآورندگان . پندپذیران . به یاد دارندگان . برای پی‌بردن به اوقات پنجگانه نماز مراجعه شود به ( طه / 130 و روم / 17 و اسراء / 78 ) .‏

 

آیه  115

متن آیه :

‏ وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏و ( در برابر سختیهای چیزهائی که به تو دستور داده شده است ) شکیبائی کن که خداوند پاداش نیکوکاران را ضائع نخواهد کرد ( و رنج آنان را در دنیا و آخرت هدر نخواهد داد ) .‏

 

توضیحات :

‏« فَإِنَّ اللهَ . . . » : این جمله تعلیل ( إِصْبِرْ ) است .‏

 

آیه  116

متن آیه :

‏ فَلَوْلاَ کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِکُمْ أُوْلُواْ بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الأَرْضِ إِلاَّ قَلِیلاً مِّمَّنْ أَنجَیْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِیهِ وَکَانُواْ مُجْرِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏چرا نمی‌بایست که در میان ملّتهای ( گذشته ) پیش از شما فرزانگانی باشند که از فساد در زمین نهی کنند ( تا دیگران را از گرفتار آمدن به عذاب و نابود شدن رهائی بخشند ؟ ) مگر مردمان کمی که ( به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل کردند و ) ما نجاتشان دادیم ، و ( امّا در همان حال ) کافرانی می‌زیستند که از خوشگذرانی و تنعّم و تلذّذی پیروی می‌کردند که آنان را مغرور و فاسد کرده بود ، و دائماً گناه می‌ورزیدند ( و هیچ وقت به دعوت پیغمبران و خیرخواهان گوش نمی‌دادند و از فساد و تباهی دست نمی‌کشیدند ) .‏

 

توضیحات :

‏« الْقُرُونِ » : جمع قَرْن ، مردمان یک عصر و زمان . مراد ملّتهای پیشین است . « أُولُوا بَقِیَّةٍ » : صاحبان فضل . خیرخواهان . خردمندان خویشتندار . « بَقِیَّة‌ » : عقل و فضل . خیر و نیکی . « إِلاّ قَلِیلاً . . . » : لیکن گروه اندکی . مستثنی منقطع است . « مَآ أُتْرِفُوا فِیهِ » : خوشگذرانی و مال‌اندوزی و شهرت‌طلبی گذرائی که درآن غوطه‌ور گشتند و مایه غرور و سرکشی ایشان شد . می‌گویند : أَتْرَفَتْهُ النِّعْمَةُ : یعنی نعمت او را به سرکشی و خوشگذرانی کشاند . مُتْرِف به معنی غرق در شهوات ، از این ریشه است .‏

 

آیه  117

متن آیه :

‏ وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( سنّت و عادت ) پروردگارت چنین نبوده است که شهرها و آبادیها را ستمگرانه ویران کند ، در حالی که ساکنان آنجاها ( متمسّک به حق و ملتزِم به فضائل بوده و ) درصدد اصلاح ( حال خود و دیگران ) برآمده باشند .‏

 

توضیحات :

‏« الْقُرَیا » : شهرها و آبادیها . مراد ساکنان آنجاها است . « بِظُلْمٍ » : ستمگرانه و ناعادلانه . حال فاعل است . یا این که ظلم به معنی کفر است و معنی چنین می‌شود : خداوند کافران را بر اثر کفر از میان نمی‌برد و بلکه به سبب بیدادگری و بی‌انصافی نابودشان می‌سازد . در این صورت ( بِظُلْمٍ ) حال مفعول است . « مُصْلِحُونَ » : خوبان و نیکوکاران . اصلاحگران .‏

 

آیه  118

متن آیه :

‏ وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبری که آزمند بر ایمان آوردن قوم خود و متأسّف بر روی گردانی ایشان از دعوت آسمانی هستی ! بدان که ) اگر پروردگارت می‌خواست مردمان را ( همچون فرشتگان در یک مسیر و بر یک برنامه قرار می‌داد و ) ملّت واحدی می‌کرد ( و پیرو آئین یگانه‌ای می‌نمود ، و آنان در مادیات و در معنویات و در انتخاب راه حق یا راه باطل اختیار و اختلافی نمی‌داشتند . آن وقت جهان به گونه دیگری در می‌آمد ) ولی ( خدا مردمان را مختار و با اراده آفریده و ) آنان همیشه ( در همه چیز ، حتّی در گزینش دین و اصول عقائد آن ) متفاوت خواهند ماند .‏

 

توضیحات :

‏« أُمَّةً وَاحِدَةً » : ملّت واحدی . مردمان یکسان و همگونی . « لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً . . . » : مردمان را ملّت واحدی و یکسانی می‌کرد که مثلاً زندگی اجتماعی آنان همسان زندگی زنبوران عسل و مورچگان ، و زندگی روحانی ایشان همگون زندگی فرشتگان می‌شد و کارشان مبنی بر اجبار نه اختیار می‌گشت و ثواب و عقابی به اعمالشان تعلّق نمی‌گرفت ( نگا : بقره / 213 ، یونس / 19 ) . « وَلا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ » : همیشه متفاوت و جداگانه می‌مانند . دسته‌ای ایمان می‌آورند و از حق جانبداری می‌نمایند و گروهی ایمان نمی‌آورند و حق را نمی‌پذیرند .‏

 

آیه  119

متن آیه :

‏ إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( مردمان بنا به اختلاف استعداد ، در همه‌چیز حتی در دینی که خدا برای آنان فرستاده است متفاوت می‌مانند ) مگر کسانی که خدا بدیشان رحم کرده باشد ( و در پرتو لطف او بر احکام قطعی الدلاله کتاب خدا متّفق بوده ، هرچند در فهم معنی ظنّی الدلاله آن که منوط به اجتهاد است ، اختلاف داشته باشند ) و خداوند برای همین ( اختلاف و تحقّق اراده و رحمت ) ایشان را آفریده است ، و سخن پروردگار تو بر این رفته است که : دوزخ را از جملگی جنّیها و انسانهای ( پیرو نفْسِ امّاره و اهریمن مکّاره ) پُر می‌کنم .‏

 

توضیحات :

‏« لِذالِک خَلَقَهُمْ » : خدا آنان را بر تفاوت و تنوّع آفریده است و حق انتخاب راه درست و راه نادرست را بدیشان داده است و جوابگوی این انتخابشان کرده است . برای این رحمت ، آنان را آفریده است . برای تحقّق این اراده ایشان را آفریده است . « تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ . . . » : فرمان پروردگارت بر این رفته است و تحقّق یافته و تنفیذ گردیده است ( نگا : اعراف / 137 ) . « لَأَمْلَأَنَّ . . . » :  ( نگا : اعراف / 18 ، سجده / 13 ) .‏

 

آیه  120

متن آیه :

‏ وَکُلاًّ نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَجَاءکَ فِی هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏این همه از اخبار پیغمبران بر تو فرو می‌خوانیم ، کلّاً برای این است که بدان دلت را برجای و استوار بداریم ( و در برابر مشکلات تبلیغ رسالت ، آن را تقویت نمائیم ) . برای تو در ضمن این ( سوره و اخبار مذکور در آن ، بیان ) حق آمده است ( همان حقی که پیغمبران دیگران را بدان می‌خواندند ) و برای مؤمنان پند و یادآوری مهمّی ذکر شده است ( که می‌توانند همچون ایمانداران پیشین از آن سود جویند و راه سعادت پویند ) .‏

 

توضیحات :

‏« کُلاًّ » : همه . جملگی . مفعول‌به مقدّم برای فعل ( نَقُصُّ ) است . « ما » : چیزی که . بدل از ( کُلاًّ ) است . « فِی هذِهِ » : در اخبار پیغمبران . در این سوره . « ذِکْرَیا » : تذکار و یادآوری آنچه بر سرِ گذشتگان آمده است .‏

 

آیه  121

متن آیه :

‏ وَقُل لِّلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ اعْمَلُواْ عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنَّا عَامِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو به کسانی که ایمان نمی‌آورند : هرچه در قدرت دارید بکنید ( و در راه خود بروید ) که ما نیز آنچه می‌توانیم می‌کنیم ( و در راه خود می‌رویم ، ولی بدانید سرانجامِ شما شکست و بدبختی ، و عاقبتِ ما پیروزی و خوشبختی است ) .‏

 

توضیحات :

‏« عَلَیا مَکَانَتِکُمْ » : به اندازه قدرت و استطاعتی که دارید ( نگا : انعام / 135 ) . به شیوه و برنامه خود .‏

 

آیه  122

متن آیه :

‏ وَانتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و چشم به راه باشید ( که به ما چه چیز می‌رسد از آنچه فکر می‌کنید که می‌رسد ) و ما هم چشم به راه هستیم ( که برابر وعده خدا ، دعوت آسمانی پیروز و اسلام بر شما و بر همه دشمنان دین غلبه کند ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِنتَظِرُوا » : منتظر عواقب باشید . تهدید دیگری است که به دنبال تهدیدات قبلی آمده است .‏

 

آیه  123

متن آیه :

‏ وَلِلّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( آگاهی از ) غیب آسمانها و زمین ویژه خدا است ، و کارها یکسره بدو برمی‌گردد ( و امور جهان به فرمان او می‌چرخد ) ، پس او را بپرست و بر او تکیه کن و ( بدان که ) پروردگارت از چیزهائی که می‌کنید بی‌خبر نیست .‏

 

توضیحات :

‏« غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضِ » : آگاهی از راز آسمانها و زمین . یعنی اطّلاع از غیب کائنات خاصّ خدا است و بس . « إِلَیْهِ یُرْجَعُ الأمْرُ » : کار و بار بدو حوالت می‌گردد . کار بندگان برای حساب و کتاب در آخرت بدو برگشت داده می‌شود . متصرّف در شؤون و گرداننده امور جهان او است .‏

۱۲-سوره یوسف

تفسیر سوره یوسف برگرفته از تفسیر نور دکتر مصطفی خرمدل 

سوره یوسف

 

آیه  1

متن آیه :

‏ الر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ‏

 

ترجمه :

‏الف . لام . را . این ، آیه‌های کتاب روشن و روشنگری است ( برای کسانی که از آن راهنمائی و هدایت طلبند ) .‏

 

توضیحات :

‏« الر » :  ( نگا : بقره / 1 ) . « تِلْکَ » : آن . در اینجا به معنی ( این ) و اشاره به آیات است که انتظار نزول آنها می‌رود و متأخّر به منزله متقدّم در نظر گرفته شده است . یا این که حضور آنها در ذهن به منزله وجود خارجی است . « الْکِتَابِ » : مراد یا قرآن مجید است .‏

 

آیه  2

متن آیه :

‏ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏ما آن را ( به صورت ) کتاب خواندنی ( و به زبان ) عربی فرو فرستادیم تا این که شما ( آن را ) بفهمید ( و آنچه را در آن است به دیگران برسانید ) .‏

 

توضیحات :

‏« قُرْءَاناً » : خواندنی . مصدر است و به معنی اسم مفعول ، یعنی مقروء به کار رفته است و حال ضمیر ( ه ) است . « عَرَبِیّاً » : حال دوم یا صفت ( قُرْءَاناً ) است .‏

 

آیه  3

متن آیه :

‏ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِن کُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ ‏

 

ترجمه :

‏ما از طریق وحیِ این قرآن ، نیکوترین سرگذشتها را برای تو بازگو می‌کنیم و ( تو را بر آنها مطّلع می‌گردانیم ) هرچند که پیشتر از زمره بی‌خبران ( از احوال گذشتگان ) بوده‌ای .‏

 

توضیحات :

‏« أَحْسَنَ الْقَصَصِ » : نیکوترین سرگذشتها . زیباترین بیان و راست‌ترین و درست‌ترین وجه . « الْقَصَصِ » : سرگذشتها . بیان سرگذشت . مصدر یا اسم مصدر است ( نگا : آل‌عمران / 62 ، اعراف / 176 ) . « بِمَآ أَوْحَیْنَا » : به سبب وحی ما .‏

 

آیه  4

متن آیه :

‏ إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! به یاد دار ) آن گاه را که یوسف به پدرش گفت : ای پدر ! من در خواب دیدم که یازده ستاره ، و همچنین خورشید و ماه در برابرم سجده می‌کنند .‏

 

توضیحات :

‏« یآ أَبَتِ » : ای پدرم ! اصل آن ، یا أَبی است و عربها در نداء یاء متکلّم را به تاء تبدیل می‌کنند . « رَأَیْتُهُمْ » : استعمال ضمیر ( هُمْ ) و واژه ( ساجِدینَ ) برای ستارگان و خورشید و ماه ، بدان خاطر است که سجده بردن مخصوص ذوی‌العقول است و چنین کراتی به منزله ذوی‌العقول فرض شده‌اند . « سَاجِدِینَ » : حال است .‏

 

آیه  5

متن آیه :

‏ قَالَ یَا بُنَیَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْداً إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ‏

 

ترجمه :

‏( پدرش ) گفت : فرزند عزیزم ! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن ،  ( چرا که مایه حسد آنان می‌شود ، و اهریمن ایشان را بر آن می‌دارد ) که برای تو نیرنگ بازی و دسیسه‌سازی کنند . بیگمان اهریمن دشمن آشکار انسان است .‏

 

توضیحات :

‏« فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْداً » : درباره تو به مکر و کید عظیم متوسّل می‌شوند .‏

 

آیه  6

متن آیه :

‏ وَکَذَلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَیُعَلِّمُکَ مِن تَأْوِیلِ الأَحَادِیثِ وَیُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَعَلَى آلِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَیْکَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏همان گونه ( که در خواب خویشتن را سرور و برتر دیدی ) پروردگارت تو را ( به پیغمبری ) برمی‌گزیند و تعبیر خوابها را به تو می‌آموزد ( و با خلعت نبوّت تو را مفتخر می‌سازد ) و بر تو و خاندان یعقوب نعمت خود را کامل می‌کند ، همان طور که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق کامل کرد . بیگمان پروردگارت بسیار دانا و پرحکمت است ( و می‌داند چه کسی را برمی‌گزیند و خلعت نبوّت را به تن چه کسی می‌کند ) .‏

 

توضیحات :

‏« یَجْتَبِیکَ » : تو را برمی‌گزیند و برای نبوّت انتخاب می‌کند . « تَأْویلِ » : تعبیر . تفسیر . « الأحَادِیثِ » : سخنان . مراد خوابها و رؤیاها است . « أَبَوَیْکَ » : پدرانت . مراد جدّ او اسحاق و جدّ پدرش ابراهیم است .‏

 

آیه  7

متن آیه :

‏ لَّقَدْ کَانَ فِی یُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آیَاتٌ لِّلسَّائِلِینَ ‏

 

ترجمه :

‏در ( سرگذشت ) یوسف و برادرانش دلائل و نشانه‌هائی ( بر قدرت خدا و مرحمت او به بندگان باایمانش ) است برای کسانی که پرسندگان ( و مشتاقان آگاهی ) از آن می‌باشند .‏

 

توضیحات :

‏« فِی یُوسُفَ » : در سرگذشت یوسف . مضاف محذوف است .‏

 

آیه  8

متن آیه :

‏ إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که ( برادران پدری یوسف ) گفتند : یوسف و برادرش ( بنیامین که از یک مادرند ) در پیش پدرمان از ما محبوبترند ، در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم ( و از آن دو برای پدر سودمندتر می‌باشیم ) . مسلّماً پدرمان در اشتباه روشنی است .‏

 

توضیحات :

‏« عُصْبَةٌ » : گروه متّحد و نیرومند . « ضَلالٍ » : خطای در اندیشه و عدم رعایت مساوات در محبّت .‏

 

آیه  9

متن آیه :

‏ اقْتُلُواْ یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَتَکُونُواْ مِن بَعْدِهِ قَوْماً صَالِحِینَ ‏

 

ترجمه :

‏یوسف را بکشید ، یا او را به سرزمینی ( دور دست ) بیفکنید ، تا توجّه پدرتان فقط با شما باشد ( و تنها و تنها شما را دوست داشته باشد و به شما مهر ورزد ) و بعد از آن ( از گناه خود پشیمان می‌شوید و توبه می‌کنید و ) افراد صالحی خواهید گشت ( چرا که خدا توبه‌پذیر است و پدر هم عذرتان را قبول می‌نماید ) .‏

 

توضیحات :

‏« إطْرَحُوهُ » : بیندازید . « یَخْلُ لَکُمْ » : خالصانه از آن شما می‌شود . تنها متوجّه شما می‌گردد . « وَجْهُ » : چهره . ذات . کنایه از خوشروئی و توجّه به احوال و اوضاع ایشان است .‏

 

آیه  10

متن آیه :

‏ قَالَ قَآئِلٌ مَّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَةِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ ‏

 

ترجمه :

‏گوینده‌ای از آنان گفت : یوسف را مکشید ( که کشتن جرمی عظیم و گناهی نابخشودنی است ) و بلکه او را به ژرفای چاه بیندازید تا قافله‌ای او را برگیرد ( و به سرزمین دورافتاده‌ای ببرد ) ، اگر ( برای دورکردن او و رسیدن به هدف خود ) می‌خواهید کاری بکنید .‏

 

توضیحات :

‏« غَیَابَةِ » : نهآن گاه . مراد ژرفای چاه است . « الْجُبِّ » : چاه . « السَّیَّارَةِ » : جمع سَیّار ، قافله‌ها . کاروانیان .‏

 

آیه  11

متن آیه :

‏ قَالُواْ یَا أَبَانَا مَا لَکَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى یُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( پس از اتّفاق آنان بر دور داشتن یوسف ، به پدرشان ) گفتند : پدر جان ! چرا نسبت به یوسف به ما اطمینان نمی‌کنی‌ ؟ در حالی که ما خیرخواه او می‌باشیم ( و جز محبّت و خلوص از ما ندیده است و راهنما و دلسوز وی بوده و هستیم ) .‏

 

توضیحات :

‏« نَاصِحُونَ » : خیرخواهان . راهنمایان به کار نیک .‏

 

آیه  12

متن آیه :

‏ أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَداً یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ‏

 

ترجمه :

‏فردا او را با ما بفرست ( تا در میان چمنزارها و گلزارها ) بخورد و بازی کند و ما مراقب و نگهبان وی خواهیم بود .‏

 

توضیحات :

‏« یَرْتَعْ » : بچرد . مراد خوردن و آشامیدن و بهره‌مندی از میوه‌ها و چیزهای خوشمزه است .‏

 

آیه  13

متن آیه :

‏ قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَأَخَافُ أَن یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏گفت : اگر او را از پیش من دور کنید و ببرید ، ناراحت و غمگین می‌گردم . می‌ترسم که شما از او غافل شوید و گرگ وی را بخورد .‏

 

توضیحات :

‏. . .‏

 

آیه  14

متن آیه :

‏ قَالُواْ لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَّخَاسِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : اگر گرگ او را بخورد ، در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم ( و از او محافظت می‌کنیم ) در این صورت ما زیانمندانی بیش نخواهیم بود ( و جز ننگ و عار بهره‌ای نخواهیم داشت ) .‏

 

توضیحات :

‏« عُصْبَة‌ » :  ( نگا : یوسف / 8 ، نور / 11 ، قصص‌ / 76 )‏

 

آیه  15

متن آیه :

‏ فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِ وَأَجْمَعُواْ أَن یَجْعَلُوهُ فِی غَیَابَةِ الْجُبِّ وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لاَ یَشْعُرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که او را بردند و تصمیم گرفتند که او را به ژرفای چاه بیندازند ( و عاقبت هم نقشه خود را اجرا کردند ) ، در همین حال بدو پیام دادیم که در آینده آنان را به این کاری که ( در حق تو ) کردند آگاه خواهی ساخت ، در حالی که نخواهند فهمید ( که تو برادر ایشان یوسف هستی . همان برادری که بر نیرنگ او همداستان شدند و گمان بردند که از دست او آسوده گشتند ) .‏

 

توضیحات :

‏« لَمَّا » : جواب ( لَمّا ) محذوف است و تقدیر چنین است : فَلَمّا ذَهَبُوا بِهِ ، نَفَذُوهُ فَحَفِظْنَاهُ . « أَوْحَیْنَا » : وحی کردیم . مراد الهام قلبی است ( نگا : مریم‌ / 17 ، قصص‌ / 7 ) . « وَ أَوْحَیْنا » : حرف واو زائد است .‏

 

آیه  16

متن آیه :

‏ وَجَاؤُواْ أَبَاهُمْ عِشَاء یَبْکُونَ ‏

 

ترجمه :

‏شبانگاه گریه‌کنان پیش پدرشان برگشتند ( و شیون سر دادند ) .‏

 

توضیحات :

‏« یَبْکُونَ » : می‌گریستند . حال است .‏

 

آیه  17

متن آیه :

‏ قَالُواْ یَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَکْنَا یُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لِّنَا وَلَوْ کُنَّا صَادِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : ای پدر ! ما رفتیم و سرگرم مسابقه ( دو و تیراندازی ) گشتیم و یوسف را نزد اثاثیّه خود گذاردیم و گرگ ( آمد و ) او را خورد . تو هرگز ( سخنان ) ما را باور نمی‌داری ، هرچند هم راستگو باشیم ( چرا که یوسف را بسیار دوست می‌داری و ما را بدخواه او می‌انگاری ) .‏

 

توضیحات :

‏« نَسْتَبِقُ » : مسابقه می‌دادیم . « مُؤْمِنٍ » : باورکننده . تصدیق‌کننده .‏

 

آیه  18

متن آیه :

‏ وَجَآؤُوا عَلَى قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ‏

 

ترجمه :

‏پیراهن او را آلوده به خون دروغین بیاوردند ( و به پدرشان نشان دادند . پدر ) گفت :  ( چنین نیست . یوسف را گرگ نخورده است و او زنده است ) بلکه نفس ( امّاره ) کار زشتی را در نظرتان آراسته است و ( شما را دچار آن کرده است . این کار شما ، و امّا کار من ، ) صبر جمیل است ،  ( صبری که جزع و فزع ، زیبائی آن را نیالاید ، و ناشکری و ناسپاسی اجر آن را نزداید و به گناه تبدیل ننماید . ) و تنها خدا است که باید از او یاری خواست در برابر یاوه رسواگرانه‌ای که می‌گوئید .‏

 

توضیحات :

‏« قَمِیص‌ » : پیراهن . « عَلَیا قَمیصِهِ » : حال مقدّم برای ( دَم ) است . « کَذِبٍ » : دروغین . مصدر است و برای مبالغه به معنی اسم فاعل ، یعنی کاذب به کار رفته است . « سَوَّلَتْ » : زینت داده است و خوشایند کرده است . آراسته و دوست‌داشتنی نموده است ( نگا : محمّد / 25 ) . « أَمْراً » : کار عظیم . مراد کار زشت است . « فَصَبْرٌ جَمِیلٌ » : صبر جمیل ، آن است که سخنانی که نشان دهنده ناسپاسی و شِکْوه و بیتابی باشد بر زبان جاری نشود . واژه صَبْرٌ خبر مبتدای محذوف است . « الْمُسْتَعَانُ » : کسی که از او کمک و یاری خواسته می‌شود . « تَصِفُونَ » : بیان می‌دارید . در اینجا مراد بیان دروغ و گفتن سخنان یاوه و ناروا است ( نگا : انعام‌ / 100 )‏

 

آیه  19

متن آیه :

‏ وَجَاءتْ سَیَّارَةٌ فَأَرْسَلُواْ وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ یَا بُشْرَى هَذَا غُلاَمٌ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( بعدها ) قافله‌ای ( بدانجا ) آمد و آب‌‌آور خود را فرستادند ( تا از چاه آب برای آنان بیاورد . هنگامی که ) سطل خود را به پائین انداخت ( و از چاه بالا کشید ، دید که پسری بدان آویخته است ! فریاد برآورد و ) گفت : مژده باد ! این پسری ( بس زیبا و دوست‌داشتنی ) است ، و او را به عنوان کالائی ( برای فروش ، از دیگران ) پنهان داشتند ( و عازم مصر شدند ) . و خداوند آگاه از هر آن چیزی بود که می‌کردند ( و به دل می‌گرفتند ) .‏

 

توضیحات :

‏« وارِدَ » : آبدار . آب‌آور . مأمور تهیّه آب کاروان . « أَدْلَیا » : سرازیر کرد . فرو انداخت . « دَلْو » : سطل . ظرفی از پوست . « یَا بُشْرَیا » : مژده باد ! ترکیبی است که به هنگام سُرور و شادمانی گفته می‌شود ، در مقابل ( یا حَسْرَتا ) که به هنگام جزع و فزع بیان می‌گردد . « غُلامٌ » : پسر بچّه ، از روز تولّد تا آغاز جوانی . « أَسَرُّوهُ » : او را پنهان کردند . او را به دل جای دادند . « بِضَاعَة » : کالا . دارائی . حال است از ضمیر ( ه ) در فعل ( أَسَرُّوهُ ) . « أَسَرُّوهُ بِضَاعَة » : او را کالائی برای فروش انگاشتند و به دل راه دادند . او را به عنوان متاعی نهان داشتند .‏

 

آیه  20

متن آیه :

‏ وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَکَانُواْ فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ ‏

 

ترجمه :

‏و او را به پول ناچیزی ، تنها به چند درهم فروختند ، و ( نسبت بدو چندان سختگیری نکردند ، چرا که از ترس خانواده یوسف ) از ( نگهداری ) او پرهیز داشتند .‏

 

توضیحات :

‏« شَرَوْهُ » : او را فروختند . « بَخْسٍ » : ناقص . مراد بهای کمتر از بهای افراد مثل او است . « دَرَاهِمَ » : درهمها . بدل از ( ثَمَنٍ ) است . « مَعْدُودَة » : اندک . کم . « الزَّاهِدِینَ » : افراد بی‌علاقه و بی‌مبالات . مراد این است که هرچه زودتر می‌خواستند شر او را از سر خود کم کنند . به دو جهت : یکی این که او را مُفت به دست آورده بودند . دیگر این که می‌ترسیدند خانواده‌اش سر برسند .‏

 

آیه  21

متن آیه :

‏ وَقَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَى أَن یَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَکَذَلِکَ مَکَّنِّا لِیُوسُفَ فِی الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِیلِ الأَحَادِیثِ وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏کسی که او را در مصر خریداری کرد ، به همسر خود گفت : او را گرامی دار ( و کاری کن که مکان مناسبی برای او تهیّه کنی تا احساس کند یکی از افراد خانواده ما است ) . شاید برای ما سودمند افتد ، یا اصلاً او را به فرزندی بپذیریم . بدین منوال ما یوسف را در سرزمین ( مصر استقرار بخشیدیم و ) مکانت و منزلت دادیم ، تا ( در آنجا ) تعبیر برخی از خوابها را بدو بیاموزیم . خدا بر کار خود چیره و مسلّط است ، ولی بیشتر مردم ( خفایای حکمت و لطف تدبیرش را ) نمی‌دانند .‏

 

توضیحات :

‏« مَثْوَیا » : اقامتگاه . اقامت . اسم مکان یا مصدر میمی است . « أَکْرِمِی مَثْوَاهُ » : آنچه به اقامتگاه او یا ماندگاری او مربوط می‌شود فراهم آور و در احترام و بزرگداشت او کوتاهی مکن . « مَکَّنَّا » : مکانت و منزلت بخشیدیم . استقرار دادیم . « وَ لِنُعَلِّمَهُ » : واو زائد است ( نگا : بقره‌ / 143 ) . « الأحَادِیثِ » : جمع حدیث ، خوابها .‏

 

آیه  22

متن آیه :

‏ وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْماً وَعِلْماً وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏و هنگامی که یوسف به رشد و کمال خود رسید ( و به نهایت قوّت جسمانی و عقلانی دست یافت ، نیروی ) داوری و دانائی بدو دادیم ، و ما این چنین ( که پاداش یوسف را دادیم ) پاداش ( همه ) نیکوکاران را می‌دهیم .‏

 

توضیحات :

‏« أَشُدّ » : رشد جسمانی و عقلانی . « حُکْماً » : حکمت . داوری . نبوّت . « عِلْماً » : دانش تعبیر خواب . تفقّه در دین . آگاهی از مصالح امور .‏

 

آیه  23

متن آیه :

‏ وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏زنی که یوسف در خانه‌اش بود ، آرام آرام نیرنگ آغازید و به گول‌زدن او پرداخت ، و درها را بست و گفت : بیا جلو و دست به کار شو ، با تو هستم ! یوسف گفت : پناه بر خدا ! او که خدای من است ، مرا گرامی داشته است ( چگونه ممکن است دامن عصمت به گناه بیالایم و به خود ستم نمایم‌ ؟ ! ) بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند .‏

 

توضیحات :

‏« رَاوَدَتْهُ . . . عَنْ . . . » : خواست او را نیرنگ کند و گولش بزند . مراد این است که با انواع حیله‌ها از او کام خواست و مکّارانه و متضرّعانه کامجوئی طلبید . « هَیْتَ » : بیا جلو . بفرما . اسم‌الفعل است . « لَکَ » : با تو هستم . « إِنَّهُ رَبِّی‌ » : خدا پروردگار من است . عزیز مصر ولی نعمت من است . مرجع ضمیر ( ه ) می‌تواند خدا باشد ، یا این که عزیز مصر . استعمال ( رَبّی ) در معنی دوم ، با توجّه به عرف ظاهر مردم است که می‌گویند : صَاحِبُ الدّارِ ( نگا : یوسف‌ / 42 و 50 ) . « إِنَّهُ لا یُفْلِحُ . . . » : واژه ( ه ) ضمیر شأن است . یعنی : به هر حال .‏

 

آیه  24

متن آیه :

‏ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ ‏

 

ترجمه :

‏زن ( که چنین دید به پرخاشگری پرداخت و برای تنبیه عبد خود ) قصد ( زدن ) یوسف کرد ، و یوسف ( برای دفاع از خود ) قصد ( طرد ) او کرد ، امّا برهان خدای خود را دید ( و از دفاع دست کشید و فرار را بر قرار ترجیح داد ) . ما این چنین کردیم ( و در حفظ وی در همه مراحل کوشیدیم ) تا بلا و زنا را از او دور سازیم . چرا که او از بندگان پاکیزه و گزیده ما بود .‏

 

توضیحات :

‏« هَمَّتْ بِهِ » : زلیخا قصد زدن و تنبیه‌کردن یوسف کرد . « هَمَّ بِهَا » : یوسف قصد انتقام از او و دفاع از خود کرد . « بُرْهَان‌ » : مراد راه نجاتی است که پروردگارش بدو الهام کرد . « السُّوءَ » : زشتیها و پلشتیها . بلاها و بدیها . « الْفَحْشَآء » : زنا . « الْمُخْلَصِینَ » : گزیدگان . پاکان .‏

 

آیه  25

متن آیه :

‏ وَاسُتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِیصَهُ مِن دُبُرٍ وَأَلْفَیَا سَیِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاء مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِکَ سُوَءاً إِلاَّ أَن یُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏( از پی هم ) به سوی در ( دویدند و ) بر یکدیگر پیشی جستند ،  ( یوسف می‌خواست زودتر از در خارج شود و زلیخا می‌خواست از خروج او جلوگیری کند . در این حال و احوال ، ) پیراهن یوسف را از پشت بدرید ، دم در به آقای زن برخوردند ،  ( زن خطاب به شوهر خود ) گفت : سزای کسی که به همسرت قصد انجام کار زشتی کند ، جز این نیست که یا زندانی گردد یا شکنجه دردناکی ببیند .‏

 

توضیحات :

‏« إسْتَبَقَا » : با یکدیگر مسابقه دادند و بر همدیگر پیشی گرفتند . « قَدَّتْ » : پاره کرد . چاک زد . « أَلْفَیَا » : یافتند . برخوردند . « لَدَیا » : نزد . دم .‏

 

آیه  26

متن آیه :

‏ قَالَ هِیَ رَاوَدَتْنِی عَن نَّفْسِی وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَا إِن کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الکَاذِبِینَ ‏

 

ترجمه :

‏یوسف گفت : او مرا با نیرنگ و زاری به خود می‌خواند ( و می‌خواست مرا گول بزند ! جدال و دفاع به اوج خود رسید . در این وقت ) حاضری از ( حاضران ) اهل ( خانه آن ) زن گفت : اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده باشد ، زن راست می‌گوید و یوسف از زمره دروغگویان خواهد بود .‏

 

توضیحات :

‏« شَهِدَ شَاهِدٌ » : گواهی ، گواهی داد . داوری ، داوری کرد . حاضری از حضّار گفت . « قَمِیص‌ » : پیراهن . « قُبُلٍ » : جلو .‏

 

آیه  27

متن آیه :

‏ وَإِنْ کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَهُوَ مِن الصَّادِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏و اگر پیراهن یوسف از پشت پاره شده باشد ، زن دروغ می‌گوید و یوسف از زمره راستگویان خواهد بود .‏

 

توضیحات :

‏« دُبُرٍ » : پشت سر .‏

 

آیه  28

متن آیه :

‏ فَلَمَّا رَأَى قَمِیصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن کَیْدِکُنَّ إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که ( عزیز مصر ) دید پیراهن یوسف از پشت پاره شده است ، گفت : این کار از نیرنگ شما زنان سرچشمه می‌گیرد . واقعاً نیرنگ شما بزرگ است .‏

 

توضیحات :

‏« کَیْد » : مکر . نیرنگ .‏

 

آیه  29

متن آیه :

‏ یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِی لِذَنبِکِ إِنَّکِ کُنتِ مِنَ الْخَاطِئِینَ ‏

 

ترجمه :

‏ای یوسف ! از این ( موضوع ) چشم‌پوشی کن و ( آن را پنهان و پوشیده دار و تو ای زن ) از گناهت استغفار کن ( و آمرزش آن را از خدا بخواه ) ، بی‌گمان تو از بزهکاران بوده‌ای .‏

 

توضیحات :

‏« أَعْرِضْ » : صرف نظر کن . از آن سخن مگو و پنهانش کن .‏

 

آیه  30

متن آیه :

‏ وَقَالَ نِسْوَةٌ فِی الْمَدِینَةِ امْرَأَةُ الْعَزِیزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبّاً إِنَّا لَنَرَاهَا فِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ ‏

 

ترجمه :

‏( خبر این موضوع در شهر پیچید و ) گروهی از زنان در شهر گفتند : همسر عزیز ( مصر ) خواسته است که خادم خویش را بفریبد و به خود خواند . عشق جوان ، به اندرون دلش خزیده است . ما او را در گمراهی آشکاری می‌بینیم .‏

 

توضیحات :

‏« الْعَزِیز » : والا مقام . مراد شاه مصر ، یا وزیر اعظم است . « قَدْ شَغَفَهَا حُبّاً » : عشق یوسف به اندرون دل او خزیده است و وی را شیفته و شیدای خود کرده است . واژه ( حُبّاً ) تمییز است .‏

 

آیه  31

متن آیه :

‏ فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّیناً وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَذَا بَشَراً إِنْ هَذَا إِلاَّ مَلَکٌ کَرِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که ( همسر عزیز ) نیرنگ ایشان را شنید ،  ( کسانی را ) دنبال آنان فرستاد ( و ایشان را به خانه خود دعوت کرد ) و بالشهائی برایشان فراهم ساخت ( و مجلس را با پشتیهای گرانبها و دیگر وسائل رفاه و آسایش بیاراست ) ، و به دست هر کدام کاردی ( برای پوست کندن میوه ) داد ، سپس ( به یوسف ) گفت : وارد مجلس ایشان شو . هنگامی که چشمانشان بدو افتاد ، بزرگوارش دیدند و ( به دهشت افتادند و سراپا محو جمال او شدند و به جای میوه ) دستهایشان را بریدند و گفتند : ماشاءالله ! این آدمیزاد نیست ، بلکه این فرشته بزرگواری است .‏

 

توضیحات :

‏« مَکْر » : نیرنگ . مراد سخنان ناجور و بدگوئیهای زنان از زلیخا است . « أَعْتَدَتْ » : آماده کرد . از ریشه ( عتد ) . « مُتَّکَئاً » : بالش . پشتی . « سِکِّیناً » : کارد . « حَاشَ لِلّهِ » : عبارتی است که مراد از آن تنزیه خدا و شگفت از آفریدگان او است . برخی واژه ( حاشَ ) را اسم‌الفعل و برخی آن را فعل ماضی و مخفّف از ( حاشی ) دانسته‌اند .‏

 

آیه  32

متن آیه :

‏ قَالَتْ فَذَلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسَتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُوناً مِّنَ الصَّاغِرِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( همسر عزیز ) گفت : این همان کسی است که مرا به خاطر ( عشق ) او سرزنش کرده‌اید .  ( آری ! ) من او را به خویشتن خوانده‌ام ولی او خویشتنداری و پاکدامنی کرده است . اگر آنچه بدو دستور می‌دهم انجام ندهد ، بی‌گمان زندانی و تحقیر می‌گردد .‏

 

توضیحات :

‏« إِسْتَعْصَمَ » : سرپیچی و خودداری کرد . پاکدامنی نمود . « الصَّاغِرِینَ » : افراد پست . توهین و تحقیرشدگان .‏

 

آیه  33

متن آیه :

‏ قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( یوسف که این تهدید همسر عزیز و اندرز زنان مهمان برای فرمانبرداری از او را شنید ) گفت : پروردگارا ! زندان برای من خوشایندتر از آن چیزی است که مرا بدان فرا می‌خوانند ، و اگر ( شرّ ) نیرنگ ایشان را از من باز نداری ، بدانان می‌گرایم و ( دامن عصمت به معصیت می‌آلایم و خویشتن را بدبخت می‌نمایم و آن وقت ) از زمره نادان می‌گردم .‏

 

توضیحات :

‏« السِّجْن » : زندان . « أَصْبُ » : عشق می‌ورزم . می‌گرایم . از ماده ( صبو ) .‏

 

آیه  34

متن آیه :

‏ فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏پروردگارش دعای او را اجابت کرد و ( شرّ ) کید و مکرشان را از او بازداشت . تنها خدا است که شنوای ( دعاهای پناه‌برندگان به خود است و ) آگاه ( از احوال بندگان و مصالح ایشان ) می‌باشد .‏

 

توضیحات :

‏« صَرَفَ عَنْهُ » : از او برگرداند . از او دور داشت . از او بگردانید .‏

 

آیه  35

متن آیه :

‏ ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُاْ الآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِینٍ ‏

 

ترجمه :

‏بعد از آن که نشانه‌ها ( و علائم پاکدامنی یوسف ) را دیدند ، تصمیم گرفتند او را تا مدّتی زندانی کنند .  ( برای این که سر و صداها بخوابد و بلکه زن عزیز نیز بر سر عقل بیاید ) .‏

 

توضیحات :

‏« بَدَا لَهُمْ » : چنین به نظرشان رسید . عزیز مصر و مردان او چنین صلاح دیدند . « الآیَاتِ » : نشانه‌های پاکدامنی . دلائل عصمت و پاکی . « إِلَیا حِینٍ » : تا مدّت نامعلوم و نامحدودی .‏

 

آیه  36

متن آیه :

‏ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانَ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْراً وَقَالَ الآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏دو جوان ( از خدمتگزاران شاه ) همراه یوسف زندانی شدند . یکی از آن دو گفت : من در خواب دیدم ( که انگور برای ) شراب می‌فشارم . و دیگری گفت : من در خواب دیدم که نان بر سر دارم و پرندگان از آن می‌خورند .  ( ای یوسف ! ) ما را از تعبیر آن بیاگاهان که تو را از زمره نیکوکاران می‌بینیم .‏

 

توضیحات :

‏« أَرَانِی‌ » : خود را می‌دیدم . « أَعْصِرُ » : می‌فشارم . شیره آن را می‌گیرم . « خُبْزاً » : نان . « نَبِّئْنَا » : ما را مطلع ساز .‏

 

آیه  37

متن آیه :

‏ قَالَ لاَ یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَن یَأْتِیکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( یوسف ) گفت : پیش از آن که جیره غذائی شما به شما برسد ، شما را از تعبیر خوابتان آگاه خواهم ساخت . این ( تعبیر رؤیا و خبر از غیب ) که به شما می‌گویم از چیزهائی است که پروردگارم به من آموخته است ( و به من وحی فرموده است ) ، چرا که من از ( ورود به ) کیش گروهی دست کشیده‌ام که به خدا نمی‌گروند و به روز بازپسین ایمان ندارند .‏

 

توضیحات :

‏« مِلَّةَ » : کیش . آئین . « تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ . . . » : مراد این است که از دخول به کیش گروهی خودداری کرده‌ام و به دنبال آنان نرفته‌ام که . . .‏

 

آیه  38

متن آیه :

‏ وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَآئِی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ مَا کَانَ لَنَا أَن نُّشْرِکَ بِاللّهِ مِن شَیْءٍ ذَلِکَ مِن فَضْلِ اللّهِ عَلَیْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَشْکُرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و من از آئین پدران ( و نیاکان ) خود ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کرده‌ام ( و به دنبال ایشان رفته‌ام ) . ما ( انبیاء ) را نسزد که چیزی را انباز خدا کنیم . این ( توحید و یگانه‌پرستی ) ، لطف خدا است در حق ما ( انبیاء که افتخار تبلیغ آن را پیدا کرده‌ایم ) و در حق همه مردمان ( که با پذیرش آن راه بهشت را می‌سپرند ) ولیکن بیشتر مردمان سپاسگزاری ( چنین لطفی را ) نمی‌کنند ( و چیزهائی را انباز خدا می‌نمایند که کاری از آنها ساخته نیست ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَا کَانَ لَنَا » : ما را نرسد و نسزد . « مِن شَیْءٍ » : چیزی را ، اعم از فرشته و پری و انسان و بت و غیره . حرف ( مِنْ ) زائد و واژه ( شَیْءٍ ) مفعول‌به است . یا معنی چنین است : چیزی از شرک ، کم باشد یا زیاد . « ذلِکَ » : این توحیدی که از نفی شرک مستفاد است .‏

 

آیه  39

متن آیه :

‏ یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ‏

 

ترجمه :

‏ای دوستان زندانی من ! آیا خدایان پراکنده ( و گوناگونی که انسان باید پیرو هر یک از آنها شود ) بهترند یا خدای یگانه چیره ( بر همه چیز و کس‌ ؟ ) .‏

 

توضیحات :

‏« یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ » : ای دو دوست من در زندان ! ای دو ساکن زندان . همان گونه که گویند : أَصْحَابُ الْجَنَّة ، و أَصْحابُ النّارِ . « مُتَفَرِّقُونَ » : خدایان پراکنده . مراد متعدّد و متنوّع در ذات و صفات است . « الْقَهَّار » : بسیار چیره و غالب . صیغه مبالغه ( قاهر ) است .‏

 

آیه  40

متن آیه :

‏ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏این معبودهائی که غیر از خدا می‌پرستید ، چیزی جز اسمهائی ( بی‌مسمّی ) نیست که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیده‌اید . خداوند حجّت و برهانی برای ( خدا نامیدن ) آنها نازل نکرده است ( و وحی و پیامی برای معبود بودن آنها ارسال ننموده است ) . فرمانروائی از آن خدا است و بس .  ( این ، او است که بر کائنات حکومت می‌کند و از جمله عقائد و عبادات را وضع می‌نماید ) . خدا دستور داده است که جز او را نپرستید . این است دین راست و ثابتی ( که ادلّه و براهین عقلی و نقلی بر صدق آن رهبرند ) ولی بیشتر مردم نمی‌دانند ( که حق این است و جز این پوچ و ناروا است ) .‏

 

توضیحات :

‏« سُلْطَانٍ » : دلیل و برهان . حجّت و مدرک . « الْحُکْمُ » : حکومت و فرمانروائی . حکم و فرمان . « الْقَیِّمُ » : راست و درست . ثابت و پابرجا .‏

 

آیه  41

متن آیه :

‏ یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُکُمَا فَیَسْقِی رَبَّهُ خَمْراً وَأَمَّا الآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِیَ الأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیَانِ ‏

 

ترجمه :

‏ای دوستان زندانی من !  ( اینک تعبیر خواب خود را بشنوید ) امّا یکی از شما ( که در خواب دیده است که انگور برای شراب می‌فشارد ، آزاد می‌گردد و دوباره ساقی مجلس می‌شود و ) به سرور خود شراب می‌دهد ، و امّا دیگری ( که در خواب دیده است که نان بر سر دارد و مرغان از آن می‌خورند ، آزاد نمی‌گردد و ) به دار زده می‌شود و پرندگان از ( گوشت ) سر او می‌خورند . این ، چیزی است که از من درباره آن نظر خواستید و قطعی و حتمی است .‏

 

توضیحات :

‏« رَبَّهُ » : مراد از ( رَبّ ) سرور و آقا و مالک اصطلاحی است . « یُصْلَبُ » : بر دار می‌شود . به دار زده می‌شود . « قُضِیَ الأمْرُ » : کار قطعی و حتمی و شدنی است . تعبیر همین است و بس . « تَسْتَفْتِیَانِ » : درباره آن فتوا و نظر می‌خواهید .‏

 

آیه  42

متن آیه :

‏ وَقَالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْکُرْنِی عِندَ رَبِّکَ فَأَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( یوسف خطاب ) به یکی از آن دو که می‌دانست آزاد می‌گردد گفت : مرا در پیش سرور خود ( یعنی شاه مصر ) یادآور شو ( و شرح حال مرا بدو بگو . باشد که از زندان رهایم کند ) . امّا اهریمن آن را از یادش ببرد که در پیش سرورش بازگو کند . لذا یوسف چند سالی در زندان بماند .‏

 

توضیحات :

‏« ظَنَّ » : یقین داشت ( نگا : بقره‌ / 46 و 249 ، حاقّه‌ / 20 ) . « نَاجٍ » : رها . رستگار . « أَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ » : اهریمن یوسف را از یاد ساقی ببرد و او شرح حال یوسف را به شاه نگفت . ضمیر ( ه ) در فعل ( أَنسَاهُ ) به ساقی برمی‌گردد . به عبارت دیگر ( ه ) مفعول به اوّل ، و ( ذِکْرَ ) مفعول‌به دوم است . ذکر این نکته نیز ضروری است که اهریمن جز وسوسه و اغفال ، کاری نمی‌تواند بکند . با وسوسه‌های دائم خود ، انسانها را به لذائذ و شهوات و کارهای بیهوده مشغول می‌دارد و چه بسا خدا و حقائق را از یاد آنان می‌برد ( نگا : نحل‌ / 99 و 100 ، ابراهیم‌ / 22 ، حجر / 42 ) . « لَبِثَ » : ماند . « بِضْعَ » : چند . عدد مبهمی میان سه تا نه است .‏

 

آیه  43

متن آیه :

‏ وَقَالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنبُلاَتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ یَا أَیُّهَا الْمَلأُ أَفْتُونِی فِی رُؤْیَایَ إِن کُنتُمْ لِلرُّؤْیَا تَعْبُرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏شاه ( مصر ) گفت : من در خواب هفت گاو چاق را دیدم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند ، و هفت خوشه سبز و ( نارس ، و هفت ) خوشه خشک ( و رسیده ) را دیدم ( که خشکها بر سبزها می‌پیچند و آنها را نابود می‌کنند ) . ای بزرگان !  ( علماء و حکماء ) اگر خوابها را تعبیر می‌کنید ( و در این فنّ سررشته دارید ) نظر خود را درباره خوابم برایم بیان دارید .‏

 

توضیحات :

‏« بَقَرَاتٍ » : جمع بَقَرة ، گاوها . « سِمَانٍ » : جمع سَمین ، چاق . فربه . « عِجَافٍ » : جمع أَعْجَف و عَجْفاء ، لاغر . « سُنبُلات‌ » : جمع سُنْبُلَة ، خوشه گندم . « خُضْرٍ » : جمع أَخْضَر و خَضْراء ، سبز و نارس . « یَابِسَاتٍ » : جمع یابِس ، خشک . رسیده . « أَفْتُونِی‌ » : برایم فتوا و نظر دهید . « تَعْبُرُونَ » : تعبیر می‌کنید . سرانجام خوابها را بیان می‌دارید . از معنی خیالی می‌گذرید و به معنی حقیقی می‌پردازید .‏

 

آیه  44

متن آیه :

‏ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الأَحْلاَمِ بِعَالِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند :  ( این خواب از زمره ) خوابهای پریشان و پراکنده است ( و جزو اوهام و خیالات آشفته‌ای است که معنی ندارند ) و ما از تعبیر ( این گونه ) خیالپردازیها آگاه نیستیم .‏

 

توضیحات :

‏« أضْغَاثُ‌ » : جمع ضِغْث ، بسته‌ای از چوب . دسته‌ای از گیاهان مختلف خشکیده . در اینجا مراد آمیزه‌ای از خاطره‌ها و خیالهای بی سر و ته است . « أَحْلام‌ » : جمع حُلُم ، رؤیا . خواب . « أَضْغَاثُ أَحْلام‌ » : مجموعه‌ای از خوابهای درهم و آشفته و بیجا و بی‌معنی .‏

 

آیه  45

متن آیه :

‏ وَقَالَ الَّذِی نَجَا مِنْهُمَا وَادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَاْ أُنَبِّئُکُم بِتَأْوِیلِهِ فَأَرْسِلُونِ ‏

 

ترجمه :

‏کسی که از میان آن دو ( نفر زندانی ، از زندان ) نجات یافته بود و بعد از مدّتها ( سفارش یوسف را ) به یاد آورد ، گفت : من شما را از تعبیر چنین خوابی مطّلع می‌گردانم . مرا بفرستید ( تا آن جوان یوسف نام را ببینم که او در این کار ماهر و استاد است ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِدَّکَرَ » : متذکّر شد . به یاد آورد . « أُمَّةٍ » : مدّتی از زمان ( نگا : هود / 8 ) . « وَادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ . . . » : حرف واو ، حالیّه است .‏

 

آیه  46

متن آیه :

‏ یُوسُفُ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ أَفْتِنَا فِی سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنبُلاَتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ لَّعَلِّی أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏ای یوسف ! ای بسیار راستگو ! از تعبیر خواب ، ما را آگاه کن که ( شاه دیده است : ) هفت گاو لاغر ، هفت گاو چاق را خورده‌اند ، و هفت خوشه خشک ، و هفت خوشه سبز ( به هم پیچیده‌اند و رسیده‌ها نارسها را تباه کرده‌اند ) ، تا این که من به سوی مردم برگردم ( و تعبیر تو را برای ایشان بیان دارم ) . امید است که آنان ( تعبیر خواب را ) بدانند و ( با علم و فضل تو آشنا شوند ) .‏

 

توضیحات :

‏« الصِّدِّیقُ » : بسیار راستگو و راستکار .‏

 

آیه  47

متن آیه :

‏ قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَباً فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلاَّ قَلِیلاً مِّمَّا تَأْکُلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( یوسف ) گفت : باید هفت سال پیاپی ( با تلاش هرچه بیشتر ، گندم و جو ) بکارید ، و آنچه را که درو می‌کنید - جز اندکی که می‌خورید - در خوشه خود نگاه دارید .‏

 

توضیحات :

‏« دَأْباً » : پیاپی . حال و به معنی ( دَآئِبینَ ) است ، یا به معنی رنج و زحمت کشیدن است و مفعول مطلق فعل محذوف ( تَدْأَبُونَ ) است . « حَصَدْتُمْ » : درو کردید . « ذَرُوهُ » : رهایش کنید . باقی بگذارید .‏

 

آیه  48

متن آیه :

‏ ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلِیلاً مِّمَّا تُحْصِنُونَ ‏

 

ترجمه :

‏پس از آن ( سالهای خوش ) هفت سال سخت در می‌رسد و ( قحطی می‌شود و این سالهای سخت ) آنچه را که به خاطرشان اندوخته‌اید از میان برمی‌دارند ، مگر مقدار کمی را ( که برای بذر ) محفوظ می‌نمائید .‏

 

توضیحات :

‏« شِدَادٌ » : جمع شدید ، سخت . مراد خشکسالیها و قحطیها است . « قَدَّمْتُمْ » : اندوخته‌اید . پیشاپیش آماده کرده‌اید . « یَأْکُلْنَ مَا . . . » : سالها اندوخته‌ها را می‌خورند . نسبت فعل به ( سِنینَ ) برای مبالغه است والاّ اصل این است که مردم در آن سالها اندوخته‌ها را می‌خورند . « تُحْصِنُونَ » : حفظ می‌کنید . محکم نگاه می‌دارید . مراد حفظ بذر برای کِشت آینده است .‏

 

آیه  49

متن آیه :

‏ ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَلِکَ عَامٌ فِیهِ یُغَاثُ النَّاسُ وَفِیهِ یَعْصِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏سپس ، بعد از آن ( سالهای خشک و سخت ) ، سالی فرا می‌رسد که بارانهای فراوان برای مردم بارانده و به فریادشان رسیده می‌شود و در آن شیره ( انگور و زیتون و دیگر میوه‌ها و دانه‌های روغنی ) را می‌گیرند ( و به نعمت و خوشی می‌افتند ) .‏

 

توضیحات :

‏« یُغَاثُ » : بارانده می‌شود . از واژه ( غَیْث ) به معنی باران . یاری و مدد می‌گردند . از مصدر ( غَوْث ) یا ( إِغاثَه ) به معنی کمک کردن و به فریاد رسیدن . « یَعْصِرُونَ » : میفشارند . شیره میوه‌ها و دانه‌های روغنی را می‌گیرند ، که نشانه وفور نعمت و رحمت ایزد تعالی است .‏

 

آیه  50

متن آیه :

‏ وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ فَلَمَّا جَاءهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللاَّتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏شاه گفت : یوسف را به پیش من آورید . هنگامی که فرستاده ( شاه ) نزد او رفت ، گفت : به سوی سرور خود باز گرد و از او بپرس : ماجرای زنانی که دستهای خود را بریده‌اند چه بوده است‌ ؟ بی‌گمان پروردگار من بس آگاه از نیرنگ ایشان است .‏

 

توضیحات :

‏« بَالُ » : حال و وضع . کار و بار . مراد حقیقت حال و سبب کاری است که زنان با یوسف داشتند .‏

 

آیه  51

متن آیه :

‏ قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِیزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( شاه ، زنان را احضار کرد و بدیشان ) گفت : جریان کار شما - بدان گاه که یوسف را به خود خواندید - چگونه می‌باشد ؟  ( آیا به شما گرائید و خواسْتِ شما را پاسخ گفت‌ ؟ ) . گفتند : خدا منزّه ( از آن ) است ( که بنده نیک خود را رها کند که دامن طهر او به لوث گناه آلوده گردد ! ) ما گناهی از او سراغ نداریم . زن عزیز ( مصر ) گفت : هم اینک حق آشکار می‌شود . این من بودم که او را به خود خواندم ( ولی نیرنگ من در او نگرفت ) و از راستان ( در گفتار و کردار ) است .‏

 

توضیحات :

‏« خَطْب‌ » : پیشامد . کار بزرگی که درباره آن گفتگو می‌شود . « حَصْحَصَ » : روشن و نمایان شد . جلوه‌گر گردید .‏

 

آیه  52

متن آیه :

‏ ذَلِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ وَأَنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی کَیْدَ الْخَائِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏این ( اعتراف من ) بدان خاطر است که ( یوسف ) بداند من در غیاب ( او ، جز حق نمی‌گویم و نبودن او را برای خود مغتنم نمی‌شمرم و ) بدو خیانت نمی‌کنم ، و خداوند بی‌گمان نیرنگ نیرنگبازان را ( به سوی هدف ) رهنمود نمی‌کند ( و به هدف نمی‌رساند ، و بلکه باطل و بیهوده می‌گرداند ) .‏

 

توضیحات :

‏« بِالْغَیْبِ » : در غیاب یوسف از این مجلس . « لا یَهْدِی کَیْدَ . . . » : مراد از هدایت کید ، تنفیذ آن است .‏

 

آیه  53

متن آیه :

‏ وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏من نفس خود را تبرئه نمی‌کنم ( و خویشتن را بیگناه نمی‌دانم ) چرا که نفس ( سرکش طبیعةً به شهوات می‌گراید و زشتیها را تزیین می‌نماید و مردمان را ) به بدیها و نابکاریها می‌خواند ، مگر نفس کسی که پروردگارم بدو رحم نماید ( و او را در کنف حمایت خود مصون و محفوظ فرماید ) . بی‌گمان پروردگارم دارای مغفرت و مرحمت فراوانی است .‏

 

توضیحات :

‏« مآ أُبَرِّئُ » : تبرئه نمی‌کنم . بیگناه نمی‌دانم . « أمَّارَةٌ‌ » : بسیار فرمان‌دهنده . صیغه مبالغه امر است . « إِلاّ مَا » : مگر نفسی که . مگر زمانی که . یادآوری : آیه‌های 52 و 53 ، یعنی از ( ذلِکَ لِیَعْلَمَ . . . تا غَفُورٌ رَحِیمٌ ) را می‌توان سخن یوسف بشمار آورد که بعد از سخنان زنان ، قاصد به پیش او برگشته باشد و او به عنوان تعلیقی بر کشف حقیقت ، آن را فرموده باشد . معنی دو آیه مذکور چنین می‌شود : این ، بدان خاطر است که ( شاه ) بداند من در غیاب ( او ) بدو خیانت نکرده‌ام . بی‌گمان ترفند خیانتکاران راه به جائی نمی‌برد . من نفس خود را تبرئه نمی‌کنم که نفس ،  ( انسان را ) به بدیها می‌خواند مگر زمانی که پروردگارم رحم نماید . بی‌گمان پروردگارم غفور و رحیم است .‏

 

آیه  54

متن آیه :

‏ وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مِکِینٌ أَمِینٌ ‏

 

ترجمه :

‏( هنگامی که پاکی یوسف در پیش شاه مسلّم گردید ) شاه گفت : او را به نزد من بیاورید تا وی را ( از افراد مقرّب و ) خاصّ خود کنم . وقتی که ( یوسف را آوردند و شاه ) با او صحبت نمود ( بر محبّتش افزود و بدو ) گفت : از امروز تو در پیش ما بزرگوار و مورد اطمینان و اعتمادی .‏

 

توضیحات :

‏« اَسْتَخْلِصْهُ » : او را از مقرّبان و خاصّان کنم . « کَلَّمَهُ » : با یوسف سخن گفت . با شاه سخن گفت . فاعل ( کَلَّمَ ) می‌تواند شاه یا یوسف باشد . « لَدَیْنَا » : نزد ما . در پیش ما . « مَکِینٌ‌ » : دارای مکانت و منزلت . محترم و ارجمند .‏

 

آیه  55

متن آیه :

‏ قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏یوسف گفت : مرا سرپرست اموال و محصولات زمین کن ، چرا که من بسیار حافظ و نگهدار ( خزائن و مستغلاّت ، و ) بس آگاه ( از مسائل اقتصادی و کشاورزی ) می‌باشم .‏

 

توضیحات :

‏« خَزَآئِنِ الأرْضِ » : فرآورده‌های زمین . گنجینه‌های اموال و دارائی .‏

 

آیه  56

متن آیه :

‏ وَکَذَلِکَ مَکَّنِّا لِیُوسُفَ فِی الأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَن نَّشَاء وَلاَ نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( شاه پیشنهاد یوسف را پذیرفت و او وزیر اقتصاد و دارائی شد ) و بدین منوال یوسف را در سرزمین ( مصر بالا بردیم و جاه و جلال و ) نعمت و قدرت دادیم . در آنجا هرکجا که می‌خواست منزل می‌گزید ( و هرگونه که می‌خواست دخل و تصرّف می‌کرد . آری ! ) ما نعمت خود را به هرکس که بخواهیم ( و شایسته بدانیم ) می‌بخشیم و پاداش نیکوکاران را ضائع نمی‌گردانیم .‏

 

توضیحات :

‏« مَکَّنَّا » : سلطه و قدرت و جاه و نعمت دادیم . مسلّط و متصرّف در امور کردیم . « یَتَبَوَّأُ » : منزل و مأوی می‌گزید . « حَیْثُ » : هرجا . هرگونه .‏

 

آیه  57

متن آیه :

‏ وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ آمَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و پاداش آخرت ، برای کسانی که ( در دنیا ) ایمان می‌آورند و پرهیزگاری می‌کنند ، بهتر ( و والاتر از پاداش دنیوی ایشان ) است .‏

 

توضیحات :

‏« ءَامَنُوا وَ کَانُوا یَتَّقُونَ » : ذکر این عبارت در قالب ماضی و مضارع بیانگر ثبات و استمرار بر ایمان و تقوا است .‏

 

آیه  58

متن آیه :

‏ وَجَاء إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنکِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( قحطی و خشکسالی در اطراف مصر به غایت رسید و مردم از هر سو بدانجا سرازیر شدند ) و برادران یوسف ( نیز همچون دیگران از کنعان شام عازم مصر گشتند ) و به پیش یوسف آمدند ، و او ایشان را شناخت ، ولی آنان وی را نشناختند .‏

 

توضیحات :

‏« إِخْوَةُ‌ » : جمع اخ ، برادران . « وَ هُمْ لَهُ مُنکِرُونَ » : جمله حالیّه است . « مُنکِرُونَ » : ناشناسندگان . یعنی او را نمی‌شناختند .‏

 

آیه  59

متن آیه :

‏ وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِی بِأَخٍ لَّکُم مِّنْ أَبِیکُمْ أَلاَ تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی الْکَیْلَ وَأَنَاْ خَیْرُ الْمُنزِلِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( یوسف به گونه شایسته از آنان پذیرائی کرد و بار و بنه ایشان را چنان که می‌خواستند آماده نمود ) و هنگامی که بار و بنه و توشه ایشان را آماده ساخت ، گفت :  ( از سخنان شما فهمیدم که برادر دیگری از پدر دارید . دفعه آینده ) برادر پدری خود را نزد من آورید ( و از چیزی نترسید ) مگر نمی‌بینید که من پیمانه را به تمام و کمال می‌دهم ( و حق آن را اداء می‌کنم ) و بهترین میزبانم‌ ؟‏

 

توضیحات :

‏« جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ » : ساز و برگ و بار و بنه و نیازمندیهای ایشان را آماده کرد . « جَهَاز » : ساز و برگ . بار و بنه . اسباب و لوازم . « أُوفِی‌ » : به تمام و کمال می‌دهیم . وفا و اداء می‌کنم . « الْمُنزِلِینَ » : میزبانان . « اَنَاخَیْرُ الْمُنزِلِینَ » : مراد تشویق به آوردن بنیامین ، برادر پدریشان است‌ ؛ نه منّت نهادن بر آنان .‏

 

آیه  60

متن آیه :

‏ فَإِن لَّمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلاَ کَیْلَ لَکُمْ عِندِی وَلاَ تَقْرَبُونِ ‏

 

ترجمه :

‏و اگر او را نزد من نیاورید ( بدانید که چیزی به شما داده نمی‌شود و ) هیچ گونه گندم و حبوباتی ( از غلّه و محصولات ) به شما نمی‌دهم ، و دیگر به پیش من نیائید .‏

 

توضیحات :

‏« کَیْل‌ » : پیموده . مصدر است و به معنی اسم مفعول ، یعنی ( مکیل ) است . در این آیه و آیه‌های 63 و 65 همین سوره به معنی گندم و حبوباتی است که پیموده می‌گردد .‏

 

آیه  61

متن آیه :

‏ قَالُواْ سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( برادران یوسف پاسخ دادند و ) گفتند : ما با پدرش راجع بدو با لطائف حیل گفتگو می‌نمائیم ، و حتماً ( برای جلب موافقت پدر می‌کوشیم و ) این کار را خواهیم کرد .‏

 

توضیحات :

‏« سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ » : با پدرش درباره او به نیرنگ می‌نشینیم و هوشیارانه سعی خود را می‌کنیم .‏

 

آیه  62

متن آیه :

‏ وَقَالَ لِفِتْیَانِهِ اجْعَلُواْ بِضَاعَتَهُمْ فِی رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهَا إِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( سپس هنگامی که آهنگ کوچیدن کردند ، یوسف ) به کارگزاران خود گفت :  ( پول ) کالائی را که پرداخته‌اند در میان بارهایشان بگذارید ، شاید پس از مراجعت به خانواده خویش ، بدان پی ببرند و بلکه ( بر وفای به عهد ما اطمینان یابند و بر برادر خود بنیامین نترسند و همراه او به پیش ما ) برگردند .‏

 

توضیحات :

‏« فِتْیَان‌ » : جمع فَتی ، غلامان . کارگزاران . « بِضَاعَتَهُمْ » : مراد کالای مورد نظر است . برخی معتقدند که یوسف چیزی بدیشان نداد تا مجبور به بازگشت شوند . بلکه کالاهائی را که آورده بودند بدون این که متوجّه شوند مجدّدا به جای غلّات در بارهایشان جای داد و به خودشان برگرداند ( نگا : فی ظلال‌القرآن ) . « رِحال‌ » : جمع رَحْل ، کالا و متاع سوار . کیف و ساک و چیزی که مسافر کالای خود را در آن می‌گذارد . « إنقَلَبُوا » : بازگشتند ( نگا : زخرف‌ / 14 ) .‏

 

آیه  63

متن آیه :

‏ فَلَمَّا رَجِعُوا إِلَى أَبِیهِمْ قَالُواْ یَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَکْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که به پیش پدرشان برگشتند ( داستان خود را با عزیز مصر بازگو کردند و از مراحم و الطاف او بسی سخن راندند و ) گفتند :  ( اگر بنیامین را با خود نبریم این دفعه چیزی به ما داده نخواهد شد و ) از گندم و حبوبات محروم می‌شویم ، پس برادرمان را با ما بفرست تا کیل و پیمانه‌ای دریافت داریم و ( خوراک مورد نیاز خانواده را با خود بیاوریم . قول می‌دهیم که ) ما نگهبان و حافظ او باشیم .‏

 

توضیحات :

‏« نَکْتَلْ » : از مصدر اکتیال ، به معنی دریافت داشتن چیزی با کیل و پیمانه‌است ( نگا : مطفّفین‌ / 2 ) . « الْکَیْلُ » :  ( نگا : یوسف‌ / 60 و 65 ) .‏

 

آیه  64

متن آیه :

‏ قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلاَّ کَمَا أَمِنتُکُمْ عَلَى أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظاً وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( یعقوب به یاد گذشته‌ها افتاد و ) گفت : آیا من درباره او به شما اطمینان کنم همان گونه که درباره برادرش ( یوسف ) قبلاً به شما اطمینان کردم‌ ؟ !  ( نه من شما را امین نمی‌دانم و فرزند خود را به شما نمی‌سپارم . حافظ و نگهبان فقط خدا است و ) خدا بهترین حافظ و نگهدار است و از همه مهربانان مهربانتر است .  ( او مرا و فرزند مرا کافی است ) .‏

 

توضیحات :

‏« هَلْ ءَامَنُکُمْ ؟ » : آیا شما را امین بدانم و به شما اطمینان کنم‌ ؟ فعل ( ءَامَنُ ) مضارع متکلّم وحده است از باب چهارم . « فَاللهُ خَیْرٌ حَافِظاً » : واژه ( حافِظاً ) تمییز است مانند ( لِلّهِ دَرُّهُ فارِساً ) .‏

 

آیه  65

متن آیه :

‏ وَلَمَّا فَتَحُواْ مَتَاعَهُمْ وَجَدُواْ بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ قَالُواْ یَا أَبَانَا مَا نَبْغِی هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَیْنَا وَنَمِیرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ کَیْلَ بَعِیرٍ ذَلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که بارهای خود را باز کردند ، دیدند که ( پول ) کالای ایشان ( در داخل بارهایشان گذارده شده و ) بدیشان برگشت داده شده است . گفتند : ای پدر ! ما دیگر ( بیش از این از الطاف عزیز مصر ) چه می‌خواهیم‌ ؟ ! این ( بهای ) کالای ما است که به ما پس داده شده است .  ( پس بهتر است برادرمان را با ما بفرستی ) و ما برای خانواده خود موادّ غذائی ( بیشتری ) بیاوریم و از برادر خود محافظت کنیم و بار شتری را ( بر مقدار قبلی ) بیفزائیم که آن ( چیزی که با خود آورده‌ایم با توجّه به جود و لطف عزیز مصر ) اندک است .‏

 

توضیحات :

‏« مَتَاعَهُمْ » : کالای خود را . بار و بنه خویش را . « مَا نَبْغِی‌ » : مگر چه می‌خواهیم‌ ؟ مگر چه انتظاری داریم‌ ؟  « نَمِیرُ » ، غذا و خوراک حمل می‌کنیم . از واژه ( میرَة ) به معنی طعام و خوراکی که از جاهای دیگر وارد کنند . « کَیْل‌ » :  ( نگا : یوسف‌ / 60 ) . « کَیْلٌ یَسِیرٌ » : گندم و غلّه اندکی است . گندم و غلّه‌ای است که ساده و آسان به دست می‌آید .‏

 

آیه  66

متن آیه :

‏ قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِّنَ اللّهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلاَّ أَن یُحَاطَ بِکُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ‏

 

ترجمه :

‏( سرانجام یعقوب گول سخنان فرزندان را خورد . ولی برای اطمینان خاطر ) گفت : من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا این که عهد و پیمان مؤکّد و استوار با سوگند به خدا ، با من نبندید که او را ( سالم ) به من برمی‌گردانید ، مگر که ( بر اثر مرگ و یا غلبه دشمن و یا عامل دیگر ) قدرت از شما سلب گردد .  ( فرزندانش پیمانش را پذیرفتند و خدای را به شهادت طلبیدند . ) هنگامی که با پدر پیمان بستند ، گفت : خداوند آگاه و مطلع بر آن چیزی است که ( به همدیگر ) می‌گوئیم .‏

 

توضیحات :

‏« مَوْثِقاً » : عهد و پیمان مؤکّد . « مَوْثِقاً مِّنَ اللهِ » : عهد و پیمانی که با سوگند خوردن به خدا مؤکّد گردد . « أَن یُحَاطَ بِکُمْ » : از طرف دشمن احاطه شوید . مرگ بر شما چیره شود . « وَکِیلٌ » : حافظ . مراقب . مطلع .‏

 

آیه  67

متن آیه :

‏ وَقَالَ یَا بَنِیَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِی عَنکُم مِّنَ اللّهِ مِن شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( یعقوب به عهد و پیمان مؤکّد فرزندان خود دل بست و شفقت پدری او را بر آن داشت که آنان را راهنمائی و نصیحت کند ) و گفت : ای فرزندانم ! از یک در ( به مصر ) داخل نشوید ، بلکه از درهای گوناگون وارد شوید ( تا از حسادت حسودان و چشم زخم پلیدان در امان بمانید . ولی بدانید که من با این تدبیر ) نمی‌توانم چیزی را که خدا مقرّر کرده باشد از شما به دور سازم .  ( یقیناً آنچه باید بشود می‌شود ، و راهی برای دفع بلا جز رعایت اسباب و عللِ پیدا و توسّل به خدا سراغ ندارم ) . تنها حکم و فرمان از آن یزدان است .  ( دافع شر و جالب خیر جهان فقط ایزد سبحان است ) . بر او توکّل می‌کنم ( و از او استمداد می‌جویم و کارم را بدو واگذار می‌کنم ) و باید که توکّل‌کنندگان بر او توکّل کنند و بس ( و کار خویش را بدو حوالت دارند ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَآ أُغْنَیا عَنکُمْ » : شما را بی‌نیاز نمی‌گردانم و قدرت دفع شر و جلب خیر برایتان ندارم . « إِنْ » : نیست .‏

 

آیه  68

متن آیه :

‏ وَلَمَّا دَخَلُواْ مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُم مَّا کَانَ یُغْنِی عَنْهُم مِّنَ اللّهِ مِن شَیْءٍ إِلاَّ حَاجَةً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِّمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( سفارش پدر را پذیرفتند ) و هنگامی که از همان طریق و به همان شیوه ( به مصر ) وارد شدند که پدرشان بدیشان دستور داده بود ، چنین ورودی آنان را از آنچه خدا خواسته بود به دور نداشت و ( حذَر با قدَر برنیامد و در مصر به دزدی متّهم شدند و برادرشان بنیامین به گروگان گرفته شد و غمها و اندوهها یکی پس از دیگری ایشان را در برگرفت ) ولیکن حاجتی را برآورده کرد که در اندرون یعقوب بود ( و آن پیدا شدن یوسف و شناسائی او توسّط بنیامین و سرانجام بهم رسیدن پدر و پسر بعد از مدّتها فراق و هجران بود ) . بی‌گمان یعقوب ( در پرتو وحی ) آگاه از چیزهائی بود که ما بدو آموخته بودیم .  ( از جمله می‌دانست که یوسف زنده است و عاقبت خواب او تحقّق پیدا می‌کند ) امّا بسیاری از مردم نمی‌دانند ( که یعقوب چنین آگاهی و اطّلاعی در پرتو وحی داشته است ) .‏

 

توضیحات :

‏« مِن شَیْءٍ » : چیزی را . حرف ( مِنْ ) زائد است و واژه ( شَیْءٍ ) در اصل منصوب و مفعول است . « إِلاّ » : لیکن . امّا . « حاجَةً » : نیازی . مستثنی منقطع است . این نیاز ، دیدار دوباره یوسف است که پیوسته در اندرون یعقوب غوغا می‌کرد . زیرا برابر وحی آسمانی می‌دانست که یوسف را گرگ نخورده است و روزی باید خواب او تحقّق یابد . امّا سوز فراق و درد انتظار و دلهره ناگوار ، به آتش درون او دامن می‌زد ( نگا : یوسف‌ / 18 ، 83 - 87 ، 94 ) . بسیاری از تفاسیر می‌گویند : چنین نیازی عبارت بوده است از سفارش فرزندان به رعایت اسباب و مسبّبات جهان ، و توکّل کردن بر یزدان ، و مراقبت از خود در حدّ توان‌ ؛ و این که یعقوب خواسته است که با این سفارش به فرزندان پندی دهد و اضطراب قلب خود را نیز اندکی فرو نشاند . « قَضَاهَا » : نیاز را برآورده کرد . فاعل فعل ( قَضا ) دُخُول حاصل از کلام قبلی ، یا یعقوب است . « إِنَّهُ » : مرجع ضمیر ( هُ ) یعقوب است . « لِمَا عَلَّمْنَاهُ » : چیزی که بدو آموخته بودیم . بر اثر تعلیمی که ما بدو داده بودیم . واژه ( ما ) می‌تواند موصول و یا مصدریّه باشد .‏

 

آیه  69

متن آیه :

‏ وَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّی أَنَاْ أَخُوکَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و وقتی که به ( سرای ) یوسف داخل شدند ، برادرش ( بنیامین ) را نزد خود جای داد ( و پنهانی بدو ) گفت : من برادر تو ( یوسف ) هستم ، و از کارهائی که آنان کرده‌اند ناراحت مباش .‏

 

توضیحات :

‏« ءَاوَیا » : جای داد . « لا تَبْتَئِسْ » : محزون و غمگین مشو . بدحال و ناراحت مشو .‏

 

آیه  70

متن آیه :

‏ فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که بار و بنه آنان را آماده کرد ، پیمانه ( قیمتی شاه را ) در بارِ برادرش ( بنیامین ) نهاد . پس ( از رهسپار شدن و پیمودن مسافتی ) ندادهنده‌ای ( از اطرافیان یوسف ) فریاد برآورد : ای کاروانیان ! شما دزدید ،  ( بایستید و تکان مخورید ) .‏

 

توضیحات :

‏« السِّقَایَةَ » : پیمانه‌ای که بدان آب می‌خورند . یا پیمانه‌ای که بدان گندم و جو را می‌پیمایند . « رَحْلِ » : جُل و رختی که همچون زین بر پشت شتر می‌بندند و بر آن سوار می‌شوند . بر بار و کالای شتر نیز اطلاق می‌گردد . در اینجا معنی دوم مراد است . « أَذَّنَ » : صدا زد . فریاد برآورد . « مُؤَذِّن‌ » : فریاد کننده . ندا دهنده . « الْعِیرُ » : شتران . اسم جمع است و از لفظ خود دارای مفرد نیست . در اینجا مراد اهل کاروان ، یعنی کاروانیان است . « إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ » : بیان این جمله می‌تواند به خاطر دزدیدن یوسف از پدر باشد ، یا ندادهنده آن را از پیش خود گفته باشد ، یا برای دفع ضرری به ضرری خفیفتر از آن باشد ، و یا این که راه چاره‌ای بوده که خدا آن را برای یوسف مباح کرده باشد ( نگا : ص‌ / 44 ) .‏

 

آیه  71

متن آیه :

‏ قَالُواْ وَأَقْبَلُواْ عَلَیْهِم مَّاذَا تَفْقِدُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( برادران یوسف از این صدا به هم آمدند و ) رو بدیشان کرده گفتند : چه چیز گم کرده‌اید ؟‏

 

توضیحات :

‏« وَ أَقْبَلُوا عَلَیْهِمْ » : بدیشان رو کردند . به سویشان رفتند . جمله حالیّه است ، و مرجع ضمیر ( هم ) جویندگان یا منادیان می‌باشد . « تَفْقِدُونَ » : گم کرده‌اید . به کار بردن فعل مضارع برای استحضار صورت ذهنی است .‏

 

آیه  72

متن آیه :

‏ قَالُواْ نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِکِ وَلِمَن جَاء بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَأَنَاْ بِهِ زَعِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : پیمانه شاه را گم کرده‌ایم و هرکس آن را برگرداند ، بار شتری در برابر آن می‌گیرد .  ( رئیس آنان هم تأکید کرد و گفت : ) و من شخصاً این پاداش را تضمین می‌کنم .‏

 

توضیحات :

‏« صُوَاعَ » : پیمانه . به صورت مذکّر و مؤنّث به کار می‌رود . « حِمْلُ » : بار . « زَعیمٌ » : ضامن .‏

 

آیه  73

متن آیه :

‏ قَالُواْ تَاللّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِی الأَرْضِ وَمَا کُنَّا سَارِقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( برادران یوسف ) گفتند : به خدا سوگند ! شما ( از روی رفتار و کردارِ دو سفری که بدینجا داشته‌ایم هر آینه ) می‌دانید ما نیامده‌ایم تا در سرزمین ( مصر ) فساد و تباهی کنیم و ما هیچ گاه دزد نبوده‌ایم .‏

 

توضیحات :

‏« لَقَدْ عَلِمْتُمْ » : حتماً دانسته‌اید . باید دانسته باشید .‏

 

آیه  74

متن آیه :

‏ قَالُواْ فَمَا جَزَآؤُهُ إِن کُنتُمْ کَاذِبِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( اطرافیان یوسف ) گفتند : اگر شما دروغ بگوئید ، سزای آن ( کسی که دزدی کرده باشد در عرف شما ) چیست‌ ؟‏

 

توضیحات :

‏« جَزَآؤُهُ » : سزای آن کسی که دزدی کرده باشد . جزای دزدیدن پیمانه .‏

 

آیه  75

متن آیه :

‏ قَالُواْ جَزَآؤُهُ مَن وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( برادران یوسف ) گفتند : سزای آن ( کسی که دزدی کرده باشد ، این است که ) هرکس آن پیمانه در بارش یافته شود ، خودش ( بنده و گروگان به ) سزای آن گردد .  ( آری ! ) ما این چنین ، ستمکاران را کیفر می‌دهیم .‏

 

توضیحات :

‏« جَزَآؤُهُ » : سزای دزدیدن . واژه ( جزاء ) اوّل ، مبتدا و بقیّه آیه ، خبر آن است . « کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ » : این جمله می‌تواند دنباله سخن برادران یوسف بوده و برای تأکید کلام قبلی باشد ، و یا این که سخن یوسف و یارانش باشد . یعنی : بلی ما هم همین سزای مقبول و مرسوم شما را مرعی می‌داریم .‏

 

آیه  76

متن آیه :

‏ فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاء أَخِیهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاء أَخِیهِ کَذَلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلاَّ أَن یَشَاءَ اللّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏( یوسف ) نخست بارهای دیگران را پیش از بار برادرش ( بنیامین ) بازرسی کرد ، و سپس پیمانه را از بار برادرش بیرون آورد . ما این گونه برای یوسف چاره‌سازی کردیم ( و نقشه و طرح انداختیم تا بتواند بنیامین را به گونه‌ای نزد خود نگاه دارد که دیگر برادران متوجّه نشوند و تسلیم فرمان او گردند ) . چرا که یوسف طبق آئین شاه مصر نمی‌توانست برادرش را بگیرد ، مگر این که خدا می‌خواست .  ( ما هم که خدائیم خواستیم و یوسف را به زیور دانشی فراخور حال آراستیم و او در پرتو آن توانست راه بازداشت برادر را پیدا کند . بلی ما با اعطای دانش ) هرکس را که بخواهیم درجاتی بالا می‌بریم ( همان گونه که درجات یوسف را بالا بردیم . البتّه ) بالاتر از هر فرزانه‌ای ، فرزانه‌تری است ( و خداهم از همه فرزانه‌تر است ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَوْعِیَة‌ » : جمع وِعاء ، ظروف . در اینجا مراد گونی و جوال و دیگر چیزهائی است که کالای خود را در آن جا داده‌اند . « کِدْنَا » : چاره‌جوئی کردیم . چاره‌جوئی را مکر و کید نامیدن ، بدان خاطر است که تدبیر نهان و چاره‌سازی پنهان از دیدِ مردمان ، در میان ایشان ، حیله و نیرنگ نامیده می‌شود . ماده ( کَیْد ) برای کار پسند و ناپسند به کار می‌رود و در اینجا در معنی پسندیده به کار رفته است ( نگا : اعراف‌ / 183 ، انبیاء / 57 ، طارق / 15 و 16 ) . « دینِ الْمَلِکِ » : آئین و قانون شاه . گویا در قانون مصر آن زمان ، جزای دزد ، زدن او و اخذ غرامت معادل دو برابر اشیاء مسروقه از وی بوده است . « مَا کَانَ لِیَأْخُذَ . . . إِلاّ أن یَشَآءَ اللهُ » : اگر خواست خدا نبود ، یوسف نمی‌توانست برابر قانون شاه ، برادرش را بازداشت کند . یعنی : این خدا بود که برادران یوسف را واداشت که بگویند : سزای دزد بنده کردن او است . « إِلاّ أَن یَشَآءَ اللهُ » : این استثناء بیانگر این است که با وجود مقرّرات موجود ، اگر خدا می‌خواست کار شدنی بود ، و یا این که برابر مقرّرات موجود کار نشدنی بود ، ولی خدا چاره‌سازی کرد و اراده او مشکل را برطرف نمود . « فَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ » : بالاتر از هر دانائی ، داناتری است . بالاتر از هر فرزانه‌ای ، فرزانه‌تری وجود دارد که خدا است .‏

 

آیه  77

متن آیه :

‏ قَالُواْ إِن یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فِی نَفْسِهِ وَلَمْ یُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّکَاناً وَاللّهُ أَعْلَمْ بِمَا تَصِفُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( برادران یوسف ) گفتند : اگر ( بنیامین ) دزدی کند ( جای شگفت نیست ، که آن را از سوی مادر به ارث برده است ) و برادرش ( یوسف نیز که هر دو از یک مادرند ) قبلاً دزدی کرده است . یوسف ( از این سخن سخت ناراحت شد ، ولی ) ناراحتی را در درون خود پنهان کرد و نگذاشت از آن مطلع شوند .  ( امّا در دل ) گفت : شما مقام و منزلت بدی ( در پیشگاه خدا ) دارید ( چرا که برادر خود را از پدر دزدیدید و او را به چاه انداختید و از پدرتان نافرمانی کردید و بدو دروغ گفتید و هنوز که هنوز است کینه او را به دل دارید و اینک هم وی را دزد می‌نامید ) و خدا ( از هرکسی ) آگاه‌تر از چیزی است که بیان می‌دارید ( و به من نسبت می‌دهید ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَسَرَّهَا » : آن را به دل گرفت و پنهانش کرد . مرجع ضمیر ( ها ) واژه ( مَقالَة ، حَزازَة ، نِسْبَة السَّرِقَة . . . ) مفهوم از مقام و کلام پیشین است . یا این که ( إِجابَة ) باشد . در این صورت معنی چنین می‌شود : پاسخ ایشان را نداد و آن را در دل نهان داشت ، و یا این که ضمیر ( ها ) متوجّه جمله ( أَنتُمْ شَرٌّ مَّکَاناً . . . ) است . « لَمْ یُبْدِهَا » : آن را آشکار نکرد . « مَکاناً » : مکانت و منزلت . جاه و مقام . تمییز است . « تَصِفُونَ » : وصف می‌کنید . بر می‌شمرید .‏

 

آیه  78

متن آیه :

‏ قَالُواْ یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَیْخاً کَبِیراً فَخُذْ أَحَدَنَا مَکَانَهُ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : ای عزیز ( مصر ! ) ، او پدر پیر بزرگواری دارد ، یکی از ما را به جای او بگیر ( و به بندگی بپذیر ، و بدین وسیله نیکی خود را در حق ما به اتمام برسان ) که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم .‏

 

توضیحات :

‏« الْعَزِیز » :  ( نگا : یوسف‌ / 30 ) . « شَیْخاً » : پیر . « کَبِیراً » : بزرگوار . ارجمند . کهنسال .‏

 

آیه  79

متن آیه :

‏ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلاَّ مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ إِنَّا إِذاً لَّظَالِمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏گفت : پناه بر خدا که ما ( این کار را بکنیم و ) غیر از آن کس را بگیریم که کالای خود را نزد او یافته‌ایم . ما ( اگر چنین کنیم ) در آن صورت ( بیگناه را به جای گناهکار گرفته و ) از زمره ستمکاران خواهیم بود .‏

 

توضیحات :

‏« مَعَاذَ اللهِ » : پناه بر خدا . واژه ( مَعاذ ) مصدر میمی و مفعول مطلق فعل محذوفی است و به مفعول خود اضافه شده است . تقدیر چنین می‌شود : نعُوذُ بِاللهِ مَعاذاً .‏

 

آیه  80

متن آیه :

‏ فَلَمَّا اسْتَیْأَسُواْ مِنْهُ خَلَصُواْ نَجِیّاً قَالَ کَبِیرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُواْ أَنَّ أَبَاکُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَیْکُم مَّوْثِقاً مِّنَ اللّهِ وَمِن قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِی یُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الأَرْضَ حَتَّىَ یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اللّهُ لِی وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که ( از آزادی بنیامین ) کاملاً ناامید شدند ، به کناری رفتند و با یکدیگر نهانی به گفتگو و رایزنی پرداختند . بزرگ آنان گفت : مگر نمی‌دانید که پدرتان از شما پیمان مؤکّد با سوگند به خدا گرفته است ( که برادرتان را سالم بدو برگردانید ؟ ) و ( به یاد ندارید که ) پیش از این درباره یوسف کوتاهی کرده‌اید ؟ پس ( به چه روئی اکنون به سوی او برگردیم‌ ؟ ! ) . من از سرزمین ( مصر ) حرکت نمی‌کنم تا پدرم به من اجازه ( خروج از آن و برگشت به کنعان را ) ندهد ، یا خدا در حق من داوری نکند و فرمان نراند ( و با مرگ من یا آزادی بنیامین ، کار را یکسره نسازد ) و او بهترین داور و فرمانده است ( و جز به حق فرمان نراند و جز به عدل داوری نکند ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِسْتَیْئَسُوا » : بسیار مأیوس و ناامید شدند . « خَلَصُوا » : از مردم دور شدند و با یکدیگر خلوت کردند . « نَجِیّاً » : نجواکنندگان . پنهانی . گفتگو کنندگان . این واژه برای مفرد و جمع یکسان به کار می‌رود ( نگا : مریم‌ / 52 ) . در اینجا به صورت جمع به کار رفته و حال است . « وَ مِن قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِی یُوسُفَ » : قبلاً درباره یوسف کوتاهی کرده‌اید . حرف ( و ) حالیّه است و واژه ( ما ) زائد می‌باشد . « فَرَّطتُمْ » : قصور و کوتاهی کرده‌اید . « فَلَنْ أَبْرَحَ الأرْضَ » : پس از این سرزمین حرکت نمی‌کنم . « یَحْکُمَ » : داوری می‌کند و فرمان می‌راند . « الْحَاکِمِینَ » : داوران . فرماندهان .‏

 

آیه  81

متن آیه :

‏ ارْجِعُواْ إِلَى أَبِیکُمْ فَقُولُواْ یَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلاَّ بِمَا عَلِمْنَا وَمَا کُنَّا لِلْغَیْبِ حَافِظِینَ ‏

 

ترجمه :

‏شما به پیش پدرتان برگردید و بگوئید : ای پدر ! پسرت دزدی کرده است ( و در برابر آن بنده گشته است و به اسارت رفته است ) و گواهی نمی‌دهیم مگر به آنچه ( از دزدی بنیامین با چشم خود دیده‌ایم و بر آن ) مطلع شده‌ایم ، و ما ( در آن هنگام که با تو پیمان بسته‌ایم نمی‌دانستیم که او دزدی می‌کند . چرا که ) از غیب خبر نداشته‌ایم ( و راز نهان در پشت پرده غیب جهان را جز یزدان نمی‌داند ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَا شَهِدْنا إِلاّ بِمَا عَلِمْنَا » : گواهی نداده‌ایم مگر بر آنچه خودمان در مصر دیده و بر آن اطّلاع پیدا کرده‌ایم . شاید هم منظور این باشد که ای پدر ! اگر نزد تو گواهی داده‌ایم و تعهّد نموده‌ایم که برادرمان را می‌بریم و باز می‌گردانیم به خاطر این بوده است که ما از باطن او خبر نداشته و غیب نمی‌دانسته‌ایم تا بدانیم سرانجام کار او به کجا می‌کشد و مثلاً وی دزدی می‌کند . « مَا کُنَّا لِلْغَیْبِ حَافِظِینَ » : ما آگاه از غیب نبوده‌ایم .‏

 

آیه  82

متن آیه :

‏ وَاسْأَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِیهَا وَالْعِیْرَ الَّتِی أَقْبَلْنَا فِیهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و از ( اهالی ) شهری که ما در آن بوده‌ایم ( که مصر است ) و از کاروانی که با آن ( به کنعان ) برگشته‌ایم بپرس ( تا بیگناهی ما برای تو ثابت شود ) و ما تأکید می‌کنیم که راستگوئیم ( و جز حقیقت نمی‌گوئیم ) .‏

 

توضیحات :

‏« إسْأَلِ الْقَرْیَةَ » : از اهالی شهر بپرس . مضاف محذوف است که ( اهل ) است . یعنی : إِسْأَلْ أَهْلَ الْقَرْیَةَ . « الْقَرْیَةَ‌ » : شهر ( نگا : بقره‌ / 58 ، انعام‌ / 123 ، اعراف‌ / 94 ) . « الْعِیرَ » : کاروان . قافله .‏

 

آیه  83

متن آیه :

‏ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ عَسَى اللّهُ أَن یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏( بقیّه برادران به کنعان برگشتند و پدرشان را از ماجرا باخبر کردند و او ) گفت : بلکه نفس ( امّاره ) کار زشتی را در نظرتان آراسته است ( و شما را دچار آن کرده است . این کار شما ، و امّا کار من ، ) صبر جمیل است ،  ( صبری که جزع و فزع ، زیبائی آن را نیالاید ، و ناشکری و ناسپاسی ، اجر آن را نزداید و به گناه تبدیل ننماید ) . امید است که خداوند همه آنان را به من باز گرداند . بی‌گمان او کاملاً آگاه ( از حال من و حال ایشان بوده و ) دارای حکمت بالغه است ( و کارهایش از روی حساب و فلسفه است ) .‏

 

توضیحات :

‏« سَوَّلَتْ » : زینت داده است و آراسته و پیراسته کرده است ( نگا : یوسف‌ / 18 ) .‏

 

آیه  84

متن آیه :

‏ وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ ‏

 

ترجمه :

‏و از فرزندانش روی برتافت و گفت : ای وای بر من ! بر ( دوری ) یوسف ( من ! ) و ( از بس که گریست ، ) چشمانش از اندوه سفید ( و نابینا ) گردید ، و او اندوه خود را در دل نهان می‌داشت و خشم خود ( بر فرزندان ) را قورت می‌داد .‏

 

توضیحات :

‏« یَآ أسَفَا ! » : فسوسا و دریغا ! حرف الف آخر ( أَسَفا ) به جای ( ی ) ضمیر است . « إبْیَضَّتْ » : سفید گردید . نابینا شد . سیاهی چشمان از اشکهای فراوان سفید گردید و اشکها پرده‌ای بر چشمها کشید . « کَظِیمٌ » : فعیل به معنی مفعول ، یعنی : پر از خشم بر فرزندان . یا فعیل به معنی فاعل است ، یعنی : فرو خورنده خشم .‏

 

آیه  85

متن آیه :

‏ قَالُواْ تَالله تَفْتَأُ تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّى تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند :  ( ای پدر ! ) به خدا سوگند ! آن قدر تو یاد یوسف می‌کنی که مشرف به مرگ می‌شوی یا ( می‌میری و ) از مردگان می‌گردی .  ( خویشتن را بپا و به خود و به ما ترحّم فرما و از غم و اندوه بکاه ) .‏

 

توضیحات :

‏« تَفْتَؤُاْ تَذْکُرُ » : پیوسته به خاطر می‌آوری و همیشه یاد می‌کنی . در اصل ( لا تَفْتَؤُاْ ) است و عربها حرف ( لا ) را گاهی از اوّل ( تَفْتَؤُاْ ) حذف می‌نمایند و به معنی ( لا تَزالُ ) به کار می‌برند . « حَرَضاً » : مصدر است و به معنی نزدیک شدن به مرگ است و در اینجا برای مبالغه و مراد شخص مشرف به مرگ است . « الْهَالِکِینَ » : مردگان . تباه‌شدگان .‏

 

آیه  86

متن آیه :

‏ قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏گفت : شکایت پریشان حالی و اندوه خود را تنها و تنها به ( درگاه ) خدا می‌برم ،  ( و فقط به آستان خدا می‌نالم و حلّ مشکل خود را از او می‌خواهم ) و من از سوی خدا چیزهائی می‌دانم که شما نمی‌دانید .‏

 

توضیحات :

‏« إِنَّمَا » : تنها . فقط . « أَشْکُواْ » : شِکْوه می‌کنم . شکایت می‌نمایم . در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد . « بَثّ » : پریشانی . پراکندگی خاطر . « حُزْن‌ » : غم و اندوه . « أَعْلَمُ مِنَ اللهِ . . . » : مراد آگاهی یعقوب از زنده بودن یوسف به سبب وحی آسمانی است ( نگا : تفسیر آلوسی ، الواضح ، شربینی ، کبیر ) .‏

 

آیه  87

متن آیه :

‏ یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏ای فرزندانم ! بروید و ( در مصر همراه برادر مهتر خود ) به دنبال یوسف و برادرش بگردید و از رحمت خدا ناامید مشوید ، چرا که از رحمت خدا جز کافران ناامید نمی‌گردند .  ( من احساس می‌کنم روزگار دیدار نزدیک است ) .‏

 

توضیحات :

‏« تَحَسَّسُوا مِنْ » : جستجو کنید . پرس و جو نمائید . « لا تَیْأَسُوا » : ناامید مشوید . مأیوس نگردید . « رَوْح‌ » : رحمت خدا . « الْقَوْمُ الْکافِرُونَ » : مردمان ناباور .‏

 

آیه  88

متن آیه :

‏ فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَیْهِ قَالُواْ یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( فرزندانش فرمان او را گردن نهادند و رهسپار مصر شدند ) و چون به پیش یوسف رفتند گفتند : ای عزیز ( مصر ! ) ما را و خاندان ما را اندوه فرا گرفته است و ( جسم و روح ما را زیان رسیده است و برای خرید مواد غذائی ) کالای اندکی با خود آورده‌ایم ( که گمان نمی‌رود از ما پذیرفته گردد و چیزی که مورد نیاز ما است با آن خریداری شود . بیا و ) بر ما ببخش و بار و کالای ما را ( بدان اندازه که نیازمندیم ) به تمام و کمال بده بی‌گمان خداوند بخشندگان را ( به بهترین وجه ) جزا می‌دهد .‏

 

توضیحات :

‏« مَسَّنَا » : به ما رسیده است . به ما دست داده است . « أَهْلَنَا » : خاندان ما . عشیره و قبیله ما . « الضُّرُّ » : زیان . شدّت و سختی . کمی و کاستی و ضعف مالی یا جسمی و یا روحی ( نگا : انعام‌ / 17 ، یونس‌ / 12 و 107 ) . « مُزْجاة‌ » : مردود و ناپذیرفتنی . کنایه از چیز ناچیز و اندک است . این واژه از ماده ( زجو ) و اسم مفعول مصدر ( إِزْجاء ) می‌باشد ( نگا : نور / 43 ) . « تَصَدَّقْ » : صدقه کن . ببخش ( نگا : بقره‌ / 280 ، نساء / 92 ، مائده‌ / 45 ) .‏

 

آیه  89

متن آیه :

‏ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِیُوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( مِهر برادری در دل یوسف بجنبید و خواست خویشتن را به آنان بشناساند . سرزنش‌کنان بدیشان ) گفت : آیا بدان گاه که ( یوسف را به چاه انداختید ، و پس از او اذیّت و آزارها به بنیامین رساندید و او را در فراق برادر داغدار نمودید ) ، از روی نادانی ( جوانی ) نسبت به یوسف و برادرش می‌دانید چه ( عمل زشت و ناپسندی ) کردید ؟‏

 

توضیحات :

‏« إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ » : بدان گاه که نادان بودید . مراد زمان غرور و کلّه شقی جوانی است . ضمناً اشاره‌ای به عفو و بزرگواری یوسف و ارشاد برادران به توبه و استغفار را نیز دربر دارد .‏

 

آیه  90

متن آیه :

‏ قَالُواْ أَإِنَّکَ لَأَنتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَاْ یُوسُفُ وَهَذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَیِصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : آیا تو واقعاً یوسف هستی‌ ؟ گفت : من یوسفم و این برادر من است . به راستی یزدان بر ما منّت گذارده است ( زیرا که ما را از بلاها رهانیده و دوباره بهم رسانیده و سلامت و قدرت و عزّت بخشیده است ) . بی‌گمان هرکس ( خدا را پیش چشم دارد و از او بترسد و ) تقوا پیشه کند و ( در برابر گرفتاریها و مصیبتها ) شکیبائی و استقامت ورزد ( خداوند پاداش او را خواهد داد ) چرا که خدا اجر نیکوکاران را ضائع نمی‌گرداند .‏

 

توضیحات :

‏« هَذَا أَخِی‌ » : این برادر من است . ذکر این جمله با وجود آشنائی برادران با بنیامین اشاره به این دارد که او نیز مثل من مورد ستم و آزار شما قرار گرفته است .‏

 

آیه  91

متن آیه :

‏ قَالُواْ تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللّهُ عَلَیْنَا وَإِن کُنَّا لَخَاطِئِینَ ‏

 

ترجمه :

‏گفتند : به خدا سوگند ! خداوند تو را ( به سبب پرهیزگاری و شکیبائی و نیکوکاری ) بر ما برگزیده و برتری داده است ، و ما بی‌گمان ( در کاری که در حق تو و برادرت روا داشته‌ایم ) خطاکار بوده‌ایم .‏

 

توضیحات :

‏« ءَاثَرَکَ » : تو را ترجیح و تفضیل داده است . تو را اختیار نموده و برگزیده است ( نگا : طه‌ / 72 ، نازعات‌ / 38 ) . « إِنْ » : بی‌گمان . یقیناً . از حروف مشبّهةٌ بالفعل و مخفّف از ( إِنَّ ) مثقّله است . « وَ إِنْ » : حرف واو ، حالیّه است .‏

 

آیه  92

متن آیه :

‏ قَالَ لاَ تَثْرَیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللّهُ لَکُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( یوسف پاسخ داد و ) گفت : امروز هیچ گونه سرزنش و توبیخی نسبت به شما در میان نیست ( و بلکه از شما در می‌گذرم و برایتان طلب آمرزش می‌نمایم . ان شاءالله ) خداوند شما را می‌بخشاید ، چرا که او مهربانترین مهربانان است ( و مغفرت و مرحمت خود را شامل نادمان و توبه‌کاران می‌نماید ) .‏

 

توضیحات :

‏« تَثْرِیبَ » : برشمردن گناهان کسی . در اینجا مراد لومه و عتاب ، و توبیخ و تنبیه است .‏

 

آیه  93

متن آیه :

‏ اذْهَبُواْ بِقَمِیصِی هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیراً وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( پس از آن ، یوسف از حال پدر پرسید . وقتی که از اوضاع و احوال او آگاه گردید ، بدیشان گفت : ) این پیراهن مرا با خود ( به کنعان ) ببرید و آن را بر چهره او بیندازید تا ( نشانی بر پیدا شدن من بوده و روشنی بخش دل و دیده‌اش شود و دوباره ) بینا گردد ( و پرده تاریک غم و اندوه از جلو چشمانش بزداید و خرّم و خندانش نماید ) و همه خانواده خود را به نزد من بیاورید .‏

 

توضیحات :

‏« قَمِیص » : پیراهن . « یَأْتِ بَصِیراً » : بینا می‌گردد .  ( یَأْتِ ) در اینجا به معنی ( یَصیرُ ) است . در این صورت ملحق به افعال ناقصه است و ( بَصیراً ) خبر آن است . یا این که معنی چنین است : او بینا به پیش من می‌آید . در این صورت ( بَصیراً ) حال است . ناگفته نماند که یعقوب چه حقیقةً کور شده باشد و برابر وحی آسمانی ، یوسف پیراهن خود را جهت بازیابی بینائی به کنعان فرستاده باشد ، و یا این که تنها سوز فراق چشمان او را کم سو نموده باشد و مژده یوسف گم گشته ، دیدگان را نور و جسم را زور بخشیده باشد ، مانعی در میان نیست .‏

 

آیه  94

متن آیه :

‏ وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که کاروان ( از مصر به سوی شام ) حرکت کرد ، پدرشان ( به کسانی که پیش او بودند ) گفت : اگر مرا بی‌خرد و بی‌مغز ننامید ،  ( به شما می‌گویم ) من واقعاً بوی یوسف را می‌بویم ! .‏

 

توضیحات :

‏« فَصَلَتْ » : جدا شد . حرکت کرد . « لاَجِدُ » : واقعاً احساس می‌کنم . به حقیقت می‌یابم . « ریحَ » : رائحه . بو . « تُفَنِّدُونِ » : مرا کوتاه فکر و کم‌خرد می‌نامید . از ماده ( فند ) به معنی تباهی رأی و ضعف عقل . « لَوْ لآ أَن تُفَنِّدُونِ » : اگر مرا بی‌خرد و بی‌فکر ندانید . جمله شرطیّه است و جواب آن می‌تواند ( إِنّی لاَجِدُ ریحَ یُوسُفَ ) باشد ، که معنی آن گذشت ، و یا این که جواب آن محذوف بوده و مثلاً ( لاَنْبَأْتُکُمْ عَن یُوسُفَ بِأَکْثَرَ مِنَ الشُّعُورِ وَ الْوِجْدانِ ) باشد . یعنی : بیش از احساس و دریافت درون درباره یوسف به شما می‌گفتم و از او خبر می‌دادم . یا این که جمله ( لَوْلا أَن تُفَنِّدُونِ ) به معنی إِلاّ أَنَّکُمْ تُفَنِّدُونِ . یا : لَوْلاهُ لَصَدَّقْتُمُونِی می‌باشد . یعنی : امّا شما مرا ابله و گول می‌دانید . اگر چنین نبود تصدیقم می‌کردید .‏

 

آیه  95

متن آیه :

‏ قَالُواْ تَاللّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلاَلِکَ الْقَدِیمِ ‏

 

ترجمه :

‏( اطرافیان بدو ) گفتند : به خدا قسم ! بی‌گمان تو در سرگشتگی قدیم خود هستی ( و بر بال خیالات و خرافات در پروازی ) .‏

 

توضیحات :

‏« ضَلالِکَ الْقَدِیمِ » : گمراهی پیشین ( نگا : یوسف‌ / 8 ) . مراد افراط در محبّت یوسف و اعتقاد به زنده‌بودن او و امید به دیدار و بسر رسیدن هجران است .‏

 

آیه  96

متن آیه :

‏ فَلَمَّا أَن جَاء الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ‏

 

ترجمه :

‏هنگامی که ( پیک ) مژده‌رسان بیامد و پیراهن را بر چهره‌اش افگند ،  ( چشمان یعقوب ) بینا گردید ( و نور سرور ، به دیدگانش روشنی بخشید . یعقوب به حاضران ) گفت : مگر به شما نگفتم : که از سوی یزدان ( و در پرتو وحی رحمان ) چیزهائی می‌دانم که شما نمی‌دانید ؟‏

 

توضیحات :

‏« الْبَشِیرُ » : مژده‌رسان . « اِرْتَدَّ » : برگشت . شد . این فعل می‌تواند ملحق به افعال ناقصه بوده و به معنی ( صارَ ) به کار رود . یا این که فعل تامّه است و معنیِ ( به حالت اوّلیّه خود برگشت ) می‌دهد . در صورت اوّل ، واژه ( بَصیراً ) خبر ( إِرْتَدَّ ) و در صورت دوم ، حال است . « إِنّی أَعْلَمُ . . . » :  ( نگا : یوسف‌ / 68 و 86 ) .‏

 

آیه  97

متن آیه :

‏ قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( فرزندان یعقوب ) گفتند : ای پدر !  ( بر ما ببخشا و ) آمرزش گناهانمان را برایمان ( از خدا ) بخواه . واقعاً ما خطاکار بوده‌ایم .‏

 

توضیحات :

‏« إِسْتَغْفِرْ » : طلب آمرزش کن .‏

 

آیه  98

متن آیه :

‏ قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّیَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏گفت : از پروردگارم ، پیوسته برایتان طلب آمرزش ( گناهانتان را ) خواهم کرد . بی‌گمان او بخشایشگر مهربانی است .‏

 

توضیحات :

‏« سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ » : پیوسته برایتان درخواست آمرزش خواهم کرد . واژه ( سَوْفَ ) بیانگر استمرار در مستقبل است .‏

 

آیه  99

متن آیه :

‏ فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ وَقَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ إِن شَاء اللّهُ آمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( یعقوب و خاندان او رهسپار مصر شدند . یوسف تا مدخل مصر به استقبالشان شتافت ) . هنگامی که به پیش یوسف رسیدند ، پدر و مادرش را در آغوش گرفت و ( به همه آنان ) گفت : به سرزمین مصر داخل شوید که به خواست خدا در امن و امان خواهید بود .‏

 

توضیحات :

‏« ءَاوَیا إِلَیْهِ » : در بغل خود گرفت . به خود چسپاند . « ءَامِنِینَ » : کسانی که در امنیّت بسر می‌برند . حال است .‏

 

آیه  100

متن آیه :

‏ وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّداً وَقَالَ یَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقّاً وَقَدْ أَحْسَنَ بَی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِّمَا یَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ‏

 

ترجمه :

‏( کاروان داخل مصر گردید و به منزل یوسف وارد شد ) و یوسف پدر و مادرش را بر تخت نشاند ( و به رسم مردمان آن زمان ، در حق سران و امیران و فرمانروایان ، جملگی ) در برابرش کرنش بردند . یوسف گفت : پدر ! این تعبیر خواب پیشین ( روزگار کودکی ) من است ! پروردگارم آن را به واقعیّت مبدّل کرد . به راستی خدا در حق من نیکیها کرده است ، چرا که از زندان رهایم نموده است ، و بعد از آن که اهریمن میان من و برادرانم تباهی و جدائی انداخت ، شما را از بادیه ( شام به مصر ) آورده است . حقیقةً پروردگارم هرچه بخواهد سنجیده و دقیق انجام می‌دهد . بی‌گمان او بسیار آگاه ( و کارهایش همه ) دارای حکمت است .‏

 

توضیحات :

‏« الْعَرْش‌ » : تخت . « خَرُّوا » : فرو افتادند . « خَرُّوا لَهُ سُجَّداً » : در برابرش به سجده افتادند و کرنش بردند . مراد خم‌شدن و کرنش بردن جهت ادای تعظیم و توقیر است ، نه به منظور عبادت و طاعت . سلام شاهان و بزرگان ، در آن روزگاران ، سرخم کردن به سوی زمین بوده است ، همان گونه که امروز مثلاً مصافحه ، معانقه ، دست‌بوسی ، روبوسی ، برخاستن ، و غیره ، عادت انسانها در مکانهای مختلف است . کرنش پدر و مادر و برادران برای تکریم یوسف ، باید به الهام خدا بوده باشد ، همان طوری که سجده فرشتگان برای آدم ، و ذبح اسماعیل به وسیله ابراهیم به فرمان وحی بوده است ( نگا : بقره‌ / 34 ، صافّات‌ / 102 ) . برخی معنی دیگری برای این جمله ذکر کرده و گفته‌اند : جملگی به خاطر او برای خدا سجده بردند و شکرش را گفتند . « هَذَا تَأْوِیلُ . . . » :  ( نگا : یوسف‌ / 4 ) . « الْبَدْوِ » : بادیه . خلاف شهر ( نگا : حجّ‌ / 25 ، احزاب‌ / 20 ) . در اینجا باید مراد بادیه و بیابان صِرف نباشد ، بلکه باید به معنی بادیه شام یا بادیه فلسطین باشد . چرا که شهر ( کنعان ) و شهر ( بدا ) که در برخی از روایات مذکور است و مسجد یعقوب نیز گویا در آن برجا است ، هر دو در آنجا قرار دارند ، و این با معنی آیه ( 109 ) هم سازگار است . « نَزَغَ » : فساد کرد و تباهی انداخت . مراد وسوسه‌کردن و تحریک نمودن برای انجام زشتیها و پلشتیها است ( نگا : اعراف‌ / 200 ) . « لَطِیفٌ » : دقیق در امور . چرخاننده کارها به گونه سنجیده ( نگا : انعام‌ / 103 ) .‏

 

آیه  101

متن آیه :

‏ رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَعَلَّمْتَنِی مِن تَأْوِیلِ الأَحَادِیثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِیِّی فِی الدُّنُیَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( یوسف رو به خدا کرد و گفت : ) پروردگارا !  ( سپاسگزارم که بخش بزرگی ) از حکومت به من داده‌ای و مرا از تعبیر خوابها آگاه ساخته‌ای . ای آفریدگار آسمانها و زمین ! تو سرپرست من در دنیا و آخرت هستی .  ( همه امور خود را به تو وامی‌گذارم و خویشتن را در پناه تو می‌دارم ) . مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق گردان .‏

 

توضیحات :

‏« مِنَ الْمُلْکِ » : از ملک و حکومت ، حرف ( مِنْ ) می‌تواند تبعیضیّه باشد ، و می‌تواند زائد بوده و ( الْمُلْکِ ) مفعول باشد . یعنی ملک و حکومت را . « تَأْوِیلِ » : تعبیر . « الأحَادِیثِ » : جمع حدیث . خوابها ( نگا : یوسف‌ / 21 ) . « فَاطِرَ » : آفریننده . نوآفرین . « تَوَفَّنِی‌ » : مرا بمیران . جانم را بگیر . « مُسْلِماً » : مسلمان . حال است . « تَوَفَّنِی مُسْلِماً » : این عبارت ، بیانگر عبودیّت کامل و نیاز شدید به کمک خدا و طلب حسن ختام زندگی از او است ، و تعلیمی است برای پیروان یوسف و همه مؤمنان دیگر .‏

 

آیه  102

متن آیه :

‏ ذَلِکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ یَمْکُرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر اسلام ! ) این ( داستانی را که بر تو خواندیم ) از خبرهای نهان ( در دل قرون و اعصار گذشته بسیار کهن جهان ) است که آن را به تو وحی می‌کنیم . تو پیش آنان ( یعنی پسران یعقوب ) نبودی بدان گاه که تصمیم گرفتند و نیرنگ نمودند ( و بر ضدّ یوسف نقشه کشیدند و طرح در انداختند . لذا جز از طریق وحی امکان اطّلاع از آن را نداشتی ) .‏

 

توضیحات :

‏« ذلِکَ » : آن . در اینجا مراد ( این ) است که داستان مذکور در سوره است . « أَنْبَآءِ » : جمع نَبَأ ، خبرها . « الْغَیْب‌ » : پوشیده و نهان از دید علمی و حسّی مردمان . « وَهُمْ یَمْکُرُونَ » : در حالی که به چاره‌جوئی نشستند و توطئه کردند و نقشه کشیدند .‏

 

آیه  103

متن آیه :

‏ وَمَا أَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ ‏

 

ترجمه :

‏بیشتر مردم ( به سبب تصمیم بر کفر و پیروی از هوی و هوس ، به تو ) ایمان نمی‌آورند ، هرچند که تلاش کنی ( و در راهنمائی ایشان بسیار خویشتن را زحمت دهی ) .‏

 

توضیحات :

‏« وَ لَوْ حَرَصْتَ » : هرچند که بر آن شوق و علاقه و تلاش و کوشش داشته باشی ( نگا : نساء / 129 ) . « وَ مَآ أَکْثَرُ النَّاسِ . . . بِمُؤْمِنِینَ » :  ( نگا : قصص / 56 ، سبأ / 13 ) .‏

 

آیه  104

متن آیه :

‏ وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏تو در برابر این ( اندرز و راهنمائی ) ، پاداشی از ایشان نمی‌خواهی ،  ( پس اگر آنان نپذیرفتند غمگین مباش . چرا که دیگران اندر شکم مادر و پشت پدرند و بدان می‌گروند ، و تنها این قرآن برای گروهی از مردمان این زمان نیامده است . بلکه ) قرآن جز پند و اندرزی برای همه جهانیان نیست .‏

 

توضیحات :

‏« إِنْ هُوَ » : آن نیست . حرف ( إِنْ ) نافیه ، و ( هُوَ ) یعنی : قرآن . « ذِکْرٌ » : پند و اندرز . یادآوری ( نگا : آل‌عمران‌ / 58 ) .‏

 

آیه  105

متن آیه :

‏ وَکَأَیِّن مِّن آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و چه بسیار دلائل و نشانه‌های ( دالّ بر وجود خدا ) در آسمانها و زمین وجود دارد که آنان ( کورکورانه ) از کنارشان می‌گذرند و از پذیرش آنها روی می‌گردانند .‏

 

توضیحات :

‏« کَأَیِّنْ » : چه بسیار . چه فراوان ( نگا : آل‌عمران‌ / 146 ) . رسم‌الخطّ آن ( کَأَیٍّ ) است . « ءَایَةٍ » : دلائل و نشانه‌های وجود خدا ، و وحدت و قدرت و کمال دانش الله . « یَمُرُّونَ عَلَیْهَا » : بر آنها می‌گذرند . مراد دیدن و پی‌بردن بدانها است . « وَ هُمْ عَنْهَا مُعرِضُونَ » : در حالی که درباره آنها نمی‌اندیشند و از آنها درس عبرت نمی‌گیرند . از آنها روی می‌گردانند و آنها را نادیده می‌گیرند .‏

 

آیه  106

متن آیه :

‏ وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِکُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و اکثر آنان که مدّعی ایمان به خدا هستند ، مشرک می‌باشند .‏

 

توضیحات :

‏« وَ مَا یُؤْمِنُ . . . » : بیشتر آنان از لحاظ گفتار مؤمن ، ولی با توجّه به کردار مشرک می‌باشند . چرا که با وجود ایمان به یگانگی خدا ، پسر و دختر به خدا نسبت می‌دهند ، و صفات خاصّ یزدان را برای انبیاء و اولیاء و صلحاء قائل می‌شوند . مثلاً آنان را آگاه بر گذشته و حال و آینده و آنچه بوده است و خواهد بود می‌دانند و ایشان را فریادرس در اینجا و آنجا و همه‌جا می‌شمارند . مزار برخیها را همچون کعبه طواف می‌کنند و نذرها و قربانیها برای بعضی اشخاص و امکنه روا می‌دارند ( نگا : توبه‌ / 30 و 31 ، نحل‌ / 57 ، زمر / 3 ) .‏

 

آیه  107

متن آیه :

‏ أَفَأَمِنُواْ أَن تَأْتِیَهُمْ غَاشِیَةٌ مِّنْ عَذَابِ اللّهِ أَوْ تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لاَ یَشْعُرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏آیا از این ایمن هستند که عذاب فراگیری از سوی خدا ایشان را در برگیرد ، یا این که قیامت به ناگاه فرا رسد و ایشان غافل و بی‌خبر باشند ؟‏

 

توضیحات :

‏« غَاشِیَةٌ » : بلای همگانی و فراگیر و نابوده‌کننده . « السَّاعَةُ » : رستاخیز . « بَغْتَةً » : ناگهانی . بدون نشانه و مقدّمه قبلی ( نگا : انعام‌ / 31 ) .‏

 

آیه  108

متن آیه :

‏ قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ‏

 

ترجمه :

‏بگو : این راه من است که من ( مردمان را ) با آگاهی و بینش به سوی خدا می‌خوانم و پیروان من هم ( چنین می‌باشند ) ، و خدا را منزّه ( از انباز و نقص و دیگر ناشایست ) می‌دانم ، و من از زمره مشرکان نمی‌باشم ( و کسی و چیزی را شریک خدا نمی‌انگارم ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَدْعُو » : دعوت می‌کنم . در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد . « عَلیا بَصِیرَةٍ » : با بینش و آگاهی . با بیان و حجّت واضح و آشکار ؛ نه کورکورانه و از روی تقلید . حال ضمیر فعل ( أَدْعُو ) است . « وَ مَنِ اتَّبَعَنِی‌ » : و هرکس که از من پیروی کند این چنین باید باشد . واژه ( مَنْ ) می‌تواند عطف بر ذوالحال باشد ، و یا این که مبتدا بوده و خبر آن محذوف و ( کَذلِکَ ) باشد .‏

 

آیه  109

متن آیه :

‏ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِم مِّنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ یَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَیَنظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ اتَّقَواْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏( سنّت ما در گزینش پیغمبران و گسیل آنان به میان مردمان تغییر نکرده است ، و از جمله در انتخاب تو به عنوان خاتم‌الانبیاء نیز مرعی شده است ) و ما پیش از تو پیغمبرانی نفرستاده‌ایم ، مگر این که مردانی از میان شهریان بوده‌اند و بدیشان وحی کرده‌ایم .  ( دسته‌ای از انسانها بدانان گرویده و گروهی هم از ایشان بیزاری جسته‌اند . آیا قوم تو از این بی‌خبرند که پیغمبران نه فرشته و نه زن بوده‌اند و بلکه مردانی از شهرها بوده و در میان مردمان همچون ایشان زندگی کرده‌اند و تنها فرق آنان با دیگران این بوده که حاملان وحی و پیام آوران آسمانی بوده‌اند ، و بعضی راه چنین راهنمایانی را انتخاب و به بهشت رسیده‌اند ، و برخی هم عناد ورزیده و کفر پیشه کرده‌اند و به دوزخ واصل شده‌اند ؟ ) . مگر در زمین به گشت‌‌وگذار نمی‌پردازند تا ببینند که سرانجام کار گذشتگان پیش از ایشان چه بوده و به کجا کشیده شده است‌ ؟ بی‌گمان سرای آخرت ، بهتر ( از سرای این جهان ) برای پرهیزگاران است .  ( ای معاندان افسار گسیخته و آرزوپرستان سرگشته ! ) آیا خرد و اندیشه خویش را به کار نمی‌اندازید ( و نمی‌دانید که هستی خود را ناآگاهانه می‌بازید و توشه‌ای برای آخرت فراهم نمی‌سازید ؟ ! ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِلاّ رِجَالاً » : یعنی پیغمبران همه مرد بوده‌اند ؛ نه فرشته یا جنّ یا زن . « مِنْ أَهْلِ الْقُرَیا » : از میان اهالی شهرنشین . یعنی پیغمبران شهرنشین بوده‌اند ؛ نه بیابانگرد و صحرانشین ، و لذا کاملاً از اوضاع و احوال و مشکلات مادی و معنوی زندگی باخبر و مطّلع بوده و از روی شناخت به رفع مشکلات و کار تبلیغ پرداخته‌اند . « أَفَلَمْ یَسِیرُوا . . . » :  ( نگا : آل‌عمران‌ / 137 ، انعام‌ / 11 ) . « دَارُ الآخِرَةِ » : سرای آخرت . دنیای دیگر . اضافه موصوف به صفت است . یعنی ( الدَّارُ الآخِرَةِ ) :  ( نگا : انعام‌ / 32 ، اعراف‌ / 169 ) .‏

 

آیه  110

متن آیه :

‏ حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُواْ جَاءهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَن نَّشَاء وَلاَ یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! یاری ما را دور از خویشتن مدان . یاری ما به شما نزدیک و پیروزیتان حتمی است . پیش از این پیغمبران متعدّدی آمده‌اند و به دعوت خود ادامه داده‌اند و دشمنان حق و حقیقت هم به مبارزه خاسته و مقاومت و مخالفت نموده‌اند ) تا آنجا که پیغمبران ( از ایمان آوردن کافران و پیروزی خود ) ناامید گشته و گمان برده‌اند که ( از سوی پیروان اندک خویش هم ) تکذیب شده‌اند ( و تنهای تنها مانده‌اند ) . در این هنگام یاری ما به سراغ ایشان آمده است ( و لطف و فضل ما آنان را در برگرفته است ) و هرکس را که خواسته‌ایم نجات داده‌ایم .  ( بلی ! در هیچ زمان و هیچ مکانی ) عذاب ما از سر مردمان گناهکار دور و دفع نمی‌گردد .‏

 

توضیحات :

‏« حَتّیا » : برای غایت محذوفی است که سیاق دالّ بر آن است : لا یُغْرِرْهُمْ تَمادی ایّامِهِمْ فَإِنَّ مَنْ قَبْلَهُمْ أُمْهِلُوا حَتّی . « إِسْتَیْأَسَ » : مأیوس و ناامید شدند ( نگا : یوسف‌ / 80 ) . « ظَنُّوا » : گمان بردند . انگاشتند . « کُذِبُوا » : تکذیب شده‌اند . با آنان دروغ گفته شده است . « ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا » : پیغمبران می‌انگاشتند که همه مردمان از جمله مؤمنان تازه ایمان ، ایشان را تکذیب می‌کنند . مؤمنان گمان می‌بردند که پیغمبران به دروغ بدیشان وعده نصرت و پیروزی داده‌اند . پیامبران در طوفانیترین حالات و در لحظاتی ناپایدار و به مقتضای طبع بشری ، بی‌اختیار به مغز آنان میگذشت که نکند وعده پیروزی خلاف از آب درآید ، و یا وعده پیروزی مشروط به شرائطی بوده که حاصل نشده باشد ( نگا : بقره‌ / 214 ) . « نُجِّیَ » : فعل ماضی مجهول است . به معنی : نجات داده شده است . « فَنُجِّیَ مَنْ . . . » : مراد نجات پیغمبران و مؤمنان است . « بَأْسُنَا » : عذاب ما ( نگا : انعام‌ / 43 ، 147 ، 148 ، اعراف‌ / 4 ، 5 ، 97 ، 98 ) .‏

 

آیه  111

متن آیه :

‏ لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِی الأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَى وَلَکِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ‏

 

ترجمه :

‏به حقیقت در سرگذشت آنان ،  ( یعنی یوسف و برادران و دیگر پیغمبران و اقوام ایماندار و بی‌ایمان ، درسهای بزرگِ ) عبرت برای همه اندیشمندان است .  ( آنچه گفته شد ) یک افسانه ساختگی ( و داستان خیالی و دروغین ) نبوده ، و بلکه ( یک وحی بزرگ آسمانی است که ) کتابهای ( اصیل انبیای ) پیشین را تصدیق و پیغمبران ( راستین ) را تأیید می‌کند ، و ( به علاوه ) بیانگر همه چیزهائی است که ( انسانها در سعادت و تکامل خود بدانها نیاز دارند ، و به همین دلیل مایه ) هدایت و رحمت برای ( همه ) کسانی است که ایمان می‌آورند .‏

 

توضیحات :

‏« مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَیا » : قرآن و از جمله این داستان ، سخنی نیست که از سوی انسانها به هم بافته شده باشد و از اندیشه و خیال آنها سرچشمه گرفته باشد ، بلکه یک واقعیّت عینی و جدای از یک خیال و پندار است و از هر نظر راهگشا است ( نگا : یونس‌ / 37 و 38 ، هود / 13 و 35 ) . « تَصْدِیقَ الَّذِی . . . » : مراد این است که قرآن تصدیق‌کننده کتابهای صحیح آسمانی پیشین است . « تَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ » : تفصیل دهنده و شرح کننده همه چیزهائی است که مؤمن در عقیده و عمل خود بدان نیازمند است .‏

۱۳-سوره الرعد

تفسیر سوره الرعد برگرفته از تفسیر نور دکتر مصطفی خرمدل 

سوره رعد

آیه  1

متن آیه :

‏ المر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِیَ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ الْحَقُّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ ‏

 

ترجمه :

‏الف . لام . میم . را . اینها ، آیه‌هائی از کتاب ( قرآن ) است . و چیزی که از سوی پروردگارت ( در سراسر این قرآن ) بر تو نازل شده است حق است ، ولیکن بسیاری از مردم ( با وجود روشنی امر ، به سبب دشمنی با حق به بیراهه می‌روند و بدان ) نمی‌گروند .‏

 

توضیحات :

‏« المر »  ( نگا : بقره‌ / 1 ) . « تِلْکَ » : آن . در اینجا به معنی این است ، و اشاره به آیات موجود در سوره است . به کار بردن اسم اشاره بعید به جای قریب ، بیانگر عظمت و رفعت مشارالیه است . این واژه مبتدا و ( آیات ) خبر آن است . « الَّذی‌ » : مبتدا است و خبر آن ( اُنزِلَ إِلَیْکَ . . . ) یا ( الْحَقُّ ) است . « الْحَقُّ » : خبر ( الَّذی ) ، یا خبر مبتدای محذوف است . « لکِنَّ أَکْثَرَ . . . » :  ( نگا : یوسف‌ / 103 ) .‏

 

آیه  2

متن آیه :

‏ اللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الأَمْرَ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاء رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ‏

 

ترجمه :

‏خدا همان کسی است که آسمانها را چنان که می‌بینید ، بدون ستون برپا داشت ، سپس ( به دنبال آفرینش این آسمانهای بی‌ستون ) به فرمانروائی جهان هستی پرداخت ، و خورشید و ماه ( و همه کرات و ستارگان دیگر ) را فرمانبردار ( خود و خدمتگزار شما ) ساخت . هر کدام تا مدّت مشخّصی ( و به خاطر هدف معیّنی ) به حرکت خود ادامه می‌دهند . خداوند کار و بار ( جهان ) را ( زیر نظر می‌دارد و با حساب و کتاب دقیقی ) می‌گرداند و او ( نشانه‌های دیدنی را در پهنه کتاب هستی بر می‌شمرد و ) آیه‌ها ( ی خواندنی کتاب قرآن ) را بیان می‌دارد ، تا این که یقین حاصل کنید که ( در سرای دیگر ) پروردگارتان را ملاقات خواهید کرد .‏

 

توضیحات :

‏« رَفَعَ » : برپا داشت . برافراشت . مراد پدید آوردن و آفریدن است . « عَمَدٍ » : اسم جمع است و واحد آن را ( عَمُود ) و ( عِماد ) ذکر کرده‌اند . برخی هم آن را جمع می‌دانند و مفرد را ( عَمُود ) و ( عِماد ) می‌شمارند ( نگا : هُمَزَه‌ / 9 ) . « تَرَوْنَها » : مرجع ضمیر ( ها ) واژه ( السَّمَاوَاتِ ) یا ( عَمَدٍ ) است . این جمله می‌تواند صفت ( عَمَد ) یا حال ( السَّمَاوَاتِ ) باشد . « بَغَیرٍ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا » : آسمانها را می‌بینید که خداوند آنها را بدون ستون آفریده است . آسمانها را آفریده و با ستونهای نامرئیِ قوّه جاذبه به هم پیوند داده است . یعنی دارای ستون بوده ولی ستونها را نمی‌بینید . « إِسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ » :  ( نگا : بقره‌ / 29 ، اعراف‌ / 54 ، یونس‌ / 3 ) /  « سَخَّرَ » : مسخر گرداند . فرمانبردار کرد . « أَجَلٍ مُّسَمّیً » : سر رسید معیّن و مدّت مشخّص . مراد فرا رسیدن هنگامه رستاخیز است . « یُدَبِّرُ » : می‌گرداند . می‌چرخاند . « یُفَصِّلُ » : شرح می‌دهد . بیان می‌دارد ( نگا : انعام‌ / 55 و 97 ، یونس‌ / 5 ) .‏

 

آیه  3

متن آیه :

‏ وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَاراً وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ‏

 

ترجمه :

‏و او آن کسی است که زمین را گسترانیده و در آن کوهها و جویبارها قرار داده است ، و از هرگونه ثمر و میوه‌ای ، جفت نر و ماده‌ای در آن آفریده است . شب را بر روز می‌پوشاند ( و برعکس روز را بر پرده شب می‌گرداند ) . بی‌گمان در این ( آفرینش شگرف و فرمانروائی سترگ و نمایش شگفت هستی ) نشانه‌هائی ( واضح و آشکار بر قدرت آفریدگار ) است ، برای آنان که می‌اندیشند ( و سرسری از کنار عجائب و غرائب نمی‌گذرند ) .‏

 

توضیحات :

‏« مَدَّ » : گسترانیده است . « رَوَاسِیَ » : جمع راسی و راسِیَة ، کوههای ثابت و استوار . « زَوْجَیْنِ » : دو صِنف . دو نوع . « إِثْنَیْنِ » : دو تا . مراد نر و ماده است ( نگا : هود / 40 ، یس‌ / 36 ، رحمن‌ / 52 ، نجم‌ / 45 ) . « یُغْشِی‌ » :  ( نگا : اعراف‌ / 54 ) .‏

 

آیه  4

متن آیه :

‏ وَفِی الأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَى بِمَاء وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الأُکُلِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ‏

 

ترجمه :

‏در روی زمین ، قطعه زمینهائی در کنار هم قرار دارد ( که خاک هر یک بایسته محصولی و جنس هرکدام شایسته منظوری است ) و تاکستانها و کشتزارها و نخلستانهای یک پایه و دو پایه در آن موجود است که هر چند با یک نوع آب سیراب می‌گردند ، امّا برخی را از لحاظ طعم بر برخی دیگر برتری می‌دهیم . بی‌گمان در این ( اختلاف استعداد خاکها و جوراجوری درختها و گیاهها و دگرگونیهای میوه‌ها و طعم آنها ) نشانه‌هائی ( بر قدرت خدا ) برای کسانی است که عقل خویش را به کار می‌گیرند .‏

 

توضیحات :

‏« قِطَعٌ » : جمع قِطعة ، بخشها و پاره‌ها . « مُتَجَاوِرَاتٌ » : کنار هم . نزدیک به هم . « قِطَعٌ مُتَجَاوِراتٌ » : مراد قطعه‌های مختلف و متفاوت زمین است . « زَرْعٌ » : کشت . مصدر است و در اینجا به معنی کشتزارها است . « صِنْوانٌ » : جمع صِنْو ، همگون . یک‌پایه . « غَیْرُ صِنْوانٍ » : مختلف . دوپایه . « صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ » : درختانی که بیخ جداگانه دارند و مستقلّ از درختان همنوع خود هستند . یا این که : درختان همگون و همسان ، و درختان مختلف و متفاوت . این معانی در صورتی است که واژه ( صِنْوان ) را تنها صفت ( نَخیل ) بدانیم . امّا اگر ( صِنْوان ) را به سبب عطف ، صفت ( نَخیل ) و ( زَرْع ) و ( جنّات ) بشمار آوریم ، یا این که آن را خبر مبتدای محذوف ، مانند ( کلّ ) بدانیم معنی ( صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ ) عبارت خواهد بود از : درختان یک‌پایه و درختان دوپایه مصطلح در گیاه‌شناسی . بدین معنی که : برخی از درختان و گیاهان ، ماده نرینه در یک درخت یا بوته ، و ماده مادینه در یک درخت یا بوته دیگری است ، و آنها را یک‌پایه می‌گویند ، مانند درخت خرما . برخی از درختان و گیاهان هم ، ماده نرینه و ماده مادینه هر دو بر یک درخت یا بوته است که بیشتر درختان و گیاهان بدین صورت بوده و آنها را دوپایه می‌نامند . حال ممکن است نرینه و مادینه در یک گل باشند ، مانند بوته پنبه ، و یا این که هر یک در گل جداگانه‌ای باشند ، از قبیل بوته کدو . « یُسْقی‌ » : آبیاری می‌گردند . نائب فاعل ضمیر ( هُوَ ) است که به کلّ واحدی از ( قِطَعٌ ، جنّاتٌ ، زَرْعٌ ، نَخیلٌ ) برمی‌گردد . « الأُکُلِ » : آنچه خورده می‌شود . دانه و میوه ( انعام‌ / 14 ، سبأ / 16 ) .‏

 

آیه  5

متن آیه :

‏ وَإِن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَئِذَا کُنَّا تُرَاباً أَئِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ الأَغْلاَلُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدونَ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! از چیزی ) اگر باید در شگفت بمانی ، شگفت‌انگیز ( ترین چیز ) سخن ایشان است که می‌گویند : آیا هنگامی که خاک شدیم ، آیا دوباره ( زنده می‌گردیم و ) آفرینش تازه‌ای پیدا می‌کنیم ؟ آنان کسانیند که به پروردگارشان ایمان ندارند ، و غلّها و زنجیرها به گردنهایشان می‌افتد و دوزخیانند و در آتش جاودانه می‌مانند .‏

 

توضیحات :

‏« إِن تَعْجَبْ . . . » : اگر باید از چیزی در شگفت شد ، شگفت‌انگیزترین چیز سخن ایشان است که . « خَلْقٍ جَدیدٍ » : آفرینش تازه . حیات دوباره . آفریده نو . « الأغْلالُ » : جمع غُلّ ، طوق آهنین ( نگا : اعراف‌ / 157 ) . « الأغْلالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ » : اشاره به وضع اسفناک آنان در جهنّم است ( نگا : غافر / 71 ، حاقّه‌ / 30 و 32 ) .‏

 

آیه  6

متن آیه :

‏ وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلاَتُ وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! گمراهی ، مشرکان را بدانجا کشانده است که آنان تمسخرکنان ) از تو بخواهند که بدی ( و بلائی که از سوی خدا ایشان را از آن می‌ترسانی ) پیش از خوبی ( و نعمتی که از سوی خدا بدیشان مژده آن را می‌رسانی ) بدانان رسد ! و حال آن که عذابهای درهم کوبنده و خوارکننده قبل از ایشان بوده است و ( بر سر گذشتگان آمده است و طومار حیات افراد کافر چون ایشان را در هم نوردیده است . ) پروردگار تو نسبت به مردم با وجود ستمهائی که ( با انجام گناه به خود ) می‌کنند بخشنده است ( و در عذابشان شتاب روا نمی‌دارد ) و پروردگار تو دارای کیفر سخت است ( و عقوبت او در انتظار گناهکارانی است که در انجام معاصی پافشاری می‌کنند و از راه اهریمن به راه خدا برنمی‌گردند و از نیکیها اندوخته‌ای برنمی‌بندند ) .‏

 

توضیحات :

‏« السَّیِّئَةِ » : بدی . مراد بلا و عذاب است . « الْحَسَنَةِ » : خوبی . مراد نعمت و رحمت است . « الْمَثُلاتُ » : جمع مَثُلَة ، کیفر سخت ، عقوبت رسوا کننده . « عَلَیا ظُلْمِهِمْ » : با وجود ستمگری و بزهکاری ایشان . جار و مجرور در موضع حال است . حرف ( عَلی ) به معنی ( مَعَ )  ( نگا : بقره‌ / 177 ، عَلی حُبِّهِ ) .‏

 

آیه  7

متن آیه :

‏ وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ‏

 

ترجمه :

‏کافران می‌گویند : کاش ! معجزه‌ای ( از معجزات پیشنهادی ما ) از سوی پروردگارش بر او ( که خویشتن را خاتم‌الانبیاء می‌خواند ) نازل می‌شد ،  ( و پیغمبریِ محمّد را برای ما ثابت می‌کرد . آخر قرآن و کارهای دیگری که از او دیده می‌شود ، ما را قانع نمی‌کند . تازه اگر ما را قانع هم بکند ، ما تنها چیزهائی را می‌پسندیم که خودمان پیشنهاد می‌کنیم . ای محمّد ! ) تو تنها بیم‌دهنده‌ای ( و پیغمبری ، و بر رسولان پیام باشد و بس ، ) و هر ملّتی راهنمائی ( از میان سائر پیغمبران ) دارد ( و تو چیز نوظهور و بی‌سابقه‌ای نمی‌باشی ) .‏

 

توضیحات :

‏« ءَایَةٌ مِّن رَّبِّهِ » : معجزه‌ای بزرگ از سوی پروردگارش . مراد معجزه یا معجزاتی است که خودشان از روی عناد می‌خواستند . مثل کوه صفا را طلا کردن ، برداشتن برخی از کوهها و تبدیل آنها به گلزارها و کشتزارها ، و . . .  ( نگا : اسراء / 90 - 93 ) . « لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ » : مراد از ( هادٍ ) پیغمبر هر قوم ، کتاب آسمانی هر یک از انبیاء ، ذات ذوالجلال ، پیروان مبلِّغ انبیاء ، و محمّد مصطفی می‌تواند باشد .‏

 

آیه  8

متن آیه :

‏ اللّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِیضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَکُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ ‏

 

ترجمه :

‏خدا می‌داند که هر زنی ( در شکم خود ) چه چیز حمل می‌کند ( و بار او پسر یا دختر است ، و وضع جسمانی و روحانی ، و کیفیّت و کمیّت استعدادها و نیروهای بالقوّه در او چگونه است ) ، و می‌داند که رحمها از چه چیز می‌کاهند و بر چه چیز می‌افزایند ( و فعل و انفعالات دوران عادی و قاعدگی و آبستنی آنها چگونه بوده و زمان حاملگی و زایمان چه وقت و چقدر و بر چه منوال است ) ، و هر چیز در نزد او به مقدار و میزان است ( و از اندازه معیّن و حساب مشخّص برخوردار است ) .‏

 

توضیحات :

‏« کُلُّ أُنثَیا » : هر ماده‌ای اعم از انسان یا حیوان . « تَغِیضُ » : می‌کاهد و کم می‌کند . فرو می‌برد و می‌بلعد . این فعل به صورت لازم و متعدّی استعمال می‌شود . در اینجا متعدّی است . « تَزْدَادُ » : می‌افزاید . افزون می‌نماید . « کُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ » : در نزد خدا همه‌چیز دارای مقدار و اندازه مشخّص و معیّن ، و حساب و کتاب دقیق و روشن است ( نگا : حجر / 21 ، فرقان‌ / 2 ، طلاق / 3 ) . « بِمِقْدَارٍ » : دارای اندازه ثابت و کمیّت معیّن است .‏

 

آیه  9

متن آیه :

‏ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ ‏

 

ترجمه :

‏خدا آگاه از جهان پنهان ( از دید و دانش مردمان ) و آگاه از جهان دیدنی ( و آشکار در برابر چشم و علم ایشان ) است ، و بزرگوار و والا است .‏

 

توضیحات :

‏« الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ » :  ( نگا : انعام‌ / 73 ، توبه‌ / 94 و 105 ) . « الْمُتَعَالِ » : والا و برتر از جهان و منزّه از مشابهت و مماثلت این و آن . چیره و مسلّط بر همه چیز . اصل آن ( الْمُتَعالی ) است و حذف یاء محض تخفیف است ( نگا : غافر / 15 و 32 ) .‏

 

آیه  10

متن آیه :

‏ سَوَاء مِّنکُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ ‏

 

ترجمه :

‏کسی که از شما سخن را پنهان می‌دارد ، و کسی که سخن را آشکار می‌سازد ، و آن که در روز ( به دنبال کار خود ) روان می‌گردد ،  ( برای خدا بی‌تفاوت و ) یکسان می‌باشند ( و خداوند از اوضاع و احوال و رفتار و کردارتان ، هرگونه که بوده و هرجا و هر زمان که باشد آگاه است ) .‏

 

توضیحات :

‏« سَوَآءٌ » : یکسان و برابر است . مصدر و به معنی ( مُسْتَوی ) است و خبر مقدّم ( مَنْ ) می‌باشد . « أَسَرَّ » : پنهان کرد . آهسته گفت . « جَهَرَ بِهِ » : آشکارش کرد . آن را بلند گفت . « مُسْتَخْفٍ » : بسیار خویشتن را پنهان کننده . « سَارِبٌ » : رونده . در اینجا مراد کسی است که خود را ظاهر می‌سازد و به دنبال کار خویش روان می‌گردد .‏

 

آیه  11

متن آیه :

‏ لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءاً فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ‏

 

ترجمه :

‏انسان دارای فرشتگانی است که به ( نوبت عوض می‌شوند و ) پیاپی از روبرو و از پشت سر ( و از همه جوانب دیگر ، او را می‌پایند و ) به فرمان خدا از او مراقبت می‌نمایند . خداوند حال و وضع هیچ قوم و ملّتی را تغییر نمی‌دهد ( و ایشان را از بدبختی به خوشبختی ، از نادانی به دانائی ، از ذلّت به عزّت ، از نوکری به سروری ، و . . . و بالعکس نمی‌کشاند ) مگر این که آنان احوال خود را تغییر دهند ، و ( این سنّت جاری در اسباب و مسبّبات ظاهری است ، ولی ) هنگامی که خدا بخواهد بلائی به قومی برساند هیچ کس و هیچ‌چیزی نمی‌تواند آن را ( از ایشان ) برگرداند ، و هیچ کس غیر خدا نمی‌تواند یاور و مددکار آنان شود .‏

 

توضیحات :

‏« مُعَقِّبَاتٌ » : جمع مُعَقِّبَة ، گروه ملائکه و جماعت فرشتگان . حرف ( ة ) برای مبالغه است . فرشتگانی که آدمی را می‌پایند و کردار و گفتار او را ضبط می‌نمایند و از مصائب و بلایا و اشیاء و اشخاصی که خدا بخواهد وی را حفظ می‌کنند . از آنجا که فرشتگان مانند افراد کشیکچی عوض می‌شوند و به دنبال یکدیگر می‌آیند و اعمال انسان را تعقیب می‌نمایند و او را نیز می‌پایند ، آنان را ( مُعَقِّبات ) گفته‌اند ( نگا : یونس‌ / 21 ، زخرف‌ / 80 ، ق / 17 و 18 ، انفطار / 10 و 11 و 12 ) . « مِنْ أَمْرِ اللهِ » : به خاطر فرمان خدا . به فرمان خدا . حرف ( مِنْ ) به معنی ( ب ) است ( نگا : غافر / 15 ) . « سُوءًا » : بلا و بدی . هلاک و عذاب . « مَرَدَّ » : برگرداندن . برگرداننده . مصدر میمی است و می‌تواند به معنی ( رَدّ ) و یا به معنی اسم فاعل ( رادّ ) باشد . « فَلا مَرَدَّ لَهُ » : برگرداندن آن ممکن نیست . کسی و چیزی نمی‌تواند آن را برگرداند و دفع کند . « مِن دُونِهِ » : بغیر از خدا . « والٍ » : یاور . سرپرست و عهده‌دار امور .‏

 

آیه  12

متن آیه :

‏ هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَطَمَعاً وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ‏

 

ترجمه :

‏( قدرت خدا در گستره هستی پدیدار ، و آثار آن در همه‌جا آشکار است ) . او است که آذرخش آسمان را به شما می‌نماید که هم باعث بیم و هم مایه امید شما می‌گردد ، و نیز ابرهای سنگین بار را ( با تبخیر آبهای تلخ و شیرین اقیانوسها و دریاها و رودبارها ) پدید می‌آورد .‏

 

توضیحات :

‏« الْبَرْقَ » : آذرخش آسمان که بر اثر برخورد دو توده ابر ، بارهای الکتریکی متفاوت مثبت و منفی به وجود می‌آید ، همان گونه که از برخورد سر دو سیم برق ، جرقّه تولید می‌شود و به اصطلاح تخلیه الکتریکی صورت می‌گیرد . « خَوْفاً وَ طَمَعاً » : بیم و امید . بیم از آتش‌سوزیها و بارانهای نابهنگام و جریان سیلابها و جزغاله شدن به سبب صاعقه و دیگر خطرات ، و امید به فوائد و برکات فراوانی که باعث آن می‌گردد . از قبیل : آبیاری زمینها . سمپاشی با آب اکسیژنه حاصل از آن ، و تغذیه گیاهان توسّط کود ناشی از برخورد برق با هوای آسمان و غیره . این دو واژه می‌تواند مفعول سوم ( یُری ) ، یا حال از ( کُمْ ) و به معنی : خَآئِفینَ وَ طَامِعِین ، و یا حال ( الْبَرَِْ ) باشند . « یُنشِئُ » : پدید می‌آورد . « السَّحَابَ » : جمع ( سَحابَة ) است ، ابرها . « ثِقَالَ » : جمع ( ثَقیلَة ) ، سنگین‌بار از آبهای فراوانی که در خود دارند ( نگا : اعراف‌ / 57 ) .‏

 

آیه  13

متن آیه :

‏ وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلاَئِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَن یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ ‏

 

ترجمه :

‏و رعد ( مانند همه‌چیز فرمانبردار یزدان است و با صدائی که از آن می‌شنوید ، با زبان حال ) ، و فرشتگان از هیبت و عظمت یزدان ،  ( به زبان قال ) ، حمد و ثنای خدا را می‌گویند ، و خدا صاعقه‌ها را روان می‌سازد و هرکس را که بخواهد بدانها گرفتار می‌کند . در حالی که ( کافران این همه نشانه‌های دالّ بر وجود خدا را در گوشه و کنار جهان مشاهده می‌کنند ، خوب نمی‌اندیشند و ) آنان درباره خدا ( و توانائی او در امر زنده‌گرداندن و جزا دادن ) به مجادله می‌پردازند ، و خدا دارای قدرتی بی‌انتهاء و کیفری سخت و دردناک است .‏

 

توضیحات :

‏« الرَّعْدُ » : رعد . صدائی که از برخورد دو توده ابر ، با بار الکتریکی متفاوت به وجود می‌آید . « یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ » :  ( نگا : إسراء / 44 ، نور / 41 ، حشر / 24 ) . « الصَّوَاعِقَ » : جمع صاعِقَة ، آذرخش . آتشی که بر اثر رعد و برق شدید پدید می‌آید . « الِْمحَالِ » : اگر مصدر باب مفاعله بشمار آید ، به معنی مُکایَدَه ، یعنی چاره‌جوئی و چاره‌سازی است ، و اگر اسم باشد ، به معنی قوّت و قدرت است . اصل آن ( محلّ ) به معنی حیله و نیرنگ است . برخی هم آن را از ( حَوْل ) و هم‌ریشه با ( حیلَة ) می‌دانند ، و قوّت و نقمت معنی می‌کنند .  ( نگا : اعراف‌ / 183 ، طارق / 15 و 16 ) .‏

 

آیه  14

متن آیه :

‏ لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ یَسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیْءٍ إِلاَّ کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاء لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاء الْکَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلاَلٍ ‏

 

ترجمه :

‏خدا است که شایسته نیایش و دعا است . کسانی که جز او دیگران را به یاری می‌خوانند ، به هیچ وجه دعاهایشان را اجابت نمی‌نمایند و کمترین نیازشان را برآورده نمی‌کنند . آنان ( که غیر خدا را به فریاد می‌خوانند ، و به جای آفریدگار ، از آفریدگان برآوردن نیازهایشان را درخواست می‌نمایند ) به کسی می‌مانند که ( برکنار آبی دور از دسترس نشسته باشد و ) کف دستهایش را باز و به سوی آب دراز کرده باشد ( و آن آب را به سوی خود بخوانَد ) تا آب به دهان او برسد ، و هرگز آب به دهانش نرسد . دعای کافران ( و پرستش ایشان ) جز سرگشتگی و بیهوده‌کاری نیست .‏

 

توضیحات :

‏« دَعْوَةُ الْحَقِّ » : نیایش راستین . پرستش حقیقی . اضافه موصوف به صفت است . « لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ » : شایسته نیایش و بایسته پرستش خدا است . سزاوار تقاضای نیاز ، و درخور طلب اجابتِ دعا خدا است . « أَلَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللهِ » : کسانی که جز خدا را به فریاد می‌خوانند و جز او را پرستش می‌کنند . « لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیْءٍ » : اصلاً دعاهایشان را نمی‌شنوند و به فریادشان نمی‌رسند . نیازی از نیازهایشان را برآورده نمی‌سازند و کاری برایشان نمی‌کنند . « إِلاّ » : مگر . یعنی اجابت دعا و برآوردن نیاز توسّط پرستش شوندگان و به یاری خواندگان ، چیزی جز همانند پاسخ و اجابت آب در برابر درخواست چنان فردی نیست . « مَا هُوَ بِبَالِغِهِ » : او به آب دسترسی پیدا نمی‌کند . آب به او یا به دهانش نمی‌رسد . « دُعَآءُ » : دعا . پرستش . « ضَلالٍ » : گمراهی و سرگشتگی . بیهوده‌کاری و پوچگرائی .‏

 

آیه  15

متن آیه :

‏ وَلِلّهِ یَسْجُدُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ ‏

 

ترجمه :

‏آنچه در آسمانها و زمین است - خواه ناخواه‌ - خدای را سجده می‌برد ( و در برابر عظمت او سر تسلیم و تکریم فرود می‌آورد ) ، همچنین سایه‌های آنها ( که همچون خود آنها از نظم و نظام دقیق و فرمانبرداری شگفت برخوردارند ) بامدادان و شامگاهان در مقابلش به سجده می‌افتند ( و پیوسته در برابر اراده باری کرنش می‌برند ) .‏

 

توضیحات :

‏« یَسْجُدُ » : سجده می‌کند . کرنش می‌برد . در اینجا مراد اطاعت و فرمانبرداری از اراده و خواست حضرت باری است ( نگا : آل‌عمران‌ / 83 ) . « مَنْ » : کسانی که . واژه ( مَنْ ) برای ذوی‌العقول ، یعنی انسانها و فرشتگان و پریان به کار می‌رود ، ولیکن در اینجا از راه تغلیب شامل غیر ذوی‌العقول نیز می‌باشد و به معنی ( آنچه ) است ( نگا : نحل‌ / 49 ) . « طَوْعاً أَوْ کَرْهاً » : خواه ناخواه . یعنی همه‌کس و همه‌چیز در برابر فرمان خدا خاضع و فرمانبردار می‌باشند ، ولی خضوع و فرمانبرداری دسته‌ای تکوینی است ، و خضوع و فرمانبرداری دسته‌ای تکوینی و تشریعی است . مؤمنان از روی میل و رغبت در پیشگاه پروردگار به سجده می‌افتند ، امّا غیر مؤمنان هرچند حاضر به چنین سجده‌ای نیستند ، تمام ذرّات وجودشان از نظر قوانین آفرینش خواه ناخواه تسلیم فرمان خدا است . این دو واژه مصدر و حال می‌باشند ( نگا : آل‌عمران‌ / 83 ) . « ظِلالُهُمْ » : سایه‌های آنان . مراد این است که سایه‌های اشیاء نیز از نظم و نظام شگفتی برخوردار است و علاوه از فوائد ظاهری ، می‌توان از سایه‌ها برای اندازه‌گیری خود اشیاء سود جست و نیز همچون ساعت ، زمان را بدانها سنجید . « الْغُدُوِّ » : جمع غَداة ، بامدادان . « الآصَال‌ » : جمع أَصیل ، شامگاهان ( نگا : اعراف‌ / 205 ) . « بِالْغُدُوِّ وَ الآصَالِ » : مراد همیشه و پیوسته است .‏

 

آیه  16

متن آیه :

‏ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِیَاء لاَ یَمْلِکُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَکَاء خَلَقُواْ کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ‏

 

ترجمه :

‏( ای محمّد ! به مشرکان ) بگو : چه کسی پروردگار آسمانها و زمین است‌ ؟  ( و آنها را می‌گرداند و می‌پاید ؟ جواب درست را برای آنان بیان کن و ) بگو : الله . بگو : آیا جز خدا اولیاء ( و معبودهائی ) برای خود برگزیده‌اید ( و بدانها تمسّک جسته‌اید ) که برای خودشان ( چه رسد به شما ) سودی و زیانی ندارند ؟ بگو : آیا کور ( که شمائید ) و بینا ( که مؤمنانند ) برابرند ؟ یا این که تاریکیها ( که پرستشهای کورکورانه شما است ) و نور ( که هدایت خدا و ارمغان مؤمنان است ) یکسان است‌ ؟ یا این که ( شدّت گمراهی آنان را بدانجا کشانده است که ) برای خدا انبازهائی قائل می‌شوند که ( به گمان ایشان ) آنها همچون خدا دست به آفرینش یازیده‌اند ( و آفریده‌هائی همچون آفریده‌های خدا دارند ) و این است که کار آفرینش ( و تشخیص آفریده‌های ایشان از آفریده‌های خدا ) بر آنان مشتبه و مختلط گشته است‌ ؟  ( که چنین نیست ) . بگو : خدا آفریننده همه چیز است و او یکتا و توانا ( بر انجام آفرینش و چرخش هستی ) است .‏

 

توضیحات :

‏« أوْلِیَآءَ » : جمع وَلیّ ، سرپرستان . مراد معبودهای دروغین است . « أَمْ » : بلکه آیا ؟ استفهام انکاری است . « أَمْ جَعَلُوا لِلّهِ شُرَکَآءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ » : این عبارت می‌تواند جنبه تهکّم و ریشخند را داشته باشد . یعنی : بلکه آنان برای خدا انبازهائی قرار داده‌اند که چه بسا همچون خدا دست به آفرینش یازیده‌اند و این است که جدائی آنها از خدا برایشان دشوار شده است‌ ؟ ! یا این که استفهام انکاری باشد که ترجمه آن در معنی آیه مذکور است . « خَلَقُوا کَخَلْقِهِ » : آیا همچون خدا دست به کار آفرینش زده‌اند و مخلوقاتی را آفریده‌اند ؟ آیا مخلوقاتی همچون مخلوقات خدا را پدیدار کرده‌اند ؟  « فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ » : به سبب آن ، آفریده‌ها برای آنان یکسان و مشتبه گشته است . لذا آفرینش خدا و آفرینش چنین معبودهائی ، ایشان را دچار مشکل و اشتباه ساخته است . « الْقَهَّارُ » : بسیار چیره و توانا . بسیار غالب و قاهر .‏

 

آیه  17

متن آیه :

‏ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رَّابِیاً وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند از ( ابرهای ) آسمان ، آب فرو می‌باراند و دره‌ها و رودخانه‌ها هر یک به اندازه گنجایش خویش ( برای رویش گیاهان و بهره‌وری درختان ، از آب آن ) در خود می‌گنجانند ، و روی این سیلابها ، کفهای زیاد و بیسودی قرار می‌گیرد ، همچنین است آنچه از طلا و نقره و غیره جهت تهیّه زینت‌آلات روی آتش ذوب می‌نمایند ، کفهائی همانند کفهای آب بر می‌آورد ،  - پروردگار برای حق و باطل چنین مثالی می‌زند - امّا کفها ،  ( بیسود و بیهوده بوده و هرچه زودتر ) دور انداخته می‌شود ، ولی آنچه برای مردم نافع است در زمین ماندگار می‌گردد . خداوند این چنین مثالی می‌زند .  ( عقائد باطل ، همسان کف و خس و خاشاک روی آب و بالای فلزات است که هرچه زودتر از میان می‌رود ، ولی ادیان حقیقی آسمانی ، چون آب و طلا و نقره سودمند و ماندگار می‌باشد ) .‏

 

توضیحات :

‏« سالَتْ » : جاری شد . « أَوْدِیَةٌ » : جمع وادی ، درّه‌ها . مراد رودخانه و جویبارهای میان کوهها است . « بِقَدَرِهَا » : به اندازه گنجایش خود . « زَبَداً » : کف . « رَابِیاً » : برآمده . در بالا قرار گرفته . « إِبْتِغَآءَ » : به خاطر . از برای . مفعولٌ‌له است . « حِلْیَةٍ » : زیور . « جُفَآءً » : دور انداختنی . مصدر ماده ( جَفْأ ) به معنی اسم مفعول ، یعنی مَجْفُوء است که به معنی مطرود و پرت شده می‌باشد .‏

 

آیه  18

متن آیه :

‏ لِلَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُواْ لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْاْ بِهِ أُوْلَئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ‏

 

ترجمه :

‏( انسانها در مسیر زندگی دو گروهند : دسته‌ای به راه یزدان می‌روند ، و دسته‌ای به راه شیطان ) . کسانی که ( دعوت ) پروردگار خود را پاسخ می‌گویند ، سرانجامِ نیک دارند ، و کسانی که ( دعوت ) پروردگار خود را پاسخ نمی‌گویند ،  ( عاقبتِ بسیار بد و دردناکی دارند و ) اگر همه چیزهائی که در زمین است و همانند آنها از آن ایشان باشد و همگی را برای رهائی خود ( از عذاب دوزخ ) پرداخت کنند ( از آنان پذیرفته نمی‌گردد و از عذاب آن رهائی میسّر نمی‌شود ) . آنان حساب بدحال کننده‌ای دارند و جایگاهشان دوزخ است ، و چه بد جایگاهی است !‏

 

توضیحات :

‏« الْحُسْنَیا » : عاقبت نیک . سرانجام پسندیده . پاداش خوب . مبتدای مؤخّر است ، و صفت به جای موصوف نشسته است و تقدیر چنین است : الْعَاقِبَةُ الْحُسْنَیا . الْمَثُوبَةُ الْحُسْنَیا . « أَلَّذِینَ » : مبتدا و جمله ( لَوْ أَنَّ لَهُمْ . . . تا . . . سُوءُ الْحِسَابِ ) خبر آن است .‏

 

آیه  19

متن آیه :

‏ أَفَمَن یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ ‏

 

ترجمه :

‏پس آیا کسی که می‌داند که آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است حق است ( و برابر آن زندگی می‌کند و هم بر آن می‌میرد ، سزا و جزای او ) همانند ( سزا و جزای ) کسی خواهد بود که ( به سبب انحراف از حق و کفر مطلق ، انگار ) نابینا است‌ ؟ ! تنها خردمندان ( حق را و عظمت خدا را ) درک می‌کنند ( و فرق میان دو گروه مؤمن و کافر را می‌فهمند ) .‏

 

توضیحات :

‏« إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا الألْبَابِ » : حق را و عظمت خدا را تنها خردمندان درک و فهم می‌کنند . تنها عاقلان می‌دانند که باید مؤمنان و کافران مثل هم بشمار نیایند .‏

 

آیه  20

متن آیه :

‏ الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَلاَ یِنقُضُونَ الْمِیثَاقَ ‏

 

ترجمه :

‏( خردمندان ، یعنی ) آن کسانی که به عهد ( تکوینی و تشریعی ) خدا وفا می‌کنند ، و پیمان ( موجود میان خود و بندگان ) را نمی‌شکنند .‏

 

توضیحات :

‏« عَهْدِ اللهِ » : پیمان فطری و تکوینی خدا با انسان . یعنی آن بخش از حقائق هستی که انسان با نیروی خرد و اندیشه بدانها پی می‌برد ( نگا : انعام‌ / 152 ) . و پیمان تشریعی ، یعنی رعایت احکام و قوانینی که خدا توسّط انبیاء برای راهنمائی انسانها فرستاده است . « الْمِیثَاقَ » : پیمانهائی که انسانها با انسانها می‌بندند .‏

 

آیه  21

متن آیه :

‏ وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ ‏

 

ترجمه :

‏و کسانی که برقرار می‌دارند پیوندهائی را که خدا به حفظ آنها دستور داده است ،  ( از قبیل : رابطه انسان با آفریننده جهان ، پیوند انسان با جامعه انسانیّت ، و رابطه او با همنوعان به ویژه خویشان و نزدیکان ) و از پروردگارشان می‌ترسند و از محاسبه بدی ( که در قیامت به سبب گناهان داشته باشند ) هراسناک می‌باشند .‏

 

توضیحات :

‏« یَصِلُونَ » : برقرار می‌دارند . پیوند می‌دهند . « سُوءَ الْحِسَابِ » :  ( نگا : رعد / 18 ) .‏

 

آیه  22

متن آیه :

‏ وَالَّذِینَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِیَةً وَیَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُوْلَئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ ‏

 

ترجمه :

‏و کسانی که ( در برابر مشکلات زندگی و اذیّت و آزار دیگران ) به خاطر پروردگارشان شکیبائی می‌ورزند ، و نماز را چنان که باید می‌خوانند ، و از چیزهائی که بدیشان داده‌ایم ، به گونه پنهان و آشکار می‌بخشند و خرج می‌کنند ، و با انجام نیکیها بدیها را از میان برمی‌دارند . آنان ( با انجام چنین کارهای پسندیده‌ای ) عاقبت نیک دنیا ( که بهشت است ) از آن ایشان است .‏

 

توضیحات :

‏« إِبْتِغَآءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ » : به خاطر ذات پروردگارشان . « سِرّاً وَ عَلانِیَةً » : در پنهان و آشکارا . یعنی در جائی که پنهان بهتر است پنهانی می‌بخشند ، و در جائی که آشکارا بهتر است آشکارا می‌بخشند . حال ضمیر ( و ) در فعل ( أَنفَقُوا ) می‌باشد ( نگا : بقره‌ / 274 ) . « یَدْرَؤُونَ » : دفع می‌کنند . از میان می‌برند . « عُقْبَیا » : عاقبت نیک . سرانجام خوبی که به دنبال دنیا می‌آید که بهشت است ( نگا : اعراف‌ / 128 ، هود / 49 ، طه‌ / 132 ) . « عُقْبَی الدَّارِ » : سرانجام خوب دنیا که بهشت است .  ( عُقْبَیا ) مصدر است و به فاعل خود ( الدَّارِ ) افزوده شده است .‏

 

آیه  23

متن آیه :

‏ جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَالمَلاَئِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِم مِّن کُلِّ بَابٍ ‏

 

ترجمه :

‏( این عاقبت نیکو ) باغهای بهشت است که جای ماندگاری ( سرمدی و زیستن ابدی ) است ، و آنان همراه کسانی از پدران و فرزندان و همسران خود بدانجا وارد می‌شوند که صالح ،  ( یعنی از عقائد و اعمال پسندیده‌ای برخوردار بوده ) باشند ( و جملگی در کنار هم جاودانه و سعادتمندانه در آن بسر می‌برند ) و فرشتگان از هر سوئی بر آنان وارد ( و به درودشان ) می‌آیند .‏

 

توضیحات :

‏« عَدْنٍ » : جای ماندن و جاودانه بسر بردن ( نگا : توبه‌ / 72 ) . « جَنَّاتُ عَدْنٍ » : بَدَل کلّ از کلّ ( عُقْبَی الدّارِ ) است . « وَ مَن صَلَحَ . . . » : همراه با کسی که مؤمن صالحی بوده باشد . « مِن کُلِّ بَابٍ » : از هر دری . مراد از هر طرف و از هر سوئی است .‏

 

آیه  24

متن آیه :

‏ سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ‏

 

ترجمه :

‏( فرشتگان بدانان خواهند گفت : ) درودتان باد !  ( همیشه به سلامت و خوشی بسر می‌برید ) به سبب شکیبائی ( بر اذیّت و آزار ) و استقامتی که ( بر عقیده و ایمان ) داشتید . چه پایان خوبی ( دارید که بهشت یزدان و نعمت جاویدان است ) .‏

 

توضیحات :

‏« بِمَا صَبَرْتُمْ » : به سبب صبری که کردید . و آن شکیبائی بر ناگواریها ، تحمّل اذیّت و آزارها ، مبارزه با هواها و هوسها ، استقامت بر عقیده و ایمان ، و غیره است .‏

 

آیه  25

متن آیه :

‏ وَالَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُوْلَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ‏

 

ترجمه :

‏و امّا کسانی که ( برعکس افراد فوق الذّکر ) ، پیمان ( فطری و تکوینی ) خدا را می‌شکنند که ( با اعطای عقل و شعور ) با ایشان بسته است ، و پیوندی را می‌گسلانند که خدا به حفظ و نگاهداشت آن دستور داده است ، و در روی زمین به فساد و تباهی می‌پردازند ، نفرین بهره ایشان است و پایان بدِ جهان ( که دوزخ سوزان است ) از آنِ آنان است .‏

 

توضیحات :

‏« اللَّعْنَةُ » : لعن و نفرین . طرد از رحمت خدا و بی‌بهره‌ماندن از نعمت او . « سُوءُ الدَّارِ » : سرانجام بد . پایان بد جهان که دوزخ است .‏

 

آیه  26

متن آیه :

‏ اللّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقَدِرُ وَفَرِحُواْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فِی الآخِرَةِ إِلاَّ مَتَاعٌ ‏

 

ترجمه :

‏خدا روزی را برای هرکس که بخواهد ( و او را متمسّک به اسباب و علل ظاهری ببیند ) فراوان و فراخ می‌گرداند ، و آن را برای هرکس که بخواهد ( و او را غیر متمسّک به اسباب و علل ظاهری ببیند ) کم و تنگ می‌نماید .  ( کافران ) به زندگی دنیا شاد و خوشنودند ، و زندگی دنیا هم در برابرِ آخرت ، کالای ناچیزی بیش نیست .‏

 

توضیحات :

‏« یَبْسُطُ » : توسعه می‌دهد . فراخ و فراوان می‌گرداند . « یَقْدِرُ » : محدود و تنگ می‌گرداند . « فِی الآخِرَةِ » : در برابر آخرت . با مقایسه و توجّه به آخرت که نامحدود و دارای نعمتهای فراوان است . « مَتَاعٌ » : کالای ناچیز و اندک . تنوین آن دالّ بر ناچیزی و بی‌ارزشی است .‏

 

آیه  27

متن آیه :

‏ وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ ‏

 

ترجمه :

‏کافران می‌گویند : کاش ! معجزه‌ای ( از معجزات پیشنهادی ما ) از سوی پروردگارش بر او ( که خویشتن را خاتم‌الانبیاء می‌خواند ) نازل می‌شد ،  ( و پیغمبری محمّد را برای ما ثابت می‌کرد . آخر قرآن و کارهای دیگری که از او دیده می‌شود ما را قانع نمی‌سازد . تازه اگر ما را هم قانع سازد ، ما تنها چیزهائی را می‌پسندیم که خودمان پیشنهاد می‌کنیم ! ای پیغمبر ، بدیشان ) بگو :  ( ایمان نیاوردن آنان تنها به خاطر کمبود معجزه نیست . بلکه آنان به سبب دلبستگی به دنیا و انجام گناه و مال دوستی و آرزوپرستی ، گمراه گشته‌اند و ) خداوند هرکه را بخواهد گمراه می‌کند و هرکه را که ( به سوی او ) برگردد ، به جانب خود رهبری می‌کند ( و او را در مسیر هدایت توفیق می‌دهد ) .‏

 

توضیحات :

‏« لَوْ لآ أُنزِلَ عَلَیْهِ ءَایَةٌ . . . » :  ( نگا : یونس‌ / 20 ، رعد / 7 ) . « أَنَابَ » : توبه کرد . برگشت .‏

 

آیه  28

متن آیه :

‏ الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ‏

 

ترجمه :

‏آن کسانی که ایمان می‌آورند و دلهایشان با یاد خدا سکون و آرامش پیدا می‌کند . هان ! دلها با یاد خدا آرام می‌گیرند ( و از تذکّر عظمت و قدرت خدا و انجام عبادت و کسب رضای یزدان اطمینان پیدا می‌کنند ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَلَّذِینَ » : خبر مبتدای محذوف ، یا بدل کلّ از کلّ ( مَنْ أَنابَ ) ، و یا منصوب به مدح است .‏

 

آیه  29

متن آیه :

‏ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ‏

 

ترجمه :

‏آن کسانی که ایمان می‌آورند و کارهای شایسته می‌کنند ، خوشا به حال ایشان ، و چه جایگاه زیبائی دارند !‏

 

توضیحات :

‏« أَلَّذِینَ » : بدل از ( أَلَّذِینَ ) در آیه قبلی است و یا مبتدا و خبر آن جمله دعائی ( طُوبَیا لَهُمْ ) است . « طُوبَیا » : اسم خاصّ بهشت است . یا این که مصدر است و به معنی نیک و زیبا است ، و یا اسم تفضیل و مؤنّث ( أَطْیَبُ ) است و به معنی پاکیزه‌ترین و زیباترین . « طُوبَیا لَهُمْ » : بهشت یا زیباترین سرانجام از آن ایشان است . خوشا به حال ایشان !  « مَئَابٍ » : محلّ بازگشت . بازگشت ( نگا : آل‌عمران‌ / 14 ) .‏

 

آیه  30

متن آیه :

‏ کَذَلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِیَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ ‏

 

ترجمه :

‏بدین گونه شگرف تو را به میان ملّتی فرستاده‌ایم که ملّتهای فراوانی پیش از آنان آمده‌اند و رفته‌اند ، تا آنچه را که به تو وحی کرده‌ایم بر آنان - هر چند که منکر خداوند مهربانند - بخوانی . بگو او پروردگار من است . جز او خدائی نیست . بر او توکّل کرده‌ام ، و بازگشت من به سوی او است .‏

 

توضیحات :

‏« کَذلِکَ أَرْسَلْنَاکَ » : این گونه شگرف و بدین صورت سترگ که در شأن تو است ، تو را روانه کرده‌ایم . مگر نه این است که خاتم پیغمبرانی و پیغمبر همه جهانیانی‌ ؟ !  « کَذَالِکَ » : این گونه و بدین ویژگی خاصّی که در ارسال تو منظور بوده است . همان گونه که پیغمبران پیشین به میان اقوام خود فرستاده شده‌اند ، تو نیز به میان این مردمان فرستاده شده‌ای . « وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ » : در حالی که آنان به خدای مهربان اعتقاد ندارند . این جمله حال ضمیر ( هُمْ ) در ( عَلَیْهِمْ ) است . یعنی تو قرآن را برای آنان می‌خوانی و آنان بر کفر خود می‌افزایند . « مَتَابِ » : اصل آن ( مَتابی ) است . یعنی بازگشت من .‏

 

آیه  31

متن آیه :

‏ وَلَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلّهِ الأَمْرُ جَمِیعاً أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُواْ أَن لَّوْ یَشَاءُ اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعاً وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُواْ تُصِیبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیباً مِّن دَارِهِمْ حَتَّى یَأْتِیَ وَعْدُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ ‏

 

ترجمه :

‏اگر ( به فرض به جای این قرآن ) ، قرآنی باشد که کوهها بدان به حرکت درآید ، یا زمین به وسیله آن شکافته گردد ، و یا بدان مردگان ( زنده و ) به سخن درآورده شوند ،  ( باز هم بعضیها به سبب عناد با حق ، بدان نمی‌گروند و بر راه خدا نمی‌روند . وظیفه تو تبلیغ است و ایمان آوردن یا ایمان نیاوردن آنان در دست تو نیست ) بلکه همه کارها در دست خدا است . آیا مسلمانان ( هنوز منتظرند که پدران و پسران و برادران و همسران و دوستان مشرک ایشان ایمان بیاورند ؟ ) مگر نمی‌دانند که اگر خدا می‌خواست همه مردمان را هدایت می‌داد ؟ ! پیوسته کافران ( در زندگی این جهان ) به سبب کاری که می‌کنند دچار بلا و مصیبت کوبنده می‌گردند ، و یا این که بلا و مصیبت کوبنده بر دور و برق آنان فرود می‌آید ( و ایشان را تهدید می‌نماید ) تا وعده خدا فرا رسد ( که قیامت است و پروردگار سزا و جزای قطعی ایشان را بدیشان نماید ) . بی‌گمان خداوند خلاف وعده نمی‌کند .‏

 

توضیحات :

‏« وَ لَوْ . . . » : جواب ( لَوْ ) محذوف است که ( مَا ءَامَنُوا بِهِ ) است ( نگا : انعام‌ / 27 ) . « قُرْءَاناً » : قرآنی . کتابی خواندنی . « أَفَلَمْ یَیْأَسْ » : آیا ندانسته‌اند ؟ استعمال ( یَئِسَ ) به معنی ( عَلِمَ ) را برخی حقیقی دانسته‌اند ، و بعضی آن را مجازی بشمار آورده‌اند و گفته‌اند : مأیوس شدن ، متضمّن علم و آگاهی است . « قَارِعَة » : بلای کوبنده و مصیبت ویرانگر . « تَحُلُّ » : وارد می‌شود . فرا می‌رسد . « تَحُلُّ قَرِیباً مِّن دَارِهِمْ » : نزدیک به خانه و کاشانه و سرزمین ایشان رخ می‌دهد و وارد می‌گردد . « حَتَّیا یَأْتِیَ وَعْدُ اللهِ » : اگر آیه تنها راجع به صدر اسلام باشد ، مراد وعده غلبه مسلمانان بر قریشیان مشرک و فتح شهر مکّه است ، ولی اگر عام باشد ، مراد فرا رسیدن قیامت و کیفر دادن مشرکان در آن است .‏

 

آیه  32

متن آیه :

‏ وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! اگر کافران ، تو و آئین اسلام را استهزاء می‌کنند ، غمگین مباش که ) بی‌گمان پیغمبرانی پیش از تو استهزاء شده‌اند و من کافران ( استهزاء کننده ) را مدّتی مهلت داده‌ام و ( آزاد گذاشته‌ام ) سپس ایشان را گرفتار ( قهر و عذاب شدید خود ) ساخته‌ام . آیا باید عذاب من ( در حق ایشان ) چگونه بوده باشد ؟ !  ( تاریخ گذشتگان را بخوانید و شهر و دیار و آثار جبّاران را بنگرید تا بدانید ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَمْلَیْتُ » : مهلت داده‌ام و آزاد گذارده‌ام . ناقص واوی و از مصدر ( مَلاوَة ) به معنی آزاد گذاشتن و به حال خود رها کردن است ( نگا : آل‌عمران‌ / 178 ) . « عِقَابِ » : اصل آن ( عِقابی ) است . یعنی عذاب و عقاب من . « فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ » : جمله پرسشی و برای تعجّب از حال ایشان است و بیانگر مکافات شدید و عذاب سخت خدا می‌باشد ( نگا : بقره‌ / 66 ، نساء / 84 ) .‏

 

آیه  33

متن آیه :

‏ أَفَمَنْ هُوَ قَآئِمٌ عَلَى کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَجَعَلُواْ لِلّهِ شُرَکَاء قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی الأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ بَلْ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ مَکْرُهُمْ وَصُدُّواْ عَنِ السَّبِیلِ وَمَن یُضْلِلِ اللّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ‏

 

ترجمه :

‏آیا خدائی که ( همه مردمان را آفریده است و ) حافظ و مراقب همه‌کس است و اعمال ایشان را می‌پاید ( همسان بتهائی است که همچون او نمی‌باشند ؟ مگر خدا و معبودهای دروغین مانند یکدیگرند ؟ ) . برای خدا انبازهائی قرار داده‌اند . بگو : آنها را ( خدا ) بنامید ( ولی بدانید که حقیر و ناقابلند و سود و زیانی ندارند و شایان پرستش نمی‌باشند ) . یا این که خدا را از چیزهائی ( به نام شریکها و انبازها ) خبر می‌دهید که او از بودن آنها در زمین بی‌خبر است‌ ؟ !  ( مگر می‌شود که شریکها و انبازهائی خدا داشته باشد و او آنها را نشناسد ؟ ! ) یا این که با سخنان ظاهری ( و بی‌اساس ، آنها را شریک و انباز خدا می‌سازید ؟ ! ) بلکه ( حقیقت این است که ) نیرنگ کافران ( که رخنه‌گرفتن از پیغمبران و ایجاد موانع در سر راه دعوت آنان و القاء شبهه‌ها در دلائلشان است ) در نظرشان زیبا جلوه‌گر شده است و ( بدین سبب ) از راه خدا بازداشته شده‌اند . و خدا هرکس را ( به سبب اعمال ناشایست ) گمراه سازد ، راهنمائی نخواهد داشت ( که او را به سوی رستگاری رهبری کند ) .‏

 

توضیحات :

‏« قَآئِمٌ » : ایستاده . مراقب و مواظب . « مَنْ . . . » : مبتدا است و خبر آن محذوف است که ( کَمَنْ لَیْسَ کَذلِکَ ) می‌باشد ( نگا : رعد / 19 ، نحل‌ / 17 ) . « سَمُّوهُمْ » : آنها را نامگذاری کنید . آنها را خدا نام بدهید . مراد این است که بتها چیزی نیستند و خود کافران آنها را نامگذاری کرده و به خیال فاسد خویش مؤثّر و متصرّف در امور جهان می‌دانند ( نگا : اعراف‌ / 71 ، غافر / 74 ) أ « تُنَبِّؤُونَهُ » : او را باخبر و مطّلع می‌سازید . « بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ » : با سخنی که فقط ظاهر دارد و حقیقت ندارد مانند خیال . با سخنی که دارای مفهوم صحیح و واقعیّت درست نمی‌باشد . « صُدُّوا » : بازداشته شده‌اند .‏

 

آیه  34

متن آیه :

‏ لَّهُمْ عَذَابٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُم مِّنَ اللّهِ مِن وَاقٍ ‏

 

ترجمه :

‏آنان در زندگی دنیا عذابی دارند ( که مکافات عمل ایشان در این جهان است ) و عذاب آخرت ( آنان در آن جهان ، از عذاب این جهان ایشان ) سخت‌تر می‌باشد ، و هیچ کسی و هیچ چیزی نمی‌تواند حافظ ایشان در برابر ( عذاب ) خدا باشد ( و آن را از ایشان دفع کند ) .‏

 

توضیحات :

‏« أَشَقُّ » : سخت‌تر و دارای مشقّت و رنج بیشتر ( نگا : سجده‌ / 21 ، زمر / 26 ، غاشیه‌ / 24 ) . « وَاقٍ » : حفظ کننده . نگاه‌دارنده .‏

 

آیه  35

متن آیه :

‏ مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَآئِمٌ وِظِلُّهَا تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّعُقْبَى الْکَافِرِینَ النَّارُ ‏

 

ترجمه :

‏صفت بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است ( این است که ) رودخانه‌ها و جویبارها در زیر ( درختان ) آن جاری است . میوه و نعمتش همیشگی و سایه‌اش دائمی است . این سرانجام کسانی است که پرهیزگارند ، و سرانجام کافران آتش ( دوزخ ) است .‏

 

توضیحات :

‏« مَثَلُ » : مانند و شبیه . مجازاً به معنی صفت عجیب و شگفت . این واژه مبتدا و خبر آن محذوف است . « أُکُل‌ » :  ( نگا : بقره‌ / 265 ، رعد / 4 ) . « ظِلّ » : سایه . کنایه از رفاهیّت و عزّت و نعمت و راحت دائم است . « تِلْکَ » : آن . مراد ( این ) و مرجع جنّت است . « عُقْبَیا‌ » :  ( نگا : رعد / 22 ) .‏

 

آیه  36

متن آیه :

‏ وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمِنَ الأَحْزَابِ مَن یُنکِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ وَلا أُشْرِکَ بِهِ إِلَیْهِ أَدْعُو وَإِلَیْهِ مَآبِ ‏

 

ترجمه :

‏کسانی که کتاب ( آسمانی ) بدیشان داده‌ایم ( و منصف هستند ) از آنچه بر تو نازل شده است خوشحالند ، و از میان دسته‌ها ( و گروههای اهل کتاب و سایر مشرکان ) کسانی هستند ( که به سبب تعصّبهای مذهبی و قومی ) قسمتی از آن را نمی‌پذیرند .  ( ای پیغمبر ! به مخالفت و لجاجت این و آن اعتناء مکن و بلکه خطّ اصیل و صراط مستقیم خود را پیش بگیر و برو ، و ) بگو : من تنها و تنها مأمورم که خدا را بپرستم و انبازی برای او نسازم . من ( مردمان را ) به سوی او می‌خوانم و بازگشت من ( و همگان ) به جانب او است .‏

 

توضیحات :

‏« أَلَّذِینَ ءَاتَیْناهُمُ الْکِتَابَ . . . » : مراد گروهی از یهودیان و مسیحیانی است که ایمان آورده‌اند . « الأحْزَابِ » : گروهها و دسته‌ها . « مِنَ الأحْزَابِ مَنْ . . . » : مراد یهودیان و مسیحیان و همچنین مشرکانی است که گرد هم آمدند و بر ضدّ پیغمبر و آئین اسلام به مبارزه برخاستند . « أَدْعُو » : دعوت می‌کنم . مردم را فرا می‌خوانم . در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد . « مَئَابِ » : رجوع و بازگشت من . اصل آن ( مَئَابی ) و از ماده ( أَوْب ) می‌باشد .‏

 

آیه  37

متن آیه :

‏ وَکَذَلِکَ أَنزَلْنَاهُ حُکْماً عَرَبِیّاً وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ وَاقٍ ‏

 

ترجمه :

‏همان گونه ( که کتابهای آسمانی را برای پیغمبران پیشین فرستادیم ) قرآن را هم به عنوان داور ( در میان مردم و داور کتابهای گذشته ، به زبان ) عربی ( بر تو ) فرستادیم .  ( پس برابر آن با همگان اعم از اهل کتاب و سایر مشرکان رفتار کن و برابر آرزوها و خواستهای مردم راه مرو ) و اگر از آرزوها و خواستهایشان ، بعد از آن که دانش ( وحی ) به تو رسیده است ، پیروی کنی ، کسی نمی‌تواند در برابر خدا تو را یاری دهد و تو را ( از دست عذاب او ) محفوظ دارد .‏

 

توضیحات :

‏« حُکْماً » : داوری . مصدر است و می‌تواند به معنی اسم فاعل ، یعنی حاکم و داور باشد . مراد این است که قرآن فاصل حق از باطل و بیانگر احکام راستین الهی است . « عَرَبِیّاً » : به زبان عربی که زبان قوم پیغمبر است ( نگا : ابراهیم‌ / 4 ) . « اَلْعِلْمِ » : دانش و آگاهی . مراد وحی و دستور آسمانی است . « مَا لَکَ مِنَ اللهِ . . . » : مخاطب پیغمبر و مراد امّت او است .‏

 

آیه  38

متن آیه :

‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِکَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجاً وَذُرِّیَّةً وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ ‏

 

ترجمه :

‏( برخیها داشتن زنان و فرزندان را بر تو عیب می‌گیرند ) و ما پیش از تو پیغمبرانی را روانه کرده‌ایم و زنان و فرزندانی بدیشان داده‌ایم .  ( پیغمبران جملگی انسان بوده‌اند و بنا به سرشت انسانی خورده‌اند و خفته‌اند و با مردم رفت و آمد داشته و معامله کرده و ازدواج نموده‌اند ) و هیچ پیغمبری را نرسیده است که معجزه‌ای جز با اجازه خدا بیاورد ( و به مردم ارائه دهد ) . هر زمانی دارای نوعی معجزه است ( که شایسته آن و حکمت و مصلحت در آن است ) .‏

 

توضیحات :

‏« ءَایَةٍ » : معجزه . مراد معجزاتی است که مشرکان و یهودیان پیشنهاد می‌کردند و انجام آنها را درخواست می‌نمودند ( نگا : إِسراء / 90 - 93 ، فرقان‌ / 7 و 8 ) أ « أَجَلٍ » : مدّت . زمان . « کِتَابٌ » : کار حتمی و امر معیّن . مصدر است و به معنی اسم مفعول ، یعنی ( مکتوب ) به معنی محتوم است . در اینجا مراد حکم معیّن و معجزه مشخّص و کار مقدّر است . « لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ » : هر زمانی معجزه مربوط به خود دارد . هر زمانی دارای حکم معیّن و کار مقدّری است که جز آن در آن انجام نمی‌گیرد ( نگا : انعام‌ / 67 ) .‏

 

آیه  39

متن آیه :

‏ یَمْحُو اللّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ ‏

 

ترجمه :

‏خداوند هرچه را که بخواهد ( و مصلحت بداند ، از نشانه‌های کتاب دیدنی جهانی و از آیه‌های کتاب خواندنی آسمانی ) از میان برمی‌دارد ، و هرچه را ( از قوانین هستی و از شرائع الهی که حکمتش اقتضاء کند و مناسب با زمان باشد ) برجای می‌دارد و ( جایگزین می‌سازد . و همه اینها ) در علم خدا ثابت و مقرّر است .‏

 

توضیحات :

‏« یَمْحُو » : از میان برمی‌دارد . زائل می‌گرداند . در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد . « یُثْبِتُ » : بر جای می‌دارد . ثابت و استوار می‌سازد . مراد از محو و اثبات در اینجا ، عبارت است از : 1 - تصرّفات خداوندی در نظام هستی ، از قبیل : زنده‌گرداندن و میراندن ، پدید آوردن و نابود کردن ، کاستن و افزودن ، رویاندن و پژمراندن ، نیرو دادن و نیرو زدودن ، و . . . 2 - تصرّفات خداوندی در آیات و احکام کتابهای آسمانی ، از قبیل : اقامه دینی و ازاله آئینی ، منسوخ‌کردن آیات و احکامی و لازم گرداندن مقرّرات و قوانینی ، و . . . « أُمُّ » : اصل . مرکز . « الْکِتَابِ » : علم خدا . لوح محفوظ . یعنی حوادث کَوْنی و انسانی ، و آیات و احکام آئین آسمانی ، خاضع علم ثابت خدا و مشیّت تغییرناپذیر او بوده که در لوح محفوظ ضبط و منعکس است . آیه فوق را می‌توان چنین هم معنی کرد : خداوند هر قانون و شریعتی را که بخواهد از میان برمی‌دارد ، و هر قانون و شریعتی را که بخواهد برجای می‌دارد ؛ و یا آئین پسین را جایگزین آئین پیشین می‌گرداند ، و قوانین و شرائع اصولی همچون توحید و نبوّت و معاد و تحریم رذائل و تحسین فضائل ، ثابت و تغییرناپذیر می‌مانند .‏

 

آیه  40

متن آیه :

‏ وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاَغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ ‏

 

ترجمه :

‏( ای پیغمبر ! ) اگر ( تو را زنده بداریم و ) برخی از چیزهائی را به تو بنمائیم که به آنان وعده می‌دهیم ، و یا این که تو را بمیرانیم ( و شکست و مصیبت کافران و پیروزی و نعمت مؤمنان را نشانت ندهیم مسأله‌ای نیست . چرا که ) بر تو تنها ابلاغ ( رسالت ) است ، و بر ما حساب و کتاب .‏

 

توضیحات :

‏« الْبَلاغُ » : تبلیغ . ابلاغ رسالت ( نگا : آل‌عمران‌ / 20 ، مائده‌ / 92 و 99 ) . « الْحِسَابُ » : محاسبه . بازپرسی . « وَ إِن مَّا نُرِیَنَّکَ . . . » :  ( نگا : زخرف‌ / 41 و 42 ) .‏

 

آیه  41

متن آیه :

‏ أَوَلَمْ یَرَوْاْ أَنَّا نَأْتِی الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللّهُ یَحْکُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ‏

 

ترجمه :

‏مگر ( این کافران مغرور و لجوج ) نمی‌دانند که ما به زمین می‌آئیم ( و ) از اطراف آن می‌کاهیم‌ ؟  ( از سرزمین اینان می‌کاهیم و بر سرزمین آنان می‌افزائیم ، و اقوام و تمدنها و حکومتهائی را نابود می‌کنیم و اقوام و تمدنها و حکومتهای دیگری را جایگزین آنها می‌سازیم . آیا این قانون همیشگی و ساری و جاری در همه سرزمینها و جامعه‌های بشری ، برای بیدار شدن مردمان کافی نیست‌ ؟ ) . خداوند فرمان می‌راند و فرمانش هیچ گونه رادع و مانعی ندارد .  ( اصلاً چه کسی یا چه چیزی یارای جلوگیری از اجرا فرمان او را دارد ؟ ! ) و ( از آنجا که خدا آگاه از هر چیزی و گواهان آماده و دلائل مهیّا است ) او سریع‌الحساب است ( و در روز قیامت نیازی به طول زمان جهت رسیدگی به حساب مردمان نیست ) .‏

 

توضیحات :

‏« أوَلمْ یَرَوْا » : آیا نمی‌دانند . مراد از دیدن ، دانستن است . « الأرْضَ » : مراد سرزمین ظالمان و کافران است ( نگا : انعام‌ / 6 ) . یا این که مضاف محذوف است و مراد اهل آن است . مراد خود کره زمین نیز می‌تواند باشد . « أَطْرَافِ » : دَور و بَر . نواحی . « نَنقُصُ مِنْ أطْرَافِهَا » : از اطراف آن می‌کاهیم . این کاهش ممکن است اشاره به فتوحات اسلامی یا این که تخریب ممالک ستمگران و هلاک کردن ملحدان و مشرکان باشد . و شاید اشاره به این کشف علمی‌باشد که می‌گوید : سرعت گردش زمین به دور محور خود ، و نیروی گریز از مرکز ، سبب شده‌اند که در دو قطب از برآمدگی کره زمین کاسته شود . یا اشاره به این نکته دانش جدید باشد که می‌گوید : هرگاه سرعت انطلاق بخشی از گازهائی که همچون غلافی کره زمین را احاطه کرده‌اند ، از قوّه جاذبه‌ای که زمین نسبت بدانها دارد افزونتر باشد ، مقداری از آن گازها از جو زمین خارج و راهی پهنه هستی می‌گردند . این انطلاق که نوعی کاهش از اطراف کره زمین بشمار است ، هر روزه به طور مستمرّ انجام می‌پذیرد ( نگا : تفسیر المنتخب ) . « مُعَقِّبَ » : تعقیب کننده و بازپرس . به تعقیب اندازنده و بازدارنده . « لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ » : کسی نمی‌تواند فرمان او را بازپرسی و پی‌گردی کند ، یا از اجرا فرمانش جلوگیری به عمل آورد .‏

 

آیه  42

متن آیه :

‏ وَقَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلّهِ الْمَکْرُ جَمِیعاً یَعْلَمُ مَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ وَسَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ‏

 

ترجمه :

‏کسانی پیش از آنان ( درباره پیغمبران ) توطئه‌ها کرده‌اند و نقشه‌ها کشیده‌اند ( و توطئه‌هایشان خنثی و نقشه‌هایشان نقش بر آب شده است ) و طرحها و نقشه‌ها همگی از آن خدا است ( و مسلّماً توطئه‌ها و نقشه‌هائی که هم‌اینک نیز کافران برای مبارزه با تو می‌کنند و می‌کشند ، خنثی و بی‌نتیجه می‌گردد ) . خدا از کار و بار هر کسی آگاه است ( و لذا از حیله حیله‌گران چون ایشان هم بی‌خبر نمی‌باشد ) و کافران خواهند دانست که پایان نیکوی این جهان ( و سعادت مینوی آن جهان ) از آن کیست .‏

 

توضیحات :

‏« مَکَرَ » : حیله‌گری و چاره‌جوئی کرد . توطئه کرد و نقشه کشید . « الْمَکْرُ » : مراد مشاکله است ( نگا : آل‌عمران‌ / 54 ، انفال‌ / 30 ، اعراف‌ / 123 ) .‏

 

آیه  43

متن آیه :

‏ وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ ‏

 

ترجمه :

‏کافران می‌گویند : تو فرستاده ( خدا ) نمی‌باشی . بگو : کافی است میان من و شما خدا و کسی که از کتاب ( قرآن ) آگاه باشد گواه شوند .  ( همین بس که خدا می‌داند که من فرستاده او هستم ، و کسانی هم که از محتوای قرآن مجید آگاه باشند ، از اعجاز قرآن می‌فهمند که کتابی را که با خود آورده‌ام ساخته و پرداخته مغز بشری نیست و از سوی آفریننده مغزها به دستشان رسیده است ) .‏

 

توضیحات :

‏« مُرْسَلاً » : فرستاده . پیغمبر . « شَهِیداً » : گواه . « مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ » : مراد آگاهان از قرآن ، یا علماء یهودی و مسیحی است که از روی تورات و انجیل ، آسمانی بودن قرآن و صدق پیغمبر اسلام را درک می‌کنند .‏